به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، عصر روز یکشنبه مورخ ۲۱ بهمن، ششمین نشست هماندیشی محیطزیست با حضور کارشناسان و کنشگران با موضوع «سند ملی امنیت غذایی» به همت «حزب مهستان ایران» برگزار شد.
در ساعت ۱۷:۳۰ علاقهمندان و کارشناسان محیطزیست با دبیری محمد درویش و هماهنگی علیرضا افشاری در محفل حزب مهستان گردهم آمدند تا با هم گفتوگوی آزادی درباره مهمترین بحرانهای محیطزیستی داشته باشند. این رویداد با ارائه نظرات کارشناسی دکتر اسکندر زند؛ پژوهشگر و دبیر کمیسیون تدوین سند ملی دانشبنیان کشاورزی و غذا آغاز شد.
وی با شعری از مولوی سخنان خود را آغاز کرد: «آدمی اول حریص نان بود / زانک قوت و نان ستون جان بود /چون بنادر گشت مستغنی ز نان / عاشق نامست و مدح شاعران» و گفت: شعری که از مولوی خواندم منطبق با هرم «مازلو» است. اولین نیاز در این هرم، نیاز فیزیولوژیک است؛ مثل آب و مسکن. نیاز دوم امنیت است و سوم اجتماعی، چهارمین نیاز انسان، برخورداری از احترام است و در راس این هرم خودشکوفایی قرار میگیرد؛ پس اولین نیاز بشر نیاز به غذاست. در بسیاری از کشورها امنیت غذایی اولی بر امنیت دفاعی است؛ چون تا غذا فراهم نباشد، نمیشود کاری از پیش برد.
دبیر کمیسیون تدوین سند ملی دانشبنیان کشاورزی و غذا اظهار کرد: معمولاً وقتی به چیزی علاقه زیادی یا نیاز مبرمی داریم، دو کار انجام میدهیم: جایگاهی برای آن درنظر میگیریم و برایش هزینه میکنیم. در جهان همین دو کار را برای امنیت غذایی انجام میدهند. ما در جهان غذای کمی تولید نمیکنیم؛ بلکه غذا زیاد است، اما توزیع و دسترسی افراد به غذا عادلانه نیست. بخش زیادی از مردم جهان در ناامنی غذایی به سر میبرند یا نمیتوانند غذای موردنیاز خود را تامین کنند. پرخوری، رژیمهای غذایی گوشتخواری، ما را به سمت ناامنی غذایی و سوءتغدیه میکشاند. به روایتی تا سال ۲۰۵۰، جمعیت جهان به ۱۰ تا ۱۱ میلیارد نفر خواهد رسید. در آن روزگار سرانه زمینی که در اختیار خواهیم داشت، به یک سوم اکنون میرسد. اگر امروزه سهم گوشت حدودا ۱۰ درصد از سبد غذایی ما را گرفته باشد، در آن زمان ممکن است به ۱۵ درصد برسد که ظرفیت جهان و کره زمین این اجازه را نمیدهد.
امنیت غذایی و اقتدار غذایی
این پژوهشگر افزود: اکنون ردپای ما ۲/۵ برابر ظرفیت اکولوژیک ماست؛ مثلا فردی که باید طی ۳۰ روز از حقوق خود استفاده کند، روز پانزدهم ماه کفگیرش به ته دیگ میخورد و ما داریم از سهم طبیعت نسل آینده برداشت میکنیم. این موضوع بسیار مهمی است که بتوانیم غذای خود و نسل آینده را با حفظ محیط خود تامین کنیم. دو سه دهه پیش، نگران نسل آینده بودیم، اما حالا نگران نسل خودمانیم. امنیت غذایی موضوع مهمی است و تا حدودی سیاسی شده است. زمانی میگفتند، جنگ، جنگِ آب است، اما حالا جنگ بر سر غذا هم هست. در کنار امنیت غذایی، مبحثی به نام اقتدار غذایی مطرح شده است که تفاوتش با امنیت غذایی در این است که در دومی محل تامین غذا و شیوه آن هم اهمیت پیدا میکند، مثلاً امارات امنیت غذایی خوبی دارد، ولی از اقتدار غذایی خوبی بهرهمند نیست؛ به این معنا که عمده غذا در خود کشور تامین نمیشود یا به شیوه تامین غذا اشرافی ندارند. راهکار این است که غذا در خود کشور تامین شود و به تولیدکنندگان تامین مواد غذایی بها داده شود.
