06 بهمن 1403
حفظ خاطرات جمعی، از مسئولیت اجتماعیِ معماران شهری است
دکتر عباس کاظمی؛ جامعه‌شناس در نشست «معمار، معماری و مسئولیت اجتماعی» اظهار کرد: معماران، حافظان خاطرات جمعی و خالقان عواطف جمعی است و مسئولیت‌های اجتماعی، این است که از میراث حفاظت کنند.

 به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، نشست تخصصی «معمار، معماری و مسئولیت اجتماعی» پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه در سالن استاد جلیل شهناز خانۀ هنرمندان ایران برگزار شد. دکتر ترانه یلدا؛ معمار، دکتر عباس کاظمی؛ جامعه‌‌شناس و دکتر نوا توکلی‌مهر؛ شهرساز، با دبیری علی لواسانی نظرات خود را درباره مسئولیت اجتماعی و خاطره جمعی در رشته‌های تخصّصی خود بیان کردند. گفتنی است که این رویداد به‌عنوان مسئولیت اجتماعی مهمانان و آموزش همگانی برگزار شده بود؛ از‌این‌رو هیچ‌یک از مهمانان آن هزینه‌ای برای سخنرانی دریافت نکرده‌ بودند. نشست مزبور پس از هدایت علی لواسانی؛ دبیر این دورهمی با صحبت‌های دکتر یلدا آغاز شد.

 دکتر ترانه یلدا در جایگاه معمار، بر این باور بود که مسئولیت اجتماعی چندوجهی است که بین جامعه و فضای ساخته‌شده در شهر به‌وجود می‌آید و این داستان، تک‌خطی نیست و پیچیدگی‌های خودش را دارد. به‌ زعم او، معمار و شهرساز با احساس تعهد به رشته خود، از طرف جامعه برای رعایت برابری از آنچه خلق می‌کنند، وکیل می‌شوند. آن‌ها فقط نفع و منفعت یک تن را درنظر نمی‌گیرند؛ مثلا ورود افراد به فضای عمومی شهری، رایگان است؛ یعنی کسی نباید برای ورود به این اماکن پول پرداخت کند و در ثانی ورود به آن آزاد است؛ یعنی همه طبقات اجتماعی به‌طور یکسان حق استفاده از فضای عمومی را دارند؛ پس معمار یا کسی که طراحی می‌کند، متعهد است که طوری شهر را بسازد یا ساختمان‌هایش را طراحی کند که به کار همه افراد جامعه بیاید.

 مسئولیت اجتماعی دربارۀ چیست؟

 دکتر کاظمی؛ مهمان جامعه‌شناس این نشست نظراتش را با این پرسش آغاز کرد که اول از همه باید بپرسیم: مسئولیت اجتماعی درباره چیست؟ وی افزود: مسئولیت اجتماعی به‌طورکلی یعنی دانش متعهدانه؛ این به آن معنا است که نورافکن را به سمت جامعه بگیریم و همه مردم را ببینیم. 

 این جامعه‌شناس گفت: در علوم‌انسانی -که ادبیات و هنر را ذیل آن می‌دانم- دانش و مسئولیت اجتماعی از یکدیگر جدا نیستند؛ به بیان دیگر یعنی خاطرات دورافکنده، طردشده و سرکوب‌شده را باید زنده کرد. 

 سپس دکتر توکلی‌مهر؛ مهمان شهرساز این نشست نیز اذعان کرد: مسئولیت اجتماعی بخشی از حرفۀ شهرسازی است و جدانبودن این مسئولیت از تخصص، فقط به علوم‌انسانی محدود نمی‌شود. نمی‌شود شهرساز بود و به منافع انحصاری توجه کرد. 

 دکتر یلدا در ادامه صحبت دکتر توکلی‌مهر، این نکته را اضافه کرد که اگر واقع‌گرا باشیم، کارفرما برای کار موردنظر خودش به معمار سفارش می‌دهد و نمی‌شود او را ملزم کرد که در سفارش خود منافع عموم را درنظر بگیرد، مگر در طرح‌های شهری و تفصیلی که افراد و مقامات دولتی ناچار به رعایت آن الزامات‌اند. این متخصص معماری سپس درباره مجله‌ای با نام «نمایه تهران» گفت که داریوش شایگان و ناصر فکوهی در آن قلم زده‌اند. 

