به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، در آستانه افتتاح مرکز جامع سرطان، خبرگزاری جماران به گفتوگو با فاطمه هاشمی؛ رئیس بنیاد امور بیماریهای خاص، پرداخته است تا جزئیات این پروژه ملی و دغدغههای بنیاد را بررسی کند. هاشمی با اشاره به هدف اصلی این مرکز، از ارائه خدمات جامع برای بیماران سرطانی، غربالگری تا جراحی و مراقبتهای پس از درمان سخن گفت. او به دشواریهای طولانیمدت در مسیر ساخت مرکز، از جمله توقف سهساله پروژه توسط شهرداری و مشکلات حقوقی زمین، اشاره کرد و خاطرنشان ساخت که تاکنون نزدیک به هزار میلیارد تومان برای این پروژه هزینه شده است. تجهیزات پیشرفته مرکز نصب شده و آماده بهرهبرداری هستند، اما تأخیر در آغاز به کار، خطر فرسودگی تجهیزات را افزایش میدهد.
هاشمی ضمن تأکید بر اهمیت این مرکز بهعنوان یکی از بزرگترین اقدامات بنیاد، از نیاز به تسریع در صدور مجوزها و همکاری مسئولان برای بهرهبرداری کامل تا پایان سال خبر داد. این گفتوگو همچنین به مشکلات اقتصادی، افزایش قیمت داروهای حیاتی، کاهش کیفیت تجهیزات پزشکی، و نیاز به نظارت بیشتر بر خیریهها پرداخت. در ادامه مشروح این گفتوگوی تفصیلی را میخوانید؛
- خانم هاشمی از پروژه ساخت بیمارستانها شروع کنیم؛ چند بیمارستان افتتاح شده و چند بیمارستان دیگر در دست افتتاح دارید؟ این مراکز تا چه میزان به بهبود و ارتقای سلامت کشور کمک کرده است؟
با تشکر از حضور شما، نخست اینکه کار بنیاد، بیمارستانسازی نیست. بنیاد باهدف ایجاد پل ارتباطی است میان بیماران، مردم و جامعهای که باید به آنها خدمترسانی کنند؛ از جمله مجلس، دولت، سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت، استانداریها، کمیته امداد و سایر نهادهای مختلف و... تشکیل شد. کار این بنیاد، ایجاد هماهنگی میان این ارگانها برای خدمترسانی به بیماران است و فعالیت مان را در سه حوزه اصلی پیشگیری، درمان و رفع مشکلات بیماران شروع کردیم.
اولین اقداممان را گذاشتیم برای رفع مشکلات. در همین راستا، از بسیاری از نقاط کشور بازدید کردیم و بر اساس نیازهای هر استان، با همکاری دانشگاهها، استانداریها و خیرین، اقدام به توسعه مراکز درمانی بیماران خاص کردیم. به عنوان نمونه، در نخستین سفری که برای این منظور، به استان سیستان و بلوچستان داشتم، مشاهده کردم که فردی از شهرستان خاش، با الاغ مسافت طولانیای را طی میکرد تا به دیالیز دسترسی پیدا کند و سپس بازگردد. باتوجه به این شرایط، به این نتیجه رسیدیم باید در مناطقی که امکانات پزشکی و نیروی انسانی وجود دارد، مراکز درمانی بیماران خاص نیز راهاندازی شوند.
خوشبختانه بنیاد در این زمینه توانست موفقیتهای چشمگیری به دست آورد در ابتدای فعالیت بنیاد، تعداد مراکز بیماران خاص در کشور بسیار محدود بود و در مجموع ۱۸۲ مرکز با ظرفیتهای اندک دو، سه و پنج تخت خواب وجود داشت. اما اکنون تعداد این مراکز به بیش از ۱۲۰۰ مرکز افزایشیافته است و تعداد تختهای این مراکز نیز با توجه به افزایش تعداد بیماران، به طور قابلتوجهی افزایشیافته است.
