به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، همایش «صلح اجتماعی و جامعه مدنی»، سهشنبه 18 دیماه 1403 به همت شبکۀ کمک و با همکاری جمعی از نهادهای مدنی در سالن همایشهای سندیکای شرکتهای ساختمانی ایران در دو پنل و با ده سخنران برگزار شد.
در این همایش، مقصود فراستخواه؛ جامعهشناس و استاد مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی وزارت علوم در سخنرانیای با عنوان «صلح اجتماعی، کلیشه یا حقیقت: تأمل در شرایط امکان ذهنی و عینی صلح» به ارائه دیدگاههای خود پرداخت.
ضرورت چرخش پارادایمی و ایجاد اکوسیستم مدنی
فراستخواه در آغاز سخنان خود به طرح این پرسش پرداخت که «صلح اجتماعی چیست و جامعه مدنی چگونه در تحقق آن نقش دارد؟» او طبیعت و خوی ساختارهای جامعه ایرانی را منطبق با منازعه توصیف کرد و با ذکر مثالهایی از اقتصاد، فرهنگ، زندگی رسمی و معمولی که به صورت سیستماتیک، به این شکل درآمده است، درباره پیامدهای این شرایط به ارائه دیدگاههای خود پرداخت و گفت: «تحت این شرایط انواع ایدئولوژیهای نفرت نهادینه شده و به توان N رسیده و تشدید و ساختمند شدهاند.»
نویسنده کتاب «ما ایرانیان: زمینه کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی» با این مقدمات به طرح این پرسش پرداخت که: «آیا با این طبیعت ساختاری، شرایط امکان عینی و ذهنی صلحاندیشی وجود دارد؟ آیا امکان اصلاح و تربیت و تدبیر صلحآمیز هست؟ آیا در شرایطی که طبیعت اوضاع ما به جنگ است، آیا از صلح ما کاری برمیآید؟ حرف آخر را تربیت میزند یا طبیعت؟»
وی با تکیه بر مطالعات خود به این موضوع اشاره کرد که «تربیت اجتماعی و اصلاح جامعه میتواند ژنهای خشونت، نفرت و ستیز را نیمهفعال یا غیر فعال کند. پس میتوانیم انتظار ساختارمندی مجدد صلحآمیز را داشته باشیم»
فراستخواه، صلح در جامعه را ممکن به شمار آورد و پیشنهاد داد که جامعه مدنی: «به جای جنگ بر سر قلمروهای زدودهشده، به قلمروزایی مجدد و ابداع امر اجتماعی به عنوان یک منبع تجدیدپذیر بپذیرد.» او به کنشگران اجتماعی توصیه کرد از روش ایجابی استفاده کنند و بدانند که جامعه مدنی ایران توانمندی لازم برای تولید مجدد قلمروها را دارد.
نویسنده کتاب «علوم انسانی و مسئله تأثیر اجتماعی» تجدیدپذیری براساس ظرفیتهای اخلاقی، انسانی، تمدنی، ارتباطات، خاطره و رؤیاهای جامعه را تمامناشدنی توصیف کرد و افزود: «باید به جای جامعه مدنی، اکوسیستم –زیستبوم- مدنی برای صلح، گفتوگو، محبت و خیر عمومی ایجاد کنیم که برگشتناپذیر، عمومی، بیپایان و مداوم است.»
وی چرخش پارادایمی را لازمه توزیع صلح اجتماعی برشمرد و با تکیه بر دیدگاههای توماس کوهن چنین اظهار نظر کرد که: «توماس کوهن میگوید جایی میرسد که پارادایم نمیتواند معماها را حل کند چون ظرفیتهای خود را از دست میدهد. اینجا دانشمندان در پارادایم موجود قادر به حل معماها و بازی پرثمر علمی نیستند (بحران پارادایمی) که نیاز به چرخش پارادایمی را ضروری میکند.»
