20 آذر 1403
نقش فلسفه اخلاق در مطالعات خیریه بررسی شد / ظرفیت حکمت متعالیه در بومی‌سازی نظریۀ دیگردوستی مؤثر
در نشست «خیریه‌ها و دیگردوستی مؤثر؛ نقش فلسفۀ اخلاق در مطالعات خیریه» که با همت پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری برگزار شد، نقش فلسفه اخلاق در مطالعات خیریه بررسی شد و از ظرفیت حکمت متعالیه در بومی‌سازی نظریۀ دیگردوستی مؤثر سخن به میان آمد.

 به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، شصت‌وچهارمین نشست تخصصی خیر ماندگار با موضوع «خیریه‌ها و دیگردوستی مؤثر؛ نقش فلسفۀ اخلاق در مطالعات خیریه»، امروز سه‌شنبه 20 آذرماه، به همت پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری ‌(خیرماندگار) و همکاری دانشکده الهیات و معارف اهل‌البیت (ع) دانشگاه اصفهان در سالن جلسات دانشکده الهیات و معارف اهل‌البیت (ع) دانشگاه اصفهان برگزار شد. در این نشست دکتر سیدمحسن اسلامی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس به ارائه بحث خود پرداخت و دکتر ابراهیم رضایی و دکتر مهدی گنجور؛ اعضای هیئت علمی دانشگاه اصفهان نیز به عنوان ناقد سخنان خود را مطرح کردند.

 اسلامی با اشاره به این نکته که اگر برای انجام کار خیر هدف مؤثر انتخاب نشود اشکالاتی به وجود خواهد آمد گفت: در این زمینه می‌توان از یک مثال سخن به میان آورد و آن اینکه تصور کنید در یک کشور ثروتمند، پول زیادی صرف تربیت یک سگ شود تا این سگ زندگی یک فرد نابینا را بهتر کند. طبیعی است که انجام این کار هزینه‌هایی دارد تا موجب شود زندگی یک نفر تا حدی بهتر شود. اما اگر هدف از کار خیر بهتر کردن اوضاع جهان است، این پرسش مطرح می‌شود که چرا به جای این کار که در نهایت زندگی یک نفر قدری بهتر شود، کاری نکنیم که مثلاً صدها انسان دیگر نمیرند؟ در اینصورت مثلاً این ایده مطرح می‌شود که با این پول می‌توان آب آشامیدنی سالم در اختیار نیازمندان قرار داد تا به دلیل نداشتن آب سالم نمیرند. 

 عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه افزود: البته ممکن است در این سخن قدری بی‌رحمی وجود داشته باشد اما چاره‌ای نیست و در مواضعی از زندگی باید تصمیم‌های سخت گرفت و مهم است که این تصمیمات بر احساسات استوار نباشد. همچنین در یک مثال دیگر می‌توان به موقعیتی اشاره کرد که از طرفی امکانات پزشکی محدود است و از طرف دیگر انسان‌هایی که نیاز به امکانات پزشکی دارند فراوان‌اند؛ مانند شرایطی که در کرونا به وجود آمد. در اینجا باید کارهای اخلاقی و خیر رتبه‌بندی شوند. در حقیقت همه اهداف اخلاقی مهم هستند اما می‌شود آن‌ها را رتبه‌بندی کرد.

 وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود در راستای اهمیت انتخاب هدف مؤثر در انجام کار خیر از مثال‌های دیگری نیز سخن به میان آورد و گفت: فرض کنید که یک ساختمان آتش گرفته است و یک نفر شجاعت به خرج می‌دهد و تصمیم می‌گیرد وارد آتش شود تا دو بچه را نجات بدهد. وقتی او به بچه‌ها می‌رسد در عین حال که می‌تواند هر دو را نجات بدهد اما یکی از آن‌ها را نجات می‌دهد. در اینصورت شما حس می‌کنید که مشکلی وجود دارد و تصمیمش را قابل نقد می‌دانید. همانطور که مثلا اگر یک گروه متشکل از چند نفر در یک غار مفقود شوند و چندین روز برای پیدا کردن آن‌ها تلاش صورت بگیرد، ممکن است این موضوع مطرح شود که چه‌بسا میشد با هزینه و تلاشی که برای یافتن این افراد صورت گرفت، کارهای دیگری انجام داد.

