در نشست تخصصی «هنر اجتماعی» مطرح شد؛

عکاسی چگونه می‌تواند در خدمت جامعه باشد / بازگویی تجربیاتی از «اجتماعی‌شدن هنر»

نمایشگاه عکس نیکوکاری با همت مرکز خیر ایران و دانشگاه هنر ایران در محل پردیس باغ ملی دانشگاه هنر ایران برگزار شد و مورد استقبال دانشجویان، هنرمندان و فعالان سازمان‌های مردم‌نهاد قرار گرفت. در واپسین روز این نمایشگاه؛ چهارشنبه ۲۶ آذرماه، نشست تخصصی «هنر اجتماعی» با سخنرانی حسن غفاری؛ عکاس مردم‌نگار و دبیر نخستین جشنواره ملی عکس نیکوکاری، فهمیه نقشبندی؛ دانشجوی دکترای پژوهش هنر و کنشگر اجتماعی و کلثوم برزی؛ پژوهشگر هنر و کنشگر اجتماعی برگزار شد.
عکاسی چگونه می‌تواند در خدمت جامعه باشد / بازگویی تجربیاتی از «اجتماعی‌شدن هنر»

 به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، در هفته گذشته طی روز‌های ۲۲ تا ۲۶ آذر، نمایشگاه عکس نیکوکاری با همت مرکز خیر ایران و دانشگاه هنر ایران در محل پردیس باغ ملی دانشگاه هنر ایران برگزار شد و مورد استقبال دانشجویان، هنرمندان و فعالان سازمان‌های مردم‌نهاد قرار گرفت. این نمایشگاه را می‌توان از دستاوردهای نخستین جشنواره ملی عکس نیکوکاری در سال گذشته دانست که آثار برتر آن در شهرها و نمایشگاه‌های مختلف برای مخاطبان اکران می‌شود. 

 در واپسین روز این نمایشگاه؛ چهارشنبه ۲۶ آذرماه، نشست تخصصی «هنر اجتماعی» با سخنرانی حسن غفاری؛ عکاس مردم‌نگار و دبیر نخستین جشنواره ملی عکس نیکوکاری، فهمیه نقشبندی؛ دانشجوی دکترای پژوهش هنر و کنشگر اجتماعی و کلثوم برزی؛ پژوهشگر هنر و کنشگر اجتماعی برگزار شد.

 در این نشست، غفاری به‌ عنوان نخستین سخنران، به تبیین مفهوم «عکاسی انسان‌دوستانه و نیکوکارانه» و نقش آن در برانگیختن همدلی و ایجاد دگرگونی اجتماعی پرداخت. وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به تجربه سال‌های تحصیل و فعالیت حرفه‌ای‌اش در حوزه عکاسی مستند و مردم‌نگار، تأکید کرد که عکاسی انسان‌دوستانه بیش از آنکه به تکنیک و فرم وابسته باشد، بر مواجهه مستقیم، صادقانه و اخلاق‌محور با واقعیت‌های انسانی استوار است. به گفته وی، عکاس مستند ناگزیر است با موضوع روبه‌رو شود، پیرامون آن حرکت کند و از زوایای مختلف به حقیقت نزدیک شود؛ رویکردی که خود را در شیوه روایت تصویری و حتی گفتار عکاس نشان می‌دهد.

 وی با تفکیک میان رویکرد‌های نظری و عملی در عکاسی، توضیح داد که در عکاسی مستند و مردم‌نگار، تجربه زیسته و مواجهه عینی با واقعیت، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. از نگاه او، عکاس انسان‌دوست نه ناظر بی‌طرف و دورایستا، بلکه شاهدی مسئول و همراه است که باید نسبت به پیامد‌های اجتماعی تصویر خود آگاه باشد.

