گلنار اکبری؛ ساکن کرمانشاه و کارگردان تئاتر است که در زمینۀ تئاتر معلولان فعالیت میکند و یک سمن برای فعالیتهای هنری معلولان در کرمانشاه تأسیس کرده است؛ فعالیتهای داوطلبانۀ او موجب میشود معلولان با جامعه ارتباط بیشتری برقرار کنند، با کسب موفقیتهای مختلف انگیزههای خود را تقویت کنند و جامعه نیز از مشکلات و دغدغههای آنان آگاه شود. با گلنار اکبری که برای سفری کوتاه به تهران آمده بود، در محل پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران به گفتوگو نشستیم که حاصل آن در ادامه از نظر میگذرد:
- در ابتدا بفرمایید که چه اتفاقی موجب شد تا در حوزۀ تئاتر معلولان وارد شوید و فعالیت کنید؟
این حوزه برای من از زمانی که میخواستم پایاننامۀ کارشناسیِ ارشدم را دفاع کنم، آغاز شد. همیشه برای من دغدغه بود که بیایم و تئاتر را به کاربردیترین شکل ممکن برای آدمهایی که به هر دلیلی از جامعه دورافتادهاند ارائه بدهم. بنابراین کاربردیبودن تئاتر برای من خیلی مهم بود. کمکم با اساتید راهنما و مشاور وارد بحث و گفتوگو شدم تا به این نتیجه رسیدم که موضوع تئاتردرمانی را برای پایاننامه انتخاب کنم. یک پروژۀ عملی هم داشتم که باید یک نمایشنامه را انتخاب میکردم و اجرا میشد.
پایاننامه من به صورت مطالعۀ موردی (case study) بود؛ یعنی یک معلولِ فلج مغزی را به عنوان مطالعۀ موردی انتخاب کردم و ایشان را در بین سه بازیگر دیگر که معلولیت نداشتند قرار دادم. مواردی که در طول تمرین نمایش برای ایشان پیش میآمد را مورد مطالعه قرار دادم و با مباحث علمیِ تئاتردرمانی تطبیق دادم. نام این نمایش نیز «باغ وحش شیشهای»، اثر «تنسی ویلیامز» بود. در این نمایشنامه یکی از شخصیتها یک معلولیتی دارد که مطابق با مورد مطالعاتی من بود. بر همین اساس، مورد مطالعاتی من با این شخصیت داستان دست به گریبان بود؛ مانند موضوعاتی نظیر ازدواج و حضور در جامعه که نزدیکی خاصی با درگیریهای این مورد داشت.
بنابراین فعالیت من در این زمینه از اینجا شروع شد و با این اثر در جشنوارههای مختلف حاضر شدیم و در ادامه نیز در قالبهای مختلف مانند اجراهای صحنهای خیابانی، نمایش عروسکی و ... این راه را با افراد و طیفهای مختلف دیگر ادامه دادیم.
- تاکنون چه کارهایی در حوزۀ تئاتر معلولان انجام دادهاید و در چه جشنوارههایی شرکت کردهاید؟
نمایش باغ وحش شیشهای را در جشنوارۀ منطقهای تئاتر معلولان زاگرس در استان ایلام اجرا کردیم و این نمایش از آنجا وارد جشنوارۀ بینالمللی تئاتر معلولان شد. این نمایش سپس در جشنوارۀ بینالمللی تئاتر معلولان که در سال 1395 و در شهر اصفهان برگزار شد، حضور یافت. هر سال جشنوارۀ منطقهای معلولان با حمایت سازمان بهزیستی برگزار میشود. همچنین نمایشی به نام «ساعت 5 شد بابا» داشتیم که در آن دوره نمایش موفقی بود. یک کار خیابانی هم داشتیم که با طیفهای کمبینا، معلولان جسمی-حرکتی و افراد مبتلا به سندروم داون بود که کارهای موفقی هم بودند. یک کار دیگر هم داشتیم که در سال 1397 به جشنوارۀ بیناللملی تئاتر فجر راه پیدا کرد.