 وی اضافه کرد: میدان جایی است که مردم می‌توانند دورش جمع شوند و آن مکان را از آنِ خود کنند و چنین‌چیزی حالا فقط در میدان شهرداری رشت وجود دارد؛ میدانی که طوری ساخته شده است که ماشین نتواند به آن وارد شود، این یعنی خاطره جمعی. مردم حتی در باران هم با چتر خودشان را به میدان می‌رسانند. 

 این معمار اظهار کرد: خوب است درباره میدان فکر می‌کنیم. خاطره جمعی از راه چه تجربیاتی ممکن است ایجاد شود؟ وقتی یکی دو نفر باشیم یک نوع خاطره جمعی به‌وجود می‌آید، اما وقتی افراد بیشتری باشیم، خاطره جمعی بزرگ‌تری داریم و یک تصویر از خاطره ایجاد می‌شود؛ پس خاطره می‌تواند حسی نباشد؛ یعنی آن را می‌بینیم و بعد ایجاد می‌شود. خاطره‌ها به صورت مرتب در دید ما و در طول زمان تغییر می‌کنند؛ مثلاً اوایل انقلاب خاطره‌ای یک معنا داشت و در دهه‌های دیگر تصویری دیگر پیدا کرد؛ لذا خاطره جمعی پیچیده است. به‌زعم وی، در معماری آنچه ساخته می‌شود، آدم به‌چشم می‌بیندش و در خاطرش می‌ماند، به توریست‌ها کمک می‌کند که آن ساختمان‌های تاریخی را ببینند. 

 یلدا اضافه کرد: اینکه ساختمان‌های اداری و وزارتخانه‌ها در تهران به کاری دیگر اختصاص یابند و به‌جایش در مکران پایتخت سیاسی درست شود، با این خاطرات جمع نمی‌شود بلکه ساختمان کاخ دادگستری مهم است. اگر کارکرد این ساختمان را برداریم و به‌جای دیگری ببریم، خاطره جمعی را از دست می‌دهیم و ابهت و معنی این ساختمان تغییر می‌کند. وی این پرسش را مطرح کرد که کارکرد خاطره جمعی چیست؟ و سپس گفت: آدم‌ها را به‌هم وصل می‌کند. میدان‌های شهری اسمش در بسیاری از کشورها میدان است. میدان فقط یک فضا نیست. جایی است برای اجتماع مردم. 

 دکتر عباس کاظمی؛ جامعه‌شناس در ادامه نشست گفت: در سنت دورکیمی، خاطره، امری اجتماعی است. در جامعه‌شناسی، خاطره شخصی نیست. تمام خاطرات شخصی ما اجتماعی‌اند. انسان اجتماعی انسانی متمدن است که خاطره می‌سازد. خاطرات جمعی، دائم در حال تغییر و تغیُرند. تصویر دهه‌های مختلف متفاوت است. خاطره جمعی معصوم نیست و همیشه سیاسی است، خاطرات فردی هم به‌شدت سیاسی است. ما معماران، جامعه‌شناسان و شهرسازانی را داریم که در برابر خاطرات جمعی مسلط و روایت قدرت درباره آن می‌ایستند.

 در ادامه نشست، دکتر توکلی‌مهر؛ شهرساز از یک تجربه برای مخاطبان نشست گفت که 10 تا 12 سال پیش با سازمان زیباسازی شهرداری در پی خاطرات جمعی در شهر بود، اما روزبه‌روز شاهد زخمی‌شدن این پدیده بودند. به بیان وی، واژه خاطره جمعی از اوایل قرن بیستم وارد گفتمان تخصصی شد. حافظه جمعی هم معادل خاطرات مهمی است. حافظه مربوط به اجتماعی می‌شود که خاطرات جمعی دارد. جامعه دارای ارزش نسبتاً مشترک و فراگیرتری است، اما حافظه جمعی یک امر اجتماعی است که یک شبکه اجتماعی منسجم از عادات و رویکردهایی را شامل می‌شود که نماینده زندگی اجتماعی است. اصلی‌ترین ابزار برای خاطره جمعی روایت است؛ پس آدم‌های خاطره‌ساز، عناصر و راویان در این فرآیند اجتماعی وجود دارند. 