در حوزه پیشگیری نیز بنیاد برنامههایی را به اجرا درآورد. در آن زمان، طبق گزارش وزارت بهداشت، سالانه حدود 1000 نفر بیماران جدید تالاسمی درکشور اضافه می شدند. به همین دلیل، طرحی پیشنهاد شد که شامل انجام آزمایشهای پیش از ازدواج بود. همچنین مجوزی از رهبری دریافت شد تا در صورت تشخیص بیماری در مراحل اولیه بارداری (کمتر از سه ماه) سقطجنین انجام شود. خوشبختانه این اقدامات باعث شد که اکنون تعداد تولد نوزادان مبتلا به تالاسمی به حدود 100 تا ۱۵۰ نفر در سال کاهش یابد. البته با توجه به برخی محدودیتهایی که در ارتباط با بحث تنظیم خانواده و جلوگیری از سقطجنین ایجاد شده و حذف برنامههای غربالگری، احتمالاً در آینده مشکلاتی در این زمینه خواهیم داشت.
در رابطه با بحث دیابت و پیشگیری از بیماران دیالیزی نیز فعالیتهای قابلتوجهی انجام شد. ولی بعد از اینکه دولت سازندگی تمام شد دولتهای بعدی خیلی همکاری نکردند. یکی از مشکلات که امروز در کشور وجود دارد، بحث بیماران دیالیزی است. باید گفت که بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد بیماران دیالیزی به دلیل ابتلا به دیابت و عدم مراقبت صحیح دیالیزی شدند. اگر دیابت بهدرستی کنترل و پیشگیری شود، میتوان از ابتلای بسیاری از افراد به این بیماری جلوگیری کرد. بااینحال، در کنار این کارهای که انجام دادیم اعتماد مردم هم جلب شد و همکاری مردم زیاد شده اعتماد عمومی به بنیاد و افزایشیافته بود تصمیم گرفتیم که چندین کلینیک بهصورت پایلوت راهاندازی کنیم. هدف از این کار، این بود که یک بیمار خاص بتواند تمامی خدمات سرپایی موردنیاز درمانی خود را در یک مرکز دریافت کند به این صورت بود که این کلینیکها شامل بخشهای تالاسمی، دیابت، دیالیز، شیمیدرمانی، آزمایشگاه، فیزیوتراپی، رادیولوژی و کلینیکهای تخصصی بودند که کمک زیادی میکرد که بیماران نیاز به مراجعه به مراکز مختلف نداشته باشند.
در کنار این کارهای انجام شده، دو اتفاق برای ساخت دو بیمارستان رخ داد. یکی زمانی که (سال 1386) کلینیک بیماریهای خاص را در منطقه مسعودیه افتتاح میکردیم، مردم منطقه از بابا خواستند که اینجا بیمارستان ساخته شود. چون در آن منطقه بیمارستان نبود و تنها بیمارستان دولتی نزدیک به آنجا، بیمارستان امام حسین بود، یکی هم در پاکدشت ورامین. بابا گفتند میتوانی این کار را انجام بدهی؟ من گفتم به شرط اینکه بتوانیم کمکی جمع بکنیم. که خوشبختانه توانستیم بعد از زمانی کوتاه ساخت بیمارستان 80 تختخوابی را آغاز کنیم. 40 تختخوابی هم که برای کارهای سر پایی در کلینیک از قبل داشتیم. بیمارستان 80 تختخوابی را ساختیم که هم بتوانیم به بیماران خاص خودمان خدمات بدهیم. مثل بیماران تالاسمی و دیالیزی، هموفیلی، سرطان و هم مردم منطقه بتوانند از آن بیمارستان استفاده کنند که آن بیمارستان در سوم شهریور 1403 که مصادف با سالروز تولد پدرم و شب اربعین بود، افتتاح شد.