در سال 1398 یک کار عروسکی به نام «قطعۀ گمشده» کار کردیم که از داستان معروف قطعۀ گمشدۀ «شل سیلور استاین» گرفته شده بود. این کار نیز موفق بود و در جشنوارۀ معلولان که در همین سال برگزار شد حضور داشت. همچنین این کار در سال 1401 و در بیستوهفتمین دورۀ جشنوارۀ کودک و نوجوان همدان شرکت کرد. همچنین این کار در نوزدهمین دورۀ جشنوارۀ بینالمللی نمایش عروسکی تهران - مبارک شرکت کرد.
یکی دیگر از نمایشهای ما، نمایش خیابانی «مادۀ 7» بود که در سال 1402 در شانزدهمین دورۀ جشنوارۀ بینالمللی تئاتر خیابانی مریوان شرکت کرد و بچهها در اجرای این نمایش بسیار موفق بودند. در آبان سال 1402 نیز در جشنوارۀ استانی تئاتر کرمانشاه شرکت کردیم که کار ما به جشنوارۀ منطقهای راه یافت و این جشنواره صرفاً برای معلولان نبود. این مهم است که بچهها در جمع و جامعۀ هنریای حضور داشته باشند که متفاوت از آنها است و این همیشه برایشان دغدغه بوده است. آنها گاهی اوقات به من میگفتند که دوست داریم در کنار جشنوارۀ معلولان، در جشنوارههای تخصصی و بینالمللی که افراد غیرمعلول نیز در آن شرکت میکنند حاضر شویم.
افزونبر همۀ این موارد، در دیماه سال 1402 توانستیم در جشنوارۀ تئاتر معلولان در سمنان شرکت کنیم. در حال حاضر نیز در حال شروع یک کار جدید با موضوع نمایش آیینی سنتی هستم که هشت بازیگر دارد که چهار نفر از افراد دارای معلولیت هستند و امیدوارم کار خوبی باشد.
- بازخوردهایی که از فعالیت در این زمینه گرفتهاید چگونه بوده است؟
از طرف معلولان بازخوردهای بهتری گرفتهام. تئاتر یک قالبی است که معجزهگر و انسانساز است و میتواند روی این افراد اثرگذار باشد؛ به شرط اینکه کارگردان بیاید و از موضوعاتی استفاده کند که این افراد با آن موضوعات در زندگی خود درگیر هستند. همۀ آدمها تنها هستند اما این افراد تنهاترند. به خاطر همین، در کارهای من زمینۀ تنهایی نیز وجود داشته است که حدیث نفس بچهها بوده است و به همین دلیل نزدیکی بیشتری با این موضوعات و زندگی خود احساس میکنند.
از این راه سعی داشتیم که همزمان، جدای از اینکه تئاتر معلولان را اجرا میکنیم، بخش درمانی آن را نیز در کنار این فضا داشته باشیم. البته الزاماً قرار نیست این اتفاق بیفتد و من سعی کردهام اینطور باشد، اما گاهی اوقات نمیتوان نمایشنامهای ارائه کرد که موضوع آن، وضعیت زندگی افراد معلول باشد یا با آن نزدیکی داشته باشد. البته اگر اینگونه باشد خیلی خوب است و افراد بحثهای درمانی را بهتر میتوانند با آن پیش ببرند.
مخاطبان و مردم هم وقتی میآیند و توانایی این بچهها را میبینند، بازخوردهای خوبی میدهند. در همان کار اولم که مورد مطالعاتیام یک فرد فلج مغزی بود، مردم خیال میکردند که این فرد دارد ادای یک فرد معلول را درمیآورد؛ زیرا بسیار خوب بازی میکرد. بنابراین، مردم از استعدادها و تواناییهای بچهها شگفتزده میشدند. باید به این توجه شود؛ یعنی کار من این بود که توجه بیشتری بکنم و سعی کردم که استعدادهای بچهها را ببینم و به آن بیشتر بها بدهم. همچنین سعی کردم صبر داشته باشم و زمان زیادی را در تمرینها اختصاص بدهم که بتوانیم نتیجۀ درست را بگیریم. رفتوآمدهای این افراد در شهر با سختی مواجه است؛ زیرا نمیتوانند از وسایل نقلیۀ عمومی استفاده کنند و به همین دلیل بنا داریم که تلاش آنها به نتیجه برسد.
