به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، مراسم رونمایی از سیزدهمین شماره فصلنامه «آوای خیر ماندگار» با محوریت موضوع فرش و نیکوکاری، پنجشنبه 21 فروردین 1404 در باغموزۀ نگارستان برگزار شد. در این رویداد، از دو نیکوکار برجسته فرش تقدیر به عمل آمد و با دورهمی عیدانۀ شبکۀ ملی مؤسسات نیکوکاری و خیریه به پایان رسید.
در ابتدای این جلسه، دکتر مهدی توسلی؛ مدیر مرکز فرهنگ نیکوکاری خیر ماندگار اظهار کرد: دلیل برگزاری این جلسه این بود که درنظر داشتیم مراسمی را برای رونمایی از شمارۀ جدید فصلنامه اختصاصی مطالعات و مدیریت امر خیر کشور به نام «آوای خیر ماندگار» داشته باشیم و ضرورت نیکوکاری در زمینۀ هنر فرش را تبیین کنیم. اعضای شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری و خیریه نیز میخواستند مراسم عیدانهای برگزار کنند تا فعالان اجتماعی دور هم جمع شوند. ما این دو برنامه را با یکدیگر تلفیق کردیم و امروز به بهانۀ پیوند فرش و نیکوکاری در کنار هم هستیم.
وی دربارۀ فصلنامۀ آوای خیر ماندگار افزود: تاکنون پروندهویژههای مختلفی مثل زنان و نیکوکاری، آموزش و نیکوکاری، ارتباط فقر با نیکوکاری، دنیای دیجیتال و خیریهها و ... در این فصلنامه کار شده است و این بار نوبت به فرش رسید. شعار ما این است: «هر ایرانی یک نیکوکار» و «نیکوکاری، مسئولیت اجتماعی هر ایرانی». هرکدام از ما براساس تجربه زیسته و دانش خود میتوانیم گامی برای نوعدوستی و انساندوستی برداریم. فعالیت هنری و فعالیت اجتماعی، هردو زبان بینالمللیاند که همگان آن را درک میکنند و به خاطرش دور هم جمع میشوند.
فرش و افسانهها
در ادامه این مراسم، برشهایی از فیلمهای ایرانی درباره فرش و آوازخوانی قالیبافان حین فرشبافی پخش شد و پس از آن، نماهنگی با نام چهلگیسپری؛ افسانهای که راوی یکی از قصههای شیرین مردم ایلام و مناطق زاگرسنشین است، به سمعونظر علاقهمندان رسید. این قصه بیشتر در بین زنان بافنده و سالخوردگان روستایی رواج داشته است و بهطور شفاهی نسلبهنسل منتقل شده است.
قصه اینگونه است: روزی روزگاری در دل کوههای زاگرس زنی تنها زندگی میکرد. شبی خواب دید که دختری زیبا با چهل گیس بلند مشکی از دل مه و باد بیرون آمد و کنار دار قالی نشست. دختر با دستهای روشن و نورانیاش نخ را برداشت و مشغول بافتن شد. زن از خواب پرید و صبح متوجه شد که بخشی از قالی که ناتمام بود، کاملتر و زیباتر از همیشه بافته شده است. زن فهمید که این دختر، چهلگیسپری بوده است؛ فرشتهای که به بافندگان کمک میکند. از آن شب به بعد هر شب زن با نیت پاک، عشق و دعا پای دار قالی مینشست، پریِ چهلگیس شبانه به او سر میزد، اما اگر زن غفلت میکرد و نیت پاکی نداشت، دیگر خبری از پری نبود. در فرهنگ مردم ایلام این پری فقط موجود افسانهای نیست، بلکه نماد پاکی، نیت خوب، سختکوشی و برکت در کار است. او نگهبان دار قالی است.
