دکتر علی ربیعی؛ دستیار اجتماعی رئیس جمهور و رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در میزگرد «انتظارات بخش مردمنهاد از دولت چهاردهم» که آبانماه 1403 به همت پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران و با همکاری انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد، به ایراد سخن پرداخت.
دکتر ربیعی با اشاره به دیدگاههای مختلفی که در این میزگرد مطرح شد، بیان کرد: مباحث آقای ملانوری را کاملاً درست میدانم و معتقدم که جای این مباحث خالی است. به همین دلیل بود که در سه سال گذشته رفتیم تا یک مجوز از دانشگاه برای توانمندسازی خیریهها بگیریم و یک پودمان هم گرفتیم و فراخوان هم دادیم که عنوانش هم مدیریت تشکلها و سمن است. درباره فرهنگ عمومی نیز باید بگویم که شرایط روحی و روانی ایران امروز یک مقدار ما را دچار سختی کرده است. یک جلسهای دربارۀ آسیبهای اجتماعی بود اما متأسفانه بنا بر سنت و عادت مألوف گفتند آسیب اجتماعی فقر و حاشیهنشینی است و بعد دیدیم که طلاق در منطقه یک و سه بیشتر از طلاق در منطقه 18 و 19 است، یا مثلاً اعتیاد شاغلین بیشتر از اعتیاد بیکاران است.
دستیار اجتماعی رئیس جمهور گفت: بنابراین مسئله و علت آن شناخته شد و راه حالش نیز به دست آمد و سازمان اجتماعی از دل آن جلسات بیرون آمد و این سازمان از آن جلسات متولد شد. مسئله اجتماعی ایران امروز در میان آسیبهای مختلف، روانی است و ناامنی، بزرگترین مسئله اجتماعی ایران است. بنابراین روی خیر جمعی کار کردن بسیار دشوار است اما خوشبختانه در ارزشهای نسل جدید این هم وجود دارد؛ یعنی در ارزشهای جدید نسل دهه هفتادی بهبعد، خیر جمعی نیز وجود دارد.
وی در ادامه افزود: دکتر نبی به کارآفرینی اجتماعی تأکید کردند و در زمینه اعطای مجوزها مطالباتی داشتند که من حتماً این را دنبال میکنم. متولی این بخش از مجوزها بیشتر وزارت کار است؛ زیرا اشتغال خرد و کوچک است و باید در این زمینه تسهیلگری صورت بگیرد. ایشان بحثهای دیگری هم داشتند که وارد نمیشوم. مثلاً بحثی درباره مقایسه هزینه کمپ و اشتغال داشتند. ما نمیتوانیم کمپ را رد کنیم اما میتوانیم آن را به عنوان یک کار اصلی تلقی نکنیم.
ضرورت توجه به مستقلشدگان از بهزیستی
ربیعی گفت: یک یادداشتی دارم دربارۀ آقایی که سرش از گور بیرون آمده بود. البته اینکه در شبکههای اجتماعی پخش شد به دلیل حقطلبی نبود بلکه اغراض سیاسی پشت آن وجود داشت اما من به آنجا رفتم و با آن آقا هم مصاحبه کردم و حدود 50 دقیقه مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته با او انجام دادم که تبدیل به یک مقالهای با عنوان کالبدشکافی گورخوابی شد. به هر تقدیر من قبول دارم که این دسته از افراد هر چند وقت یکبار به کمپ میروند و دوباره معتاد میشوند اما از آقای دکتر نبی میخواهم که این مشکلات را بنویسند تا من دنبال کنم. نتیجه این جلسه را نیز از طریق رسانه خیر ایران اطلاعرسانی خواهیم کرد. همچنین با بحث خانم یاوری هم آشنا هستم. ایشان با حدود 12 بچه کارشان را آغاز کردند اما این عدد افزایش یافته است.
دستیار اجتماعی رئیس جمهور بیان کرد: یک زمانی برای بچههایِ شهید بهزیستی مراسم گرفته بودیم و همان موقع با موضوع شهدای بیچشم انتظار سخنرانی کردم. همیشه فکر میکردم این بچههای بهزیستی را چه کسی دنبال میکند و چه کسی به آنها میگوید «کجایی»؟ این کجایی گفتن، همیشه در ذهن من بود. اگر والدین ما زنده باشند هنوز هم به ما میگویند کجایی و ما هم به بچههای خودمان میگوییم کجایی. این کجایی، عبارت لذتبخشی محسوب میشود اما کسی نیست که به این بچههای بهزیستی بگوید کجایی و من خیلی دوست داشتم یک نهاد میانی میان خروج از سازمانهای نگهدارنده و جامعه وجود داشته باشد که اینها اجتماعی بشوند.