عکس، قدرتی اخلاقی و اجتماعی دارد

 دبیر جشنواره عکس نیکوکاری با بیان اینکه «عکاسی در ذات خود امری نیکوکارانه است»، افزود: تصویر، لحظه‌ای گذرا از اکنون را ثبت می‌کند و آن را به زمان‌ها و مکان‌های دیگر منتقل می‌سازد؛ همین قابلیت، به عکس قدرتی اخلاقی و اجتماعی می‌بخشد. به گفته غفاری، عکس می‌تواند مخاطب را از تجربه‌ای دوردست و نادیده‌شده آگاه کند و او را به تأمل، همدلی و حتی کنش اجتماعی وادارد. وی در ادامه، با اشاره به نمونه‌هایی از تاریخ عکاسی خبری و مستند، به پرسش دیرینه اخلاق در عکاسی بحران پرداخت؛ پرسشی که همواره میان «ثبت تصویر» و «مداخله انسانی» مطرح بوده است.

 غفاری همچنین ریشه‌های انسان‌دوستی را پیش از آنکه صرفاً به عکاسی نسبت دهد، در فرهنگ و ادبیات ایرانی جست‌وجو کرد و با استناد به آثار شاعرانی چون سعدی، حافظ، مولوی، فردوسی و رودکی، بر پیوند عمیق همدلی، اخلاق و کرامت انسانی در سنت فکری ایرانی تأکید کرد. به باور وی، این پیشینه فرهنگی زمینه‌ای طبیعی برای شکل‌گیری نگاه انسان‌دوستانه در هنر، به‌ویژه عکاسی، فراهم کرده است.

عکاسی چگونه می‌تواند در خدمت جامعه باشد / بازگویی تجربیاتی از «اجتماعی‌شدن هنر»

 غفاری با مرور نمونه‌هایی از تاریخ عکاسی جهان، از عکاسی جنگ و اجتماعی گرفته تا پروژه‌های اصلاح‌طلبانه و آگاهی‌بخش، توضیح داد که تصویر در مقاطع مختلف تاریخی توانسته بر افکار عمومی اثر بگذارد، سیاست‌ها را تغییر دهد و حتی به اصلاح قوانین منجر شود. از نگاه وی، عکاسی مستند اجتماعی زمانی معنا می‌یابد که در خدمت کرامت انسانی باشد و به جای ایجاد شوک یا ترحم، فهم، همدلی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی را تقویت کند.

 این عکاس مردم‌نگار در بخش پایانی سخنانش تأکید کرد: در عکاسی انسان‌دوستانه، عکس نه ابزاری برای نمایش ضعف، بلکه رسانه‌ای برای برجسته‌سازی شأن، قدرت و زیبایی درونی انسان‌هاست. چنین تصاویری مخاطب را به دیدن، فهمیدن و در نهایت عمل‌کردن دعوت می‌کند.

 به گفته غفاری، امروزه عکاسی انسان‌دوستانه نقشی کلیدی در فعالیت‌های سازمان‌های خیریه، سازمان‌های مردم‌نهاد، پروژه‌های کمک‌رسانی و کمپین‌های آگاهی‌بخش ایفا می‌کند و می‌تواند به تقویت مشارکت اجتماعی و ماندگاری نیکوکاری کمک کند. وی در پایان، از جشنواره عکس نیکوکاری به‌عنوان بستری برای ترویج این نگاه یاد کرد و بر اهمیت پیوند هنر، اخلاق و مسئولیت اجتماعی تأکید کرد.

خلاقیت زنان در سایه؛ از هنر‌های بومی تا دگرگونی اقتصاد غیررسمی

 در ادامه این نشست، فهیمه نقش‌بندی؛ دانشجوی دکترای پژوهش هنر، با ارائه‌ای روایت‌محور و مبتنی بر تجربه زیسته، به تبیین نقش زنان در تحول هنر‌های بومی و اقتصاد غیررسمی پرداخت؛ تجربه‌ای که به گفته وی، نه صرفاً یک پژوهش دانشگاهی، بلکه مسیری عملی برای توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی زنان در مناطق محروم بوده است.

 نقش‌بندی با اشاره به زادگاه خود در شهرستانی در استان خراسان جنوبی گفت: هنر‌های بومی هر منطقه، حافظه فرهنگی آن جامعه هستند؛ این هنر‌ها روایتگر تاریخ، فرهنگ و زیست مردم‌اند و از طریق آن‌ها، هویت فرهنگی نسل به نسل منتقل می‌شود.

