مسئول سامانه داوطلبی خیر ایران:

«سامانه داوطلبی» خیر ایران با رویکرد پروژه‌محور و اتکا به مشارکت واقعی مردم، با استقبال مخاطبان مواجه شده است

علیرضا اکرامیان؛ مسئول «سامانه داوطلبی» خیر ایران با اشاره به اینکه فضای خیریه در ایران هنوز از مرحله سنتی به سمت ساختار‌های مدرن عبور نکرده، می‌گوید سامانه داوطلبی تلاشی برای آغاز این گذار است؛ تلاشی که در سه ماه آغازین فعالیت، با استقبالِ قابلِ توجهِ ۹۰ خیریه مواجه شده است. به‌گفتهٔ اکرامیان، سامانه داوطلبی خیر ایران با رویکرد پروژه‌محور و اتکا به مشارکت واقعی مردم، تلاش می‌کند مدلی نو برای سامان‌دهی و اثرسنجی فعالیت‌های داوطلبانه ارائه دهد.
«سامانه داوطلبی» خیر ایران با رویکرد پروژه‌محور و اتکا به مشارکت واقعی مردم، با استقبال مخاطبان مواجه شده است

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، به‌مناسبت روز جهانی داوطلب با علیرضا اکرامیان؛ مسئول «سامانه داوطلبی خیر ایران» گفت‌وگو کرده‌ایم. متن کامل این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

-به‌صورت کلی درباره وضعیت فعالیت‌های داوطلبانه در ایران توضیح دهید. از منظر شما فعالیت‌های داوطلبانه تا چه اندازه توسعه یافته و چقدر تمایل برای مشارکت وجود دارد؟

 قبل از کرونا یک دوره طلایی در فضای کار داوطلبی ایران داشتیم؛ ایونت‌هایی برگزار می‌شد که فضای کار داوطلبی را شاداب و پرنشاط کرده بود-مثلاً رویداد‌هایی که موسسه «بهنام دهش‌پور» و دیگران برگزار می‌کردند. اما پس از کرونا آن فضای پررونق تا حد زیادی از بین رفت و به جز برخی افراد خاص که توانایی نگهداشت و حفظ افراد را داشتند، جریان عمومی داوطلبی ضعیف شد.

 همین‌طور شاهد بودیم که فعالیت‌های داوطلبی به شکل مستقل‌تر و پروژه‌محورتر درآمد و از محوریت مؤسسات خیریه فاصله گرفت. با این حال ما نسبت به آینده خوش‌بین هستیم و دلایل مشخصی برای این خوش‌بینی داریم. در گفت‌و‌گو‌هایی که با خیریه‌ها داشتیم و در فرآیند دیسکاوری که برای سامانه داوطلبی انجام دادیم تقریباً هیچ خیریه‌ای نبود که ضرورت حضور داوطلب را برای تزریق انرژی جدید، نیروی انسانی نوآور و خلاق انکار کند. به‌طور ساده، همه ضرورت وجود داوطلب را تأیید می‌کردند.

 چالش‌هایی هم وجود دارد؛ مثلاً در برخی عرصه‌ها، مسئله پایداری کار داوطلب و ترس از سپردن کار‌های مهم به داوطلب، باعث تردید در خیریه‌ها می‌شود. اما تلاش‌هایی برای رفع این دغدغه‌ها صورت گرفته که جای بحث مفصل دارد.

 از سوی دیگر، در سمت جست‌وجوی داوطلب هم شواهد جالبی دیدیم: حجم جست‌و‌جو‌ها در گوگل درباره داوطلبی قابل توجه است. وقتی سامانه داوطلبی را راه‌اندازی کردیم در هفته‌های اول هر روز چند نفر ثبت‌نام می‌کردند؛ ما به تک‌تک آن‌ها زنگ زدیم و دیدیم سن‌ها و تخصص‌ها بسیار متنوع است-از دانشجوی رشته پزشکی که می‌گفت می‌خواهد در تعطیلات کار مرتبط با رشته‌اش انجام دهد تا یک دانش‌آموز دبیرستانی که می‌گفت می‌خواهد تایپ ده‌انگشتی انجام بدهد و در کار خیر مشارکت کند. تقریباً هر ثبت‌نام یک قصه داشت؛ بنابراین نتیجه‌گیری ما این است که هم در طرف خیریه‌ها نیاز به داوطلب احساس می‌شود و هم از طرف داوطلبان در رنج‌های سنی و تخصصی مختلف تمایل وجود دارد. اما اینکه آیا یک موتور محرک نیاز است تا این ظرفیت‌ها را به حرکت درآورد و به روز‌های اوج قبلی برسیم، موضوعی دیگر و مفصل است.