در این افتتاحیه آقای دکتر پزشکیان و آقای دکتر ظفرقندی حضور داشتند. باید متذکر شد که حدود سه سال پیش بیمارستان آماده بهرهبرداری بود ولی به لحاظ مسائل سیاسی افتتاح نشد. باور کنید حتی اسم بیمارستان را که «آیت الله هاشمی رفسنجانی» انتخاب کرده بودیم. وزارت بهداشت در کمیسیون اسم دیگری را مصوب کردند به نام «بیمارستان بنیاد بیمارهای خاص».
- آیا وزارت بهداشت دولت مرحوم رئیسی چنین نام را برای بیمارستان پیشنهاد کرده بود؟
بله. در وزارت بهداشت دولت آقای رئیسی چنین اتفاق افتاده بود؛ چون افراد مربوط دولت قبل هنوز در وزارتخانه هستند تا کنون تغییر اسم را برای ما ندادهاند. وقتی با اسم مخالفت کنند، قطعاً نمیگذارند که آن بیمارستان راه بیفتد.
در ادامه باید به موضوع تأسیس مرکز سرطان اشاره کنم که یکی از بزرگترین اقدامات بنیاد بود. در سال ۱۳۷۵ یا ۱۳۷۶، دقیقاً به یاد ندارم، جلسهای با حضور گروهی از پزشکان و خیرین بیمارستان امام خمینی (ره) برگزار شد. در این جلسه، آقای علاءالدینی و دکتر اباسهل و همکارانشان حضور داشتند و اشاره کردند که زمینی را بابا(آیت الله هاشمی رفسنجانی) در اتوبان بابایی برای ساخت مرکز سرطان در اختیارشان قرار داده بود که البته این زمین توسط نیروهای نظامی تصاحب شده بود؛ با وجود آنکه اسناد مالکیت نیز وجود داشت. آنها خواستند که برای بازگرداندن زمین اقدامی شود، اما این مسأله حل نشد. بابا گفت زمینی را که آنها تصاحب کنند دیگر برنمیگردد.
در همان زمان با آقای کرباسچی، شهردار وقت، صحبت شد. ایشان موافقت کردند که زمینی به مساحت ۷۰ هزار مترمربع در تپههای عباسآباد برای این مرکز اختصاص داده شود. در آن زمان، هیچ مرکزی مشابه در خاورمیانه وجود نداشت. زمین توسط آقای کرباسچی در اختیار بنیاد قرار گرفت، نقشهها طراحی و حتی مقداری خاکبرداری نیز انجام شد. اما با تغییر شهردار و آمدن شهرداران جدید، فشارهایی بر آنها وارد شد و نهایتاً اجازه ادامه پروژه داده نشد. در دوره آقای قالیباف که شهردار شدند، حتی تلاشهایی برای تصرف زمین صورت گرفت. برای حل این مشکل، شکایتی به بازرسی کل کشور و کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ارائه کردیم. سند به نام بنیاد بیمارهای خاص صادر شده بود. جلساتی گذاشتیم که قرار شد که زمینی معوض در اختیار بنیاد قرار گیرد، اما این فرآیند چندین سال به طول انجامید، برای اینکه زمین معوض به ما بدهند. مکانهایی که پیشنهاد میشد، قابلاستفاده نبودند. در نهایت، زمینی در منطقه ۲۲ تهران به ما اختصاص دادند که البته آن نیز با مشکلاتی همراه بود. این زمین متعلق به نهادهای نظامی بود. پس از پیگیریهای فراوان که بابا خیلی کمک کرد و عمو محمد هم ورود کردند، در نتیجه زمینی به مساحت ۳۰ هزار مترمربع در تقاطع اتوبان چمران (سئول) به بنیاد واگذار شد. اما مشخص شد که این زمین نیز از نظر حقوقی مشکلاتی دارد، دعوی حقوقی بین شهرداری، بنیاد شهید و آستان قدس وجود دارد.
