11 آذر 1403
کار خیر در کشور به سازماندهی بیشتری نیاز دارد / خیریه‌ها باید خود را ارتقا دهند
دکتر فاطمه دانشور؛ مدیرعامل مؤسسه خیریۀ مهرآفرین در گفت‌وگو با دبیرخانه جشنواره ملی نشان نیکوکاری اظهار کرد: ساختارمندی و سازمان‌یافتگی کار خیر در کشور ما کمی مشکل دارد. همچنین نیاز داریم تاز نظر دانش روز و مدیریت علمی، خیریه‌ها را ارتقا دهیم.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، دکتر فاطمه دانشور؛ مدیرعامل مؤسسه خیریه مهرآفرین در گفت‌وگو با دبیرخانۀ جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری به ارائۀ تحلیلی از وضعیت فعالیت‌های خیریه در کشور و بیان دیدگاه خود درباره جشنواره پرداخت. آنچه در ادامه می‌آید، حاصل این گفت‌وگوست:

 - شما فعال عرصه خیر و کارآفرین هستید و سال‌هاست که خدمات شما در کشور دیده شده است اما مدتی است که کمتر به لحاظ رسانه‌ای ظهور و بروز دارید. این روزها مشغول چه کارهایی هستید؟

 بله، تمرکزم را به سمت کارهای خیر برده‌ام و در سکوت بهتر می‌شود کار کرد. توسعه فعالیت‌های خیریه را در دستور کار دارم. از زمانی که خودم متمرکز شدم واحدهای مهرآفرین بیشتر شده است. فعالیت را در سطح بین‌المللی توسعه داده‌ام. مراکز زیادی را هم برای بچه‌های آسیب‌دیدۀ اجتماعی در دست ساخت دارم و فکر می‌کنم اینطور برای جامعه اثربخش‌تر باشم.

 - به نظر شما وضعیت فعلی فعالیت‌های خیر در کشور چطور است و به چه سمتی می‌رود؟

 مردم ما همیشه انگیزه کارهای انسان‌دوستانه و خیریه را داشته‌اند و چیزی نیست که بگوییم برای الان است؛ از گذشته این تمایل را مردم داشته‌اند و الان هم به صورت فردی این انگیزه در همه اقشار جامعه وجود دارد؛ زیرا به نیاز خود آدم برمی‌گردد؛ یعنی اگر بیاییم از این سر قضیه ماجرا را نگاه کنیم و اینطور ببینیم که ما نیاز به انجام کار خیر داریم نه اینکه یک آدم افتاده‌حال نیاز به کمک ما داشته باشد، موضوع متفاوت می‌شود. به لحاظ عاطفی و روحی، ماهیت و ساختار انسان به گونه‌ای است که لازم است به دیگران توجه داشته باشد؛ زیرا همه ما زندگی جمعی داریم و نمی‌شود خودمان را تافته جدابافته از جامعه بدانیم. بنابراین این حس کار انسان‌دوستانه و خیریه در ذات انسان وجود دارد و اگر اینگونه نگاه کنیم انگیزه در میان افراد بالا است.

 اما چیزی که ضعف آن همیشه در جامعه ما وجود داشته است، ساختارمندی و سازمان‌یافتگی کار خیر است. دلیلش هم این است که ما باید یک مقدار نگاه علمی خودمان را به فعالیت‌های خیریه بیشتر کنیم. یک بخشی از کار، دلی است و می‌گوییم برای دل خودمان یک کاری را انجام می‌دهیم که نفعش به دیگران برسد، ولی خیلی متوجه این نیستیم که همین کار هم باید به صورت علمی انجام شود؛ لذا برای خودش دانش و مهارت خودش را دارد که یک مقدار نهادهای مردم‌نهاد و خیریه‌های ما از این دانش به دور هستند و باید تلاش کرد که این دانش برایشان فراهم شود. به بیان دیگر باید آن‌هایی که مدیرعامل‌ خیریه‌ها هستند، علم اداره خیریه را بیاموزند. من این خلأ را حس می‌کنم. البته تیم‌هایی انجام این کار را آغاز کرده‌اند اما نیاز است که یک مقدار وسیع‌تر و گسترده‌تر این کارهای آموزشی در حوزه خیریه هم سازمان‌یافته‌تر انجام بشود.