 هدف خیریه بهترکردن اوضاع جهان است

 اسلامی در ادامه بر این نکته تأکید کرد که هدف خیریه، بهتر کردن اوضاع جهان است و سپس با طرح این پرسش که آیا خیریه‌ها دارند اوضاع جهان را بهتر می‌کنند یا نه؟ از برخی مثال‌های دیگرِ مرتبط با این موضوع سخن گفت و بیان کرد: برای نمونه می‌توان عملکرد خیریه‌های بین‌المللی را در نظر آورد. آن‌ها از کشورهای ثروتمند پول جمع می‌کنند و آن را در اختیار مردم کشورهای فقیر قرار می‌دهند. اما برخی افراد تصور می‌کنند که این کار درست نیست؛ زیرا ممکن است آن کشوری که کمک‌ها را دریافت می‌کند دچار فساد باشد و در این فرآیند کمک کردن، خیریه باید به یک کشور فاسد پول بدهد. موضوع دیگر اینکه آیا واقعاً این کار موجب بهترشدن زندگی آن‌ها می‌شود؟ چه‌اینکه برخی می‌گویند در اینصورت فقط خیال دولت‌ها راحت می‌شود و دولت‌ها وقتی ببینند با این کمک‌ها مسئولیت از روی دوششان برداشته می‌شود مشغول به کارهای دیگر می‌شوند و اگر اهل فساد باشند به فساد خود ادامه می‌دهند. بنابراین نیاز است که در این زمینه تأمل کرد. 

 این پژوهشگر فلسفۀ اخلاق تصریح کرد: یک مثال دیگر در این زمینه، ساخت‌وساز خیرین در دانشگاه اصفهان است که با آن مواجه هستیم اما جا دارد به این فکر کنیم که آن‌ها از کجا فهمیده‌اند که کار خیر در دانشگاه با ساختمان‌سازی محقق می‌شود؟ البته که این کار اشتباه نیست اما شاید میشد با همین پول مثلاً چند دانشجوی پسادکتری جذب کرد. بنابراین سوال این است که چرا فکر می‌کنیم کار خیر یعنی ساخت‌وساز؟ اگر به دانشگاه چند ساختمان اضافه شود در زمینه علمی چه تأثیری خواهد داشت؟ مثال دیگر نیز در این زمینه مدرسه‌سازی است که برخی به نیت ارتقای سطح آموزش اقدام به این کار می‌کنند اما سؤال این است که آیا بهترین راه باسوادکردن آد‌م‌ها مدرسه‌سازی است؟ بنابراین مفروض ما این است که خیریه‌ها خوب‌اند و کار خوب می‌کنند اما با این مثال‌ها و پرسش‌‌ها مشخص می‌شود که در کجا و چه مواقعی کار خیر، خوب است.

 اسلامی در ادامه افزود: فرآیند خیریه‌هایی که در راستای فقرزدایی تلاش می‌کنند این است که به عنوان واسطه پول را  از ثروتمند می‌گیرند و آن را در اختیار فقیر قرار می‌دهند. اما نکته این است که این چرخه هیچ‌وقت تمام نمی‌شود و همواره گروهی از آدم‌ها هستند که چشمشان به دیگران است. واضح است که کار خیریه‌ها در این زمینه خوب است اما باید در این زمینه هم فکر کنیم که خیریه‌ها اگر چه اَشکال دیگری از عدالت توزیعی را دنبال کنند می‌توانند موفق‌تر باشند؟

 چرا درختان زاگرس برای خیریه‌ها مهم‌اند اما حیوانات نه؟

 وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود به موضوع اهمیت توجه به حیوانات اشاره کرد و گفت: ما باید دربارۀ حیوانات نیز بیندیشیم و به آن‌ها توجه کنیم. در این زمینه باز هم می‌توان مثالی زد و پرسشی را مطرح کرد؛ مثلاً شما پولی را برای تربیت یک سگ می‌دهید تا زندگی یک نابینا را قدری بهتر کند که در ابتدا هم به این مثال اشاره کردم. این در حالی است که با همین پول می‌شود کاری کرد که هزاران سگ نمیرند. در اینصورت پرسش این است: چرا فکر می‌کنیم اگر به تربیت آن یک سگ بپردازیم بهتر از نجات جان هزاران سگ دیگر است؟ حیوانات شأن اخلاقی دارند و شما نمی‌توانید به یک گربه لگد بزنید. این کار بد است چون گربه مهم است؛ فارغ از اینکه درجه اهمیتش را چطور صورت‌بندی کنیم.