گاهی اوقات میبینیم افرادی با این بچهها کار میکنند اما آن کار به جایی نمیرسد، اما نتیجهبخشبودن کار برای من بسیار مهم است. اصلاً بحث گرفتن جایزه در جشنوارهها و ... مطرح نیست، بلکه بحث این است که کار به جای قابل قبولی برسد. جایزه و ... به دیگر موضوعات برمیگردد اما چیزی که مهم است به ثمر نشستن آن کار و اجرا است. مردم هم وقتی این افراد را میبینند، از کارشان استقبال میکنند.
- دربارۀ سابقۀ تئاتر معلولان توضیح میدهید؟
تئاتر معلولان یک مقولۀ جدید در ایران و دنیا محسوب میشود و افراد کمی هستند که به این موضوع بپردازند. من هم از زمانی که پایاننامهام را مینوشتم متوجه این موضوع شدم. البته یک دوفصلنامه هم به نام «تئاتر معلولین» داریم که در آنجا خیلی بیشتر و تخصصیتر در این زمینه جستوجو میکردم و فهمیدم که در کل دنیا در این زمینه مقالات اندکی وجود دارد و هنرمندان کمتری با این موضوع درگیر میشوند؛ زیرا این کار سختیهای خودش را دارد.
اما دربارۀ وضعیت ایران باید بگویم که سازمان بهزیستی که متولی امورات معلولان در همۀ عرصههاست، در بخش هنری نیز خیلی خوب کار کرده و حامی این بچهها بوده است. یکی از کارشناسان هنری بسیار خوب و عالی در سازمان بهزیستی کل کشور، خانم دکتر فخری است که باید از ایشان یاد کنم. همه ایشان را به عنوان یک حامی و کسی که به صورت درست برنامهریزی میکند، میشناسند. ایشان بنیانگذار جشنوارۀ تئاتر معلولان است و از سال 1380 آن را بنیانگذاری کرده است. طبیعی است که این جشنواره نیز همانند هر جشنوارۀ دیگری در ابتدا نوپاست و مخاطب کمتری دارد، اما رفتهرفته دارد به بلوغ میرسد و تقریباً منهای زمان همهگیری کرونا که وقفههایی در اجرای آن ایجاد شد، هر سال در سطح منطقهای در حال برگزاری است.
امسال هم برگزیدگان منطقهای آمدند و خانم دکتر فخری یک بخش فراگیر در جشنوارۀ فجر ایجاد کردند و بچهها در آنجا به اجرا پرداختند. این جشنوارهها که به آنها اشاره کردم، مخصوصاً جشنوارههای بینالمللی بخشی فراگیر دارند که مختص معلولان است و این حرکت را خانم دکتر فخری در یکی، دو سال اخیر در جشنوارههای معتبر آغاز کردهاند که بچهها بتوانند وارد این عرصه رقابت در جشنوارههای مربوط به غیرمعلولان شوند. این کار حرکت بجا و درستی است و به خوبی در این زمینه کارها در دست انجام است.
بنابراین، سازمانی که متولی این امر محسوب میشود به خوبی مشغول کار است و نهادهای دیگر مانند: شهرداری یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که مرتبط هستند نیز در این حوزۀ کاری حمایتگران خوبی بودهاند اما اساس فعالیتها، سازمان بهزیستی است که حامی خیلی خوبی برای بچهها بوده است.
- از شرایط کار در حوزۀ تئاتر معلولان توضح بدهید.
این کار سخت است و این صحبت را از خیلی از همکاران شنیدهام که ما نمیتوانیم وارد این عرصه شویم و در خودمان نمیبینیم؛ چون بسیار دشوار است و ظرافتها و پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. با این تعداد کارهایی که تاکنون انجام دادهام و طیفهای مختلفی که درگیر کار کردهام، هنوز هم فکر میکنم به ازای هر معلول که داریم و با معلولیتهای متفاوت میتوانیم تجربههای مختلفی را کسب کنیم که باهم متفاوت هستند. امیدوارم همکارانم بیش از پیش به این حوزه ورود کنند و با این افراد به همکاری بپردازند؛ هرچند که به دلیل سختی، استقبال کم است.
