کد خبر:۴۱۹۹

تجربۀ موفق «اردوی جهادی» در برخی از مدارس و دمیدن روح خیرخواهی در دانش‌آموزان

برخی از مدارس اعم از پسرانه و دخترانه در سطح کشور به برگزاری اردوهای جهادی برای دانش‌آموزان اقدام می‌کنند؛ اردوهایی که جنبۀ «دردآشنایی» و دمیدن روح «خیرخواهی» در دانش‌آموزان دارد. در گزارش حاضر به بهانۀ روز دانش‌آموز، به روایت‌هایی از این اردوها پرداخته‌ایم.
تجربۀ موفق «اردوی جهادی» در برخی از مدارس و دمیدن روح خیرخواهی در دانش‌آموزان

 خانه بوی تعفن می‌دهد. انباشته از زباله، موش، سوسک و دیگر حشرات موذی. دیوار‌ها سیاه و نمور و اهالی منزل ناتوان. مرد خانه سال‌ها پیش به خاطر تصادف دچار نقص عضو و زمین‌گیر شده؛ از زن خانه سنی گذشته و یارای کار کردن ندارد؛ تنها فرزند آنها نیز دچار اعتیاد و بیمار است و از پس زندگی برنمی‌آید. دانش‌آموزان مدرسه «مهر هشتم» که شرایط این خانه در پاکدشت را می‌بینند، سریع دست به کار می‌شوند. چند نفری سراغ جمع‌آوری زباله‌‎ها می‌روند. چند نفر دیگر شروع به نظافت خانه و ازبین‌بردن حشرات می‌کنند. باقی بچه‌ها هم تیشه به دست می‌شوند تا دیوار سیاه را فرو بریزند و با ساخت دیوار تازه، نور را به خانه بیاورند. کلنگ‌ها بالا و پایین می‌روند و بچه‌های ۱۳-۱۴ ساله که تا پیش از آن از خانه گرم و نرم‌شان دورتر نرفته بودند، اولین تجربیاتشان در کار خیر را رقم می‌زنند. چند ساعتی که از شروع کار گذشت، در ذهن دانش‎‌آموزان که دست‌هایشان حسابی تاول زده، یک چیزی می‌درخشد. آقای خاکسار که حالا ده سالی است در کسوت معلم، دانش‌آموزان را در اردوی جهادی همراهی می‌کند می‌گوید: «یکی از دانش‌آموزان دو سال بعد از این اردو، به من گفت بهترین تجربه‌اش در دوران مدرسه همان لحظه‌ای بود که کلنگ می‌زد و دست‌هایش زخمی شده بود.»

دانش‌آموزان اگر محرومیت را نبینند، دچار خلاء بی‌مسئلگی می‌شوند

اردوی جهادی، سنتی حسنه است که از سال ۱۳۵۹ و بنا به فرمان حضرت امام (ره) برای کمک به محرومین ایجاد شد. دبیرستان مفید از آن زمان تا امروز، هر ساله این رسم نیکو را به جا می‌آورد و دانش‌آموزان را به صورت جمعی همراه با معلّمان و کارکنان مدرسه به یکی از مناطق کم‌برخوردار کشور می‌برد تا به یاری مردم مستمند بشتابند. به گفته خاکسار خیلی از بانیان اردوی جهادی در مدرسه مفید در دوران جنگ به شهادت رسیدند ولی برخی نیز به مراکز دیگر رفتند و این میراث کم‌کم توسط آنها و دانش‌آموزان فارغ‌التحصیل، در دانشگاه‌ها و مدارس دیگر تکثیر شد.

در سفر‌های جهادی مفید، فعالیت‌های مختلف فرهنگی و عمرانی دانش‌آموزان در میان خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد انجام می‌گیرد. ساخت مدرسه، ساخت مسجد و حسینیه، احداث بند آب، آبیاری و کشاورزی و کاشت گیاه، لوله‌کشی و سیم‌کشی، حفر چاه و ... گوشه‌ای از اقدامات دانش‌آموزان در این اردوهاست. یکی از ابتکارات مدرسه مفید برای جمع‌آوری هزینه این سفرها، ایجاد بازارچه خیریه در مدرسه است که در آن دانش‌آموزان به مدت چند روز در طول تابستان و قبل از برگزاری مسافرت جهادی بازارچه‌ای دایر می‌کنند و در آن به جمع‌آوری کمک برای مسافرت جهادی می‌پردازند.

