کد خبر:۳۸۲۰

بازگشت به زندگی: روایت «حمزه‌زاده» از یاری به بهبودیافتگان اعتیاد و التیام بیماران

دکتر حسن حمزه‌زاده؛ مدیرعامل مجمع خیرین یاریگران زندگی و انجمن حمایت از بیماران و بیمارستان شریعتی، در صدویکمین نشست از سلسله‌نشست‌های «یک چای، یک تجربه» اظهار کرد: مجمع خیرین یاریگران زندگی، مجموعه‌ای است که هدف اصلی آن حمایت بهبود یافتگان از اعتیاد است. در عرض یک سال، در ۳۱ استان، این تشکیلات راه‌اندازی شد و جلسات آن با حضور کارآفرینان و خیرین در سالن‌های اصلی استانداری‌ها برگزار می‌شود. تاکنون بیش از سه‌هزار و ۱۰۰ خیّر در سراسر کشور بسیج شده‌اند و در این مسیر فعال هستند.
بازگشت به زندگی: روایت «حمزه‌زاده» از یاری به بهبودیافتگان اعتیاد و التیام بیماران

 به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، صدویکمین نشست از سلسله‌نشست‌های «یک چای، یک تجربه»، دوشنبه ۲۰ مرداد ماه ۱۴۰۴، با حضور دکتر حسن حمزه‌زاده؛ مدیرعامل مجمع خیرین یاریگران زندگی و انجمن حمایت از بیماران و بیمارستان شریعتی و جمعی از فعالان اجتماعی و نمایندگان خیریه‌ها و سمن‌ها، در محل آکادمی خیر ایران برگزار شد.

صدویکمین نشست از سلسله‌نشست‌های «یک چای، یک تجربه» با حضور دکتر حسن حمزه‌زاده، مدیرعامل مجمع خیرین یاریگران زندگی و انجمن حمایت از بیماران و بیمارستان شریعتی برگزار شد. مجمع خیرین یاریگران زندگی نهادی است که بر دوش خود بار سنگین و شیرین حمایت از بهبودیافتگان اعتیاد را دارد؛ نهادی که در کمتر از یک سال توانسته در ۳۱ استان کشور شجره‌ای از امید بیافشاند و بیش از سه‌هزار و صد خیّر را در سایه همدلی گرد هم آورد.

دکتر حسن حمزه‌زاده در کنار این فعالیت، مدیریت انجمن حمایت از بیماران و بیمارستان شریعتی را نیز بر عهده دارد؛ نهادی که با محوریت حمایت از بیماران نیازمند و تأمین تجهیزات پزشکی و مرمت و بهسازی ساختمان‌های بیمارستان، مسیر بهبود و مراقبت‌های درمانی را برای بیماران هموار می‌کند. این انجمن، پلی میان خیّرین و بیمارانی است که توان مالی محدود دارند، تا از خدمات درمانی استاندارد بهره‌مند شوند و آرامش و امید به زندگی بازگردد.

دکتر حمزه‌زاده در ابتدای نشست با تأکید بر تجربه زیسته خود با خیرین گفت: «من، به عنوان روزنامه‌نگاری که بیش از ربع قرن در این مسیر گام زده‌ام، روایت‌ها و خاطراتی در دل دارم که شاید بیش از هر گزارشی بتواند چرایی ماندگاری این جریان را نشان دهد؛ از نخستین روزهای آشنایی با جامعه خیرین مدرسه‌ساز، تا امروز که در کنار یاریگران زندگی و انجمن حمایت از بیماران و بیمارستان شریعتی قدم برمی‌دارم.»

این نشست فرصتی بود تا حاضران ضمن شنیدن تجربیات ارزشمند مدیرعامل این دو مجموعه تاثیرگذار، از تجارب عملی و انگیزشی او بهره‌مند شوند.

اثر تکثیرشونده کار خیر

کار خیر، شبیه دانه‌ای است که در خاک فرو می‌رود. کسی نمی‌داند فردا چه خواهد رویید: گاهی هفت‌برابر، گاهی هفتاد، و گاه هفت‌صد برابر. اما راز بزرگ اینجاست که ثمره فقط به جامعه بازنمی‌گردد؛ خودِ خیر نیز از درون دگرگون می‌شود. من در طول سال‌ها دیدم که خیرین نه فقط مدرسه و بیمارستان ساختند، بلکه روح و منش خود را نیز ساختند؛ و همین ساخته‌های درونی بود که ماندگار شد.

