به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، ششمین قسمت از مستند «بومرنگ 2» با عنوان «ثامنالحجج (ع)» شامگاه جمعه17 فروردینماه نمایش داده شد. این مستند با موضوع خیریهها و خیرین، هر شب تا پایان ماه مبارک رمضان ساعت 19:30 از شبکه مستند سیما نمایش داده میشود.
تهیهکنندگی، نویسندگی و کارگردانی این اثر را فاطمهسادات محمودپور به عهده داشته و استودیو نیکسو (وابسته به مرکز فرهنگ نیکوکاریِ خیر ماندگار)، مجری طرح بوده است.
قصه این قسمت از مستند «بومرنگ» در مورد راز رسیدن یک مرد به حقیقتی گرانبهاست، حقیقتی که یاد پدر ضامن آن است. پدری که در بستر احتضار، زمانی که پردهها فرو افتاده است و جادهای به بلندی آسمان میبیند، عهدی با پسر خود، علی میبندد. عهدی که حاج علی هیچگاه آن را از یاد نبرد.
انجام کار خیر، طلب پدر از من است
علی شمسینیا؛ مدیرعامل موسسه خیریه ثامنالحجج (ع) گفت: پدرم در تمام عمرش، ۱۵ روز بیمارستان بستری شد. عصر یکی از روزهایی که در بیمارستان بود به من گفت: «۴۸ ساعت بیشتر مهمانتان نیستم. نه به کسی بدهکارم و نه طلبکار هستم اما یک طلبی از شما دارم.» گفتم: «به روی چشم.» پدر گفت: «طلب من این است که اگر روزی توانستی دست کسی را بگیری و از خیابان عبور دهی اما این کار را نکردی، مطمئن باش آن شب سراغ طلبم میآیم.»
حاج علی، زاده روستایی حوالی زرند کرمان است. 9 ساله بود که تصمیم گرفتند از روستا به شهر کرمان مهاجرت کنند. هرکسی چیزی با خود برداشت. آنچه وی با خود آورد، جوهره مرد روستایی بود. هر چند نیاز مالی نداشتند اما همان جوهره باعث شد او در بدو ورود به شهر دنبال کار باشد.
شمسینیا با بیان اینکه مادرم از آمدن به شهر راضی بود و پدرم نگران بود که از راه، بی راه شویم، افزود: اولین روز که برای کار بیرون رفتم و پدرامیدی نداشت به من کاری دهند، گفتم: «خدایا میشود دست پر برگردم و پدر را خوشحال کنم؟» سر چهارراه پیرمردی کنار پیکان ایستاده بود. گفتم: «کاری دارید؟» گفت: «بله اما کار تو نیست.» دوباره از او پرسیدم چون از بچگی در کار سمج بودم. گفت: «کار تو نیست. این ماشین را باید هل دهند تا روشن شود.» به سه، چهار بچه هم سن خودم که آن طرف خیابان بودند گفتم که بیایند و ماشین هل دادیم و روشن شد. پیرمرد نفری یک تومان به هر یک داد. تا خانه دویدم و پدرم از خوشحالی اشک ریخت و گفت:« امیدوارم موفق شوی.»
عشق به والدین و همراهی پدر در تمام کارها
حاج علی نمیدانست عشق بیانتها به والدین ضامن خوشبختی او خواهد شد چرا که جلب رضایت پدر و مادر باعث میشد از تصمیمات عجولانه خودداری کند و پختهتر عمل کند.
مدیرعامل موسسه خیریه ثامنالحجج (ع) خاطرنشان کرد: در روستا در کشاورزی، قالیبافی و چرای گوسفندان، کنار دست پدرم بودم. همه ما فرزندان صمیمانه پدر و مادر را دوست داشتیم. عشق من به پدر و مادر بعد از ازدواج ویژهتر شد به طوری که زندگی مشترک را همراه همسرم در کنار آنها آغاز کردم.
در ادامه، همسر علی شمسینیا نیز اظهار داشت: حاج آقا شمّ اقتصادی بالایی دارد و بسیار زحمتکش است و به خانواده میرسد. از کابینتسازی سراغ تجارت پسته رفت. قسمتی از خانه را تجارتخانه درست کرد و بخشی از پسته را به دبی میفرستاد. تعدادی از اهالی محل را به کار گرفت و حتی آنها را بیمه کرد.