وی در ادامه افزود: در مراکز بهزیستی که میروید دختربچهها از بغل آدم پایین نمیآیند. من اوایل دلیل این کار را متوجه نمیشدم اما گفتند اینها در زندگیشان مرد نمیبینند و وقتی خارج میشوند نیز در معرض اولین تجربه عاشقانه که قرار میگیرند بسیار لطمه میخورند. بنابراین خیلی دوست داشتیم این نهاد میانی تأسیس شود. اسامیای هم پیشنهاد شد که به خاطر دارم که قبول نکردم. آن موقع از دوستانی که شرکتهای بزرگ دولتی داشتند نیز خواهش کردیم که برنامهای برای استخدام آنها داشته باشند. به هر حال باید در این زمینه کاری بکنیم.
دستیار اجتماعی رئیس جمهور بیان کرد: بحث دکتر نحوینژاد درست است و ما در زمینه مباحث مربوط به رفاه بازنگری نکردیم اما اگر میتوانستیم لایه حمایتی نظامِ چندلایه را درست میگفتیم، الان وضعیت بهتر بود. اگر یارانه مشروط را امضا میکردیم به نظر من مسئله آموزش و بازماندگی از تحصیل نیز حل میشد. اصلاح اینها نیز الان خیلی سخت است. وقتی شما مسیری را میروید دیگر نمیتوانید آن را اصلاح کنید. وگرنه اگر از ابتدا یارانه را به صورت هدفمند و معطوف به انجام گرفتن کاری میدادیم شرایط متفاوت میشد. پایگاه رفاهی نیز متأسفانه تعطیل شد اما اگر احیا شود خوب است.
ربیعی گفت: دربارۀ اطلس نیز یکی از دوستان نکاتی را بیان کرد که باید بگویم آمایش اجتماعی و فقر در کشور انجام شده است و الان میدانیم که بازماندگی از تحصیل را در کدام نقاط کشور داریم و معدل کدام منطقه پایینتر است و در کدام درسی این نمرات پایینتر است. بر این اساس کار میشود اما بانک رفاهی اگر به بحث خیریهها متصل شود میتواند کمک زیادی بکند. یک نکته نیز دربارۀ اکوسیستم فعالیت اجتماعی مولد گفته شد که با این حرفها آشنا هستم اما باید دقیقتر در این زمینه بررسی کنم.
میان خیریهها و سمنها خلط نکنیم
وی در ادامه بیان کرد: اما درباره نکات خودم باید بگویم، اولین مسئله این است که ما یا خیریه داریم یا سمنهای مطالبهگر اما اینها را باهم قاتی میکنیم و بعضاً هم اینها را با کار سیاسی قاتی میکنیم. اولین گام این است که باید به شدت از این کار پرهیز کنیم. نمیگویم خیریه نباید مطالبهگری کند اما یک نفر است که کارش اصلاً خیریه نیست و فقط مطالبهگر است که یک چیز دیگر است و میشود سمن و مطالبهگری محیط زیست را در دستور کار خود قرار میدهد. اما یکی هم هست که جریان درست میکند تا کارتنخوابها را اصلاح کند. بنابراین باید اینها را تفکیک کنیم.
ربیعی گفت: در دورانی که مسئولیت داشتم اجازه ندادم که یک خیریه بزرگ تعطیل شود، ولی در یکجا زورمان نرسید، برای اینکه دیدم فعالیتها در آنجا قاتی شده بود و هنوز هم دنبال این هستم که احیا بشود و دارم ملاقاتهایی میکنم که بتوانم آن را احیا کنم. پس بنابراین باید مواظب باشیم که از این حیث لطمه نخوریم و از دوستان خیر ایران هم میخواهم که در این زمینه گفتمانسازی کنند که میان امر سیاسی، مطالبهگری و خیریه تفکیک قائل شویم. مطالبهگری را دوست دارم و باید باشد. مطالبهگری با مکتب انتقادی درهم میآمیزد اما جریان خیریه متفاوت است. انجیاوی مطالبهگر، حزب نیست اما باید مجوزش را بگیرد.
دستیار اجتماعی رئیس جمهور بیان کرد: نکته دیگر، اهمیت گستردهتر کردن طیف خیر است. یک وقتی فکر میکردم که یکسری آدم را انتخاب کنیم تا بروند و یکسری آدم را بخندانند و خوشحال کنند و میگفتم این طیف خیر را اینطور توسعه بدهیم. یا اصلاً برخی آدمها بروند و در خیابان با آدمهای دیگر سلام و علیک بکنند. گاهی اوقات که حال آدم بد است و یک کسی احوال آدم را میپرسد موجب خوشحالی میشود. بنابراین میشود اینگونه طیف خیر را گسترش داد و خیرهایی نظیر کاستن از نگرانی دیگران، همدلی و همزبانی و مواردی از این دست را توسعه بدهیم. خیرهایی هستند که پول نمیخواهند و میتوانیم اینها را توسعه بدهیم.