 چه زمانی خاطره جمعی شکل می‌گیرد؟

 وی اشاره کرد که بحثی به نام گفتمان مسلط وجود دارد. قدرت اگر گفتمان مسلط داشته باشد، روایت خودش را می‌گوید، اما خاطره جمعی وقتی خاطره جمعی می‌شود که گروه‌های بیشتری را درگیر کند و آن‌ها احساس کنند که آن خاطره مال خودشان است. 

 این شهرساز ادامه داد که خاطره جمعی می‌تواند ملموس یا غیرملموس باشد. خانه‌ها حتی اگر به دوره صفویه یا قاجاریه تعلق داشته باشند و امروزه به موزه یا هتل تبدیل شده باشند، بازسازی تلاشی است برای بازخوانی سبک زندگی آدم‌ها. حتی فضاهای عمومی هم می‌توانند ملموس باشند. مشکل ما با خاطرات غیرملموس این است که رویدادها، آیین‌ها و مناسک را درک نمی‌کنیم و آن‌ها در همان مکان خاطره می‌سازند. در چنین مواردی، به نشانه‌شناسی نیاز است.

 در ادامه، دکتر کاظمی اذغان کرد: خاطرات سعی می‌کنند خاطرات خود را پس بزنند؛ خاطره کنش مقاومتی می‌شود، خیابان‌های شهر دو اسم دارند، اما با این کنش، مردم به اسامی قدیمی خیابان‌ها و محلات بازمی‌گردند و خاطرات را بازسازی می‌کنند. خاطرات جمعیِ خوب برمی‌گردد به مفهوم وطن و هویت جمعی و ممکن است ما را اسیر گذشته کند. 

 دکتر یلدا هم در تکمیل نظر دکتر کاظمی «عودلاجان» را مثال زد؛ محله‌ای در کوچه برازجان و در حوالی امام‌زاده یحیی و پامنار. وی گفت در دوره‌ای شهردار وقت، تمام قطعات حوالی آن را خرید و هنوز نخریده، آن را با بلدوزر خراب کرد. از این ساختمان‌های مخروبه، شومینه‌ای، قاب عکسی یا چیزی شبیه به این‌ها باقی مانده بود که نقاشی به‌نام میرزاحمید روی تمام خرابه‌هایش نقاشی کشید. 

 این معمار گفت: نقاشی‌دیواری، اعتراضی است، اما نقاشی‌های میرزاحمید عاشقانه و رمانتیک بود. بسیاری از هنرمندان از هنر و دغدغه‌مندی میرزاحمید استقبال کردند، شهردار منطقه 12 بعدها از فضای عودلاجان و خرابه‌هایش به‌نفع هنر و برگزاری کنسرت استفاده کرد، اما متاسفانه، بعدها نقاشی میرزاحمید با تصمیم شهرداری پاک شد و لایه رنگ روی آن را پوشاند، اما عده‌ای جوان بر روی تصویرهایی که از بین رفته بود، کیوآرکد نصب کردند تا آن نقاشی‌ها و خاطرات جمعی‌اش از یاد نروند؛ یعنی از آنچه خاطره‌زدایی شده بود، تجدیدخاطره شد. این اتفاقات ممکن است فقط در ایران رخ بدهد. وی خاطرنشان کرد که ما از خاطراتی که ایجاد شد، نمی‌توانیم بگذریم و مجبوریم که متعهد بمانیم.

 دکتر کاظمی افزود: ما گاهی گذشته را تولید و گاهی آن را بازیافت می‌کنیم و در این بازیافت، تاریخ خطی نیست. گذشته‌ای تولید می‌شود که جای چیزی را که نداریم، دارد می‌گیرد. خاطرات زیادی به‌وجود می‌آیند و بعضی از این خاطرات به گذشته متصل می‌شود. البته لفظ اتصال بد نیست، اما معماری علاوه‌بر تاریخ گسسته و پیوسته، حال را هم باید نشان بدهد. 