فراستخواه جامعه مدنی ایران را دچار بحران پارادایمی معرفی کرد که تحت تأثیر آن کنشگران مدنی حس میکنند تکاپوی صلح آنها کلیشه شده و کاری نمیتوانند انجام دهند و توضیح داد: «در پارادایم موجود نمیتوان خیر عمومی را خوب توضیح دهید و بنابراین نیازمند تحول پارادایمی هستیم تا نیرو و ظرفیتهای اجتماعی و اخلاقی آزادسازی شوند.»
منبعشناسی صلح در ایران
در ادامه، کامران عاروان؛ مدیرعامل جامعه معلولان کشور به منبعشناسی صلح و جنگ پرداخت و تلاش کرد در فرصتی کوتاه، تاریخچهای از کتابهای تألیفی و ترجمه، مجلات و نشریات و سازمانها و انجمنهای مرتبط با صلح اجتماعی معرفی کند. او قدیمترین کتاب ترجمهشده با موضوع صلح را کتاب «صلحالحسن» با ترجمه رهبر معظم انقلاب، آیتالله خامنهای در سال 1348 دانست و به ترجمه آثاری با موضوع فلسفی، آموزشی، جامعهشناسی و تاریخی در این زمینه اشاره کرد. عاروان «کبوتر صلح» را قدیمیترین نشریه ایرانی با موضوع صلح معرفی کرد که در سال 1330 خورشیدی در 10 شماره منتشر شد. وی همچنین سابقه فعالیت هواداران صلح در ایران را به سال 1329 خورشیدی و «جمعیت ایرانی هواداران صلح» بازگرداند.
مطالبهگری و فعالیت مدنی، پیششرط صلح اجتماعی
«امتناع صلح اجتماعی در شرایط نابرابر» عنوان سخنرانی آرمان ذاکری؛ جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در پنل نخست همایش بود. ذاکری، بخش اول سخنرانی خود را به مداقه در مفهوم صلح و مزایا و کمبودهای آن اختصاص داد و گفت: «جامعه ایرانی آبستن حافظههای خاموش، نانوشته، تاریخهای جعلی و زخمی است که گفتوگو را سخت کرده و امکان صلح را با دشواری روبرو کرده است.» او از تبدیل حس قربانیبودن به نفرت و بازتولید خشونت سخن گفت و اضافه کرد: فضای خاورمیانه ما را ترغیب میکند تا از صلح به مثابه یک آرمان دفاع کنیم تا بتوانیم از زندگیمان دفاع کنیم.
نویسنده کتاب «همبستگی اجتماعی و دشمنان آن» از وجود روایتی از صلح در جامعه امروز ایران حکایت کرد که همخانواده با وفاق است و در آن طبقات پائین، معلمان، بازنشستهها، پرستاران و شماری دیگر از گروههای اجتماعی جای ندارند. او تصمیمات دولت کنونی را در توافق با بلوکهای الیگارشی و بیتفاوت نسبت به مهمترین گروههای اجتماعی توصیف کرد و ادامه داد: «با وجود مفهوم صلح، باز باید متوجه تهدیدها باشیم و از مفهومی از صلح دفاع کنیم که پایه آن مردم عادی هستند.»
وی با وامگرفتن از امیل دورکیم در کتاب «تقسیم کار اجتماعی» بر این نکته تأکید کرد که «تا زمانیکه گروههای اجتماعی به صورت برابر در تقسیم کار اجتماعی دخیل نشوند جامعه به سمت همبستگی اجتماعی پیش نمیرود.»
نویسنده کتاب «تشیع، همبستگی و مخاطره هویتگرایی» از مطالبهگری و فعالیت مدنی برای مبارزه با نابرابریها به عنوان پیششرط صلح اجتماعی یاد کرد و تأکید کرد که کنشگران مدنی باید به اشکال ترکیبی نابرابری توجه کنند و به کسانی که تحت تبعیضهای مضاعف هستند، بیشتر توجه کنند تا جامعه قوی شود و بتواند پیششرطهای صلح اجتماعی را فراهم آورد.