 وی صنایع‌دستی را یکی از مهم‌ترین مصادیق این حافظه فرهنگی دانست که علاوه بر کارکرد فرهنگی، نقشی تعیین‌کننده در معیشت خانواده‌ها ایفا می‌کند. این پژوهشگر هنر در ادامه با توضیح مفهوم اقتصاد غیررسمی افزود: اقتصاد غیررسمی به فعالیت‌هایی گفته می‌شود که در آمار‌های رسمی دولت‌ها دیده نمی‌شوند، اما تأثیر مستقیم و جدی بر زندگی روزمره مردم دارند. در بسیاری از روستا‌های خراسان جنوبی، زنان از طریق صنایع‌دستی و هنر‌های بومی، بار اصلی معیشت خانواده را به دوش می‌کشند.

 نقش‌بندی روایت شخصی خود را نقطه آغاز این مسیر دانست و گفت: پس از پایان تحصیلات کارشناسی‌ ارشد در دانشگاه تهران و هم‌زمان با شیوع کرونا، به زادگاهم بازگشتم. تا پیش از آن، تصورم از هنر به گالری‌ها، موزه‌ها و حراجی‌های پایتخت محدود می‌شد، اما مواجهه با زندگی واقعی مردم در روستا‌های مرزی، این نگاه را به‌طور کامل دگرگون کرد.

 وی با اشاره به فعالیت‌های داوطلبانه خود در قالب گروه‌های خیریه در روستا‌های منطقه، به یک پرسش بنیادین اشاره کرد: تا چه زمانی می‌توان با بسته‌های غذایی و کمک‌های مقطعی، زندگی خانواده‌ها را اداره کرد؟ این کمک‌ها چند روز دوام دارند، اما مسئله فقر را به صورت کارآمد حل نمی‌کنند. این دغدغه، نقش‌بندی را به سمت شناسایی ظرفیت‌های مغفول هنر‌های بومی سوق داد. نقشبندی گفت: در خانه‌هایی که از نظر ظاهری فقیر و فرسوده بودند، انبوهی از سوزن‌دوزی‌های بلوچی، حوله‌بافی‌ها و بافته‌های سنتی وجود داشت؛ آثاری که تنها به‌عنوان وسایل مصرف روزمره استفاده می‌شدند، نه منبع درآمد.

عکاسی چگونه می‌تواند در خدمت جامعه باشد / بازگویی تجربیاتی از «اجتماعی‌شدن هنر»

 نقش‌بندی با اشاره به ناکامی‌های اولیه در جلب حمایت نهاد‌های رسمی افزود: بیشتر دستگاه‌ها، ردیف بودجه‌ای برای چنین طرح‌هایی نداشتند. در نهایت، با تکیه بر سرمایه شخصی و با وجود مخالفت‌های بسیار، یکی از انبار‌های متروکه کارخانه قند منطقه را به فضایی برای فعالیت هنری تبدیل کردم. وی توضیح داد که با تأمین هزینه‌ها به صورت شخصی، فضایی موسوم به «خانه خلاق» شکل گرفت؛ مکانی که هم کارگاه تولید بود و هم نمایشگاه آثار.

 به گفته این پژوهشگر هنر، «خانه خلاق» به محلی برای گردهمایی زنان هنرمند از روستا‌های مختلف تبدیل شد؛ زنانی، چون خدیجه، مهدیه، رجبی و ماه‌بی‌بی که هر یک حامل بخشی از دانش بومی منطقه بودند. نقش‌بندی افزود: در این فضا، تبادل دانش اتفاق افتاد؛ من مبانی رنگ و تاریخ هنر را آموزش می‌دادم و آن‌ها، هنر زیسته و نسل‌به‌نسل منتقل‌شده خود را.