- فکر میکنید تئاتر چه کمکهایی به معلولان کرده است؟
دو بحث داریم؛ یکی تئاتر معلولان است و دیگری تئاتردرمانی. تئاتر معلولان چیزی است که به اجرا میرسد و ممکن است به لحاظ معنایی با وضعیت، مشکلات و دغدغههای معلولان نزدیکی داشته باشد و ممکن است این نزدیکی وجود نداشته باشد و صرفاً به اجرا برسیم. اما تئاتردرمانی مقولهای است که وقتی میخواهیم وارد آن شویم، قرار نیست به اجرا برسیم و تماشاچی هم نداریم، بلکه تماشاچیها افرادی هستند که آنجا جمع شدهاند و این فقط مختص معلولان هم نیست، بلکه برای همه است و طیف زیادی اعم از بیماران سرطانی، معتادان و ... را شامل میشود.
آنها جمع میشوند و با توجه به مشکلاتشان یک هدایتگر دارند و آن هدایتگر به صورت نمایشی مشکلات و دغدغههایشان را اجرا میکند. حال ممکن است یک نفر بنشیند و اجرای دیگری را تماشا کند یا اینکه خودش برخیزد و اجرا داشته باشد و دیگران تماشا کنند. به اینصورت ما بحث تئاتردرمانی را میتوانیم پیش ببریم که در آن افراد میتوانند به درمان برسند و گرفتگیهای روحی و تعارضاتی که با آن مواجه هستند را حل کنند.
در هر دو نوعی که از آنها صحبت کردیم میتوانیم اثرات مثبت آن را در افراد دارای معلولیت و هرکسی که مشکلی دارد؛ اعم از اینکه معتاد، سالمند، بیمار مبتلا به ایدز و ... باشد ببینیم و همۀ این افراد با تئاتردرمانی میتوانند درگیر شوند. به صورت خاص دربارۀ معلولان باید بگویم که در این زمینه موضوعاتی نظیر حضور در جامعه، رسیدن به موفقیتها و دیدهشدن آنها مهم است که انگیزهای برای بیرون آمدن از خانه و حضور در یک گروه محسوب میشود و اثرات مثبت خودش را دارد.
- برای دیدهشدن بیشتر و بهتر تئاتر معلولان چه پیشنهادهایی دارد؟
به نظر من به غیر از موضوع برگزاری جشنوارههای مختلف، میتوانیم در بحث تبلیغات و اجراهای عمومی که افراد دارای معلولیت قرار است اجرا کنند بیشتر کار کنیم، هرچند که تبلیغات نیز در تئاتر نیاز به هزینههای زیادی دارد. اگر بشود برای تبلیغات از سازمانهایی نظیر شهرداری کمک گرفت تا هزینهها کمتر یا بعضاً رایگان شود و بتوانیم تبلیغات شهری و فضای مجازی را داشته باشیم، تأثیرگذاری بیشتری را خواهیم داشت. همچنین باید مخاطبان را بیشتر متوجه افراد معلول کنیم و اجراهای آنها را اطلاعرسانی کنیم تا این کار رونق بیشتری پیدا کند.
حمایتهای مالی توسط سازمانهایی نظیر سازمان بهزیستی نیز میتواند صورت بگیرد تا فقط جشنوارهمحوری وجود نداشته باشد بلکه به سمت تولیدمحوری حرکت کنیم. چه اینکه شاید یک کارگردان نخواهد در جشنواره شرکت کند بلکه تصمیم داشته باشد که یک اجرای عمومی انجام بدهد. بنابراین این تولیدمحورشدن موجب میشود کارگردانی که میخواهد کار را شروع کند به حمایت نیاز پیدا کند و ارگانهایی نظیر سازمان بهزیستی، شهرداری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتوانند حمایتهای خود را انجام بدهند.