محیط زیست؛ بستر توسعه و پیششرط دستیابی به صلح اجتماعی
محمد درویش؛ کنشگر محیط زیست، کویرشناس و مدیرکل اسبق مشارکتهای مردمی سازمان محیط زیست، در سخنرانی «تأثیر بحران زیستمحیطی و اقلیمی بر صلح اجتماعی» یکی از مؤلفههای دستیابی به صلح اجتماعی را «محیط زیست» دانست و حال بد آن را علت ترویج خشونت و از میانرفتن صلح اجتماعی به شمار آورد.
درویش با اشاره به برخی طرحهای داخلی و خارجی سدسازی، از منازعه، مهاجرت و پناهندگی به عنوان پیامدهای بحرانهای دستساخته انسانی محیط زیست یاد کرد و براساس تحقیقات انجامیافته به این نکته مهم اشاره کرد که: «میزان خشونت میان استانهای اصفهان، اصفهان، یزد، کهکیلویه و بویراحمد تا 45 درصد افزایش یافته است و در اثر تخریب محیط زیست، مناطق مرکزی عمدتاً آرام ایران دچار بیثباتی شدهاند.»
این پژوهشگر، از محیط زیست به عنوان بستر توسعه یاد کرد که قابل مقایسه با هیچیک از حوزههای دیگر نیست و به عنوان یکی از 10 اَبَرچالش بزرگ و مهم جهان بر دیگر مشکلات برتری دارد.
درویش از خوزستان به عنوان ثروتمندترین استان کشور از نظر آب، خاک و منابع معدنی یاد کرد که به علت مشکلات زیستمحیطی در زمره مهاجرفرستترین استانهای کشور با کمترین ضریب امنیتی و بالاترین میزان نارضایتی و ناامیدی درآمده است.»
وی محیط زیست را غیرقابل ارزشگذاری توصیف کرد و تأکید کرد نباید بر سر آن معاملهای صورت گیرد و افزود: «اگر قرار است به صلح اجتماعی برسیم، حتماً باید شرایطی فراهم شود که کمینه تابآوری که همه زیستمندان ایرانی به آن نیاز دارند، تأمین شده باشد.»
ویژگیهای قانون زمینهساز صلح اجتماعی
سومین سخنران پنل نخست همایش «صلح اجتماعی و جامعه مدنی»، لیلا شفاعی؛ وکیل پایه یک دادگستری با عنوان «نقش محوری قانون و سیاستهای انتظامی در صلح اجتماعی» بود. وی سخنرانی خود را با طرح این پرسش آغاز کرد که «در دنیای متکثر و متنوع امروزی با وجود بحرانهای عمیق اجتماعی و اقتصادی، نظمی که زمینهساز صلح است، در چارچوب چه قانونی محقق میشود؟»
شفاعی از قانون به عنوان تنظیمکننده روابط اجتماعی یاد کرد که با اعطای قدرت به افراد، حقوق و مسئولیتهای آنها را تعیین میکند. وی قانون مدنظر خود را مجموعه مقرراتی دانست که بتواند با تحقق عدالت و برابری اجتماعی، حق بر صلح را با حذف خشونتهای ساختاری تنظیم کند و حقوق و آزادیهای شهروندان را تأمین نماید.
این وکیل دادگستری قانون را برآمده از ارزشهای اجتماعی برشمرد و افزود: «برای اینکه سیستم حقوقی بتواند قانونی را تصویب کند که در راستای حقوق سیاسی، مدنی و فرهنگی باشد، باید ارزشها و هنجارهای اجتماعی را بشناسد.»
شفاعی، عامبودن، هنجاری و مبتنی بر ارزشهای اجتماعیبودن و قابلیت اجرا را از جمله خصوصیات قانون خوب دانست و تعدد مراجع قانونگذاری، انباشت و تورم قوانین، فقدان شفافیت در اجرای قانون و قانونگریزی را از جمله مشکلات موجود در جامعه ایران برشمرد.
تقویت وجدان جمعی و آگاهیبخشی به مردم نسبت به حقوق خودشان، ترویج امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به دولت، مطالبهگری مردم، تقویت راههای اعلام جرم و بررسی رویکردهای پیشگیرانهمحور، ازجمله راهکارها و پیشنهادهای این وکیل دادگستری برای جبران خلاءهای قانونی در کشور بود.