نخستین آشنایی‌ها

۲۷ سال پیش در مؤسسه انتشاراتی هزاربرگ مشغول بودم که آقای حبیب‌الله بوربور، رئیس وقت سازمان نوسازی مدارس، سفارش ویژه‌نامه‌ای درباره بانوان خیر مدرسه‌ساز داد. شاید در نگاه نخست عجیب بود که چرا بانوان؟ اما حقیقت آن بود که خیرخواهی از خانه آغاز می‌شود و این اقدام، رمز ماندگاری نهضت شد.

ما روزنامه‌نگاران و عکاسان، بی‌هیچ امکانی جز شوق، به سراغ این زنان رفتیم. حاصل، مجلات، ویژه‌نامه‌ها و کتاب‌هایی بود که بعدها به "جلوه‌های عشق و ایثار" و "چهره‌های ماندگار" شهرت یافت. در میان آن صفحات، چهره‌های متفاوتی جای داشتند؛ از علی دایی که در اردبیل مدرسه ساخت، تا زن نابینایی در کرمان که از نان نانوایی‌اش، سهمی برای ساخت مدرسه کنار گذاشت.

روایت‌هایی که در دل ماند

در این سال‌ها بیش از شانزده هزار خیّر را دیده‌ام. هرکدامشان برایم درسی تازه داشته‌اند. آقای محمدتقی داورپناه که بی‌هیچ سواد خواندن و نوشتن، بیش از ۲۴۰ مدرسه ساخته است. او روزی با خنده می‌گفت حتی نام خودش را نمی‌تواند بنویسد، اما میراثی گذاشته که نسل‌ها خواهند خواند.

کتاب‌ها و یادگارها

بزرگ‌ترین شانس من، هم‌نشینی با خیرینی بود که قصه‌شان به کتاب تبدیل شد. آخرینشان زنده‌یاد هاشم سلیمی آشتیانی بود؛ مردی که وصیت کرده بود کتاب زندگی‌اش نه با هزینه دولت که با مال خودش منتشر شود و آن هم پس از مرگ. تقدیر چنین بود که او در بستر بیماری، تنها یک ساعت و ده دقیقه برای روایت زندگی‌اش به من وقت داد. از همان اندک، کتابی ۴۴۸ صفحه‌ای ساخته شد؛ گنجینه‌ای که امروز چون چراغی در دست آیندگان است.

درس‌های ماندگار

از خیرین آموخته‌ام که خوش‌قولی، وقت‌شناسی و ساده‌زیستی، سرمایه‌های واقعی‌اند. بارها دیده‌ام که برای رسیدن به موقع، حتی با موتور خود را به جلسه رسانده‌اند. شاید همین تلاش‌هاست که به آنها صلابت و ارتقا بخشیده است. در ادامه، به بیان روایت‌هایی می‌پردازم که در دل مانده است.

روایت اول؛ از بنز تا مدرسه: مردی که ثروتش را به آینده کودکان بخشید

آقای حسن علی علیپور، مردی که هفتاد و دو مدرسه به نام شهدای کربلا ساخته است. او سال‌ها در آلمان فرش‌فروشی داشت و از رونق کسب‌وکارش، بنزی در اختیار گرفته بود. می‌گفت: «هر وقت ماشین را جلوی مغازه پارک می‌کردم، آلمانی‌ها کنار آن می‌ایستادند و عکس یادگاری می‌گرفتند.» اما آن روزها گذشت. همه سرمایه‌اش را فروخت، به ایران بازگشت و آجر به آجر سرمایه‌اش را به قامت مدرسه‌ها بدل کرد. از آن پس، نه تنها بنزی در کار نبود، که برای رفت‌وآمد به اتوبوس پناه می‌برد. با لبخند می‌گفت: «گاهی در ازدحام اتوبوس کسی پای مرا لگد می‌کند، و من از همان درد کوچک لذتی می‌برم که با هیچ‌چیز دنیا عوضش نمی‌کنم.» شاید راز این لذت در این باشد که او آموخته بود آرامش واقعی نه در درخشندگی ماشین‌ها، که در درخشش چشم کودکان یک مدرسه است.