زند ادامه داد: اکنون تامین غذا در سیطره چندین کشور بزرگ یا چندین شرکت است. بههرحال اقتدار غذایی تا اندازهای محلی است. تعریف امنیت غذایی در طول زمان تکامل یافته است. درگذشته که جمعیت عمدتاً روستانشین بوده است، در محل زندگی خود غذا را تهیه و مصرف میکردیم و فقط رکن فراهمکردن وجود داشت. با شهرنشینی، در امنیت غذایی رکن دیگری به نام دسترسی هم اهمیت پیدا کرد. دسترسی به دو نوع فیزیکی (دسترسی به مغازهها) و اقتصادی (توانایی مالی) تقسیم میشود. بعدها رکن دیگری به نام سلامت یا شیوه مصرف یا الگوی مصرف مطرح شد. وقتی که که جمعیت زیاد و منابع کم شد، رکن تابآوری به امنیت غذایی اضافه شد. به بخش همپوشانی ثبات و پایداری تابآوری میگویند؛ پس امنیت غذایی فقط تولید غذا نیست، بلکه تولید باید بهصرفه، دردسترس، سالم، مغذی، دارای ثبات و پایدار باشد تا تکانه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی همه چیز را در بازار برهم نزند و چندان نوسان پیدا نکند. این تعریف برای امنیت غذایی تعریفی است که در آن به اجماع رسیدهایم. جمله همه چیز الحمدلله در بازار هست که برخی از مسئولان آن را تکرار میکنند، معنای امنیت غذایی نمیدهد. مهم است که تمامی موارد بالا وجود داشته باشد.
وضعیت امنیت غذایی ایران
دبیر کمیسیون تدوین سند ملی دانشبنیان کشاورزی و غذا در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ما معمولاً از حیث فراهمکردن مواد غذایی مشکلی نداریم. ۸۰ درصد نیاز و کالری خود را از داخل تامین میکنیم و بخشی را با واردات جبران میکنیم. سالانه ۱۳۰ درصد نیاز را تامین میکنیم. این عدد بالاست چون بخشی از غذا را فرآوری و... میکنیم. دسترسی فیزیکی به غذا با مشکلی مواجه نیست، اما از نظر دسترسی اقتصادی با مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنیم. اگر سالانه بیش از ۱۵ تا ۲۰ درصد از درآمدمان را صرف غذا کنیم، مشکل دسترسی اقتصادی به غذا محقق میشود. در برخی از دهکها وضعیت مناسبی نداریم. بهطور متوسط نزدیک به ۲۰ تا ۳۰ درصد از درآمد ایرانیها در جوامع شهری و نزدیک به ۴۰ درصد درآمد روستایینشینها صرف غذا میشود. سبد غذایی باید تمام نیازهای ماکرو و میکروی ما را تامین کند. در میهنمان، سبد غذایی بدی نداریم، اما روی و آهن را نمیتوانیم به خوبی تامین کنیم. در برخی از کشورها این را با مکمل یا اصطلاحاً مکملیاری تامین میکنند. این مساله بهخصوص درباره زنان باردار، کودکان و افراد مسن اهمیت پیدا میکند.