 اسلامی با اشاره به موضوع گیاه‌خواری گفت: ایدۀ گیاه‌خواری نیز اینطور مطرح می‌شود که صنعت گوشت‌خواری سالانه دارد 60 میلیارد موجود زنده را می‌کشد تا ما آن‌ها را بخوریم. اما سؤال این است: چطور برای یک خیریه حفظ درختان زاگرس مهم است اما زنده ماندن این موجودات مهم نیست؟ بنابراین این مباحث جای تأمل و پیگیری دارد. برخی افراد هستند که می‌گویند مثلاً به سگ‌ها کمک کنند. آن‌ها به قصابی می‌روند و برای سگ‌ها غذا تهیه می‌کنند. اما سؤال این است که چطور به خودتان اجازه می‌دهید حیواناتِ دیگر کشته شوند تا این سگ زنده بماند. بنابراین باید توجه کنیم که آدم‌ها مهم‌اند، سایر موجودات نیز اهمیت دارند. 

 برای خیریه‌ها به گفت‌وگوهای واقعی و جمعی نیاز داریم

 عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در بخش دیگری از صحبت‌های خود از این مطلب سخن به میان آورد که برای کار خیر از دو رده سؤال می‌توان صحبت کرد؛ یکسری هنجاری و یکسری هم تجربی که شیوه بحثشان نیز دو نوع است و سپس به ارائه برخی پیشنهادات انضمامی پرداخت که موجب می‌شود خیریه‌ها اثرگذاری بیشتری داشته باشند. وی در این راستا بیان کرد: برای خیریه‌ها به گفت‌وگوهای واقعی و جمعی نیازمندیم. مهم است که خیریه‌ها بفهمند که به مشاور و پژوهشگر نیاز دارند. حتی خیریه‌های کوچکی که در حد یک خانواده هستند نیاز به پژوهشگر دارند تا بتوانند تصمیمات بهتری بگیرند.

 اسلامی گفت: بر همین اساس، مهم است که مراکز علمی به سطح هنجاری بحث توجه کنند. در این زمینه مجلات مختلف هم باید مقالاتی منتشر کنند که موجب شکل‌گیری گفت‌وگوی واقعی شود که تاکنون اینطور نبوده است. وقتی می‌خواهیم کار علمی انجام دهیم معمولاً مجله‌ای راه می‌اندازیم که یک شکل از تولید محتوا است اما باید توجه کنیم که فرم‌های دیگری هم برای تولید محتوا وجود دارد. بنابراین باید اَشکال مختلفی از نشریات مکتوب را داشته باشیم که بشود در این نشریات با فرم‌های مختلف مطلب نوشت. برای نمونه ممکن است یک نفر چند سال سابقه کار داوطلبانه داشته باشد اما توانایی لازم برای نگارش مقاله علمی – پژوهشی را نداشته باشد. در اینصورت باید این امکان برایش فراهم باشد که بتواند در چند کلمه تجربه‌های خودش را توصیف کند و در اختیار دیگران قرار بدهد. در اینصورت می‌توان گفت‌وگوی واقعی و جمعی را شکل داد.

 در بخش دیگری از این نشست، دکتر ابراهیم رضایی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان به ایراد سخت پرداخت و گفت: مباحث علوم انسانی و مباحث فلسفی ویژگی‌هایی دارد که نیامند نقد و مَحَک است تا بتوانیم آن‌ها را کاربردی‌تر کنیم و این یک بحث کلی است. نکته دیگر نیز بحث پیچیدگی فلسفه اخلاق است؛ به نحوی که خیلی بحث شُسته‌ و‌ رُفته‌ای در این مباحث نداریم و امروز هم زنده‌ترین رشته علوم انسانی فلسفه اخلاق است. لذا نقدها باید از این باب تلقی شوند که فلسفه همیشه سؤال‌افزا بوده است. پس حتما سیر تاریخی بحث و فلسفه اخلاق را باید دنبال کنیم که بفهمیم به دنبال چه هستیم، در اینصورت خیلی مسائل برای ما روشن می‌شود.