 مهمان شهرساز نشست در پی نظرات دکتر کاظمی گفت: خاطرات تولیدی نوعی واکنش‌اند، اما خاطرات بازیافتی کنش طبیعی خاطره است؛ خاطره‌ای که با مؤلفه زمان، مکان و انسان پیوند خورده، بازیافتی است. وی ادامه داد که تاریخ، چیزی را می‌گوید که ما ممکن است، به‌خاطر حالت تدافعی و واکنشی‌مان از مسیر دیگری برویم و از چیزی دیگر بگوییم که هویت ما را نشان نمی‌دهد. در ادامه، دکتر یلدا، نکته‌ای را به نظر دکتر توکلی‌مهر اضافه کرد و بر این باور بود که شهرسازان و معماران می‌توانند خود را وکیل مردم ببینند و شهر را با توجه به این وکالت طراحی کنند.

 سپس دکتر توکلی‌مهر خاطرنشان کرد: در دهه شصت، مردم اسم خانه‌های تاریخی را گذاشته بودند خانه کلنگی و بنگاه‌ها هم بر این نظر بودند که چنین خانه‌هایی قیمت ندارند. بعد از این رویداد، گروهی از معماران در آن خانه‌ها سکنی‌ گزیدند و شروع کردند به فرهنگ‌سازی، اما امروز خود مردم از آن آثار محافظت می‌کنند. 

 وی ادامه داد: ایدئولوژی مسلط، آگاهانه به جنگِ خاطره می‌رود و ضدخاطره تولید می‌کند. این، مکانیزمی عقلانی است، برخلاف خاطره که ناخودآگاه است. ایدئولوژی مسلط، نام خیابان را عوض می‌کند، شکل عرصه عمومی را تغییر می‌دهد یا روایتی مسلط را به‌وجود می‌آورد. پرسش اینجا است که تا چه حد می‌شود به‌عنوان مسئولیت اجتماعی بر این گفتمان مسلط فائق آمد؟

هر مملکتی فاخرترین آثارش را به شهیدانش اختصاص می‌دهد

  توکلی‌مهر ادامه داد: هر مملکتی درباره یادمان جنگش فاخرترین آثار را به شهیدانش اختصاص داده است، اما در ایران فقط نقاشی دیواری کشیده بودیم که کم‌کم باغ موزه‌های دهه نود هم اضافه شدند، مکان‌هایی که به‌طور محدود می‌شود از آن بازدید کرد.

  این دکتر شهرسازی یک دغدغه شهرسازانه را پیش کشید؛ برلین در جنگ جهانی با خاک یکسان می‌شود، اما بعد از جنگ جهانی بازسازی می‌شود؛ درواقع رویکرد بازسازی، خاطرات جمعی است. وقتی برلین می‌روید و برمی‌گردید، دائما فضای شهری‌اش یادتان می‌آید، با اینکه آلمان غریبه‌گز است. آن‌ها بخشی از دیوار برلین را نگه داشته‌اند و یک فستیوال یک هفته‌ای در سالگردش برگزار می‌کنند و مردم از نقاط مختلف جهان در آن شرکت می‌کنند. با این همه، بازسازی خرمشهر براساس روایت مسلط از جنگ است، درحالی‌که جنگ ظرایف و مسائل تراژیک اشک‌آوری دارد که ساده از کنارش می‌گذریم یا آن را نمی‌بینیم.