زند افزود: سازمان دامپزشکی در سنجش سلامت محصولات پایش خوبی دارد. وزارت بهداشت و سازمان استاندارد، نظارت کارآمدی درباره محصولات بستهبندیشده دارند، اما باید فکری به حال پایش محصولات خام گیاهیمان کنیم که در قانون برنامه هفتم چارهای برای آن اندیشیده شده است. بخشی از پایداری امنیت غذایی ما متاثر از وضعیت آب، خاک، تغییر اقلیم و وضعیت جمعیتی مثل پیری جمعیتی یا تنش جمعتی و میل به زندگی در زمین مرغوب یا کممیلی به روستانشینی است. از حدود ۵۵۰ میلیارد متر مکعب از آبهای زیرزمینی و شاید در حدود ۴۰ تا ۴۵ میلیارد مترمکعب از تالابهایمان استفاده کردهایم و بدهکاریم. از طرفی با فرسایش خاک مواجهیم. مواد غذایی زیادی از خاک برداشت کردهایم. ما به ازای هر کیلوگرم که از خاک برداشت میکنیم، دودرصد عناصر غذایی از خاک کاسته میشود که باید این فقدان را در طبیعت رفع کنیم. خاک را تخلیه کردهایم، خاک فقیر شده و کاربری خاکهای خوب دارد تحتالشعاع قرار میگیرد. میزان خاکهای درجه یک و دوی کشورمان هم زیاد نیست. همچنین قدری هم خاک دارد شور میشود. همه اینها به موضوع تابآوری مرتبط است.
این پژوهشگر ادامه داد: از سال ۱۹۷۰ میلادی که جمعیت جهان سه میلیارد نفر بود به جمعیت هشت میلیاردی رسیدیم و این یعنی هر ۱۰ سال یک میلیارد نفر به جمعیت جهان افزوده میشود، اما ظرفیت جهان روزبهروز دارد کم میشود و درعوض به رقابت روزافزون بر سر منابع محدود غذا اضافه میشود. ما در آینده با سه چالش در امنیت غذایی مواجهیم: بیماریهای اپیدمیک، جنگها و تغییرهای اقلیمی. همه این چالشها را در ایران تجربه کردهایم. درجهای افزایش دما عملکرد محصول را تا 10 درصد پایین میآورد. در کتاب «نجات زمین» که اثری محیط زیستی است، بحثی مطرح میشود با این مضمون که احتمال دارد در جهان، عرضه و تقاضای غذا برهم بخورد. تقاضا با افزایش جمعیت، تغییر رژیم غذایی از گیاهخواری به گوشتخواری و رقابت یک میلیارد خودرو برای تبدیل غذا به سوخت افزایش یافته، اما فرسایش، تغییر اقلیم و کاهش آب عرضه را کم کردهاند. هر کشوری باید درباره امنیت غذایی خودش برنامه بلندمدت داشته باشد. ما باید هم تولید کنیم و هم از منابع حفاظت کنیم.
چالشهای امنیت غذایی در ایران و جهان
دکتر اسکندر زند اظهار داشت: یکی از چالشهای ما، حکمرانی امنیت غذایی در ایران است. تصدیِ آب با وزارت نیرو، تولید با وزارت جهاد کشاورزی و پایداری با محیط زیست است و تصدی موارد دیگر در دستگاههای دیگر. اینها باید با هم نظام حکمرانی واحدی داشته باشند؛ یعنی نظام کشاورزی و غذا باید دور هم بنشینند و تعامل کنند. موضوع دیگر اختلاف نظر در بحث امنیت غذایی است. دو نگاه وجود دارد: برخی میگویند ما ورشکستهایم و عدهای میگویند که دارای اقتدار غذایی هستیم. یک کار خوب تحقیقاتی با همکاری وزارت علوم و جهادکشاورزی انجام شده است وعلاوه بر این کار، سند امنیت غذایی تدوین شده است که در اجماع این دو نگاه برای واقعبینی نقش موثری داشته است. اگر به جایگاه امنیت غذایی توجه نکنیم، در آینده به مشکلات زیادی برخواهیم خورد. این روزها نظامی شکل گرفته به نام ائتلاف جهانی؛ نظامی است برای تغییر سیستم غذایی با تمدن اکولوژیک.