 نتیجه این تعامل، شکل‌گیری آثاری نو با حفظ هویت بومی بود؛ از تلفیق نقوش گلیم با حوله‌بافی سنتی گرفته تا فرشینه‌های چرمی الهام‌گرفته از معماری ایرانی و سوزن‌دوزی‌های بلوچی. برخی از این آثار امروز در مسیر دریافت مهر اصالت صنایع‌دستی قرار گرفته‌اند و در نمایشگاه‌های استانی و ملی به نمایش درآمده‌اند.

 نقش‌بندی با اشاره به پیامد‌های اجتماعی این تجربه گفت: توانمندسازی اقتصادی، اعتمادبه‌نفس اجتماعی زنان را نیز افزایش داد. وی به نمونه‌ای اشاره کرد که یکی از زنان روستای خیرآباد-روستایی که با معضلات جدی فقر، خشکسالی و آسیب‌های اجتماعی مواجه است-در دیدار با استاندار، به‌جای درخواست کمک مالی، بهسازی جاده روستا را مطالبه کرد؛ مطالبه‌ای که به گفته نقش‌بندی، در مدت کوتاهی محقق شد.

 وی تأکید کرد: این همان توسعه واقعی است؛ زمانی که زنان به کنشگران اجتماعی تبدیل می‌شوند و مطالبه‌گری می‌کنند. نقش‌بندی در پایان سخنان خود گفت: هر نخ سوزن‌دوزی، هر تار حوله‌بافی و هر نقش فرشینه، روایتگر زنانی است که در سکوت و به‌دور از دیده‌شدن، آینده‌ای مستقل برای خود و فرزندانشان می‌سازند.

هنر در متن زندگی؛ روایتی از سیستان‌وبلوچستان و بازسازی کرامت انسانی

 در ادامه این نشست، کلثوم برزی؛ پژوهشگر هنر و کنشگر اجتماعی، با تمرکز بر تجربه‌های میدانی خود در استان سیستان‌وبلوچستان، به تبیین نسبت هنر، زیست مردم و کنش اجتماعی پرداخت؛ روایتی که بیش از آن‌که آکادمیک باشد، ریشه در زندگی روزمره و مواجهه مستقیم با انسان‌های حاشیه‌نشین داشت.

 برزی با اشاره به زادگاه و محل رشد خود در زاهدان گفت: زبان پژوهش من، به‌واسطه سال‌ها کار اجتماعی، به زبان مردم نزدیک شده است. برای فهم هنر امروز-چه هنر زیبا و چه هنر کاربردی-باید انسان امروز را شناخت؛ انسانی که در کتاب‌ها و مقالات دانشگاهی حضور ندارد، اما در خانه‌ها، محله‌ها و زیست روزمره ما زندگی می‌کند.

 وی با نقد دوگانه‌های رایج در ادبیات توسعه مانند «مرکز و پیرامون»، «برخوردار و نابرخوردار» و «دارا و ندار» تأکید کرد: این پرسش جدی وجود دارد که چه کسانی این دوگانه‌ها را ساخته‌اند و تا چه حد بازتاب واقعیت هستند. آیا می‌توان جامعه‌ای را تصور کرد که در همه امور محروم باشد؟ تجربه زیسته ما در شرق و جنوب‌شرق کشور نشان می‌دهد چنین نگاهی دقیق نیست.

 این پژوهشگر هنر با اشاره به پیشینه تاریخی هنر‌های بومی گفت: سوزن‌دوزی، حصیربافی، سفالگری، آواز و صنایع‌دستی هیچ‌گاه صرفاً اشرافی نبوده‌اند؛ این‌ها ابزار‌های زیست، معاش و بقا بوده‌اند. به گفته وی، حتی امروز نیز بسیاری از هنرمندان معاصر، از همین هنر‌های بومی برای خلق آثار جدید و ورود به بازار‌های هنری استفاده می‌کنند، بدون آن که همواره به خاستگاه انسانی و اجتماعی این هنر‌ها توجه شود.