-لطفاً کمی درباره سامانه داوطلبی توضیح دهید. این سامانه چه خدمتی ارائه می‌کند و قرار است چه کمکی به داوطلبان و همچنین به مؤسسات خیریه و ثمر داشته باشد؟

 هدف نهایی و چشم‌انداز سامانه داوطلبی این است که بتوانیم فرهنگ داوطلبی را در کشور دوباره به روز‌های پُررونق قبل از کرونا بازگردانیم. برای تحقق این هدف، هم به زیرساخت‌های فنی و نرم‌افزاری نیاز داریم و هم به فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی.

 در لایه اولیه و روی کاغذ، کار سامانه ساده است: از یک‌سو خیریه‌ها وارد سامانه می‌شوند و پروژه‌هایی را به‌عنوان «فرصت داوطلبی» تعریف می‌کنند؛ یعنی بخش‌هایی از فعالیت‌هایشان که می‌تواند با مشارکت داوطلب اداره شود. از سوی دیگر، داوطلبانی قرار دارند که علاقه‌مند به کار خیر هستند و هرکدام علایق، سن، تجربه و توانایی‌های متفاوتی دارند. این افراد می‌توانند وارد سامانه شوند و براساس همین علایق و توانمندی‌ها فرصت‌های داوطلبی مناسب خود را انتخاب کنند.

 اما این فقط سطح کار است. در عمق ماجرا، تلاش اصلی ما در سمت خیریه‌هاست؛ چون خیریه‌ها به‌عنوان سازمان‌های مردم‌نهاد نقش مهمی در رونق فرهنگ داوطلبی دارند. ما می‌خواهیم خیریه‌ها به نقطه‌ای برسند که بتوانند پروژه داوطلبی تعریف و مدیریت کنند. نه اینکه تعریف پروژه داوطلبی کار سختی باشد، بلکه مهم این است که خیریه تمام فرآیند‌های مرتبط با منابع انسانی داوطلب را بشناسد، آموزش ببیند و به‌درستی اجرا کند. سامانه فعلاً همه چرخه را پوشش نمی‌دهد؛ بنابراین ما این خلأ آموزش را با ارتباط مستقیم جبران می‌کنیم.

 برای همین، بعد از ثبت‌نام یک خیریه، با آن‌ها جلسه حضوری منتورینگ می‌گذاریم، درباره چرخه مدیریت داوطلبان گفت‌و‌گو می‌کنیم، عرصه‌های قابل جذب داوطلب را بررسی می‌کنیم و آن‌ها را به کارگاه‌های آموزشی دعوت می‌کنیم تا نهایتاً پروژه‌های داوطلبی قابل اجرا تعریف شود. در سمت داوطلبان نیز مسئله فرهنگ‌سازی بسیار مهم است؛ چون جذب نوجوانان، جوانان و حتی افراد بزرگسال در هر گروهی نیاز به آموزش، ترویج و محتوای اختصاصی دارد.

 برخلاف تلاش‌های پیشین در حوزه سامانه‌های داوطلبی، خیر ایران یک منظومه کامل و یک زنجیره ارزش جامع دارد. هم مرکز آکادمی برای آموزش خیریه‌ها وجود دارد، هم مرکز فرهنگی که می‌تواند به‌صورت تخصصی در فرهنگ‌سازی حوزه داوطلبان فعالیت کند، و هم پژوهشکده‌ای که توان تولید داکیومنت‌ها و محتوای تخصصی در حوزه داوطلبی را دارد. این مجموعه کامل به ما امید می‌دهد که بتوانیم مسیر را بهتر و کارآمدتر از گذشته پیش ببریم.

-یک تحلیل و ارزیابی از عملکرد سامانه داوطلبی از زمان راه‌اندازی تا امروز ارائه دهید. چه اتفاقاتی تاکنون افتاده و چه دستاورد‌هایی به دست آمده است؟

 اگر از یک زاویه کلان نگاه کنیم، باید بگویم فضای خیریه در ایران در برابر مدیریت پلتفرمی و ورود به ابزار‌ها و روش‌های جدید، نوعی مقاومت طبیعی دارد. این موضوع مختص سامانهٔ داوطلبی نیست؛ به‌طور کلی فعالیت‌های خیر در کشور بیشتر سنتی هستند تا مدرن، و حتی به نظر من هنوز وارد مرحلهٔ گذار نشده‌اند. سامانه داوطلبی خیر ایران تلاش می‌کنند حرکت خیریه‌ها را به سمت این مرحلهٔ گذار آغاز کنند.

 اگر بخواهم عملکرد سامانه را در یک جمله توصیف کنم باید بگویم هم بسیار خوب و تعجب‌برانگیز بوده، هم بسیار کند و سخت؛ کندی و سختی کار بیشتر ناشی از فضای محافظه‌کارانهٔ خیریه‌ها و نوع نگاه آن‌ها به ابزار‌های جدید است. اما در مقابل، برخی اتفاق‌ها برای ما کاملاً غیرمنتظره بود. مثلاً ورود داوطلبان از همان ماه‌های نخست بسیار قابل توجه بود. از طرف دیگر، حضور خیریه‌هایی که پیش‌تر با خیر ایران ارتباط داشتند-چه در سطح آشنایی از طریق شرکت در همایش‌ها، چه در سطح همکاری راهبردی-باعث شد برخلاف انتظار ما روند جذب خیریه‌ها سریع‌تر از پیش‌بینی اولیه پیش برود.