 - خیلی از خیریه‌ها می‌گویند چیزی که می‌خواهند به عنوان دانش اداره خیریه به ما بیاموزند مطالب تئوری است که در کتاب‌ها نوشته شده است و تجربه‌اش را پس نداده است و خیریه ها زیر بار این قضیه نمی‌روند.

 باید این اتفاق بیفتد. من در عرصه اقتصادی و کارآفرینی فعالیت کردم و یک سازمان انسانی اجتماعی را هم اداره کرده‌ام، اگر بخواهم این دو را به لحاظ نگاه علمی در اداره این دو عرصه که یکی بنگاه است و یکی نهاد مردمی مقایسه کنم، می‌گویم نگاه مدیریتی در سازمان انسانی باید بیشتر باشد. در یک بنگاه اقتصادی داریم یک چیزی از جنس ماده تولید و عرضه می‌کنیم؛ مثلاً داریم یک کالایی را تولید می‌کنیم و به مشتریان ارائه می‌دهیم و در این سازمان همه فرایندها علمی است. اما در سازمان‌های انسانی که یکی از آن‌ها خیریه‌ها هستند و بیمارستان‌ها نیز می‌توانند از این قبیل محسوب شوند، با آدم سروکار داریم که به مراتب با ارزش‌تر و  مهم‌تر از یک کالا است. بنابراین چطور می‌توانیم آنجا همه فرایندها را با نگاه علمی ببینیم و متخصصین را به آنجا بیاوریم و سر کار بگذاریم، اما در سازمان‌هایی که با انسان سروکار دارند ولو که کارشان خیریه و خدمت‌رسانی است نخواهیم تخصصی نگاه کنیم. این رویه در برخی مواقع آسیب‌زننده است. اگر نگاه علمی وجود نداشته باشد ممکن است یک فردی داوطلب باشد و با یک رویکرد عاطفی در بحرانی مداخله کند و کار را بدتر کند. پس به یک رویکرد علمی و متخصص در حوزه خیریه‌ها نیاز است.

 - شما در برهه‌هایی که البته کوتاه هم بوده در لایه‌های سیاست‌گذاری هم وارد شده‌اید. دغدغه‌ای که برخی دارند این است که آیا خیریه‌ها دارند جور کارهایی که دولت‌ها باید انجام می‌دادند را می‌کشند؟ آیا این همه دامن‌زدن به کار خیر و نیکوکاری در کشور درست است و باعث نمی‌شود که دولت‌ها از وظایف خود شانه خالی کنند؟ شما در کارهای خیری که انجام می‌دهید به‌خصوص در مهرآفرین که با آسیب‌های اجتماعی سروکار دارید، تا حالا با این نقد مواجه شده‌اید که بگویند این عرصه که شما می‌خواهید واردش شوید کار دولت است؟

 این نقد را خیلی‌ها دارند که کار شما دولت را تنبل می‌کند و وظایف خودش را انجام نمی‌دهد؛ به‌خصوص در بحران‌هایی مانند زلزله، سیل و کرونا که مردم کمک کردند، یک عده نقد جدی داشتند که ورود خیریه‌ها به این بحران‌ها و حل مسائل باعث می‌شود که دولت از وظیفه‌اش بازبماند و این را یک نقش بازدارندگی در عملکرد خیریه‌ها می‌دانستند. اما واقعیت این است که این یک موضوع جهانی است؛ یعنی در ملل توسعه‌یافته و دیگر کشورها شاهد فعالیت سازمان‌های خیریه هستیم اما در کشور ما یک مقدار این نقد به دولت وجود دارد؛ یعنی اینکه ما در زمینی قرار داریم که اگر دولت وظایف خودش را انجام بدهد و ما مجبور نباشیم وظایف او را انجام بدهیم کارهای دیگری از جنس خیریه را انجام می‌دهیم که آن هم به توسعه پایدار کشورمان کمک می‌کند.

 مثلا اگر کشور ما به اندازه کافی مدرسه داشته باشد، می‌توانیم مدارس را هوشمند کنیم و کارهای سطح بالاتری را انجام بدهیم. این درخواست ما هم هست اما دلیل بر این نیست که بخواهیم دست‌روی‌دست بگذاریم و جایی هم که حس می‌شود وظیفه دولت است، کاری انجام ندهیم. چون در حوزه آسیب‌دیده‌های اجتماعی، این افراد از سمت تصمیم‌گیران، تصمیم‌سازان، برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران مورد توجه قرار نمی‌گیرند و ما هم اگر بخواهیم از این‌ها غفلت کنیم در نهایت، نتیجه قربانی شدن کسی است که در کانون آن آسیب قرار دارد. بنابراین انسانیت حکم نمی‌کند که من بخواهم از کنار این فرد بگذرم و بایستم، بلکه تا جایی که می‌توانم در حد مقدوراتم کمکش کنم، ولو که وظیفه دولت باشد نه وظیفه من.

