14 بهمن 1403
هفت حکایت از بخشندگی و نیکوکاری در زندگانی امام حسین (ع)
یک پژوهشگر دینی با اشاره به سیرۀ نیکوکارانه امام حسین (ع)، به نقل هفت حکایت از بخشندگی و جوانمردی ایشان پرداخت که در آن‌ها کمک امام شامل حال دوست و دشمن و کنیز و غلام شده است و امام بدون اینکه فرقی میان آن‌ها بگذارند، بخشیده‌اند.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، یکی از جلوه‌های بارز در سیره امام حسین (ع) که حکایات بسیاری پیرامون آن در تاریخ نقل شده است، کرامت و بخشندگی آن حضرت نسبت به دیگران است و این سیره می‌تواند برای همه علاقه‌مندان و دوستداران آن حضرت آموزنده باشد. از نکات مهمی که از مطالعه این داستان‌ها و روایات به دست می‌آید، ادب و اخلاق احسان و بخشندگی است که اهل بیت (ع) به بهترین نحو آن را رعایت می‌کردند و به دیگران نیز می‌آموختند. در سالروز ولادت آن حضرت، با حسین علیزاده؛ نویسنده و پژوهشگر در ارتباط با فرهنگ احسان و نیکوکاری در سیره امام حسین (ع) گفت‌وگو کردیم.

 وی بیان کرد: ابتدا این مقدمه را عرض کنم که امام حسین (ع)، ابوالشهداء است؛ چون هم پدر شهید است، هم فرزند شهید است، هم برادر شهید است و هم یاران و نزدیکانش شهید هستند. بنابراین امام حسین (ع) غرق در کرامت و عزتِ شهادت است و سیدالشهداء و ابوالشهداء است. نکته دیگر اینکه متأسفانه در میان ما شیعیان، فقط چند روز آخر حیات امام حسین (ع) مطرح می‌شود. با اینکه امام 57 سال عمر کردند و از زمان ولادت، نماد عزت و کرامت و بزرگواری و خیر و رحمت و برکت بودند، ولی شناخت ما از ایشان فقط محدود به همان چند روز هنگام شهادت است.

 مهربانی و سخاوت در برابر کینه و عداوت

 علیزاده گفت: همه اهل بیت (ع) منشأ کرامت بودند. مثلاً امام حسن (ع) معروف به کریم اهل بیت (ع) است و مهمانخانه‌ای داشتند که در آن، افراد فقیر و غریب پذیرایی می‌شدند. در زندگی امام حسین (ع) نیز احسان و کرامت جایگاه ویژه‌ای داشته است. بنده در این فرصت چند نمونه تاریخی در این زمینه مطرح می‌کنم که هم متضمن گفتار و سخنان حضرت است و هم عمل و سیره ایشان را نشان می‌دهد و اساساً عمل و سیره ایشان مطابق گفتار و تعالیمشان بوده است. این حکایات عمدتاً برگرفته از جلد یک کتاب «منتهی‌الآمال» شیخ عباس قمی، جلد 44 «بحارالانوار» و کتاب «آفتاب بر نی»، اثر زینب عطایی است.

 این پژوهشگر دینی بیان کرد: نقل شده است که حضرت در مسجد نشسته بود و یک نفر که ایشان را نمی‌شناخت از نام ایشان سؤال کرد. وقتی نام حضرت را به وی گفتند، به این دلیل که آن شخص از شام آمده بود و بدگویی‌های بسیاری از امام علی (ع) و امام حسن (ع) شنیده بود، شروع به توهین و فحاشی به آن حضرت کرد. وقتی ساکت شد حضرت فرمود می‌دانم غریبی و جایی نداری؛ بیا امشب مهمان ما باش. مرد شامی می‌گوید من دوست داشتم زمین شکافته می‌شد و مرا می‌بلعید؛ چراکه من تا توانستم به ایشان اهانت کردم ولی ایشان مرا به منزل خودش دعوت کرد. 

 نیاز خود را جز با سه نفر مطرح نکن

 وی در ادامه افزود: باز نقل شده است که شخصی آمد به حضرت عرض حاجت کند و چیزی از آن حضرت طلب کند، ولی حضرت اجازه نداد آن شخص درخواست خود را مطرح کند تا احساس شرمندگی کند؛ لذا حضرت به او فرمود درخواست خود را مکتوب کن و به من بده. آن شخص نوشت که فردی 500 سکه از من طلب دارد و من پول ندارم طلب او را بدهم. وقتی حضرت نامه را خواند، هزار سکه به وی عطا کرد تا هم بدهی خود را بدهد و هم زندگی خود را اداره کند. همچنین حضرت برای وی نوشتند که همیشه فقط از سه نفر درخواست کمک کن: فرد باایمان، انسان جوانمرد، فرد اصیل و بزرگوار. در واقع هم حضرت او را راهنمایی کرد که برای عرض نیاز سراغ چه کسانی برود و هم اینکه از ایشان دستگیری کرد.

 علیزاده گفت: همچنین حضرت به کسانی که نیازمند بودند می‌فرمودند از هیچ‌کس کمکی نخواهید مگر به علت فقر شدید یا پرداخت بدهی یا پرداخت دیه. به کسانی که وضع مالی‌شان خوب بود نیز سفارش می‌کردند اگر کسی از شما پول خواست حتماً به او بدهید؛ چون او با این کار از آبروی خودش گذشته است؛ اگر شما هم به او کمک نکنید، آبروی شما هم خواهد ریخت. این هم یک نمونه از رهنمودهای آن حضرت است.

