از نقاشیهای کودکان دارای نیازهای خاص، برای خلق آثار هنری استفاده میکنیم / ۱۰ تا ۲۰ درصد از درآمد فروش، مستقیم به کودک تعلق میگیرد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، دکتر رسول بیدرام، مدیر پروژه سلام بینهایت - پروژهای که سال گذشته برای اولین بار رقم خورد و اکنون، در آستانۀ برگزاری دومین نمایشگاه آن هستیم- در گفتوگوی اختصاصی با خیر ایران بیان کرد که از نظر دستاندرکاران این پروژه، فرزندانی که دارای معلولیت هستند، فرزندانی شگفتانگیز هستند. در بسیاری از نمایشگاهها که برای فروش آثار این کودکان برگزار میشود، صرفاً بر اساس حس ترحمطلبی، این آثار توسط خیرین خریداری میشود. اما در سلام بینهایت، آثار کودکان با هنر و فن هنرمندان تلفیق میشود و کالایی عرضه میشود که با فروش آن، هم کودکان و هنرمندان از سود منتفع میشوند و هم اقتصاد خلاق در کشور به جریان میفتد.
-شما به عنوان مدیر پروژه «سلام بینهایت»، راجع به کودکان دارای معلولیت صاحب یک ایده خلاقانه هستید، دربارۀ این ایده توضیح بدهید.
سلام بینهایت یک ایده و رویکرد عملی در حوزۀ اقتصاد خلاق را ارائه میکند. ما در این زمینه دو مسیر را پیشبینی کردهایم: یک مسیر علمی که در «گروه پژوهشی خلاق» دنبال میشود و یک مسیر عملی که در «مجموعه باغ سرمایه» اجرا میشود. اقتصاد خلاق، حوزهای است که اقتصاد هنر، اقتصاد فرهنگ و اقتصاد دانش را در کنار هم قرار میدهد. اگر صنایع هنری، صنایع فرهنگی و صنایع دانشی را کنار هم بگذاریم، به صنایع خلاق میرسیم و اقتصاد حاصل از آنها را «اقتصاد خلاق» مینامیم.
در پروژه سلام بینهایت تلاش کردیم بُعد عملی اقتصاد خلاق را پیادهسازی کنیم. برای این کار سراغ «فرزندان دارای نیازهای خاص» رفتیم؛ کودکانی که ممکن است دچار اوتیسم، سندروم داون، مشکلات جسمی-حرکتی، ناشنوایی یا دیگر انواع معلولیت باشند. ما در این پروژه آنها را «فرزندان شگفتانگیز» نامیدیم. در اولین دوره، از آنها خواستیم هر چه میخواهند بکشند؛ چه آرزوهایشان باشد، چه تصویر خودشان یا هر موضوع آزاد دیگری. معمولاً نقاشیهای این کودکان قبلاً در قالب مراسمهایی شبیه گلریزان و بیشتر با رویکرد ترحمآمیز فروخته میشد که چندان خوشایند نبود و باعث آسیب میشد.
قبلاً نقاشیهای کودکان دارای معلولیت در قالب مراسمهایی شبیه گلریزان و بیشتر با رویکرد ترحمآمیز فروخته میشد که چندان خوشایند نبود و باعث آسیب میشد. ایدۀ ما این بود که این نقاشیها را در اختیار هنرمندان -چه پیشکسوت، چه نوظهور- بگذاریم تا از آنها ایده بگیرند و اثری هنری با ارزش زیباییشناختی خلق کنند. چون این آثار ارزش هنری دارند، خریدار میتواند آنها را در محل زندگی یا کار خود نصب کند و حتی به چشم سرمایهگذاری به آن نگاه کند. در این شرایط درصدی از مبلغ فروش-حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد-مستقیماً به آن کودک میرسد.