 ملاک مؤثر بودن چیست؟

 وی تصریح کرد: یکی از نکاتی که باید در این بحث توجه شود، تأثیرگذاری و مؤثر بودن است. در سنت تحلیلی تجربی انگلستان این موضوع و موضوع سودانگاری مطرح شد و بحث کردند که میزان و ملاک در این زمینه‌ها چه چیزی است. سپس به تعریف سود پرداختند و آن را دوستی، معنویت و ... تلقی کردند. در همین راستا، مؤثر بودن نیز یک امر نسبی است و باید قبول کنیم که مفاهیم اخلاقی، مفاهیم اعتباری هستند. حال در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که براساس چه ملاکی باید مورد مؤثر را پیدا کنیم؟ مثلاً آیا سلامت ملاک است یا رفاه؟ نکنه دیگر اینکه، کدام یک از اصول اخلاقی، انسانی و الهی ملاک است؟ باید به اینها توجه کرد.

 عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان گفت: در صحبت‌های آقای دکتر اسلامی بود که فرمودند ریشه دیگردوستی با دیگرگزینی یکی نشود که این موضوع در الزام اخلاقی ریشه دارد. اما موضوع این است که این الزام و پشتوانه این الزام اخلاقی، روشن نیست. آیا قانون پشتوانه این الزام است یا اخلاق؟ در قانون، قوه قهریه مطرح است ولی در اخلاق، آزادی. صرف وظیفه اخلاقی در دوستی مؤثر، مستلزم اجرای مسائل اخلاقی نیست.

 ملاک تشخیص وظیفه چیست؟

 وی بیان کرد: نکته دیگر، تشخیص وظیفه است که به لحاظ اهم و مهم بودن، جایگاه مهمی دارد و سؤال مهم اینکه، ملاک تشخیص چیست؟ مثلاً نجات جان غریق تا چه اندازه وظیفه است؟ این اگر روشن شود، به ما کمک می‌کند. پرسش دیگر این است که در مؤثر بودن خیریه، ملاک، کمیت‌گرایی است یا کیفیت‌گرایی یا هردو؟ که باید روشن شود. آقای دکتر اسلامی روی کمیت‌گرایی توجه کرده‌اند. اما باید توجه کرد که ما یک خواسته و نیاز فرهنگی داریم و اگر روی خواسته، کار فرهنگی انجام بدهیم و نیاز واقعی روشن شود، در اینجا اولویت با کیفیت است و ملاک، خودش را معرفی می‌کند. 

 رضایی گفت: در جای دیگری از بحث آقای دکتر اسلامی آمده است که شاید وجه ممیز جنبش دیگردوستی مؤثر، اولویت‌بندی‌های آن باشد که لازمه نگاهی است که درباره خیریه پیشنهاد می‌دهد. اما موضوع این است که برای تعیین اولویت نیز، به ملاک نیاز داریم. اما ملاک چیست؟ چه‌اینکه در فرهنگ‌ها، اولویت‌بندی‌ها متفاوت می‌شود. در جوامع دینی نیز اولویت‌ها متفاوت است. بنابراین، به این موضوع نیز باید پرداخته شود. در جمع‌‎بندی باید بگویم مقاله‌ای که ارائه کرده‌اند نتوانسته است راهکاری نو، کارآمد و جدید را ارائه دهد. بلکه تنها به نظرِ دیگردوستی مؤثر تأملی داشته است و در عبارات ایشان بود که در حال بیان نظراتی هستم تا فصلی باز شود که خیریه‌ها به تفاهم و گفت‌وگو بپردازند.

 تعریف دکتر اسلامی از دیگردوستی بوی پوزیتیویسم می‌دهد

 دکترمهدی گنجور؛ عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، دیگر سخنران این نشست بود و در مقام ناقد بیان کرد: مسئله دیگردوستی به قدری در فلسفه اخلاق مهم است که حتی اگر فیلسوف اخلاقی پیدا شود و تعریف انسان را عوض کند و بگوید انسان حیوان دیگردوست است، خیلی مبالغه نکرده است. اما دربارۀ مباحث آقای دکتر اسلامی باید بگویم یک سؤال این است که تعریف ایشان از دیگردوستی مؤثر قدری بوی پوزیتیویسم می‌دهد. در متن مقاله تصریح شده است که خیریه‌ها باید مؤثر باشند و در همین‌جا به تجربی بودن نیز اشاره شده است.