 اما بهتر است که دولت در برخی عرصه‌ها ورود کند؛ مثلاً در همین بحث آسیب‌های اجتماعی، کشور ما هنوز سند رفاه اجتماعی ندارد و این خیلی برای یک کشور بد است که ما هنوز این را تدوین نکرده‌ایم. یا در یک برهه‌ای مجبور شدیم که وزارت رفاه و تأمین اجتماعی را جمع کنیم و در دو وزارتخانه دیگر تلفیق کنیم که این‌ها مسائل رفاه اجتماعی را تضعیف کرد و موجب شد که دولت در برخی موارد نتواند از کارآمدی کافی برخوردار باشد. در ادامه سازمان‌های مردم‌نهاد آمدند و بخشی از آن وظایف را به عهده گرفتند. قطعا نمی‌شود از کنار این موضوع بی‌تفاوت رد شد و قطعاً باید این مطالبه‌گری را هم داشت که دولت براساس وظایف خودش طبق قانون اساسی عمل کند؛ چنان‌که ماده 29 قانون اساسی را داریم که براساس آن، تأمین رفاه همگانی بر عهده دولت است و دولت باید بیاید و وظیفه‌اش را انجام بدهد.

 - شما به واسطه فعالیت‌های خیریه در خط مقدم مواجهه با آسیب‌های اجتماعی هستید. امروز خیلی از خیرین و خیریه‌ها دوست دارند که بروند در اولویت‌های آنچه که در جامعه‌شناسی به آن آسیب اجتماعی یا مسئله اجتماعی گفته می‌شود ورود کنند. می‌خواهم یک تصویر کلی از شما داشته باشیم که الان در کدام حوزه‌های آسیب، اولویت است که خیریه و خیرین و دولت باید توجه بیشتری به آن داشته باشند؟

 به دلیل شرایط اقتصادی کشور متأسفانه جرم و بِزِه زیاد شده است که می‌توان به سرقت یا قاچاق اشاره کرد که این پدیده‌ها باعث شد با کودکانی مواجه باشیم که والدین این‌ها در زندان هستند. اگر آمار زندانیان را ببینیم و با دو دهه قبل مقایسه کنیم می‌بینیم به صورت فزاینده‌ای این آمار رو‌به‌رشد است و علتش هم مسائل اقتصادی است. این بچه‌ها رها هستند و بارها با بچه‌هایی برخورد کرده‌ام که والدین آن‌ها درگیر زندان بوده‌اند و بچه‌ها به مادربزرگ و پدربزرگ یا بستگان سپرده می‌شوند و آن‌ها هم نمی‌توانند رسیدگی کافی بکنند؛ به خاطر اینکه آن پدربزرگ یا مادربزرگ خودش دچار فقر سالمندی است و حالا باید یک بچه که نیاز به توجه است و باید به درسش رسیدگی شود را بزرگ کند که این توانایی را ندارد. بر همین اساس بچه‌ها دچار آسیب‌هایی می‌شوند و نمی‌توانند به درسشان رسیدگی کنند و رشدشان مختل می‌شود. وقتی این رویه ادامه می‌یابد شاهد خودکشی‌های بچه‌ها در سنین پایین هستیم. همچنین سنینی که بچه‌ها به سمت مواد مخدر می‌روند نیز کم شده است و همه این‌ها نشان می‌دهد که ما به مراکزی نیاز داریم که یک نقش مراقبتی از این بچه‌ها داشته باشد.