 برزی سپس به فعالیت‌های خود به‌عنوان تسهیلگر اجتماعی در مناطق مختلف سیستان‌وبلوچستان اشاره کرد و گفت: در محلاتی چون شیرآباد، همت‌آباد و کریم‌آباد زاهدان، یا مناطق جنوبی استان مانند فنوج و توتان، با شکل دیگری از هنر مواجه شدیم؛ هنری که گاه برای فراموش‌کردن رنج و فقر، و گاه برای حفظ تعادل روانی زنان شکل می‌گیرد.

 وی با روایت زندگی زنانی، چون شاه‌بی‌بی-زنی که با سوزن‌دوزی ده فرزند خود را بزرگ کرده-تأکید کرد که هنر برای بسیاری از زنان منطقه، نه یک انتخاب لوکس، بلکه ابزاری برای بقاست. به گفته برزی، این زنان در کنار صنایع‌دستی، به نقاشی، نقاشی دیواری و دیگر کارهای هنری نیز روی آورده‌اند؛ کارهایی که از دل تجربه زیسته آن‌ها بیرون می‌آید.

عکاسی چگونه می‌تواند در خدمت جامعه باشد / بازگویی تجربیاتی از «اجتماعی‌شدن هنر»

 برزی با نقد رویکرد‌های مقطعی در کمک‌رسانی اجتماعی افزود: در بحران‌هایی مانند سیل، کمک‌های اولیه ضروری‌اند، اما کافی نیستند. پس از فروکش‌کردن بحران، مسئله اصلی، حفظ کرامت انسانی و بازسازی عزت‌نفس مردم است. وی نمونه‌ای از یک تجربه جایگزین را چنین توضیح داد: در یکی از مناطق، به‌جای کمک نقدی یا کالایی، به خانواده‌ها بز دادیم و از آن‌ها خواستیم چرخه نیکوکاری را ادامه دهند. نتیجه این شد که همان خانواده‌ها، خود به نیکوکار تبدیل شدند.

 به گفته این کنشگر اجتماعی، یکی از تأثیرگذارترین نتایج این رویکرد، زمانی رخ داد که مردم توتان-منطقه‌ای بسیار محروم و دورافتاده-با شنیدن خبر سیل در کنارک، تصمیم گرفتند حصیر‌های دست‌باف خود را برای خانواده‌های سیل‌زده ارسال کنند. برزی این اقدام را نشانه‌ای از درک عمیق کرامت انسانی دانست و گفت: کار خیر و شعور انسانی، هیچ ارتباط مستقیمی با میزان تحصیلات یا درآمد ندارد.

 وی در بخش دیگری از سخنانش به وضعیت کودکان و نوجوانان در مناطق محروم اشاره کرد و گفت: نبود امکانات آموزشی و تفریحی، فشار‌های اقتصادی و ترک تحصیل، زمینه‌ساز آسیب‌های جدی روانی شده است.

 برزی از فعالیت‌های یک سازمان مردم‌نهاد با هدف ایجاد فضا‌های کوچک آموزشی سخن گفت: ما به‌جای ساختن ساختمان‌های بزرگ، یک اتاق ساده ایجاد کردیم؛ اتاقی برای آموزش نقاشی، نوشتن خلاق، زبان، تئاتر و کار گروهی. همین فضا‌های کوچک، امکان بروز استعداد و امید را فراهم می‌کند.

 کلثوم برزی در بخش پایانی سخنان خود، با اشاره به پژوهش‌هایش درباره روایت‌های شفاهی مادران و زنان منطقه، تأکید کرد: بخش مهمی از تاریخ، هنر و رنج این سرزمین، در حافظه زنان نهفته است؛ زنانی که حتی در آیین‌های سوگواری و ساخت قبر، از عناصر زیبایی‌شناسانه استفاده می‌کردند.

 وی سخنانش را با قرائت بخشی از کتاب «آب‌نشین‌ها» به پایان برد و تأکید کرد: برای فهم هنر انسان‌دوستانه، باید از خیابان‌های اصلی عبور کرد و به کوچه‌های خاکی رسید؛ جایی که انسان واقعی، هنر واقعی و امکان دگرگونی اجتماعی حضور دارد.

 

ارسال دیدگاه
captcha