دبیر کمیسیون تدوین سند ملی دانشبنیان کشاورزی و غذا خاطرنشان کرد: تمدن اکولوژیک دربرابر تمدن تکنولوژیک قرار میگیرد. کتاب «نزاع هزارسالۀ ما بر فناوری و بهروزی» کتاب خوبی در این زمینه است. تمدن اکولوژیک یعنی هم زندگی کنیم و هم حافظ محیطمان باشیم. در تمدن تکنولوژیک با مشکلات زیستمحیطی مواجه شدیم. اقتصاد، شهرسازی و کشاورزی اکولوژیک است. ما باید کشاورزی را به شیوه اکولوژیک ادامه دهیم. در اینباره، از نظر تئوری بسیار قوی هستیم و حتی در دانشگاه شهیدبهشتی سازوکار تاسیس این رشته تحصیلی را ترتیب دادیم، اما این نظریات باید در بدنه کشاورزی رسوخ کنند. یکی از چالشهای جهانی در حوزه امنیت غذایی گازهای گلخانهایاند. ۳۰ درصد از این گازها مربوط به کل نظام کشاورزیاند. چه بکنیم که سهم کشاورزی و غذا از گازهای گلخانهای کمتر از سی درصد شود؟
این پژوهشگر افزود: مسئله بعدی، قیمت واقعی غذاست. اگر آثار تولید غذا را بر اکوسیستم برآورد کنیم، قیمت غذا سه برابر خواهد شد؛ یعنی پیامدهای اکولوژیک و یا پیامدهای محیطزیستیاش را درنظر بگیریم. اکنون قیمت غذا واقعی نیست؛ هر کیلو برنج، چهارکیلو گاز CO2 تولید میکند. ردپای آب هم یکدهم گرم است. چالش بعدی برابری و عدالت توزیعی در جهان است. شاید در بعضی از نقاط جهان سرانه مصرف غلات ۷۰۰ الی ۸۰۰ کیلو باشد و در برخی از نقاط ۱۰۰ الی ۱۵۰ کیلو. دولتهای برخوردارتر غله را به گوشت تبدیل میکنند، نه اینکه همه را مصرف کنند. ۱۰ کیلو گیاه به یک کیلو گوشت تبدیل میشود و ردپای آبیاری گوشت هم بالاست. مساله بعدی نظام کشاورزی و غذاست. امروز مسئله همبست آب، انرژی و غذا مهم است؛ بنابراین نظام کشاورزی باید طوری طراحی شود که همبست در آن دیده شود.
کلانروندها؛ آینده چه میشود؟
این محقق برجسته اشاره کرد: آینده امنیت غذایی بهدلیل تغییرات اقلیمی پیشبینیپذیر نیست. زندی به نقل از فرد مطلعی از آمریکا اذعان کرد: حرکات حدی (اکستریمها) که میبینیم، واکنش جهان به رفتار ماست، مثل حیوانی که وقتی آزارش میدهیم، لگدمان میزند، طبیعت هم همین کار را در پاسخ به ما انجام میدهد. وضعیت در آینده پیشبینیناپذیرتر است و در این جهان کسی موفق است که قدرت پیشبینیاش بهتر باشد.