 وی در ادامه افزود: در اینجا ابهام وجود دارد که مؤثر بودن خیریه‌ها آیا منحصر در رویکرد تجربی است؟ مخصوصاً که اگر دیگردوستی را فراتر از بُعد سخت‌افزاری زندگی بدانیم. دیگردوستی‌ای که تعریف شد، بیشتر پوزیتیویستی است، غافل از اینکه زندگی بشر دو ساحت متمایز دارد؛ یکی سخت‌افزاری که مربوط به امکانات رفاهی است و یکی هم بُعد نرم‌افزاری که مربوط به عقلانیت، باورها، رضایت باطن، امید و انگیزه است. آن‌وقت اگر دیگردوستی شامل ساحت نرم‌افزاری، ارتقای سطح کیفی و خوب کردن حال معنوی دیگران باشد، با تقریر پوزیتیویستی که ارائه شد چه باید کرد؟

 گنجور گفت: نقطه ثقل نظریه دکتر اسلامی، تأکید بر الزام اخلاقی خیریه‌ها و دیگردوستی است. ذهنیت عمومی این است که خیریه‌ها یک نوع فعالیت بشردوستانه دلبخواهی انجام می‌دهند و مثلاً طرف دستش به دهانش می‌رسد و به همین دلیل به دیگران کمک می‌کند، اما در آن الزامی وجود دارد. اما پرسش این است که الزام اخلاقی این کار از کجا می‌آید؟ وقتی قانون تعریف می‌شود، مشخص است و ضمانت اجرایی با قانون است اما درباره دیگردوستی نمی‌توانیم قانون وضع کنیم. حال این الزام چه معنایی دارد و پشتوانه این الزام اخلاقی کدام‌یک از مکاتب اخلاقی است؟

 قلمرو دیگردوستی، اخلاق دینی است یا اخلاق سکولار؟

 وی در ادامه بیان کرد: ابهام خیلی بزرگ در این زمینه مربوط به قلمرو دیگردوستی است که آیا در حیطۀ اخلاق دینی است یا اخلاق سکولار؟ در جای‌جای این نظریه به آرای آقای پیتر سینگر استناد شده است که ایشان مدافع اخلاق وحیانی نیست. می‌خواهیم کار خیریه انجام دهیم، اما سؤل این است که چرا باید این لذت و منفعت شخصی را فدای منافع دیگری بکنیم؟ پاسخ این سؤال فقط در نظام اخلاق وحیانی وجود دارد که خدا پشتوانه اخلاق قرار می‌گیرد و در اخلاق سکولار نمی‌شود این را الزام کرد. این الزام اخلاقی با استناد به آرای سینگر است که مانند شوپنهاور، طرفدار عاطفه‌گرایی در اخلاق است و کاملاً آن را نسبی می‌داند.

 گنجور در انتهای صحبت‌های خود به ارائه پیشنهاداتی پرداخت و گفت: پیشنهاد می‌کنم این مدلی که ارائه شده است، براساس یک نظام اخلاقی وحی‌بنیاد بومی‌سازی شود. تأکید کردند که مهم‌ترین پشتوانه نظریه دیگردوستی، فلسفه اخلاق است و هر چقدر این پشتوانه قوی‌تر باشد، دیگردوستی نیز موجه‌تر می‌شود. نوع‌دوستی مؤثر در حکمت متعالیه و فلسفه اسلامی مطرح شده است و مقالات من نیز در این زمینه و با محوریت ایده‌های نوع‌دوستانه ملاصدرا است. در فلسفه اسلامی نوع‌دوستی عمیق‌تر تحلیل شده است. ملاصدرا براساس یک قاعده فلسفی که می‌گوید عشق به علت (خداوند) مستلزم عشق به معلول (مخلوقات) نیز هست، نتیجه می‌گیرد که نوع‌دوستی و عشق به مردم از آن حیث که معلول خدا هستند، عین عشق به خدا است. یعنی عشق به خدا از عشق به آثارش یعنی مردم، جدا نیست. همه خلایق آفریده‌های خدا هستند و اگر کسی عشق به خدا دارد نمی‌تواند عشق به مردم و مخلوقات نداشته باشد. این یک پشتوانه بومی عمیق در نظریه دیگردوستی مؤثر است که می‌تواند الزام اخلاقی را نیز توجیه کند.


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...