- خانم هاشمی سرانجام بهجای کارهای خیریه؛ وارد دعوی حقوقی شدید.
بله، قرار شد مابهالتفاوت آن زمین را شهرداری پرداخت کند اولاً آن کار را نکردند. حتی پول زمین را به آستان قدس ندادند. بالاخره بنیاد مجبور شد در طی شکایتی که آستان قدس انجام داد، هزینه زمین را پرداخت کند. در این قضیه از ناحیه شهرداری خیلی اذیت شدیم؛ ولی خدا را شکر با پیگیریهای همه بهخصوص خود بابا این قضیه اتفاق افتاد.
خانم هاشمی در مورد ساخت مرکز سرطان و چالشهای آن اگر نکتهای دارید بفرماید؟
با وجود تمامی این مشکلات، جهت ساخت اقدام کردیم. این پروژه و بیمارستان منطقه مسعودیه، هر دو با مشاوره یک شرکت لبنانی طراحی شدند. طی بازدیدی از لبنان، از یک مرکز کودکان سرطانی دیدن کردم و تحتتأثیر طراحیهای مدرن آن مرکز قرار گرفتم. این شرکت لبنانی که یکی از اعضای آن فرزند خود را بر اثر سرطان از دستداده بود، بدون دریافت هزینهای طراحی پروژه شهرک مسعودیه را انجام داد.
در میانه کار، شهرداری پروژه را برای سه سال متوقف کرد. این اتفاق در سال ۱۳۹۲ و در دوران شهرداری آقای قالیباف رخ داد. دلایل توقف پروژه بسیار عجیب بود. بهعنوان مثال، ادعا شد که در صورت وقوع زلزله، ساختمان ممکن است به اتوبان مجاور آسیب بزند. در حالی که تمام استانداردهای لازم رعایت شده بود و حتی ساختمانهای دیگری در همان نزدیکی در حال ساخت بودند و حدود را هم رعایت نکرده بودند که به آنها مجوز داده شده بود. پس از پیگیریهای فراوان و مراجعه به شورای عالی مسکن، بالاخره با مساعدت آقای بقایی، این مسأله حل شد و پروژه از سر گرفته شد. تاکنون نزدیک به هزار میلیارد تومان برای این پروژه هزینه شده است که شامل هزینههای ساخت و تجهیز آن میشود. البته به دلیل کاهش بودجهها در دولت آقای رئیسی، نتوانستیم بخشهای الحاقی پروژه را تکمیل کنیم و اجرای آن به تعویق افتاد.
در حال حاضر، تجهیزات این مرکز نصب شده و آماده راهاندازی هستند. اما تأخیر در آغاز به کار ساختمان میتواند باعث فرسودگی تجهیزات و خرابی ساختمان شود. ما مصمم هستیم که این مرکز را تا پایان سال به بهرهبرداری برسانیم، اما همچنان نیازمند همکاری و تسریع در صدور مجوزها هستیم. این پروژه ملی که با حمایتهای مردمی آغاز شد، پس از تغییرات مدیریتی و دولتی، سرعت اجرای آن کاهش یافت و برخی پروژههای مشابه نیز متوقف شدند و خوشبختانه مجوز بهره برداری در اواخر آذر داده شد که مراحل دیگری نیز دارد که باید پیگیری شود.
مرکز سرطان باهدف ارائه خدمات جامع به بیماران سرطانی تأسیس شده است. در این مرکز، بیماران از مرحله تشخیص اولیه تا جراحی، مراقبتهای بعد از عمل و حتی غربالگری بهمنظور پیشگیری از بروز سرطان، تمامی خدمات را دریافت خواهند کرد. تمامی امکانات تصویربرداری، بخشهای جراحی و واحدهای غربالگری آماده شده است و بازدید از این مرکز نیز انجام شده است.