سالها سپری شد کسب و کار شمسینیا رونق بیشتری گرفت. او چهره شناختهشده در کرمان به حساب میآمد. تا اینکه روزی برای بازدید به سازمان انتقال خون رفت. مسیر زندگی شمسینیا از همان شب که با پدر عهد کرد، تغییر کرد و این بازدید تنها راه را برایش روشن ساخت. او میدانست مسیر پیش رو هموار نیست اما عشق و قولی که به پدر داده بود، شد انگیزه یک آغاز.
بازدید از انتقال خون جرقهای برای تاسیس بیمارستان ثامنالحجج (ع) شد
این خیّر با اشاره به اینکه سال ۱۳۷۳ بود که برای بازدید از سازمان انتقال خون با تعدادی از بازاریها راهی شدیم، گفت: ۳۰،۴۰ بچه با صورتهای ورم کرده دیدیم و والدینشان کلمنهای یخی به همراه داشتند. دکتر لولایی گفت:«این بچهها دارو لازم دارند اما چون به موقع خون نمیگیرند و تغذیه مناسبی ندارند این شکلی شدند.» با آقای پنجعلیزاده؛ فرماندار وقت کرمان در مورد تالاسمی صحبت کردم و ایشان اشکش جاری شد و گفت: «اگر کسی بیاید به این بچهها کمک کند من از این سمت استعفا میدهم و کمک میکنم.»
وی ادامه داد: تا حدود یک سال و نیم با کمک خیرین مبلغی برای کمک به سازمان انتقال خون میدادیم. در نهایت تصمیم به ایجاد خیریهای برای کمک به بیماران شد و جلسهای در ساختمان فرمانداری برای انتخاب مدیرعامل تشکیل شد و من را دعوت کردند و گفتند:«تو انتخاب شدهای.» گفتم:«من کشاورز هستم و تا شب در گمرک. نمیدانم بیماری چیست.» آقای پنجعلیزاده گفت: «اگر قبول نکنی شکایتت را به امام رضا(ع) میکنم.» من گفتم باید با خانواده مشورت کنم و سرانجام قبول کردم.
همسر شمسینیا تصریح کرد: آپارتمانی داشتیم که حاج آقا آن را مرکز تلاسمی و بیماران کلیوی کرد و به من گفت: «دیگر کار خانه درس و مدرسه بچهها برعهده شما.» من ساعت پنج صبح، کارگرها را به مزرعه میبردم و به کار خانه و بچهها میپرداختم. بچهها هم با من همکاری میکردند.
ارائه خدمات رایگان به طیف وسیعی از بیماران در بیمارستان ثامنالحجج (ع)
شمسینیا اظهار داشت: پیشنهاد را قبول کردم و گفتم: «پدر امروز وقتش است. برکت را خودت بده.» به خاطر وصیت پدر این کار را پذیرفتم و امروز میتوانم بیش از هزار میلیارد تومان زیرساخت را تحویل دهم. انسان سیرشدنی نیست و من اولین کاری که کردم حساب جاریام را بستم و به حاج خانم گفتم: «اداره خانه با شما.»
نتیجه کار، خستگی را از تن شمسینیا درآورد. کارش در کرمان به ثمر رسید و بیمارستان ثامنالحجج (ع) در مساحتی بالغ بر دو هزار و 500 مترمربع به بهرهبرداری رسید تا به بیماران تالاسمی خدمات ارائه دهد. بخش دیالیز هم به کمک مرحوم تقی یزدیزاده بنا شد. ایشان قبل از فوت، پاساژ تحت تملک خود را صرف این کار کرد. همسر این مرحوم نیز در نظر دارد خانهاش که حدود ۸۰ میلیارد تومان قیمت دارد را صرف خرید هفت، هشت خانه برای نیازمندانی که اجارهنشین هستند، بکند.