فرش و مسئولیت اجتماعی
در ادامه این نشست، دکتر مهشید رضایی؛ دبیر تحریه فصلنامه آوای خیر ماندگار بیان کرد: این شماره از فصلنامه برای من از یک دغدغه شروع شد؛ دغدغهای برای ثبت و بازگو کردن روایتهای پنهانی که در تاروپود فرش ایرانی بود و معنایی از مهر، سخاوت و پاسداشت فرهنگ داشت. فرش گاهی ابزاری برای نیکوکاری و کنشگری اجتماعی است. در این مسیر، فصلنامه به چند بخش اصلی تقسیم شده است. بخش نخست به اهدا، وقف و نذر در حوزه فرش اختصاص یافته است. بخش دوم فصلنامه به طرح و نقشهای الهامگرفته از مفاهیم خیر و نیکی و بخش سوم درباره حفظ میراث فرهنگی و مسئولیت اجتماعی است. ما در مرکز خیر ماندگار بر این باوریم که همه ما برای مراقبت از میراث فرهنگی خود، احیای آن، انتقالش به نسلهای بعد و معرفیاش در عرصه بینالمللی بهعنوان نشانه صلح، مسئولیت اجتماعی بر عهده داریم. بخش چهارم به صنعتگران و چرخه خیر برمیگردد و بخش آخر نیز درباره محیط زیست و تولید پایدار است.
وی در پایان، از مرکز ملی فرش ایران، موزه فرش ایران، انجمن دانشجویی فرش دانشگاه تهران، شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری و خیریه، استادانی که نتیجه گفتوگو با آنها در فصلنامه آمده است، کارشناسان موزه، نویسندگان، طراحان، تدوینگران، مشاوران، همکارانش در مرکز فرهنگ خیر ماندگار و مدیر مرکز، همکاران پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، همکاران مجله چندرسانهای خیر ایران، واحد استودیو نیکسو و پادکست نیکآوا تشکر کرد.
در ادامه این مراسم، مصطفی خطیب؛ نوازنده تار، به یاد کارآواهای قالیبافان، به بداههنوازی در دستگاه بیات اصفهان پرداخت.
نیکوکاران فرش
در بخش دیگری از مراسم و برای اهدای تندیس دو نیکوکار فرش، دکتر سیدمحمد بهشتی؛ مدیر نامآشنای فرهنگی، استاد ژوله؛ محقق، مؤلف و مدرس حوزه فرش، حبیب میری؛ از فعالان حوزه نیکوکاری کشور و دکتر مهدی توسلی؛ مدیر مرکز فرهنگ نیوکاری خیر ماندگار در جایگاه حاضر شدند و از استاد «سیدرضی میری» تقدیر کردند. میری آنطور که در مستندش آمده است در دبیرستان البرز ریاضی خوانده است. در جریان زندگی از همان سنین 19-18 سالگی، بدون رفتن به دانشگاه در کلاسهای هنر، تاریخ و روانشناسی دانشگاه به طور غیررسمی شرکت میکرد.
او در این اثر گفته است: از نخستین الزامات اخلاقیزیستن، نیکوکاری است. او پیشینه درازآهنگی در فرش دارد و نسل پنجم خانوادهای است که یک قرن تجربه از تجارت فرش اصیل ایرانی دارند. آن حافظه جمعی به دلش نشست و برای نگهداشتن گنجینه تاریخی دستبهکارشد و با برادرانش پروژه «کوچ» را آغاز کرد که رویکردی نوآورانه و پایدار در تمامی مراحل فرآیند بافندگی پشم است. این رویکرد برآمده از سالها تجربه خانوادگی، مطالعه شخصی و تلاشهای حرفهای و پژوهشی اوست.
او میخواست نشانهای از خود به جا بگذارد که فلسفهای داشته باشد. در مجموعه او، پشم بهطور دستریس برای قالیبافی آماده میشود و دوام و پایداری آن بیشتر است. او سیستم رنگرزی کارخانهاش را بهگونهای تنظیم کرده است که کمترین آسیب را به طبیعت وارد کند و از مواد گیاهی مانند پوست انار و گردو بهره برده است. این تاجر فرش پس از دریافت تندیس نیکوکاری گفت: هر کاری در حوزه فرش کردهام، به غیر از وظیفه نبوده است.