ایدۀ ما این بود که این نقاشیها را در اختیار هنرمندان-چه پیشکسوت، چه نوظهور-بگذاریم تا از آنها ایده بگیرند و اثری هنری با ارزش زیباییشناختی خلق کنند. چون این آثار ارزش هنری دارند، خریدار میتواند آنها را در محل زندگی یا کار خود نصب کند و حتی به چشم سرمایهگذاری به آن نگاه کند. در این شرایط درصدی از مبلغ فروش-حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد-مستقیماً به آن کودک میرسد؛ رویکردی عزتمندانه که هم برای کودک و هم برای هنرمند سودمند است. ما همچنین دانش و فناوری را وارد این طرح کردهایم: از بلاکچین، NFT، رمز ارز، گالریهای متاورسی و ابزارهایی مثل VR و AI برای توسعه و فروش آثار استفاده کردهایم. این یعنی ترکیب هنر با دانش، که دقیقاً در تعریف اقتصاد خلاق قرار میگیرد.
دوره اول این طرح در اصفهان با همکاری ۱۱ هنرمند برگزار شد. این هنرمندان ۳۲ نقاشی از کودکان را انتخاب کرده و هر کدام ۳ تا ۴ اثر خلق کردند. نمایشگاه در گالری باغ سرمایه هتل عباسی برپا شد و بازخورد بسیار خوبی گرفتیم که انگیزه ادامه کار را به ما داد.
اکنون دومین دوره را در سطح ملی برگزار میکنیم. چند ماه پیش فراخوان دادیم و از سراسر کشور حدود ۲۰۰ نقاشی از کودکان جمعآوری و در سایت hi-infinity.ir بارگذاری کردیم. هنرمندان میتوانند به سایت مراجعه کرده، یکی از نقاشیها را انتخاب و بر اساس آن یک اثر هنری خلق کنند. شرط ما این است که حتماً ایدۀ اثر از یکی از این نقاشیها گرفته شده باشد. آثار ابتدا به صورت آنلاین داوری میشوند و در صورت تأیید، نسخه فیزیکی اثر برای ما ارسال میشود.
نمایشگاه این دوره از ۱۹ تا ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ در گالری باغ سرمایه هتل عباسی اصفهان برگزار خواهد شد. همچنین برنامه داریم آثار منتخب را در تهران، یزد و چند شهر دیگر نیز به نمایش بگذاریم.
-آیا مشابه این ایده در داخل یا خارج از ایران، توسط افراد دیگری برگزار شده است؟
در ایران نمونه مشابه این ایده را نداشتهایم. در خارج از کشور، نزدیکترین نمونهای که دیدم مربوط به گروهی از معماران بود که ایدههای خود را از کودکان خردسال میگرفتند. به عنوان مثال، از بچهها میخواستند خانهای را نقاشی کنند و سپس بر اساس آن نقاشی، نقشه معماری را طراحی میکردند. این، از نظر فرآیند، شبیهترین مدل به کار ما بود اما اینکه محور کار، «فرزندان شگفتانگیز» با نیازهای خاص باشند، تا به حال نمونهاش را من ندیدهام. بیشتر فعالیتهای موجود صرفاً شامل برگزاری نمایشگاه و فروش مستقیم آثار خود این کودکان است، بدون اینکه آن آثار دستمایۀ خلق آثار جدید توسط هنرمندان دیگر شود.
-ارتباط، تعامل و همکاری شما با خیریهها و سازمانهای مردمنهاد در طول این مسیر چگونه است و از آنها چه انتظاری دارید؟
من حدود ۱۶ تا ۱۷ سال است که در حوزۀ اقتصاد خلاق فعالیت میکنم. بزرگترین مشکل ما در اقتصاد هنر و حتی در بسیاری از اقتصادهای مرسوم دیگر مرحله فروش است، نه تولید. تولید معمولاً انجام میشود، اما فروش محصولات در بازار دشوار است.
راهکار ما برای این چالش، شبکهسازی است؛ یعنی ایجاد ارتباط میان ذینفعان مختلف یک صنعت تا فرآیند تجاریسازی شکل بگیرد. مشکل اصلی در شبکهسازی این است که سرمایۀ اجتماعی پایین است. معمولاً وقتی میخواهیم کالا یا خدمتی تولید کنیم، به سرمایۀ اقتصادی (پول، ابزار، مواد اولیه) و سرمایۀ انسانی (نیروی متخصص) فکر میکنیم. اما ما میخواهیم نشان دهیم که حتی اگر بهترین مواد اولیه و نیروهای متخصص را داشته باشیم، کیفیت محصول ممکن است بالا نرود، چون حلقۀ گمشده، سرمایه اجتماعی، عشق، همدلی، اعتماد و مشارکت میان افراد است. هرچه این سرمایۀ اجتماعی تقویت شود، کیفیت کالا و خدمات نیز افزایش پیدا میکند و شبکه بزرگتری از همکاری شکل میگیرد.