 دکتر توکلی‌مهر گفت: قرار بود عملیات فاو را در رودخانه تجن بازسازی کنیم. داستان غواصان جوان، فداکاری‌های آنان و اینکه چطور بعضی‌ها روی مین خوابیدند تا مین منفجر شود و گروه بعدی که از راه می‌رسند سالم بمانند، بسیار تراژیک است. گروهی از رزمنده‌ها که از فتح بصره برگشته بودند، می‌گفتند ما می‌دیدیم که داریم روی آدم‌هایی پا می‌گذاریم که هنوز زنده بودند، اما فکر می‌کردیم که آن‌ها عراقی‌اند. جنگ دنیای یادمان‌سازی و قصه‌پردازی دارد، ولی ما از روایت جنگ تحمیلی گریزانیم. وی مثالی از روایت و تغییرش در برهه‌های مختلف زمانی پیش کشید و گفت که در اوایل قرن بیستم، در فنلاند جنگی داخلی رخ می‌دهد؛ حزب سفید که سرمایه‌دار بودند تا سال 1930 روایت خود را از جنگ ارائه کردند؛ اما از 1980 تا زمان حال به یک برابری در روایت جنگ رسیدند و این با مطالعه و بررسی محقق شد.

 بینایی خود را چندبرابر کنیم

 این شهرساز در پایان خاطرنشان کرد: مسئولیت اجتماعی ما در عصر حاضر بسیار دشوار است. وظیفه ما در وهله نخست، خاطره‌سازی نیست، صیانت از بسترهایی است که می‌توانند مولد معنا، هویت، رویداد و تعامل شوند و در وهله بعد، شناخت دقیق رسالتی است که مختصات این‌ها را روایت کند. خاطره‌سازی باید گام‌به‌گام باشد؛ چون شهر هم موجود زنده است که پاسخ می‌دهد، روایت از درون همین گفتمان‌ها به‌وجود می‌آید؛ گفتمان‌هایی در فضای مجازی، نشست‌ها، جلسات با کارفرماها، یادداشت‌ها و ... . 

 وی در پاسخ به این پرسش که ما باید چه کنیم؟ گفت: بینایی خود را چندبرابر کنیم. او همچنین بر این مسئله صحه گذاشت که مدرنیزاسیون و فراموشی یکی از عوامل تخریب خاطره‌اند، اما فراموشی را لازمه زندگی برای زنده‌ماندن دانست. از منظر این متخصص شهرسازی، تهران از لحاظ جنبه فرهنگی با پاریس قابل مقایسه است و زیرپوست شهر خاطرات حفظ می‌شوند. 

معماران، حافظان خاطرات جمعی هستند

در جمع‌بندی این نشست، دکتر عباس کاظمی اذعان کرد: معماران فکر کنند که حافظان خاطرات جمعی‌اند و از این میراث محافظت کنند. وی معماران را خالقان عواطف جمعی‌ دانست و از تقویت ملی‌گرایی با کمک این افراد سخن به‌میان آورد. 

 این جامعه‌شناس گفت: معماری به‌تنهایی کافی نیست، اما کمک‌کننده است. مشکل دولت ما این است که هویت خود را نتوانسته است بازتولید و بازسازی کند. هویت، چندپاره و پراکنده شده و تکثر روایت‌ها را نپذیرفته است. وی در میان صحبت‌هایش بر اساس یک تئوری بر فرهنگ نوظهور تاکید کرد که معمار باید به کنش‌های شهری توجه کند که این به فرهنگ باقی‌مانده هم ربط دارد. وی در پاسخ به بیانات دکتر توکلی‌مهر گفت: فراموشی خوب است اما نباید بر روابط حاکم باشد. فراموشی همیشه خوب نیست و باید برای حرف زدن و ترمیم روابط، خاطرات را به‌یادآورد و همه‌چیز را نباید فراموش کرد؛ چون زخم‌ها از طریق به‌یادآوردن درمان می‌شوند. وفاق با یادآوری حاصل می‌شود. 

 دکتر یلدا در پایان به این نکات اشاره کرد که به‌جای لذت‌بردن، به‌دنبال شادی مردم باشیم. در شادی، فضای عمومی مهم است. لذت گذرا و فردی است اما شادی جمعی است و موقعی شاد می‌شویم که جمعی شاد باشند، لذت گرفتنی و شادی دادنی است. لذت را تنها و شادی را در جمع تجربه می‌کنیم. از مواد مخدر می‌شود لذت بُرد اما شادی‌آفرین نیستند. در لذت، دوپامین و در شادی، سروتونین ترشح می‌کنیم و این دو با هم رابطه عکس دارند.

 گزارش از مهدیه رشیدی


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...