 رفتار امام حسین(ع) با خدمتکاری که به ایشان هدیه داد

 این پژوهشگر دینی تصریح کرد: نقل شده است یکبار خدمتکار آن حضرت، شاخه گلی به ایشان هدیه کرد. حضرت گل را گرفتند و او را در راه خدا آزاد کردند. کنیز از این اقدام تعجب کرد که حضرت در ازای هدیه کردن یک شاخه گل، وی را آزاد کرده است. حضرت فرمودند خدا به ما اینطور یاد داده و در آیه 86 سوره نساء فرموده است: «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللهَ‌ كانَ عَلى كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَسيباً»؛ یعنی هرگاه به شما تَحيَتى گويند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهيد؛ يا [لااقل] به‌ همان‌گونه پاسخ گوييد. خداوند حساب همه چيز را دارد. تحیت اعم از سلام است، ولی حداقلِ تحیت، سلام است. بنابراین اگر کسی به ما سلام کرد باید جواب بهتری به او بدهیم جز در حالت نماز که باید عین سلام طرف مقابل را به شخص جواب بدهیم. 

 وی بیان کرد: یکی دیگر از خدمتکاران حضرت خطایی کرده بود و می‌دانست مستحق تنبیه است. از طرفی شلاقی را در دست یکی دیگر از خدمتکاران حضرت می‌بیند و گمان می‌کند که حضرت قصد دارد او را تنبیه کند؛ لذا نزد حضرت می‌رود و این آیه قرآن را تلاوت می‌کند: «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ»؛ یعنی مؤمنین هرگاه دچار خشم می‌شوند خشم خود را فرومی‌برند. حضرت با شنیدن این آیه خشم خود را فروخوردند و از تنبیه خدمتکار منصرف شدند. خدمتکار ادامه آیه را تلاوت کرد: «وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»؛ یعنی از مردم گذشت می‌کنند و خدا محسنین را دوست دارد. حضرت با شنیدن این بخش از آیه به خدمتکار فرمودند تو را در راه خدا آزاد کردم ولی حقوقت را قطع نمی‌کنم و دوبرابر به تو می‌پردازم.

 شیوه خاص سیدالشهداء هنگام انفاق کردن

 علیزاده گفت: فردی نقل می‌کند بار اولی بود که به مدینه می‌آمدم و غریب و فقیر بودم. از مردم پرسیدم بخشنده‌ترین فرد در این شهر کیست؟ مردم گفتند امام حسین (ع) است. ایشان در مسجد مشغول نماز بودند. وقتی نمازشان تمام شد، اشعاری در مدح بخشش و کرامت آن حضرت خواندم. حضرت مرا همراه خود به در خانه بردند. بعد از مدتی ایشان دستش را از پشت در بیرون آورد و در حالی که به چهره من نگاه نمی‌کرد تا مرا شرمنده کند، چهار هزار دینار به دست من داد. آن مرد نقل می‌کند که من از این‌همه بزرگواری حضرت گریه‌ام گرفت. حضرت سوال کرد چرا گریه می‌کنی؟ آیا این مبلغ نیازت را برطرف نمی‌کند؟ من پاسخ دادم گریه می‌کنم از اینکه این دست‌ها با این بخشندگی چطور زیر خاک خواهد رفت.

 وی در ادامه افزود: باز روایت شده است که روزی حضرت هزار دینار و یک لباس ارزشمند را به مردی هدیه دادند. از حضرت پرسیدند مگر این شخص چکار کرده که چنین هدیه ارزشمندی به ایشان عطا کردید؟ حضرت پاسخ داد این هدیه‌ای که به او دادم در برابر کاری که انجام داده است ارزش زیادی ندارد؛ چون این شخص معلم پسر من بوده است و علاوه بر آموزش الفبا، سوره حمد را نیز به وی آموخته است. این داستان هم ارزش کار معلم را نشان می‌دهد و هم نشانگر کرامت و بخشش آن حضرت است.

 پاداش غلامی که غذایش را با یک حیوان تقسیم کرد

 این پژوهشگر دینی تصریح کرد: آخرین موردی که می‌خواهم عرض کنم این است که روزی حضرت وارد باغ خود در اطراف مدینه شدند. حضرت غلامی داشت که مشغول غذا خوردن بود و متوجه ورود حضرت نشد. در نزدیکی آن غلام، سگ گرسنه‌ای ایستاده بود. غلام یک لقمه خودش می‌خورد و یک لقمه به سگ می‌داد. حضرت نیز کناری ایستاده بودند و عمل آن غلام را مشاهده می‌کردند. بعد که غلام غذایش تمام شد، حضرت جلو رفتند و فرمودند به خاطر اینکه غذای خودت را با این حیوان تقسیم کردی، من تو را آزاد کردم. غلام گفت شما بهترین ارباب هستید، اجازه بدهید حالا که آزاد شدم در باغ شما به عنوان خدمتکار، کار کنم. حضرت نپذیرفتند و باغ را نیز به غلام بخشیدند. غلام گفت پس من این باغ را وقف می‌کنم تا برای پذیرایی یاران و شیعیان شما هزینه شود. بنابراین حضرت اینگونه با عمل خودشان انسان‌ها را تربیت می‌کردند و به آن‌ها می‌آموختند که حقوق حیوانات را رعایت کنند و اموال خود را برای کمک به دیگران وقف کنند.

 وی در انتهای صحبت‌های خود گفت: نکته آخر اینکه ما نباید فقط ایام شهادت آن حضرت را در نظر بگیریم؛ چراکه تمام عمر ایشان، از کودکی تا هنگام شهادت، همه رفتارها و گفتارهایشان تعلیم و تربیت و مروت و جوانمردی بوده است و ما از همه این‌ها می‌توانیم درس بگیریم و سبک زندگی خود را براساس آن تنظیم کنیم و معنای زندگی را از سخنان و سیره ایشان بفهمیم.


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...