 یک موضوع دیگری که باید در این عرصه به آن توجه داشت، بحث ترخیصی‌های 18 ساله‌های بهزیستی است. متأسفانه این دستورالعمل بازنگری نشده است. یک بچه از زمانی که وارد سن 16 سالگی می‌شود، این دلهره را دارد که باید بهزیستی را ترک کند؛ در حالی که هنوز مهارت کافی به دست نیاورده است و این بچه‌ها با استرس وارد جامعه می‌شوند و اگر از این‌ها حمایت نشود، خیلی زود قربانی می‌شوند؛ زیرا در مدتی که در بهزیستی بزرگ شده‌اند به حد کافی مهارت‌های کافی را یاد نگرفته‌اند. یعنی سازمان‌های مردم‌نهاد می‌توانند این نقش را داشته باشند که به بچه‌هایی که در بهزیستی هستند و به سنین 16-15 سال می‌رسند، آموزش‌های مهارت‌های زندگی بدهند. همچنین لازم است پس از ترخیص هم یک جایی از این‌ها مراقبت کند؛ یک تعداد سازمان مردم‌نهاد پا به میدان گذاشته‌اند تا این‌ها را حمایت کنند اما تعداد و ظرفیت آن‌ها محدود است و به قدری نیست که تمام ترخیص‌شدگان را بخواهد تحت حمایت قرار بدهد. پس این یکی از موضوعاتی است که باید به آن پرداخته شود.

 مسئله دیگر اینکه در بحث‌های مربوط به آسیب‌های اجتماعی بچه‌هایی هستند که نسل سوم و چهارم مهاجران افغانستانی به ایران محسوب می‌شوند و با بچه‌هایی مواجهیم که خودشان را ایرانی می‌دانند اما هنوز شناسنانه نگرفته‌اند؛ چون این‌ها مهاجر هستند و این بچه هیچ درکی از افغانستان ندارد. او در ایران متولد شده است اما شناسنامه ندارد و نمی‌تواند از خدمات اجتماعی استفاده کند و به خدمات درمان دسترسی ندارد. بچه‌هایی که مادران ایرانی دارند و پدرانشان اتباع هستند نیز همین مشکل را دارند. در عرصه بحث‌های آسیب‌های اجتماعی مسئله خیلی زیاد است که سختی زیاد این کار باعث می‌شود کمتر کسی برای کار کردن در این عرصه داوطلب شود. اگر بخواهم تعداد سازمان‌هایی که خیریه هستند و در بحث آسیب‌های اجتماعی دارند فعالیت می‌کنند را بشمارم شاید از تعداد انگشتان دست کمتر باشد و دلیل عمده این وضعیت، سختی کار این عرصه است.

 - اگر بخواهید یک مطالبه‌ای از سیاست‌گذاران و دولتمردان و دولت‌زنان نسبت به خیریه‌ها و نیکوکاری داشته باشید چیست؟

 چیزی که از سمت دولت‌های مختلف آزاردهنده است، سیاست‌های انقباضی - انبساطی است که در مقابل خیریه‌ها اعمال می‌کنند. در برخی از دولت‌ها شعارها و حرف‌ها حمایت‌گر و تسهیل‌گرانه است و در بحث صدور مجوزها با خیریه‌ها همکاری و همراهی می‌کنند اما در برخی از دولت‌ها نگاه امنیتی، سیاسی و بازدارنده دارند که من با توجه به قدمت مؤسسه‌ای که مدیریتش کرده‌ام، هردو را تجربه کرده‌ام؛ یعنی هم در دوره‌ای بوده‌ام که سیاست‌مردان ما نگاه امنیتی - سیاسی داشتند و در دوره‌ای هم مدیریت کردم که نگاه بازِ تعاملی و مشوق برای فعالیت‌های خیریه وجود داشته است.

 اگر طوری شود که خیریه‌ها از امنیتی برخوردار باشند و حس امنیت داشته باشند، از باب این‌که می‌توانند فعالیت کنند، شرایط بهتر می‌شود. یکی از چالش‌های خیریه‌های ما این بوده است که دولت‌ها مانع از فعالیت‌ها می‌شوند؛ یعنی نه‌تنها حمایت‌های بیشتری نمی‌کنند، بلکه مانع هم می‌شوند. بنابراین ایجاد امنیت در محیط کار برای خیریه‌ها یکی از بزرگ‌ترین مطالبه‌هایی است که خیریه‌ها از تصمیم‌گیران دارند. تسهیل‌گری در صدور مجوز نیز یکی دیگر از درخواست‌های خیریه‌ها است. دولت‌ها می‌توانند در برخی موارد خیریه‌ها را در تصمیم‌گیری‌ها دخالت بدهند. ما جایی به اسم شورای خدمات اجتماعی داریم که در وزارت کشور است و خیریه‌ها باید آنجا کرسی داشته باشند و بتوانند در سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌ها، بروند و بنشینند و حرف بزنند و مسائلشان را مطرح کنند. نباید درهای این شوراها و این سطح از تصمیم‌گیری‌ها به‌روی خیریه‌ها بسته باشد. 