کلانروند دیگر توجه به سلامت است. درآینده مطالبه برای غذای سالم بیشتر میشود؛ چون انسان آگاهتر میشود و اینکه دستگاههای هوشمند راحتتر اطلاعات را تجزیه میکنند. شاید دستگاهی بیاید که با آن آلاینده غذا مشخص شود؛ پس مردم غذای سالم، مغذی، اقتصادی، دردسترس و کمآسیب برای محیطزیست میطلبند. درآینده، زنجیره غذا جهانی میشود و در چند جا رخ میدهد یکجا تولید، جای دیگر دستهبندی و مکانی دیگر مصرف میشود. حتی نوع غذاها هم به این سرنوشت دچار میشود. در آتی، زنجیره غذا هوشمند میشود؛ با برچسب روی غذا، میشود به شناسنامه غذا، زنجیره غذا، حتی ویژگیهایش و تناسبش با سلامت بدنی هر شخص پی برد. درآینده سهم دانش از منابع تولید بیشتر خواهد شد. توسعه یعنی حسابگری و باید حساب کنیم که به چه قیمتی غذا تولید میکنیم.
سند ملی امنیت غذایی
او گفت: دو عامل موجب نوشتن سند امنیت غذایی شد: یکی مطالبه رهبری بود و از طرفی دیگر گروه تحقیقی که درباره امنیت غذایی و همبست آب، انرژی و غذا برای ۲۰۳۰ یا ۲۰۵۰ تحقیقات کرده بودند. این دو اتفاق موجب شد که سند دانشبنیان امنیت غذایی نوشته شود. بنا بود که مسئولانی مسائل دانشبنیانی امنیت غذا را پیگیری کنند، اما بعد از این متوجه شدند که پیگیری قانونی هم اهمیت دارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت کشاورزی بهترتیب به مباحث دانشبنیان و مباحث فنی این سند پرداختند. ما کار را از ۱۳۹۲ آغاز کردیم و شهریور ۱۴۰۰ آن را تحویل دادیم. سند به ۶۰ رکن تقسیم شد. برای هر رکن تلاش کردیم که صاحبنظرترین افراد را انتخاب کنیم تا زیرسند را بنویسند. در نوشتن سند یک چشممان به تولید و یک چشممان به منابع بود. پیش از نگارش سند، از تجربههای نگارش سندهای قبلی درس گرفتند و از تئوری تغییر استفاده کردند؛ بهلحاظ استراتژیک که سه قدم باید برداریم تا با طبیعت همگام شویم؛ آنچه را در طبیعت تخریب کردهایم، جبران کنیم و پس از آن به سراغ احیا برویم. از دهه ۲۰ تا ۳۰ میلادی دهه ترمیم بود و از دهه ۳۰ تا ۴۰ راه احیا درنظرگرفته شد و از ۲۰۴۰ تا ۲۰۵۰ دهه توسعه پایدار. برای رسیدن به توسعه پایدار احیا و ترمیم نیاز است. ما کشور خشکی هستیم. سه پنجم ایران مستعد کشاورزی نیست. در ۵۰ سال گذشته با ۳ استراتژی کشور کمآبمان را اداره میکردیم؛ چون تمدن کنار آب شکل میگرفت، قنات زدیم. هر جا آب بود، آبادی شکل میگرفت و غیر از آن بیابان. با ۱۶۰ هزار چشمه و قنات ایران را سرسبز کردیم. تمدن قنات تا ۵۰ سال قبل به ایران کمک کرد. دو استراتژی دیگر تامین غذا و محصولات کمآببر بود. گندم با نصف آب برنج، همان مقدار ارزشغذایی برنج را دارد.