شمسینیا با بیان اینکه در این سالها سنگاندازی بوده اما سرانجام کارها به نتیجه رسیده است، عنوان کرد: خدا توفیق داد و سالی سه، چهار بار سبد کالا به نیازمندان میدهیم، وام ۵۰ میلیونی با مهلت پنجساله از ریاستجمهوری برای نیازمندان گرفتم. پیگیر کار بیماران هستم. در حال حاضر بیماران کلیوی، هموفیلی، تالاسمی، ام اس و مبتلا سرطان که به بیمارستان ثامنالحجج (ع) مراجعه میکنند، خدمات رایگان دریافت میگیرند.
افتتاح همراهسرا و کلینیک بعثت
از آنجا که بیمارستان ثامنالحجج(ع) در منطقه کمبرخوردار کرمان است با افتتاح آن اغلب بیماران از قشر ضعیف مراجعهکننده آن هستند، کسانی که مشکلاتشان تنها به بیماری محدود نمیشود. خیلیها نیز از دیگر شهرستانها به این مرکز میآمدند و با مشکل اسکان مواجه میشدند. به همین جهت شمسینیا برای این دسته از افراد همراهسرا در کرمان تاسیس کرد.
خبر راهاندازی بیمارستان ثامنالحجج (ع) پیچید و بیماران صعبالعلاج به امید گرفتن خدمات به این بیمارستان آمدند. به همین دلیل کم کم خدمات گسترش یافت و علاوه بر بیماران تلاسمی، طرح خدماترسانی برای بیماران مبتلا به سرطان، هپاتیت و ام اس نیز در نظر گرفته شد. شمسینیا این بیمارستان را عصرها در اختیار دانشگاه علوم پزشکی قرار داد که در قالب کلینیک بعثت طبق قرارداد خدمات رایگان ارائه دهند.
پیوند کلیه 1070 نفر در بیمارستان ثامنالحجج (ع)
شمسینیا با اشاره به اینکه در بیمارستان ثامنالحجج (ع) روزانه به ۳۰ تا ۴۰ نفر تزریق خون داریم و ۵۰ نفر دیالیز میشوند، افزود: عصرها این بیمارستان در قالب کلینیک بعثت که ۳۰ واحد تخصصی دارد، خدمات ارائه میدهد. پنج نیرو برای شیفت عصر مشغول کردیم. ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون سوبسید میدهیم که این خدمات ارائه شود و هیچ وجهی به جز پول آب و برق از دانشگاه نمیگیریم. بخش دیالیز را در دیگر شهرستانها مانند بم و کهنوج راهاندازی کردیم و تمام خدمات را تهیه کردیم و تحویل دانشگاه دادیم اما درامر درمان این شعبهها دخالت نمیکنیم.
مدیرعامل موسسه خیریه ثامن الحجج (ع) از وجود دو هزار بیمار مبتلا به ام اس، هزار و 200 تالاسمی و سه هزار پیوند کلیه و نارسایی کلیه در کرمان خبر داد و گفت: بیماران نادر، صعب العلاج، دیابتی نوع یک و فشار خون نزدیک ۱۰ هزار نفر هستند. از ابتدای شروع فعالیت بیمارستان ثامن الحجج (ع) هزار و 70 نفر پیوند کلیه شدند. همچنین به شکلهای نقدی و وام نیز به بیماران کمک میکنیم.
تاسیس درمانگاه و داروخانه شبانهروزی
کارهای خیرِ علی شمسینیا بر خانواده او نیز اثر گذاشته است، به گونهای که همسرش از دربافت اجارۀ چند مغازهای که دارد، بخشی از دستگاهها و سیستمهای بیمارستان ثامنالحجج (ع) را تامین میکند. این بانوی خیّر تصمیم گرفت با میراثی که از پدرش باقی مانده است، کاری ماندگار به یاد ایشان انجام دهد و بدین ترتیب درمانگاه و داروخانه شبانهروزی در کنار بیمارستان ثامن الحجج (ع) را احداث کرد.
تقریباً میتوان گفت که بیمارستان ثامنالحجج (ع) زنجیره جامعی از درمان برای بیماران مختلف را فراهم کرده است. به جز این مرکز و دو کلینیکی که در دو شیفت صبح و عصر خدمات ارائه میدهند، درمانگاه و داروخانه شبانهروزی هم در جنب این بیمارستان ارائه خدمات میدهد. با وجود این علی شمسینیا اندیشه دیگری داشت و آن، طرح پیشگیری بود که اگر تحقق بیابد، هزینه درمانی به حداقل میرسد.