در ایده سلام بینهایت این نگاه را به کار گرفتیم. برای تجاریسازی آثار، شبکه بزرگی از ذینفعان ایجاد کردیم. برای مثال اگر صنعت نوشتافزار را دخیل کنیم، این صنعت میتواند طرحهای این فرزندان را روی دفتر و لوازم تحریر چاپ کند. یا مثلاً صنعت اسباببازی و بازیهای رایانهای میتواند این طرحها را به آواتار یا کاراکتر بازی تبدیل کند. این رویکرد شبکهمحور باعث میشود هم فروش افزایش یابد و هم کیفیت آثار بهتر شود، چون عشق و همدلی پشت آن است. به عنوان نمونه، ما یک اثر نقاشی از فرزندان شگفتانگیز داشتیم و یک اثر هنری خلقشده توسط هنرمند. هر دو انگار بخشی از قلبشان را به اثر هدیه کرده بودند؛ اثری خالص و معنوی که وقتی وارد بازار میشود، خیر و برکت و حتی ارزش اقتصادی و سرمایۀ اجتماعی بیشتری ایجاد میکند.
به همین دلیل است که میگویم هنر، در واقع کارخانه تولید سرمایۀ اجتماعی و یک نماد فرهنگی است؛ بنابراین هر خیریه، شبکه یا سازمانی که به این مسیر بپیوندد، میتواند از این همنشینی بهره ببرد. ما معتقدیم این فرزندان واقعاً شگفتانگیز هستند؛ نه به خاطر ناتوانیهایشان، بلکه بهخاطر تواناییهای ویژهای که دارند-کسی که چشم ندارد، اما نعمتهای خدا را خوب میبیند، گوش ندارد، اما صدای خدا را میشنود، زبان ندارد، اما با خدا سخن میگوید، پا ندارد، اما به سمت خدا حرکت میکند.
ما فقط قطرهای از دریای بیکران دنیای آنها را برداشتهایم و به خریداران، هنرمندان و ذینفعان هدیه کردهایم تا خیر و برکت را از طریق تولید سرمایههای اجتماعی در زندگیشان جاری کنیم؛ حتی شاید بتوان گفت ما اولین کارخانۀ تولید سرمایۀ اجتماعی را با سلام بینهایت تأسیس کردهایم. به همین دلیل ما دربارۀ آثار میگوییم ما تولید نمیکنیم، بلکه خلق میکنیم. هم فرزندان شگفتانگیز و هم هنرمندان، خالصترین عشق را در این آثار قرار دادهاند.
-ارتباط، تعامل و همکاری شما با مسئولین دولتی در طول این مسیر چگونه است و از آنها چه انتظاری دارید؟
پروژه سلام بینهایت یک پروژه کاملاً اقتصادی است. ما باید سهم فروش آثار را هم به هنرمند و هم به فرزند شگفتانگیز اختصاص دهیم و بخشی هم صرف مدیریت پروژه شود. اولین انتظار ما از مسئولان دولتی این است که در کار بخش خصوصی دخالت نکنند؛ بزرگترین حمایتشان، در واقع عدم دخالت است.
البته آنها وظایف حاکمیتی مشخصی دارند. برای مثال، وقتی نیاز به مجوز داریم، ما باید بدانیم از کجا و چگونه آن را دریافت کنیم، اما فرآیندها نباید به شکلی باشد که انرژی و زمان ما را هدر بدهد. اگر قرار است حراجی برگزار کنیم یا نمایشگاهی راه بیندازیم، صدور مجوزهای مربوطه باید با همکاری وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی و دستگاههای مسئول انجام شود؛ بنابراین خواسته ما از دولت، خواسته مالی نیست؛ ما سرمایه ساختاری میخواهیم. یعنی انتظار داریم بروکراسی غیرضروری حذف یا تسهیل شود و مسئولان با استفاده از ارتباطات خود به گسترش این طرح کمک کنند؛ مثلاً با معرفی آن در رویدادها و برنامههای مختلف. اگر چنین حمایتی صورت بگیرد، بخش خصوصی میتواند پویا، مستمر و اقتصادی پیش برود، بدون اینکه وابسته به بودجه دولتی باشد.