روایت دوم؛ مردی که ایمان و فرهنگ را در هر گام خود جاری می‌کند

دکتر عباس مصلی‌نژاد، استاد تمام دانشگاه تهران، نه فقط معلم علم که آموزگار فرهنگ است. مدارسی که او ساخته، به کیفیت و زیبایی شهره‌اند. می‌گفت: «اگر مدرسه بسازم، کار فرهنگی کرده‌ام؛ اگر در مرمت ضریح حضرت عبدالعظیم حسنی کمک کنم، آن هم کار فرهنگی است.» نگاهش به خیر، نگاهِ جامع بود.

او همان کسی است که صحن‌های مطهر امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) را با فرش‌های دستباف کاشان آراست. به من می‌گفت: «برای حرم امام حسین، ۷۱ قطعه فرش به کار رفت و برای حرم حضرت عباس، ۷۲ قطعه.» و چه رمز شگفتی در این هم‌زمانی نهفته است؛ چرا که همین اعداد با شمار شهیدان کربلا درهم تنیده‌اند. گویی دست تقدیر، فرهنگ و ایثار را در تار و پود فرش‌ها نقش زده است.

دکتر مصلی‌نژاد را همیشه با کراوات می‌شناسند؛ چهره‌ای متفاوت در میان خیرین. برخی شاید به ظاهرش بنگرند و قضاوتی سطحی کنند، اما در حقیقت، او از ایمان و باور چنان سرشار بود که قضاوت‌ها رنگ می‌باخت.

روایت سوم؛ «رضا مطلبی کاشانی»: وقتی دل بزرگ، زندگی می‌بخشد

در حاشیه شهر، جایی هست به نام مؤسسه خیریه «ریحانه»؛ پناهگاهی برای بیش از هزار و پانصد کودک و نوجوان و جوانی که یا ذهنشان در حصار مانده، یا جسمشان یاری نمی‌دهد. پسر و دختر، زن و مرد؛ هر کدام با قصه‌ای جدا، اما همه گرد آمده در زیر یک سقف. برای نگهداری‌شان بیش از هزار نفر پرسنل در دو شیفت شبانه‌روز خدمت می‌کنند.
پشتوانه این مجموعه اما یک نام بزرگ است: رضا مطلبی کاشانی؛ خیّری که سرمایه‌اش را نه در حساب‌های بانکی، که در صندوق دل این فرزندان می‌گذارد. او روایت می‌کرد که در دوران کرونا، با آن‌که این بچه‌ها از ضعیف‌ترین‌ها در برابر بیماری بودند، اما در کمال شگفتی حتی یک نفرشان هم به ویروس مبتلا نشد. گویی فرشته‌ای بال‌هایش را بر سر این جمع گسترده بود؛ یا شاید این همان برکت کار خیر بود.

این خاطره برای من، یکی از زیباترین شهادت‌هاست بر این‌که کار خیر نه فقط یک «کمک مالی» بلکه انرژی زنده‌ای است که حتی می‌تواند مسیر بیماری‌ها را دگرگون کند. در جایی که امیدی به «بهبودی کامل» نیست، عشق خیرین کاری می‌کند که زندگی با کیفیتی تازه و آرامشی ژرف شکل بگیرد.

روایت چهارم؛حواله‌هایی که به تجهیزات پزشکی جان بخشیدند!

این خاطره و خاطره بعدی به بیمارستان شریعتی برمی‌گردد. در روزهایی که در انجمن حمایت از بیماران و بیمارستان شریعتی جلسات منظمی داشتیم، تصمیم گرفتیم حواله‌هایی که از طریق حمایت‌های ارزی صادر می‌شد را در اختیار خیرین بگذاریم تا با کمک آن‌ها تجهیزات پزشکی خریداری شود.