مجتبی خاکسار از تجربه نوجوانی‌اش از شرکت در این اردو‌ها چنین می‌گوید: «سال ۸۳، ما عید نوروز رفتیم به خراسان جنوبی و در یک منطقه‌ای که مدرسه نداشت، شروع به ساخت مدرسه کردیم. در واقع پی‌اش را کندیم تا یک سازه پیش‌ساخته بیاید روی آن. از این سهیم بودن احساس خیلی خوبی داشتیم. چندوقت بعد، وقتی فیلم‌ها وعکس‌های آن مدرسه دوکلاسه را که حالا ساخته شده بود، به ما نشان دادند، این احساس ما صدچندان شد. همه سال منتظر بودیم عید شود و ما جمع کنیم ۱۳-۱۴ روز برویم کلگ بزنیم. حتی در سال کنکور که برای همه‌مان خیلی مهم بود باز هم این اردو‌ها را کنار نگذاشتیم و یادم هست با هر مشقتی بود آن سال هم به یکی از مناطق محروم کهگیلویه و بویراحمد رفتیم.»

 خاکسار یکی از وظایف معلمان را دغدغه‌مند کردن دانش‌آموزان می‌داند. خاکسار معتقد است: «در ساحت‌های مختلف تربیتی دانش‌آموزان، جای چیز‌هایی خالی است. آنها باید سخت‌کوشی را لمس کنند. محرومیت را لمس کنند. بی‌خیال زندگی نکنند. از نزدیک هموطن و همنوع‌شان را ببینند.» و از زمانی می‌گوید که دانش‌آموزان را به جایی در خراسان شمالی برده بودند که ساکنانش روزی ۲-۳ ساعت باید پیاده‌روی می‌کردند تا به آب آشامیدنی برسند. او معتقد است: «وقتی دانش‌آموزان محرومیت را نبینند، دچار خلاء بی‌مسئلگی می‌شوند. در یک دنیای دیگری کار یا انتخاب رشته می‌کنند، اما اگر این چراغ را درونشان روشن کنیم و آنها را با این حقایق مواجه کنیم، نوع تعامل‎شان با موضوعات و آینده شخصی‌شان تغییر می‌کند.» او در دوران معلمی با دانش‌آموزانی مواجه بوده که در سال‌های مدرسه به دنبال قبولی در رشته‌ای نان و آبدار در دانشگاه بوده‌اند، اما بعد از چند تجربه اردوی جهادی، زمانی که نوبت به انتخاب رشته‌شان شده است از او سوال کرده‌اند که چه رشته‌ای بخوانند تا بتوانند بیشتر خدمت کنند؟

در اردو‌های جهادی مدارس چه خبر است؟

 امروز اردو‌های جهادی در مدارس مختلف دنبال می‌شود؛ و حالا چندسالی است که علاوه بر دانش‌آموزان ‍پسر، دختران نیز در اردوی جهادی سهمی دارند. ‍‍ البته نوع اردو و خدمت دانش‌آموزان دختر و پسر در این  اردو‌ها متفاوت است. دبیرستان‌های پسرانه علوم و معارف اسلامی، سراج، ابرار، میلاد طه، هدایت میزان، ریان و... و دبیرستان‌های دخترانه بانوامین و تزکیه در تهران جزو مدارسی هستند که این اردو‌ها را برگزار می‌کنند. سبک کاری مدارس پسرانه تقریبا شبیه به هم است. آنها با راهنمایی و همراهی کمیته امداد، با مجوز از آموزش و پرورش و با توجه به شرایط و توانمندی‌های مدرسه، مناطق محرومی را برای خدمت انتخاب می‌کنند، بچه‌ها با مربیانشان به مراکز می‌روند و معمولا برای ۱۰ تا ۱۵ روز در منطقه محروم می‌مانند و با کمک معلمان متخصص و یا اوستاکار‌هایی که اغلب از همان منطقه محروم انتخاب شده، کار‌های عمرانی انجام می‌دهند. کار‌هایی مثل ساخت کلاس درس، سرویس بهداشتی، نصب ایزوگام، عایق بندی پشت‌بام، دیوارکشی، پی‌ریزی، سنگ‌چینی و ... البته در این اردو‌ها کار‌های فرهنگی هم نقش پررنگی دارند. اما در مدارس دخترانه ماجرا طور دیگری است. مثلا مدرسه تزکیه در یکی از این اردو‌ها که به نام «یک روز برای خدا» مشهور است دخترانش را به مدرسه‌ای محروم که در زمینه آموزش نیاز به کمک داشت، برد تا به یاری تحصیلی آن دانش آموزان بپردازند. مدرسه بانوامین نیز از دخترانش خواست در هر زمینه‌ای که دانش کافی دارند برای دانش‌آموزان مدرسه‌ای محروم کلاس آنلاین برگزار کنند. کلاس‌هایی مثل نویسندگی خلاق، طراحی و ساخت زیور آلات، شیرینی‌پزی و...