ضرورت طراحی الگوی توسعه دوران نوین
کمال اطهاری؛ پژوهشگر اقتصاد و توسعه آخرین سخنران پنل نخست همایش بود که با موضوع «صلح و توسعه» از ضرورت تلاش کنشگران مدنی برای دستیابی به الگوی توسعه سخن گفت و تأکید کرد که لازم است این الگو، سرمشق کلان را تغییر دهد و یکقدم به پیش نهد.
وی با استناد به مثنوی معنوی و تجربه تاریخی از وجود صلح اجتماعی در ایران یاد کرد و گفت: الگوی توسعه دوران نوین، دانشبنیان است و با سیاست اجتماعی خاص خود در پیوند است. NGO ها اگر نتوانند در چارچوب الگوی دانشبنیان کار کنند، نمیتوانند تله فضای فقر را بشکنند که در آن فقر بازتولید میشود و انباشت سرمایه صورت نمیگیرد.
نویسنده کتاب «درآمدی بر سرمشق توسعه اقتصاد و جامعه دانش در ایران» با عنایت به محدودیت توانایی ذهنی و عملی دولتها، از کنشگران مدنی درخواست کرد مشارکت در قدرت و موضوع الگوی توسعه دانشبنیان و اقتصاد و جامعه دانش را جدّی بگیرند تا به صلح اجتماعی دست یابیم.
افزایش فاصله نسلی میان نسل جدید و قدیم
عنوان پنل دوم همایش «صلح اجتماعی و جامعه مدنی»، «چه باید کرد؟» نام داشت. نخستین سخنران این پنل، فرحناز عطاریان؛ نویسنده و مترجم کتابهای کودک و نوجوان بود که تحت عنوان «آموزش و پرورش مروج رواداری و همدلی» سخنرانی کرد. او این موضوع را سهل و ممتنع دانست و گفت: تحولات سالهای اخیر فاصله میان بزرگسال همهچیزدان و نسل آلفا را بیشتر کرد و زنگ هشدار را برای خانوادهها و سیاستگذاران اجتماعی به صدا درآورد.
عطاریان نوشتن درباره مخاطب کودک و نوجوان بدون شناخت او را دشوار ارزیابی کرد و افزود: نسل جدید استقلالطلب و جهانوطن است، فردیت خود را دوست دارد، عدالتخواه و طالب آزادی فردی است، روابط سلسلهمراتبی را برنمیتابد، فهم متفاوتی از زیباییشناسی دارد، نسبت به ارزشهای رایج واکنش منفی بروز میدهد، علاقه به خواندن جستارهای کوتاه دارد و بومی دیجیتالی است.
عطاریان محور صحبتهای خود را پیرامون محتوای کتاب درسی مطالعات اجتماعی سال پنجم قرار داد و ادعا کرد آموزش و پرورش در زمان نگارش این کتاب درسی به هیچوجه مخاطبشناسی نکرده است و با ارائه مثالهایی از کتاب، تکمنبعیبودن، رابطه سلسلهمراتبی در کتاب، نگاه بزرگسالمحور، عکسهای کلیشهای، نقاشیهای فاقد جذابیت را از مشکلات کتاب درسی دانست و افزود: دایره واژگانی کتاب، بسیار محدود است و در خور نسل آلفا نیست. حتی در دیالوگها هم از زبان رسمی و معیار استفاده شده و به زبان مرسوم میان کودکان و نوجوانان توجهی نشده است.
عطاریان در پایان سخنرانی خود به آموزش و پرورش پیشنهاد داد با شورای کتاب کودک در تعامل باشد و به دیگریهای متفاوتی مانند «دیگری کودک کار»، «دیگری کودک بیمار» و ... نیز توجه نشان دهد.