نخستین حواله که آمد، در جلسه به میان گذاشتم. مهندس احمد خاقانی‌پور، برادر ارزشمند و همراه همیشگی ما، داوطلب شد که آن را تقبل کند و هزینه خرید تجهیزات را بپردازد. دومین، سومین، چهارمین و حتی پنجمین حواله هم به همین شکل با همت ایشان تأمین شد.

این حواله‌ها ویژگی خاصی داشتند؛ چون با ارز ۴۲۰۰ تومانی محاسبه می‌شدند و ارزش واقعی آن‌ها در بازار گاه تا ده برابر بود. همین تفاوت سبب می‌شد هر خریدی که با این حواله‌ها انجام می‌گرفت، اثرگذاری بسیار بیشتری در تجهیز بیمارستان داشته باشد.

تا اینکه روزی آقای علی روحی، رئیس هیأت‌مدیره‌مان، به شوخی و گلایه گفت: «حمزه‌زاده! این همه حواله را فقط به احمد آقا می‌دهی؟ کمی هم به ما بده!»

مدتی بعد حواله‌ای جدید آمد. با ایشان تماس گرفتم، اما در کشور نبودند. بااین‌حال از همان خارج کشور کارسازی کردند و خرید انجام شد.

این خاطره را همیشه در ذهن دارم؛ چرا که هر حواله، فقط یک عدد یا کاغذ ساده نبود، بلکه فرصتی بود برای دمیدن جان تازه به بخش درمان بیمارستان.

روایت پنجم؛ چک‌هایی که پاس نشدند، اما درهای بسیاری را گشودند!

ما در بیمارستان شریعتی به خرید دستگاهی نیاز داشتیم و یکی از اعضا، آقای محمدحسن خداوردی، ۶ قطعه چک ۵۰۰ میلیون تومانی مجموعا به ارزش ۳ میلیارد تومان با تاریخ چند ماه بعد به ما داد. اما در آن شرایط اقتصادی، امکان خرید چکی وجود نداشت. چک‌ها را به بازار بردیم تا نقد کنیم و دستگاه را بخریم. تنها یک نفر حاضر شد چک‌ها را بپذیرد: آقای مصطفی محبی ایرانی.

وقتی خواستیم فاکتور خرید را صادر کنیم، آقای خداوردی گفت: «فاکتور را به نام آقای محبی بزنید، نه من.» من تعجب کردم و گفتم: «اما اصل کار با شما بوده است!» او پاسخ داد: «نه، همین که ایشان پول را در اختیار گذاشت، کافی‌ست. به نام خودش ثبت کنید.»

این گذشت آن‌چنان اثری داشت که آقای محبی همان‌جا گفت: «پس من اصلاً چک نمی‌گیرم؛ کل مبلغ را خودم پرداخت می‌کنم.»

ما دستگاه را آوردیم و هنگام نصب، بازاریان دیگر را هم دعوت کردیم تا ببینند. دوستان آقای محبی که آمدند، تحت‌تأثیر قرار گرفتند؛ همان‌جا یکی شش میلیارد و دیگری سه میلیارد تومان برای خرید دستگاه‌ها و تجهیزات بیمارستان پرداخت کردند. به یکباره، از چند قطعه چک ۵۰۰ میلیون تومانی، دوازده میلیارد تومان سرمایه خیر برپا شد.

همان موقع مصاحبه‌ای کردم و جمله‌ای گفتم که بعدها ورد زبان شد: «چک‌هایی که پاس نشدند، اما درهای بسیاری را باز کردند.»

این نمونه‌ای روشن از همان ارتقایی است که در کار خیر رخ می‌دهد؛ جایی که بخشش و ایثار، از عددها فراتر می‌رود و به انرژی‌ای بدل می‌شود که درهای بسته را یکی پس از دیگری می‌گشاید.

هدف من از بازگویی این خاطرات تنها یک نکته است: کار خیر بیش از آنکه بنایی بیرونی بیافریند، معماری درونی است. خیرین در این راه دگرگون می‌شوند؛ رفتارشان، منششان، نگاهشان به زندگی. گویی هر آجر مدرسه‌ای که بالا می‌رود، یک آجر هم در جانشان نهاده می‌شود.