دولت چهاردهم دولت خیر جمعی است
وی در ادامه افزود: دلم میخواهد بگوییم دولت چهاردهم، دولت خیر جمعی است. اسم گذاشتن روی هر چیزی مانند بچه اثر وضعی دارد و از شما میخواهم که به دلیل همین اثرگذاری وضعی، به ما بگویید دولت خیر جمعی. وفاق را هم نوعی خیر جمعی میدانم. اما چند کار را هم باید دنبال کنیم؛ یکی اصلاح نگاه به سمنها است که متأسفانه نوعی نگاه به سمنها امنیتزایی میکند. در فرایند دادن مجوز مشکلات زیادی داریم. شاید دوستان باور نکنند اما من که رئیس سازمان بهزیستی بودم، به دلیل اینکه تعارض منافع نشود گفتم تا خودم هستم مجوز نمیگیرم و الان سه سال است که نتوانستهام برای یک خیریهای که دارم مجوز بگیرم. یکی از اعضای هیئتمدیره من نیز خانم مهاجرانی بود و دیگران را هم دوستان میشناسند. پس باید این مشکلات در زمینه صدور مجوز را حل کرد.
ربیعی گفت: یک موضوع دیگر درباره توانمندسازی است. در این زمینه ایدهای دارم و دوست دارم شما هم کمک کنید. ما به «دفتر توانمندسازی و ارتقای سازمانهای مردمنهاد و خیریهها» نیاز داریم. مانند اورژانس اجتماعی که دنبال آسیب میرود این هم میتواند در همان فضا باشد و البته که شبیه اورژانس اجتماعی هم نیست. سازمانها نیازمند توانمندسازی هستند و برخی از آنها نیز باید حذف شوند. یک کار دیگری هم باید در دولت بکنیم و آن اینکه خیلی در حوزه خصوصی و عمومی مردم وارد شدهایم و باید پایمان را عقب ببریم. باید خیلی از فعالیتها در حوزه عمومی واگذار شود.
وی تصریح کرد: امر جمعی مانند امر دینداری است که اگر عزاداریهای طبیعی تبدیل به عزاداریهای مناسکی شود، اثرش را از دست میدهد. خیر جمعی نیز همینطور است. یک جایی به من نقد کرده بودند که مگر دولت ایران فقیر است که میگویید خیریهها کار کنند. برای آنها آمریکا را مثال زدم و گفتم مگر دولت آمریکا فقیر است که در آنجا کار خیریه انجام میدهند؟ اثر خیریه فقط مالی نیست بلکه اثری است که به جامعه برمیگردد و خیر جمعی فقط آن گروههای هدف نیستند که از آن منتفع میشوند بلکه آن روح تعامل و روح جمعی که در جامعه میآید هم مدنظر است و حتماً باید حوزه عمومی را بیشتر باز کنیم.
دستیار اجتماعی رئیس جمهور گفت: موضوع مربوط به مالیاتها را هم پیگیری میکنم. در شیراز خیریه آقای ملکحسینی را دیدم که 30 هزار میلیارد تومان کار کردهاند که تحسینبرانگیز است. برای افرادی که از شهرستانها برای پیوند کبد میآیند، جا درست کردهاند. آنها هم همین مشکلات را دارند. نکته دیگر اینکه ما حسابداری خیر جمعی هم نداریم و نمیدانم که کجا میتوانیم حسابداری خیر جمعی را داشته باشیم.
در انتهای صحبتهای ربیعی از وی این سوال مطرح شد: در دو سال گذشته متنی در مرکز پژوهشهای مجلس به نام پیشنویس قانون جدید تشکلهای اجتماعی تهیه شد. این طرح در کمیسیون تصویب شده است و هر زمانی که مجلس اراده کند میتواند در صحن هم آن را تصویب شود. از آن طرف خیریهها نیز به آن انتقاد دارند و میگویند اگر تصویب شود دیگر نمیتوانیم آن را اصلاح کنیم. آیا دولت موضعی در این زمینه دارد؟ ربیعی در پاسخ گفت: قبل از اینکه وارد دولت شویم سه جلسه در انجمن جامعهشناسی گذاشتیم و واین طرح را نقد کردیم. یک جلسه هم با حضور دوستان مرکز پژوهشها گذاشتیم و اشکالات نیز استخراج شد. به معاون حقوقی باید بگوییم تا ببینیم آیا حالا که این طرح مطرح است میتوانیم مداخلهای داشته باشیم یا نه که باید با وزارت کشور نیز هماهنگ شویم.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
امیر بختیاریان
درست فرمودهاند که امر خیر نباید با امر سیاسی تداخل پیدا کند؛ ولی متقابلا امر سیاسی هم نباید در امر خیر مانع ایجاد کند. گاهی مواقع امر سیاسی به زور امر خیر را وارد موضوعات خودش میکند. در چنین مواقعی چه باید کرد؟ چه باید گفت؟