ما در دومین دورۀ نمایشگاه آثار منتخب، یک پنل تخصصی هنردرمانی نیز برگزار میکنیم که پژوهشگران برتر این حوزه در آن شرکت خواهند کرد. هدف، رصد و انتخاب کودکانی است که بتوانند از مسیر هنر (ابتدا نقاشی و سپس تئاتر، موسیقی و دیگر رشتهها) حال بهتری پیدا کنند.
البته در دومین دوره سلام بینهایت یک فاز جدید و پرهزینه هم اضافه کردهایم: «هنردرمانی». ایده این است که نقاشیهای فرزندان شگفتانگیز-مثلاً کودکان دارای اوتیسم-نهتنها دستمایه خلق آثار هنری شوند، بلکه استعدادهایشان شناسایی شود و از طریق هنر، حال آنها بهتر گردد. این فرایند میتواند ۶ ماه، یک سال یا حتی چند سال ادامه پیدا کند و با حضور تیمی متشکل از متخصصان هنر، روانشناسی و اقتصاد، به شکل یک مرکز هنردرمانی سازمانیافته توسعه یابد.
ما در دومین دورۀ نمایشگاه آثار منتخب، یک پنل تخصصی هنردرمانی نیز برگزار میکنیم که پژوهشگران برتر این حوزه در آن شرکت خواهند کرد. هدف، رصد و انتخاب کودکانی است که بتوانند از مسیر هنر (ابتدا نقاشی و سپس تئاتر، موسیقی و دیگر رشتهها) حال بهتری پیدا کنند؛ بنابراین کمکم تیم هنردرمانی شکل میگیرد. در این مرحله، نقش نهادهای دولتی مانند سازمان بهزیستی و مدارس استثنایی پررنگ میشود. این دستگاهها میتوانند در کنار سایر سازمانها، نهادهای فرهنگی و صنایع کشور، به شکلگیری شبکهای بزرگ کمک کنند تا این فاز از پروژه با همافزایی بالاتری پیش برود.
- با توجه به توضیحات شما، نمایشگاه دوم سلام بینهایت گستردهتر از دوره قبل و در سطح ملی برگزار میشود و بخش هنردرمانی هم به آن اضافه شده است. آیا تفاوت دیگری با نمایشگاه سال گذشته دارد؟
در این دوره تفاوت دیگری وجود ندارد، اما چشماندازی وجود دارد که آن، بینالمللی شدن این پروژه است. ما برنامه داریم که در آینده با همکاری نهادهایی مانند یونیسف و یونسکو، سلام بینهایت را به سطح جهانی ببریم. تصور کنید در یک نمایشگاه، فرزند شگفتانگیزی از سوئیس در کنار یک هنرمند پرتغالی یا پاکستانی اثر خلق کند. این همگرایی فرهنگی و هنری اگر شکل بگیرد، بسیار ارزشمند است.
سایت ما هماکنون دو زبانه است تا بتوانیم آثار فرزندان شگفتانگیز از سراسر دنیا را گردآوری کنیم و هنرمندان بینالمللی را دعوت کنیم که بر اساس این آثار، کار هنری بیافرینند. در دوره اول، بخش بینالمللی بسیار محدود بود، اما در دوره دوم-که هنردرمانی نیز به آن اضافه شده-تجربههای موفق زیادی در دنیا وجود دارد که میتوانیم از آنها بهره بگیریم و مرکز هنردرمانی خود را تقویت کنیم. احتمالاً در دوره سوم، نخستین دوره بینالمللی سلام بینهایت را برگزار خواهیم کرد تا این مسیر را به مرحله تکامل برسانیم.
در پایان میخواهم بگویم که سلام بینهایت فقط یک ایده نیست، بلکه مسیری است که خداوند، بینهایتهایش را لحظهبهلحظه برای ما روشن میکند. امیدوارم افراد زیادی-با هر پیشینه و شرایطی-به این مسیر بپیوندند. تنها شرط همراهی، داشتن قلبی زنده و مهربان است.
گفتوگو از فاطمه غریبی