 این یکی از مطالبه‌هایی است که می‌توانم خیلی جدی مطرحش کنم؛ زیرا دولتمردان ما می‌آیند و می‌روند در نهایت مدت ماندگاری آن‌ها شاید چهار سال باشد، اما مدیران سازمان‌های مردم‌نهاد بوده‌اند، هستند و خواهند بود. یک سازمان مردم‌نهاد عمر طولانی دارد و این مدیر می‌تواند به دلیل همین تجربه و سابقه، نظرات قابل توجهی بدهد اما در صورتی که سیاست‌مداران این عرصه را برای آن‌ها فراهم کنند. این یکی از محدودیت‌هایی است که اعمال شده است و امیدوارم در دولت آقای پزشکیان شاهد این باشیم که اجازه و فرصت ارائه نظر را برای سازمان‌های مردم‌نهاد در جایگاه‌های مشورتی که وجود دارد، فراهم کنند.

 - یکی از دغدغه‌هایی که خیریه‌ها و مردم دارند این است که خیریه‌ها باید خودشان را به‌روز بکنند؛ یعنی باید علمی و با شناخت و آگاهی پیش بروند و این مستلزم این است که یکسری فعالیت‌ها به‌منظور ارتقای خیریه‌ها در کشور انجام بشود. بخشی از این فعالیت‌ها را می‌توانند خود خیریه‌ها انجام بدهند و در بخشی نیز دولت کمک کند. چنان‌که استحضار دارید، امسال تجربه جدیدی در کشور رخ داد و نخستین جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری برگزار شد که تلاشی است در این راستا که خیریه‌ها عملکرد حرفه‌ای‌تری داشته باشند و در راستای حرفه‌ای بودن ارزیابی بشوند و از خلال چنین جشنواره‌ای، الگوهای برتر خیریه به سایر خیریه‌ها و مردم معرفی شوند. نظر شما دربارۀ این ایده و تجربه چیست؟

 این ایدۀ خیلی خوبی است؛ زیرا یکی از مواردی که در حوزه خیریه‌ها کمتر مورد توجه قرار گرفته، دیده‌شدن خیریه‌ها است و برای اینکه صدای خیریه‌ها برسد و بتوانند خودشان را معرفی کنند و حرفشان را بزنند، نیاز دارند که دیده شوند. رویدادهایی مانند این رویداد، موجب معرفی خیریه‌ها و بررسی کارنامه آن‌ها با یکسری شاخص‌های علمی است. متأسفانه ما در کشور دچار یک عارضه‌ای شده‌ایم که نامش تندیس‌فروشی است. یعنی دبیرخانه‌های مختلفی می‌آمدند و براساس خوداظهاری افراد به اعطای تندیس‌ها با عناوین مختلف مبادرت می‌کردند. اما کلاً این رویکرد بسیار غلط است که مورد نقد افرادی است که کارنامه دارند. آن‌ها می‌گویند یک درخت هر چقدر بارش بیشتر باشد، سرش پایین‌تر است و بر همین اساس در عرصه کارآفرینی اقتصادی اجتماعی افراد شریفی داریم که این‌ها در یک گوشه‌ای دارند کارهای بزرگی انجام می‌دهند و آدم‌هایی نیستند که دنبال تندیس بدوند، بلکه افرادی‌اند که شما باید بروید و از این‌ها دعوت کنید و این‌ها را بیاورید و به مردم و جامعه خیرین معرفی کنید.

 جای این کار خالی بود و کار این دبیرخانه‌هایی که هدفشان بیشتر مالی است و دنبال تأمین مالی با فروش تندیس هستند، موجب آسیب شد؛ زیرا زمانی که فراخوان می‌زنند، افرادی که شاید خیلی کارنامه‌ای ندارند از این کارها استقبال می‌کنند تا به شهرت و اعتبار برسند و این خیلی آسیب‌زننده است. اما دبیرخانه‌ای که این جشنواره را برگزار می‌کند براساس مطالعه‌ای که داشتم، کاملاً علمی پیش می‌رود و شاخص دارد و به ارزیابی می‌پردازد و به خوداظهاری‌ها اکتفا نمی‌کند و یک انتخاب درستی را قرار است انجام بدهد که قابل ارزش است و افرادی که ریشه و اصالتی دارند و سال‌ها دارند کار می‌کنند را تشخیص می‌دهند. این کاری که انجام می‌شود، علمی و کارشناسی‌شده است و وجودش لازم است. 