تاسیس دارالشفای امام رضا(ع) با تکیه بر پیشگیری بیماری
شمسینیا سلامت را موضوع ادامهدار و گسترده دانست و افزود: ما همچنان از قافله عقب هستیم. میتوان قبل از تولد و یا در بدو تولد از ایجاد بیماریهای ناعلاج و صعبالعلاج جلوگیری کنیم. بر این اساس دارالشفای امام رضا(ع) را تاسیس کردیم که در عملکرد نه موازی با بیمارستان ثامن الحجج(ع) که مکمل آن شد. این مرکز خدمات را با تکیه بر پیشگیری ارائه میدهد. واحد ژنتیک یکی از مهمترین بخشهای دارالشفای امام رضا (ع) است. هم و غم ما این است که این واحد را با پیشرفتهترین دستگاهها مجهز کنیم.
وی ادامه داد: با تاسیس واحد ژنتیک ۱۷۰ نفر از بانوان باردار طبق فتوای آقایان با نامه پزشک و دادگاه سقط کردند تا از تولد نوزادان با بیماریهای صعبالعلاج پیشگیری شود. آمار تالاسمی در ۱۰ سال اخیر به خاطر همین طرح پیشگیری در کرمان ثابت مانده است. بخش ژنتیک را طوری طراحی کردیم که جنوب شرق ایران را پوشش دهیم و به استانهای همجوار خدمات ویژه میدهیم.
همسر شمسینیا خاطرنشان کرد: حاج آقا از هفت صبح بیرون میرود و پیگیر کار درمان بیماران و جذب خیرین است. تلاش ایشان در حال حاضر پیشگیری از بیماران ناعلاج و صعبالعلاج است و برای این منظور چند دستگاه خریداری کردند که بشود سرطان ریه و سینه را خیلی زود تشخیص داد.
راهاندازی طب تسکینی با کمک مؤسسه «مکسا» در کرمان
شمسینیا با اشاره به اهمیت و ارزشمندی بحث پیشگیری، بیان کرد: برای بخش خونشناسی دارالشفای امام رضا(ع) دستگاه ویژه میآوریم تا زودتر از موعود بیماری سرطان به ویژه سرطان سینه تشخیص داده شود. اولین کلینیک ژنتیک که در کرمان راه اندازی شد، دکتر کریمینژاد؛ پدر ژنتیک ایران با تعدادی از اساتید برای بازدید آمد. بسیار تعجب کرد و به من گفت:« دنبال چیزی رفتی که کسی به خصوص در خارج از تهران به دنبال آن نرفته است.» هر کاری ارزشمندی باشد به دنبال آن میروم و میگویم:« من خشت و گِل را تامین میکنم و شما دنبال تخصص باشید.»
مدیرعامل موسسه خیریه ثامن الحجج(ع) از راهاندازی طب تسکینی با محوریت بیماران مبتلا به سرطان که با کمک مکسا در کرمان راه اندازی شده است، خبر داد و افزود: عمده این بخش متعلق به مکسا است که در آن خدمات ویژهای به بیماران مبتلا به سرطان ارائه میشود.این مرکز بخش خون ،مغز و اعصاب و تزریق و تخصص ویژه ام اس دارد. کارشناسان مکسا خدماتی دستگاه اکسیژنساز، تشک برقی، ویلچر و ساکشن را به طور امانت در اختیار خانواده بیماران قرار میدهند .
طب تسکینی شامل طیفی وسیع از خدمات است که بیمار در منزل به آنها احتیاج دارد مانند ویلچر و دستگاه اکسیژنساز. این زنجیره ابتدا توسط محمدرضا دیانی راهاندازی شد، سپس شعبات آن تاسیس شد و نماینده آن در کرمان علی شمسینیا است.