 برای مثال، در حالی که تخمین زده بودیم طی یک سال حدود ۱۰۰ خیریه به سامانه جذب شوند، تنها در سه ماه نخست حدود ۹۰ خیریه درخواست همکاری ثبت کردند؛ این عدد برای ما واقعاً جالب و امیدوارکننده بود. البته همین خیریه‌ها نیز هنوز با احتیاط و آرامش وارد فضای تکنولوژی می‌شوند و سرعت پیشرفت همچنان پایین است، اما توجه و کنجکاوی اولیه کاملاً جلب شده است.

 چالش اصلی اکنون این است که بتوانیم این توجه را به اعتماد عملی و سپس به اجرای واقعی مدل داوطلبی تبدیل کنیم. کار اصلی ما در این مرحله نرم‌کردن فضای ذهنی خیریه‌ها و فرهنگ‌سازی درباره استفاده از ابزار‌های نو است؛ مسیری که هنوز در ابتدای آن هستیم.

 اما با همه این‌ها، اینکه توانسته‌ایم اعتماد اطرافیان، همراهان قدیمی خیر ایران و کسانی را که سال‌ها نام خیر ماندگار و خیر ایران را شنیده‌اند جلب کنیم، تا اینجای کار یک دستاورد مهم و امیدوارکننده بوده است. حالا هنر ما این است که این توجه را به سایر استان‌ها، سایر حوزه‌ها و طیف‌های مختلف خیریه‌ها گسترش دهیم.

-در مسیر فعالیت سامانه داوطلبی، به حمایت چه سازمان‌هایی-دولتی و غیردولتی-نیاز دارید؟ اگر لازم می‌دانید نام ببرید یا توضیح دهید.

 راستش را بخواهید، من معتقدم بزرگ‌ترین حمایتی که دستگاه‌های دولتی می‌توانند از ما داشته باشند این است که سنگ نیندازند. همین که از دور ناظر باشند، اگر جایی ایرادی دیدند آن را گوشزد کنند و اجازه دهند کار جلو برود، خودش بهترین حمایت است. حوزهٔ اجتماعی در ایران پیچیدگی‌های خاصی دارد و اساساً باید توسط نهاد‌های اجتماعی فعال اداره شود، نه توسط ساختار‌های سنگین اداری. مشکل اصلی اینجاست که بسیاری از بخش‌های دولتی، نه از سر انحصارطلبی، بلکه به این دلیل که درک دقیقی از ماهیت مسائل اجتماعی ندارند، نمی‌توانند سیاست‌گذاری متناسبی انجام دهند.

 یک جمله معروف هست که می‌گوید اجتماعی‌ترین سازمان (سازمان امور اجتماعی) در دل امنیتی‌ترین نهاد (وزارت کشور) قرار گرفته است! این دقیقاً مشکل ماست؛ نه آن سازمان امنیتی قصد قبضه‌کردن فضای اجتماعی را داشته، نه کسی می‌خواسته کارکرد‌ها مخلوط شود؛ مسئله این است که نتوانسته‌ایم بین امنیت و اجتماع حدّ و مرز روشنی تعریف کنیم و همین باعث شده سیاست‌گذاری‌های غلطی شکل بگیرد.

 برای نمونه ما سامانه داوطلبی خیر ایران را ظرف سه ماه با مدل معادل‌سازی خدمت داوطلبی راه‌اندازی کردیم؛ به این شکل که داوطلب پس از انجام کار داوطلبانه، امتیاز یا «نیک‌کوین» دریافت می‌کند و می‌تواند از مزایایی مثل تخفیف کتاب، کافه و سایر خدمات استفاده کند. این چیزی نبود که تازه خلق شده باشد؛ ما سال‌ها قبل در پژوهشکده بنیاد آلا روی مفهوم «بانک زمان» کار پژوهشی انجام داده بودیم و اسناد علمی تولید کرده بودیم.

 با وجود این، حالا می‌بینیم برخی نهاد‌های دولتی دوباره می‌خواهند همین ایده را از ابتدا بازطراحی کنند؛ در حالی که اختراع مجدد چرخ لزوماً کار درستی نیست. ما نمی‌گوییم بودجه دولت نباید خرج شود، یا باید مراقب باشیم کار کسی خراب نشود؛ حرف ما این است که وقتی یک مدل ساده و عملیاتی وجود دارد، چرا باید دوباره آن را پیچیده کرد؟ به همین دلیل است که می‌گویم بهترین حمایت دولتی از ما این است که کاری به کار ما نداشته باشند. همین که در مسیرمان دخالت نکنند و اگر نقدی دارند بگویند، واقعاً قدردان آن‌ها می‌شویم.

 


ارسال دیدگاه
captcha