و اما رسالت مشترک کارهایم در این روزها؛ بازگرداندن امید به زندگی

 امروز افتخار دارم که در دو مسیر خدمت می‌کنم: نخست، در مجمع خیرین یاریگران زندگی که به‌طور ویژه بر حمایت از بهبودیافتگان اعتیاد متمرکز است. این نهاد با پیشنهاد شهید آیت‌الله رئیسی و همراهی دلسوزانی چون دکتر مؤمنی و دوست عزیزم آقای علیرضا نبی آغاز شد. در کمتر از یک سال، در ۳۱ استان کشور شجره‌ای از امید رویاندیم و اکنون بیش از سه‌هزار و صد خیر در سراسر کشور با ما همراه شده‌اند. یکی از طرح‌های مهم ما، ایجاد اشتغال برای بهبودیافتگان است؛ شرطی که برخی کارخانجات پذیرفته‌اند و ما در تلاشیم آن را به‌طور گسترده در استان‌های کشور توسعه دهیم. باور ما این است که بازگرداندن یک فرد از دام اعتیاد به دامن زندگی، بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری اجتماعی است.

دومین مسیری که در آن خدمت می‌کنم، انجمن حمایت از بیماران و بیمارستان شریعتی است. این انجمن حاصل همراهی من با دکتر جمشیدی، رییس بیمارستان شریعتی و جمعی از خیرین شریف است. رسالت این انجمن دوگانه است: هم یاری‌رساندن به بیمارانی که توان مالی ندارند، و هم کمک به بیمارستان در زمینه‌های عمرانی، تجهیزاتی و بهبود زیرساخت‌ها. تاکنون بیش از نیمی از ۵۲۰ بیمارستان دولتی کشور انجمن‌های حمایتی مشابه را تجربه کرده‌اند، هرچند بسیاری به‌دلیل موانع اداری هنوز به بلوغ کامل نرسیده‌اند. اما در شریعتی، خوشبختانه با همدلی خیرین و همراهی کادر درمان، گام‌های مؤثری در مسیر حمایت از بیماران و ارتقای امکانات بیمارستان برداشته‌ایم.

 این تجربه برایم بسیار ارزشمند بوده است. وقتی می‌بینم با همراهی خیرین می‌توانیم باری از دوش یک بیمار برداریم، یا بخشی از نیازهای یک بیمارستان بزرگ مثل شریعتی را رفع کنیم، حس می‌کنم این هم ادامه همان رسالتی است که در یاریگران زندگی دنبال می‌کنیم: بازگرداندن انسان‌ها به چرخه‌ی زندگی، چه در قالب بهبودیافتگان از اعتیاد و چه در هیأت بیمارانی که امیدشان را از دست داده‌اند.

 من باور دارم که ما در این مسیر، نه تنها به دیگران یاری می‌رسانیم، بلکه روح خودمان را نیز صیقل می‌دهیم. خدمت در این حوزه‌ها، هدیه‌ای است که خداوند به ما بخشیده تا بخشی از دردهای جامعه را درمان کنیم و پلی باشیم میان رنج و رهایی.

 از همه عزیزان نیکوکار و خیراندیش، بویژه برادران ارزشمندی چون مهندس احمد خاقانی‌پور و حاج علی روحی که در این راه همراه بوده‌اند و هستند، سپاسگزارم و از این‌که این امکان به من داده شد که در کنار نوشیدن یک چای، مجالی پیدا کنم تا تجربیاتم را با شما به اشتراک بگذارم بسیار ممنونم.

هدف «مجمع خیرین یاریگران زندگی» حمایت بهبودیافتگان از اعتیاد است 

هدف «مجمع خیرین یاریگران زندگی» حمایت بهبودیافتگان از اعتیاد است 

هدف «مجمع خیرین یاریگران زندگی» حمایت بهبودیافتگان از اعتیاد است 

هدف «مجمع خیرین یاریگران زندگی» حمایت بهبودیافتگان از اعتیاد است 

هدف «مجمع خیرین یاریگران زندگی» حمایت بهبودیافتگان از اعتیاد است 

هدف «مجمع خیرین یاریگران زندگی» حمایت بهبودیافتگان از اعتیاد است 

 


ارسال دیدگاه
captcha