زند اضافه کرد: تمدن قنات با فرونشست، از بین رفت. عشایر با تشکیل حکومت مرکزی در دوره اول پهلوی ساکن شدند و غذاهای کمآببر با کوپن و سیاستهای دیگر از دست رفتند. استراتژیهای بعدی چاهزدن، سد و سیستم آبیاری نوین بودند که این استراتژیها هم امروز آسیب دیدند. ما استراتژی سالهای آتی را در سند امنیت غذایی آوردهایم؛ ما دوست داریم با زمین کمتر و آب کمتر سطح تولید را در وهله اول حفظ کنیم و در وهله دوم آسیبها را جبران کنیم. خوشبختانه، سند موردتوجه طرفداران محیط زیست و وزارت جهاد کشاورزی قرار گرفته است. یکی از ظرفیتهایی که میشود به آن تکیه کرد، کاهش تلفات است. تلفات مربوط به مرحله سر زمین تا خردهفروشی است، از خردهفروشی تا مصرف به ضایعات مربوط میشود. مفهوم اول با تکنولوژی و مفهوم دوم با رشد فرهنگ رفع میشود. از تقاضا هم باید کاست، مثلا مد و چاقی ضدمحیطزیستی است. درگذشته لباس و غذا مصرف بالایی نداشت؛ البته این به این معنی نیست که بر خود سخت بگیریم. اصلاح الگوی مصرف بسیار کمککننده است. یارانهها را باید به سمتی ببریم که هم مغذی باشد و هم ظرفیت کشور را بالا ببرد. رژیم غذایی باید بومسازگار باشد؛ یعنی اقتصادی، مغذی و براساس ظرفیتهای کشور باشد. ظرفیت سوم فشردهسازی است؛ باید راندمان مصرف آب را بالا ببریم و خلاء عملکرد (شکاف عملکرد) را کم کنیم؛ یعنی فاصله بین پتانسیل و آنچه هست را کاهش دهیم. شکاف عملکرد ما بین ۴۰ تا ۶۰ درصد است.
این جلسه پس از سخنرانی دکتر زند بهشکل تعاملی ادامه یافت، حضار سوالات خود را پرسیدند و چندتن از آنان به جایگاه آمدند و درباره مباحثی چون دریاچه ارومیه، پیوند ادبیات با محیط زیست و ... مباحثی را پیش کشیدند.
سخنان آخر
در پایان، محمد درویش؛ دبیر کارگروه محیط زیست حزب مهستان، از لازمالاجرا بودن سند امنیت غذایی سخن گفت و برای اجراییشدن سند به شبکهسازی، ورود احزاب سیاسی و مطالبهگری اشاره کرد و گفت: اگر به این سند اشراف نداشته باشیم، این سند نیز به سرنوشت سند بیست ساله دچار خواهد شد.
وی ضمن تأیید نظرات دکتر زند، از کشور امارات متحده عربی که از استان اصفهانِ ما کوچکتر است، نام برد، کشوری که بارندگیاش بهقدر یزد و دمایش مثل خوزستان است و فقط شنو ماسه دارد. درویش گفت: تجارت غیرنفتی امارات متحده عربی ۹۵۳ میلیارددلار درآمد سالانه برای کشور به ارمغان میآورد؛ یعنی بیش از ۴۰ برابر صادرات نفت ایران در دوران رویاییاش. حتما با این پتانسیلها اگر درایت را به نظام تدبیرمان برگردانیم میتوانیم ثروت بیشتری تولید کنیم.
درویش از کارگروهی که درباره انرژی خورشیدی در هیئت دولت شکل گرفته است، ابراز امیدواری کرد و از اجرای آن خرسند بود. این فعال مدنی، کشور کنگو را مثال زد که با وجود منابع طبیعی، زیبایی و داشتن سومین رود پرآب جهان، فقیرترین کشور دنیاست، اما امارات متحده عربی که حتی یک هکتار جنگل ندارد در وضعیت مناسبی به سر میبرد. او بر این باور است که نگاه حاکمیت باید به سرمایههای انسانی درست شود و این مهمتر از داشتن منابع طبیعی است. او اذعان کرد که احزاب واقعی باشند و از قامت محافطهکاری خارج شویم.
این فعال محیط زیست سخنانش را با این جملات به پایان رساند: ما آخرین نسلی هستیم که میتوانیم ایران را نجات دهیم. اگر نتوانیم به مسئولیتهای خود عمل کنیم، آیندگان هرگز ما را نخواهند بخشید.
گزارش از مهدیه رشیدی
دیدگاه خود را بنویسید