 این کار می‌تواند منجر به اتفاقات بزرگ‌تر بعدی هم بشود که یکی معرفی خیریه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهادی که کارنامه دارند است و دیگری اینکه دبیرخانه می‌تواند با دولت چانه‌زنی کند که برای این‌ها مشوق‌هایی را در نظر بگیرد. همچنین می‌تواند برای افراد جوان، این خیریه‌ها الگو باشند. خیریه‌هایی که اصیل هستند از آموزش دادن هراس ندارند؛ یعنی درِ این خیریه‌ها به‌روی همه باز است و می‌آیند و آموزش می‌بینند. این معرفی‌ها به این قشر افراد هم کمک می‌کند و آ‌ن‌ها را تشویق می‌کند که بالاخره اگر هم در عرصه‌ای که کار دلی است بخواهند موفق باشند، باید نگاه علمی داشته باشند و از متخصصین استفاده کنند. خیریه را باید یک سازمانی دید که علاوه‌بر مباحث دلی بحث تخصصی هم در آن حائز اهمیت است.

 ما یک مفهوم خوب مدیریتی به نام مسئولیت‌پذیری اجتماعی شرکتی داریم که این می‌تواند برای خیریه‌ها فرصت خوبی باشد تا بیایند و از این مفهوم که خیلی از شرکت‌ها دارند و در این حوزه کارهای انجام می‌دهند، بخشی از منابع را به این شیوه به خودشان اختصاص بدهند. اما چیزی که برای یک شرکت اقتصادی مهم است که با یک خیریه پروژه مشترک مسئولیت اجتماعی شرکتی تعریف کند، این است که نگاهش به لحاظ مدیریتی یک نگاه متعالی باشد؛ یعنی مثلاً خیریه‌‌ها اگر بخواهند به مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتی نگاه قلک‌وار داشته باشند نگاهشان غلط است. یک خیریه باید بتواند یک پروژه‌ای را تأمین کند که منافع آن بنگاه اقتصادی را هم ببیند. گاهی اوقات می‌گویند این منافع را نمی‌بینیم چون اگر منافع آن برند را ببینیم، یک ضدارزش می‌شود، در حالی که در مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتی این ضدارزش نیست و اگر رویکرد یک خیریه علمی باشد کاملاً به شرکتی که می‌خواهد منافعش را در نظر بگیرد و دنبال خوشنامی برندش است توجه می‌کند و پروژه را طوری برنامه‌ریزی می‌کند که منابع مالی خودش و منافع شرکت مقابل به دست می‌آید.

 - افق و چشم‌انداز شما برای پنج‌ سال دیگر چیست؟

 با توجه به اینکه 50 ساله شده‌ام دوست دارم پنج‌ سال دیگر، «مهرآفرین» به من نیاز نداشته باشد؛ یعنی تمام تلاش من این است که سازمانی را ایجاد کنم که سال‌ها بماند و به مردم کشورم خدمت کند. بنابراین می‌خواهم از شخص‌محوری بیرون بیاید، بنابراین، جانشین‌پروری برای من خیلی مهم است. مجموعه‌هایی که به خیریه‌ها آموزش می‌دهند نیز می‌توانند به موضوع جانشین‌پروری هم فکر کنند. در این زمینه ایده‌هایی دارم و برای من مهم است که تا پنج سال آینده بتوانم پروژه جانشین‌پروری را به اتمام برسانم و به صورت سیستماتیک در مجموعه باشد که هر سرپرست، مدیر، مسئول و عضو هیئت‌امنا، جانشینش مشخص باشد.

 - خودتان می‌خواهید مشغول چه کاری شوید؟

 من در اهداف زندگی‌ام یکی از خواسته‌هایم این بوده است که فرصتی برای سفر داشته باشم. من در این سال‌ها تمام تلاشم روی موسسه بوده است و خیلی فرصت نکرده‌ام که به حال دل خودم برسم و در نتیجه می‌خواهم بخشی از زندگی‌ام را برای سفر کردن اختصاص بدهم. 

 در نهایت اینکه همه خواسته‌های بنیان‌گذاران خیریه‌ها این است که دوست دارند بنیادشان عمر جاودانه داشته باشد و امیدوارم همینطور هم باشد.


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...