خانم هاشمی باتوجهبه اینکه میزان ابتلا به سرطان خیلی افزایش پیدا کرده است؛ از طرفی خیلی از کمکهای خیریه هم کمتر شده است. آیا آمار دارید که کمکهای خیریه به چه میزان کاهش پیدا کرده است؟
یکی از مهمترین مشکلاتی که این روزها خیریه ها با آن مواجه هستند، کاهش چشمگیر کمکهای مردمی است. با افزایش نرخ ابتلا به سرطان از یک سو و مشکلات اقتصادی کشور از سوی دیگر، بسیاری از خیرین توان مالی گذشته را ندارند. برای مثال، خیّری که ده سال پیش میتوانست ۵۰۰ میلیون تومان کمک کند، امروز هم 500 میلیون یا یک میلیارد را میدهد، ولی ارزش آن چندین برابر کاهش پیدا کرده است.
یکی دیگر از چالشهای اساسی، تأمین و نگهداری تجهیزات پزشکی است. تغییر سیاستهای ارزی و استفاده از ارز نیمایی برای واردات تجهیزات باعث شده است که قیمتها به طرز چشمگیری افزایش یابد. پیشتر، تجهیزات با ارز ارزانتر وارد میشدند، اما اکنون هزینههای گمرک، حملونقل و ارز، قیمت تجهیزات را چندین برابر کرده است.
برای مثال، دستگاه دیالیزی که پیشتر باقیمت ۴۰ میلیون تومان وارد میشد، اکنون بیش از یک میلیارد تومان هزینه دارد. از سوی دیگر، کیفیت دستگاههای تولید داخل که جایگزین تجهیزات خارجی شدهاند، مورد رضایت مراکز درمانی نیست. من مخالف تولید داخل نیستم اما باید رقابت باشد تا کیفیت ارتقا پیدا کند.
با افزایش تعداد بیماران و کاهش کیفیت تجهیزات، پیشبینی میشود که بحرانهای جدی در آینده نزدیک رخ دهد. برخی از مسئولین وزارت بهداشت باوجود دریافت گزارشهای متعدد از کیفیت پایین دستگاههای داخلی، به دلیل سیاستهای حمایتی از تولید داخل، نمیتوانند اقدامی انجام دهند. این در حالی است که سلامت مردم نباید قربانی سیاستهای اقتصادی و سیاسی شود.
وزارت بهداشت و وزارت آموزشوپرورش از مهمترین وزارتخانههای کشور هستند که مستقیماً با مردم در ارتباطاند. وزارت آموزشوپرورش وظیفه تربیت نیروی انسانی آیندهساز کشور را دارد و وزارت بهداشت مسئول حفظ سلامت جسم و روح مردم است. بااینوجود، این دو وزارتخانه جزء ضعیفترین وزارتخانههای کشور به شمار میروند این چیزی خوبی نیست که در کشور اتفاق میافتد به نظرم دولت آقای پزشکیان در این امر باید توجه ویژه داشته باشد.
ما از ایرانیان خارج از کشور کمکی نگرفتیم، مگر اینکه از دوستان ما بودند و خودشان خواستد برای همکاری به ما کمک کنند. اما کمکهای خارجی داشتیم. مثلاً بعد از زلزله بم، برای احداث کلینیک برای بیماران خاص و مکانی برای بچههای بیسرپرست از کشور امارت و کشور فرانسه کمک دریافت کردیم. همچنین چندین نوبت سفارت ژاپن کمکهای انسان دوستانه به بنیاد داشته است.
- اما با توجهبه شرایط کنونی کشور و بحرانهای اقتصادی، به نظر میرسد که این کمکها بسیار محدود شده و بسیاری از فعالیتهای پیشگیرانه و آموزشی بنیادهای سرطان با مشکلات مالی روبرو شده است.