 بنظر می‌رسد باید با همکاری رسانه‌ها و وزارت آموزش و پرورش، گفت‌وگوهایی رسانه ای برای تبیین دستاوردهای این سفرها و نیز بررسی نقاط ضعف و قابل بهبود آن‌ها برگزار شود، در این صورت می توان اطمینان داشت که اقدامات انجام شده، می‌تواند مقیاس‌پذیر شود و به یک الگوی قابل تکثیر و قابل گسترش تبدیل شود؛ الگویی که روح داوطلبانگی و خیرخواهی را در نسل نوجوان ایجاد می‌کند.  

حس همدلی مهمتر از رفع محرومیت است

 اما این دانش آموزان نسل z که در نظر بعضی از افراد جامعه، به رهایی و بی‌قیدی، بی‌مسئولیتی، مال‌دوستی، بی‌دغدغه بودن و ... شناخته می‌شوند، چطور جذب این اردو‌ها می‌شوند؟ خاکسار درباره چگونگی علاقه‌مندی آنها نکات جالبی می‌گوید. او به تعریف‌های منفی که گا‌هی از این نسل می‌شود باور ندارد و می‌گوید: «در اردوی جهادی جایزه‌ای هست که خدا در کار خیر گذاشته. این یک ادراک بهشتی است که در دنیا با چیزی قابل معاوضه نیست. من قبل از سفر به بچه‌ها فقط یک چیز می‌گویم. اینکه این فرصت را فقط یک بار تجربه کنند. بعد از این یک‌بار خیلی‌ها دوست دارند آن را تکرار کنند. البته بعضی بچه‌ها هم درگیر نمی‌شوند و یا وقتی بزرگ شدند این کار را ادامه نمی‌دهند، چون تربیت فقط «یک لحظه» نیست، مجموعه‌ای از «آن» هاست. اما تجربه من این است که تکرار و استمرار کار خیر سبب می‌شود بچه‌ها دغدغه‌مند شده و آن را ادامه دهند.» او می‌گوید همین جایزه، همین حال خوب است که باعث می‌شود بعضی از دانش‌آموزان قید سفر خارج از کشور همراه خانواده در عید را بزنند و با مدرسه راهی مناطق محروم شوند.

 خاکسار نتیجه سفر‌های جهادی دانش‌آموزان را دو چیز می‌داند. اول تربیت نسلی که محرومیت را می‌فهمد و دغدغه ساختن خودش و کشورش را دارد و دوم احساس همدلی میان آدم‌ها: «من این دومی را حتی مهم‌تر از رفع محرومیت می‌دانم. چون در مناطق مرزی، یا وسط بیابان‌ها و کوه‌ها مردم فکر می‌کنند فراموش شده‌اند و کسی پشتشان نیست، اما وقتی یکدفعه می‌بینند که از مرفه‌ترین نقاط تهران، مثلا یک دانش‌آموز که پدرش ۱۰۰۰ تا کارگر زیر دستش کار می‌کنند به آنجا آمده و بیل می‌زند، حس ناامیدی‌اش یک‌باره فرومی‌ریزد، می‌شکند و یا حداقل ترک برمی‌دارد و و این یک نقطه عطف برای او و برای دانش‌آموز ماست.»

 

ارسال دیدگاه
captcha