میری از زندهیاد سیاوش آزادی و پژوهشش برای فرش ایران و جهان یاد کرد و از اکبر مهدیئی؛ طراح فرش اصفهان نام برد و به جایگاه رفیعش اشاره کرد. رضی میری 21 فرش از گنجینه خود را به موزه فرش اهدا کرده است.
نیکوکار دیگری که در این مراسم تجلیل شد، استاد غلامعلی ملول بود. وی در مستندی که به مناسبت پاسداشت خدماتش ساخته شده، گفته است: فرش چکیده تمایلات عاشقانه و زیباپسندانه ملت ایران در طی قرون متمادی است. خبرنگاری از او پرسیده بود که وقتی چهل سال گنجینهای از فرشهای نفیس داشته است، چطور از آن همه فرش دل کنده است؟ ملول پاسخ داده بود: من به آنها عشق میورزیدم و برای به دستآوردنشان 40 سال به شهرهای نیویورک، لندن، واشنگتن، پاریس، لسآنجلس، هامبورگ و زوریخ رفتم تا فروشندگانشان را راضی به دلکندن از آنها کنم. در سال 1389 با خود گفتم به جای آنکه این آثار در صندوق خانه محفوظ باشند، باید چشم همگان را بنوازند.
وی سال 1397 باقیمانده آثار را که 12 قطعه فرش بسیار نفیس و گرانبها بود به دانشگاه تهران اهدا کرد و یکی از سالنهای باغ موزه نگارستان برای نمایش دائمی این آثار اختصاص یافت. او درباره یکی از فرشهای نفیسی که خریده است (فرش 16 متری کرمان)، چنین سخن گفته است: صاحب آن فرش میدانست که مالک چه چیز ارزشمندی است. اما ملول، خودش بر این باور بود که آن قالی بیشتر از کاغذهایی که به فروشنده داده، میارزیده و فرشی مالامال از داستانهای ادبیات فارسی نظیرِ شاهنامه، نظامی گنجوی، خسرووشیرین، لیلیومجنون، مثنوی و ... است.
او میگوید: آنچه کردم به طمع مهرویان پریپیکر رضوان و شوق مستی شراب مدام پردیسان آن جهانی نبود، بلکه به فرمان عقل غریزی بشری بود. ملول پس از دریافت تندیس نیکوکاریاش در جایگاه اظهار کرد: در این لحظات بحرانیِ ایران، وظیفه همه ایراندوستان است که از تصمیمگیرانِ مملکت بخواهیم درایت بهخرج دهند و دوراندیش باشند؛ این مملکت چندهزارساله آسان بهدست نیامده است و نباید تصمیمی گرفته شود که با سرنوشت این مملکت بازی کند. وظیفۀ ما این است که این پیام را به جهانیان اعلام کنیم که با تمام مشکلات و نگرانیها، همه در برابر تجاوز بیگانگان یکصداییم.
فرش در خاطرات جمعی
سخنران بعدی این مراسم، دکتر سیدمحمد بهشتی شیرازی؛ رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور بود که با ذکر خاطرات شخصیاش از فرش، خاطرات جمعی حضار را درباره این میراث قدیمی زنده کرد. وی بیان کرد: وقتی فرزندانم کوچک بودند، مبلهای اتاق نشیمن را به تعمیرکار سپرده بودیم و فقط در کف زمین فرش بود. بچههای من به فرش که میرسیدند دمپایی را از پا درمیآوردند؛ درحالیکه کسی به آنها نگفته بود چنین کنند، مگر خود فرش. جمعهای بود، پسر کوچکم از مادرش پرسید، میشود روی زمین سفره پهن کنیم؟ او در عالم کودکی هم میدانست سفره را کجای فرش پهن کند و روی سفره، هر چیز را کجا بگذارد و جای همه اعضای خانواده روی فرش به حکم خود فرش مشخص بود.