ما همیشه امید خود را به کمکهای مردمی داشتیم. از ابتدای تأسیس بنیاد بیماریهای خاص، نزدیک به ۳۰ سال است که فعالیتهای خود را شروع کرده است تا امروز، کمکهای مردمی بیشتر از کمکهای دولتی در اختیار ما قرار گرفته است. این کمکها بهویژه در شرایط اقتصادی کنونی همچنان ادامه دارد و حتی باوجود مشکلات موجود، کمکهای مردمی افزایشیافته است.البته ارزش ریالی کاهش پیدا کرده است.
- خانم هاشمی ما به سمت میرویم که جمعیت کشور سالمند میشود فکر میکنید که برای درمان سالمندان چه راهکار در نظر گرفتهاند؟
مشکلات خانوادهها برای نگهداری سالمندان به یک چالش بزرگ تبدیل شده است. برخی از خانوادهها قادر به تأمین هزینههای نگهداری سالمندان خود نیستند، و به هر دلیلی نمیتوانند از آنها بهدرستی مراقبت کنند. در چنین شرایطی، مسئولیت دولت برای ایجاد سیاستهای حمایتی در حوزه سالمندان بسیار ضروری است.
نگرانیهای مردم به ویژه در مورد تامین آینده و مراقبت از سالمندان باعث ایجاد نگرانی عمومی و حتی افسردگی در جامعه شده است. فرهنگ نگهداری در خانه و کنار خانواده باید حفظ شود. اما مشکلات مالی و تغییرات اجتماعی این الگو را تهدید کرده است.همچنین در حوزه حمایت از سالمندان و ارائه خدمات به آنها در کشور،برنامه ریزی درستی وجود ندارد.
یکی دیگر از مشکلات بزرگ در حال حاضر، افزایش قیمت داروهای بیماران خاص مانند بیماران سرطانی است. این افزایش قیمتها باعث شده که بیمارانی که نیاز به دارو دارند، حتی با پرداخت هزینهها دچار مشکلات بیشتری شوند. این مسئله نهتنها باعث فشار مالی به خانوادهها میشود، بلکه تأثیر منفی زیادی بر وضعیت درمانی بیماران خواهد گذاشت. تمامی این مشکلات به وضوح نشان میدهد که سیستم حمایتی و مدیریتی کشور به نیازهای اساسی جامعه در زمینه سلامت، فرهنگی و اجتماعی توجه کافی ندارد و به همین دلیل نیاز به تغییرات اساسی در برنامهها و سیاستها احساس میشود.
در گذشته، بنیاد امور بیماریهای خاص، امکان دریافت دارو با پرداخت تنها ۳۰ درصد از هزینهها را فراهم میکرد. بیماران بهراحتی میتوانستند داروهای خود را از داروخانهها دریافت کنند، بدون اینکه نیاز به رفتوآمدهای اضافی یا انجام پروسههای پیچیده داشته باشند. اما اکنون بعد از ایجاد صندوق بیمه بیماران صعب العلاج، وضعیت به طور قابلتوجهی پیچیدهتر شده است. بیماران باید ابتدا مدارک خود را تهیه کرده و به سازمانهای بیمهگر مراجعه کنند. سپس پس از مدتها بررسی، تصمیمگیری میشود که چه مقدار از هزینهها به بیماران بازگردانده میشود. این تغییرات باعث شده که فرایند دریافت خدمات برای بیماران بهجای سادهتر شدن، دشوارتر و زمانبرتر شود.
در حال حاضر، وزارت بهداشت بستههای حمایتی برای بیماران خاص طراحی کرده است، اما بسیاری از بیماران حتی از وجود این بستهها بیاطلاع هستند و در برخی استانها با مشکلاتی مواجه میشوند که مراکز درمانی هیچگونه اطلاع دقیقی از این حمایتها ندارند. این وضعیت نشاندهنده یک خلأ بزرگ در اطلاعرسانی و دسترسی به خدمات حمایتی است و مشکلات بیماران روزبهروز بیشتر میشود.