- در حال حاضر به غیر از اجرای تئاتر چه فعالیتهایی برای معلولان دارید؟
من به جایی رسیدم که فکر میکردم بهتر است منظمتر و منسجمتر پیش بروم. یک زمانی قرار بود انجمن تئاتر معلولان در کل ایران تأسیس شود و به استانها شعبه بدهند، ولی فعلاً این اتفاق نیفتاده است. این موضوع را دنبال کردم و متوجه شدم که از چند ارگان میتوان مجوز گرفت و «انجیاو» تکشیل داد. بر همین اساس، حدود یک سال است که یک انجیاو را با موضوع هنردرمانی برای افراد دارای معلولیت تأسیس کردهایم که مجوزش از دفتر فرهنگی - اجتماعی استانداری کرمانشاه صادر شده است.
اعضای هیئتمدیره و هیئتمؤسس این انجیاو ترکیبی از افراد تحصیلکردۀ تئاتر و افراد دارای معلولیت هستند و نامش نیز مرکز «نماتوانان امید» است. در این انجیاو با توجه به اساسنامهای که تدوین کردهایم، یکسری اهداف را داریم که در زمینۀ آموزش و تولید اثر است. البته بحث آموزش بسیار مهم است که در این زمینه، برگزاری کارگاههای آموزشی و دعوت اساتید خارج از استان را داریم و در همین راستا چند طرح به استانداری دادهایم که امیدوارم حمایت شود. این طرحها در حوزۀ برگزاری کارگاههای نمایشدرمانی و موسیقیدرمانی است و حدوداً یک ماه قبل نیز مراسمی در انجیاو برگزار کردیم و در آن از هنرمندان معلولی که در جشنوارهها موفقیتی کسب کرده بودند تجلیل به عمل آوردیم. معیار ما نیز جشنوراههای بین المللی بود. امیدوارم بتوانیم تحت این عنوان، کارهای بهتر و منسجمتری را در زمینۀ آموزش و تولید داشته باشیم.
- آیا تاکنون حمایتی از شما صورت گرفته است؟
بله. از طرف ارگانهایی که مرتبط با فعالیتهای ما هستند نظیر سازمان بهزیستی؛ اعم از بهزیستی کل کشور و بهزیستی استان کرمانشاه و همچنین اداره کل فرهنگ و ارشاد کرمانشاه، شهرداری کرمانشاه و دفتر فرهنگی - اجتماعی استانداری کرمانشاه که مدیرکل فهیمی دارند حمایتهایی صورت گرفته است. برای نمونه مراسم تجلیل از بچهها را خودشان پیشنهاد دادند و برای من این موضوع جای تعجب و خوشحالی داشت و جا دارد که از همۀ حمایتها قدردانی کنم.
چند روز قبل نیز روز بیماران صعبالعلاج بود و مراسمی برای تجلیل از این بیماران و حامیان آنها گرفته بودند و از من هم تجلیل کردند. یک مراسم هم در سال 1398 با نام «بانوی احسان» از طرف بنیاد برکت برگزار شد. در این مراسم پنج یا شش نفر از بانوانی که در کل ایران فعالیتهایی در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و پزشکی داشتند و به صورت جهادی کار کرده بودند دعوت شدند و به سخنرانی دربارۀ فعالیتهایشان پرداختند که برنامۀ جالبی بود. البته این برنامه ادامه نیافت و ای کاش این دورهها با حضور دیگر بانوان برگزار میشد.
بنابراین در بنیاد برکت این مراسم برگزار شد و فعالیتهایمان را ارائه کردیم و متوجه شدند که در این حوزه در استان کرمانشاه فعالیت میکنیم. امیدوارم که روزهای خوبی برای تئاتر معلولان و هنرمندان دارای معلولیت در پیش باشد که بتوانیم برای این افراد از طریق هنر و به خصوص هنر والای تئاتر که درمانگر ما است و برای مخاطب عام نیز اثرگذار است، روزهای بهتر، شادتر و باانگیزهتری را رقم بزنیم.
در پایان از شما هم برای انجام این گفتوگو و توجهی که به تئاتر معلولان دارید خیلی ممنونم.
گفتوگو از مریم داوری
دیدگاه خود را بنویسید