وی افزود: فرش پروتکل زندگی را تعیین میکند و این کمترین خاصیت فرش است. اصطلاح فرشکردن را برای خانهای که ساخته شده بود و میخواستند آن را با لوازم خانه بچینند، به کار میبردند. وقتی کسی بیچاره میشد، میگفت فرش خانهام را فروختم. در خانه چیزهای زیادی هست، اما مهمترینش فرش است. فرش حتی ناکجا را جا میکند؛ مثل وقتی در بیابانی فرشی گسترده میشود. از آقای فرشفروشی پرسیدند که فرش خوب چیست؟ جواب داد که تعداد گرهش زیاد و رنگ و الیافش طبیعی باشد. علت بحران ما در فرش برای همین حد از فهم ناعمیق از فرش است. ما برای جانِ فرش اعتبار قائل نیستیم. فرش ادامه جان دستاندرکاران است. فرش خوب فرشی است که این جان بیشتر در آن ادامه پیدا کرده است.
بهشتی گفت: ایرانیان کیمیاگرند؛ به اعتبار اینکه اهل تصرف جوهریاند؛ یعنی میخواهند به گوهر هر چیز راه ببرند. گوهر زمین چیست؟ باغ. چرا مسجد شیخ لطفالله در ایران است؟ چون ایرانی راضی نمیشود مگر به گوهر. گوهر کف، فرش است. گوهر چطور بهوجود میآید؟ نه اینکه چون فرش فقط نرم است یا عایق در برابر سرما و گرماست. این را موکت هم دارد، اما موکت نمیتواند به کودک هشتساله فرمان دهد که کفشش را دربیاورد یا سفره را کجا پهن کند، ناکجایی را جایی کند و ... . تا فرش را پهن نکنیم، احساس نمیکنیم صاحبخانه شدیم.
نشست شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری و خیریه
در ادامه این مراسم، قطعهای در دستگاه ابوعطا با هنرمندی مصطفی خطیب اجرا شد. سپس دکتر محمدتقی چراغچی بهعنوان نماینده شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری و خیریه در جایگاه حاضر شد و گفت: من با نام خالق یکتا سخن را شروع کردم؛ چون هنرمندان خالقاند و هنری که خلق میکنند پایدار و ماندگار است. در تمام دنیا فرش ایرانی بینظیر و ماندگار است.
وی در ادامه افزود: دو نکته مهم وجود دارد؛ یکی اینکه تشکیل سازمان مردمنهاد خودش هنر است، دوم اینکه وقتی تشکیل میشود، شبکهسازی در آن هنر بسیار بالایی است. قانونی وجود داشت که به اعضای حداقل پنج سازمان مردمنهاد اجازه میداد تا شبکه بسازند، اما 10 سال اجازه این کار داده نشد، الان شبکه ما بالغ بر 200 عضو دارد. هر شبکه سه مرحله دارد؛ ثبت، استقرار و تکامل. دو مرحله اول در دورههای قبل انجام شد و در این دوره بر تکامل متمرکز میشویم.
در پایان این جلسه که با حضور چهرههایی همچون علیرضا آتشک؛ مدیرعامل و علیاصغر خامنوی؛ عضو هیئتمدیره شبکه ملی موسسات نیکوکاری و خیریه، دکتر رضا درمان؛ مدیرعامل مؤسسه ابتکار و توسعۀ نوید، مهندس علی راد؛ مدیرعامل جامعۀ یاوری فرهنگی و ... همراه بود، دورهمی عیدانۀ این شبکه برگزار شد و جمعی از فعالان موسسات خیریه و سازمانهای مردمنهاد در فضایی صمیمی و با پذیرایی اختصاصی به گفتوگو و تبادل نظر پرداختند.
گزارش از مهدیه رشیدی
دیدگاه خود را بنویسید