یکی از مشکلات اصلی، مدیریت نادرست در وزارت بهداشت است. بهعنوانمثال، این وزارتخانه هم سیاستگذار، هم مجری و هم ناظر است یک سازمان نمیتواند خودش هم سیاست، مجری و ناظر باشد که این تعارض منافع موجب میشود که هیچکدام از این نقشها بهدرستی انجام نشود. اگر وزارت بهداشت بتواند از توان خیریهها بهخوبی بهرهبرداری کند، میتواند هزینههای درمان را کاهش دهد و در عین حال کیفیت خدمات را افزایش دهد. همکاری میان خیریهها و وزارت بهداشت میتواند به کاهش بار مالی و بهبود خدمات منجر شود.
-در مورد خیریهها یک ذهنیت منفی ایجاد شده است چگونه میتوان این ذهنیت منفی را پاک کرد؟
در حال حاضر، برخی خیریهها به دلیل نبود نظارت مناسب، از اعتبار خود سوءاستفاده کرده و بهجای کمک به بیماران، در پی منافع شخصی خود هستند. این وضعیت باعث ایجاد یک ذهنیت منفی در افکار عمومی درباره خیریهها شده است. برای مقابله با این وضعیت، نیاز به نظارت دقیق و مستمر بر خیریهها است. خیریهها باید گزارشهای فصلی خود را به نهادهای نظارتی ارائه دهند تا از سوءاستفاده جلوگیری شود و فعالیتهای واقعی و مفید شفافتر شوند.
-چشم انداز شما در حوزه بهداشت، درمان و آموزش در آینده چیست؟
وزارت بهداشت اگر با همین ساختار پیش برود، روز به روز بدتر میشود. وزارت بهداشت باید فقط در زمینه درمان، پیشگیری و آموزش مردم کار کند. در این سالها موفقیتی در پیشگیری نداشتیم. به عنوان مثال اگر نسبت درمان را 100 در نظر بگیریم نسبت پیشگیری 10 است.
- یک نکته دیگر بهعنوان نکته آخر باید در جمعبندی، شما اتفاقاتی مثل مازوتسوزی یا ارسال پارازیت یا آلودگی هوا را در نظر بگیرید. اینها قطعاً تأثیر زیادی در ابتلا به بیماریهایی مثل سرطان دارند. تا چه حد با دولت یا دستگاههای مربوطه در این زمینه مکاتبه کردهاید؟
ما مکاتبات زیادی در این زمینه با دستگاه های مربوطه داشتیم، اما به مکاتبهها توجهی نمیشود.اصلاً کار درستی هست که مازوت بسوزونیم و باعث بیماری و مرگ یک عده بشویم؟ یک روز یکی از دخترهای علما برای ما تعریف میکرد که پزشک پدرش را از خوردن نمک محروم کرده است. یک روز به پدرمان گفتیم چرا انقدر مراعات میکنید؟ حالا یکبار نمک بخورید! ایشان در جواب گفتند: وقتی دکتر به من گفته این کار را انجام نده، اگر من انجام بدهم به بدنم آسیب زدم و این گناه دارد و حرام است. حالا حاکمیت چه جور میشود که کاری می کند که مردم دچار بیماری بشوند؛ آیا این حرام نیست؟ این گناه ندارد؟
-بهعنوان جمعبندی و نکته آخر اگر برای مردم گفتنی دارید بفرمایید.
من فقط میخواهم از مردم خوبمان تشکر کنم و عرض کنم که اگر شما نبودید، واقعاً در این ۳۰ سال نمیتوانستیم دوام بیاوریم. با پشتوانه مردم بوده که توانستهایم کارمان را ادامه دهیم. امیدواریم که همچنان از حمایت مردم برخوردار باشیم تا بتوانیم کارهای بهتری انجام دهیم. شمارهحساب بانک ملی ۳۴۳۴ بانک ملی شعبه اسکان بنیاد امور بیماریهای خاص.
دیدگاه خود را بنویسید