نقش رسانه در تقویت صلح اجتماعی
علی شاکر؛ دانشآموخته علوم ارتباطات و روزنامهنگار دیگر سخنران این پنل بود که سخنان خود را ذیل عنوان «نقش رسانه و فضای مجازی در تقویت صلح اجتماعی» ارائه کرد. او ضمن پرسش از امکان صلح، از موانع شخصی، ایدئولوژیک و سازمانی به عنوان مهمترین موانع روزنامهنگاری صلح یاد کرد و گفت: هوش مصنوعی، اوضاع را پیچیدهتر میکند و آدمها را در کلونی و اتاق پژواک خود میریزد که فرد را منفک از جامعه میکند و وجوه منفی بسیاری خواهد داشت.
شاکر در پایان سخنان خود پیشنهاد داد برای مدیریت روابط آینده یک هوش مصنوعی با دادههای بومی داشته باشیم که در آن بتوانیم با زبان فارسی ارتباط برقرار کنیم.
ادبیات و هنر و زایش صلح اجتماعی
پوریا عالمی؛ طنزنویس، روزنامهنگار و نویسنده دیگر سخنران این نشست بود که تحت عنوان «هنر، ادبیات و صلح اجتماعی» به ارائه دیدگاههای خود پرداخت و سخنان خود را با این پرسش آغاز کرد که آیا هنر به صلح اجتماعی کمک میکند؟
وی صحبت درباره صلح را ناشی از احساس ترس جامعه مدنی نسبت به در معرض خطر قرارگرفتن بافتار اجتماعی دانست و گفت: صلح زمانی رخ میدهد که تمام افراد به توافق برسند.
عالمی تئوریزهکردن جنگ را سادهتر از صورتبندی صلح برشمرد و افزود: «ادبیات و صلح همیشه منجر به صلح شده است.» او آثار هنری مرتبط با صلح را حاصل کاری جمعی و نسبت به صلح، متأخر تلقی کرد و با ذکر مثالهایی از ادبیات و هنر جهان و ایران تأکید کرد: ما به هنر نیاز داریم تا جامعه را به جای هیجان به سمت سکوت ببرد چون در وقفههای سکوت است که میتوانیم خلق کنیم.
ضرورت آموزش صلح به کودکان
شیوا دولتآبادی؛ مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان ایران، آخرین سخنران همایش بود که با موضوع «نقش مؤسسات مردمنهاد در همبستگی و توانمندسازی اجتماعی» سخنرانی کرد.
وی صلح را «وضعیتی از آرامش و امنیت، شفابخش و قابل اعتماد برای زیستن» دانست و به تفاوت میان فعال و منادی صلح پرداخت و گفت: همه ما فعال صلح هستیم اما منادی صلح کسی است که راجع به صلح بسیار صحبت میکند بدون اینکه اقدامی در زمینه صلح انجام دهد.
دولتآبادی حدفاصل سالهای 1945 تا 1960 میلادی را زمان نخستین حرکتهای مردمنهاد برای مقابله با جنگ معرفی کرد و ادامه داد این سازمانها در دوره جنگ سرد آنقدر قدرت میگیرند که به عنوان مشاور به سازمان ملل متحد هم دعوت میشوند.
مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان، بالارفتن آگاهی عمومی و فردی نسبت به فجایع جنگ و چگونگی پیشگیری از آن و تخصصیشدن نهادهای مردمی مانند پزشکان بدون مرز و صلیب سرخ را در نتیجه فعالیت سازمانهای مردمنهاد عنوان کرد و مطالبهگری، مداخله در بحران، نهادسازی و آگاهیرسانی عمومی را از جمله اهداف تشکیل NGO ها به شمار آورد.
دولتآبادی بزرگترین موانع صلح اجتماعی را نابرابری و بیعدالتی در تقسیم امکانات در میان بشریت و خودخواهی، فقدان همدلی و عدم رعایت حقوق دیگران دانست و از ضرورت آموزش سخن گفت تا انسانها، انساندوست، حقگذار و حقطلب شوند.
وی هدف اولیه در تأسیس انجمن حمایت از حقوق کودکان را «احقاق حقوق حقه کودکان مندرج در قانون اساسی» تلقی کرد و افزود: در ادامه مسیر حقوق دوستدار کودک را توصیه کردهایم که منجر به شکلگیری قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان شده است.
دیدگاه خود را بنویسید