شهرک سلامت در سجادیه زرند تاسیس خواهد شد
اینها بخشی از کارهای خیری است که به همت علی شمسینیا، خانواده وی و خیرین در کرمان در ظرف بیست و اندی سال به ثمر رسیده است. از دیگر کارهای این خیّر میتوان به عمرانی و آبادانی برای روستاهایی است که خود و همسرش در آنجا به دنیا آمدند، اشاره کرد. او همچنین در نظر دارد در آیندهای نزدیک شهرک سلامت را در سجادیه زرند تاسیس کند.
شمسینیا که تاکنون سه بار مرگ را از سر گذرانده است، یادآور شد: سه بار مرگ را با چشمان خود دیدم. یک بار در بالای سر پسرم بودم. بار دیگر در سفر به یکی از کشورهای خارج بود که با دوستی شنا میکردیم و موجی ما را گرفت. فقط گفتم:« یا ابوالفضل. تو را به غیرتت. مرگ در در بلاد غربت؟» زندگی عین یک فیلم از جلوی چشمانم رد شد و همه فکر کردند من مردهام آب ششهایم را خالی کردند و من برگشتم. یک بار هم در راه اصفهان با تریلی تصادف کردیم. هیچ مشکلی برای من و دیگر سرنشینان نیفتاد، در صورتی که همه فکر میکردند که تمام سرنشینان ماشین مردند.
علی شمسینیا که معتقد است ما همگی مامور هستیم و اگر هستیم باید برای دیگران باشیم، مشکلات بزرگ و کوچکی را از سر گذرانده است اما باور دارد آنچه باعث عبور او از تمام این اتفاقات و مشکلات شده نه هوش و ذکاوتش بلکه به خاطر کارهایی بوده که باید به سرانجام میرسانده است.
گزارش از مریم داوری
دیدگاههای بازدیدکنندگان
ناشناس
خداوند اجر دهد به ایشان و شما که خیران را معرفی میکنید.
مریم موسی پور
خدا آجر بده و برکت ببخشه به مالش و به جانش
ناشناس
سلام خدابرکت دهدبه اموالش وسلامتش برقراباش دنیاامروزبه این نوع مردهاخیلی نیازمنداست
بی نام
سلام به همه دوستانی که این مصاحبه را خوانده اند، ما بیماران خاص داروهای کمیاب و گرانی را بصورت هرروز و هرشب استفاده میکنیم که در مرکز درمانی بیماران خاص(خیریه ثامن الحجج) تمام داروهایمان همراه با پرداخت هزینه است و بیشتر بیماران بخاطر نداشتن توان مالی گاهی چندماه دارو نمیگیرند. اگر کسی میخواهد از صحت این خبر مطلع شود میتواند هرروز به بخش تالاسمی این مرکز سر بزند.
ناشناس
سلام . کاری خدا ببیند در همین .دنیا و آخرت دست خالی نمیگذارد .
بیماران تالاسمی باید مشکلی جز بیماری نداشته باشد .نه درمان دارو .آنهای برای نظام جمهوری اسلامی ایران کار کردن بدون گوشه ای ضرر ب مردم بگویید خدا آنان را دل مردم جا داد و یاد آنها خاطر بیان کرد.
ناشناس
تورابه خدای محمد که متن رو دیدید بیایید در بخش تالاسمی کرمان حرف بیماران گوش کنید بصورت مخفی دور از مسولین بی کفایت موسسه والله .
خدایا خودت یار یاور بیماران باش .
ناشناس
بیمار تالاسمی هستم و عضو مرکز ما که فقط دارو و درمان طلب میکنیم میگن نمیدیم و نمیتونیم
فقط همش ظاهرسازی و دروغ تحویل میدن
پول مردمو و خیرا رو جمع میکنن بعد جاهای دیگه خرج میکنن مردم برید بخش تالاسمی بپرسید از خودبیمار تا بفهمید حقیقت ها رو ، خدا نمیگذره آه مظلوم و صدای بیمار بالاخره شنیده میشه و دامنشونو میگیره
ناشناس
سلام تا انجایی ما بیماران تالاسمی داریم میبینیم اینه که ما تمام هزینه دارو رو خودمون داریم میدیم و تمامی بیماران به علت نداشت هزینه دارو دارن رنج میبرن و هیچ کمکی به بیماران تالاسمی مرکز ثامن نمیشود