فعالان مردم‌نهاد در میزگرد «انتظارات بخش مردم‌نهاد از دولت چهاردهم» چه گفتند؟
هفت نفر از فعالان مردم‌نهاد در میزگرد اختصاصی «انتظارات بخش مردم‌نهاد از  دولت چهاردهم» که با حضور دکتر فاطمه مهاجرانی؛ سخنگوی دولت و دکتر علی ربیعی؛ دستیار اجتماعی رئیس‌جمهور و با همت پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد، به بیان دغدغه‌ها، انتقادات و  پیشنهادات خود پرداختند.  

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، میزگرد اختصاصی «انتظارات بخش مردم‌نهاد از دولت چهاردهم»، با حضور دکتر فاطمه مهاجرانی؛ سخنگوی دولت، دکتر علی ربیعی؛ دستیار اجتماعی رئیس‌جمهور و هفت نفر از مدیران و فعالان عرصۀ خیریه و مردم‌نهاد، با همت پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران و با همکاری انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در محل سالن جلسات خیر ایران برگزار شد.  

 در ابتدای این میزگرد، دکتر مجتبی اصغری؛ سردبیر پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران و دبیر جلسه با بیان اینکه این پایگاه خبری در طی یک سال فعالیت خود تلاش کرده است تا صدای فعالیت‌های مردم‌نهاد کشور باشد، اظهار کرد: بخشی از فعالیت‌های رسانۀ خیر ایران به مطالبه‌گری و سؤال از سیاستگذاران و نیز تقویت تعامل بخش دولتی و بخش مردم‌نهاد است. در این راستا مصاحبه‌ها و میزگردهایی را پیش‌بینی کرده‌ایم و این میزگرد، یکی از اجزای این پازل است. 

 دکتر اعظم ده‌صوفیانی؛ عضو هیئت‌مدیرۀ انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات نیز در ابتدای میزگرد اظهار کرد: انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات به عنوان یک نهاد مدنی دانشگاهی، همواره ارتباط خودش را با جامعه حفظ کرده است. در این دوره تلاش می‌کنیم همکاری‌های بیشتر و منظم‌تری با نهادهای مدنی که در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی فعالیت می‌کنند، داشته باشیم. در این راستا در برگزاری این میزگرد که منجر به تعامل بخش مدنی با دولت می‌شود، همکاری کردیم.

 حجت‌الاسلام والمسلمین علی ملانوری؛ مدیر مرکز خیر ماندگار به عنوان نخستین سخنران بیان کرد: در یک تقسیم‌بندی می‌توانیم مجموعۀ خیریه‌ها را در سه دسته کلی قرار دهیم؛ یک دسته، خیریه‌هایی هستند که به مددجویان خدمات می‌دهند و به مسائلی مانند درمان، تغذیه، لباس، جهیزیه و دیگر نیازهای این‌چنینی آن‌ها رسیدگی می‌کنند. قریب به اتفاق خیریه‌ها به این موضوع اشتغال دارند. دسته دوم، خیریه‌هایی هستند که کارهای زیرساختی انجام می‌دهند. برای نمونه این خیریه‌ها به ساخت مدرسه، بیمارستان، پایگاه جاده‌ای برای هلال احمر یا پایگاه کلانتری می‌پردازند. این سنخ از خیریه‌ها به نسبت دسته نخست، تعداد کمتری دارند و این خیریه‌ها را به صورت مجامع داریم؛ یعنی افراد خیّر کمک‌‌هایشان را متمرکز می‌کنند؛ زیرا این کارها گران‌تر است و باید یک نفر ثروت‌مند باشد یا خیریه‌ای وجود داشته باشد که قدرت جمع‌آوری منابع ثروت‌مندان را داشته باشد. دسته سوم خیریه‌ها که هم تعدادشان  بسیار اندک است و هم اینکه به لحاظ زمان تأسیس متأخر هستند، خیریه‌هایی‌اند که به توسعه زیست‌بوم خیر و نیکوکاری در ایران کمک می‌کنند.

 مسئولیت مشترک دولت و بخش خصوصی در توسعه زیست‌بوم امر خیر

 مدیر مرکز خیر ماندگار ادامه داد: اگر دنبال این باشیم که در حضور دولتمردان، مسئله تعامل خیریه‌ها و دولت را بشکافیم، گمان می‌کنم که بی‌شک یکی از بحث‌ها، بحث مسئولیت مشترک دولت و بخش خصوصی در توسعه زیست‌بوم امر خیر است. نیازهای ما فراوان و منابعمان محدود است و همان منابعی هم که وجود دارد، مصارفش براساس اولویت‌ها نیست. همچنین نظامِ ارجاعِ مناسبی هم برای امر خیر نداریم؛ علی‌رغم اینکه در سال‌های اخیر ضوابطی هم در قالب بودجه سنواتی و ... به وجود آمده اما این نقص برطرف نشده است. حتی دولت در سال‌های قبل قدم‌هایی برداشت تا کاری کنیم که اعطای کمک‌های خیریه به افراد نظم پیدا کند و سامانه جامعی برای ثبت و ضبط این کمک‌ها به وجود آید. حتی به شکل قانونی این کار اعمال شد، اما با اقبال کمی مواجه شد. یکی از دلایل کم‌اقبالی این بود که در پایان دولت دوازدهم این کار صورت گرفت و در تغییر دولت که خیلی از موضوعات جا‌به‌جا هم می‌شوند، این موضوع هم به چنین سرنوشتی دچار شد.

 وی تصریح کرد: اطلاعات جامعی از وضعیت خیر و خیریه‌ها نداریم، منابع خیریه در اولویت‌های اصلی کشور خرج نمی‌شود. همچنین به لحاظ آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی نیز با ضعف‌هایی مواجه هستیم و از همه مهم‌تر اینکه دانش مدیریت خیریه در ایران متناسب با همه ضوابط، گونه‌ها و نحله‌های کار خیر، محدود است.

 محورهای مهم در توسعه زیست‌بوم امر خیر

 ملانوری گفت: در یک دسته‌بندی کلی، تصور ما این است که توسعه زیست‌بوم در این چند محور می‌تواند دسته‌بندی شود؛ یکی از آن‌ها تولید دانش بومی است. در سال‌های اخیر قدم‌هایی از طریق ترجمه و تولید برداشته شده است، اما هنوز یک رشته دانشگاهی مانند مدیریت خیریه، مدیریت منابع مالی خیریه‌ها، مدیریت داوطلبانه یا رشته‌‌ای این‌چنینی نداریم. همچنین در زمینه مسئله آموزش و توانمندسازی به صورت عمومی هم ضعف داریم. برای نیروهایی که به صورت عمومی درگیر خیریه‌ها هستند فعالیت‌هایی در دست اقدام است اما ضعف‌های جدی وجود دارد. حوزۀ بعدی، گفتمان‌سازی و فرهنگ‌سازی است. براساس شواهد، سن نیکوکاران در ایران رو به افزایش است. باید دامنه حوزه نیکوکاری به سمت مهد کودک‌ها، دبستان‌ها و دبیرستان‌ها برود و لازمه این کار، شکل‌گیری یک فرهنگ عمومی است و لازم است تا رسانه‌ها و نهادهای عمومی در کار دخیل باشند. 

 وی تصریح کرد: در نهایت محور بعدی، مدیریت و پایش مدیریت خیریه‌ها است. برای اولین‌بار، دو سال قبل و امسال دو پیمایش با عنوان «گرایش مردم ایران به نیکوکاری»، در یک سطح قابل قبولی با همت مرکز خیر ماندگار انجام شده است که ما در هر دو پیمایش، به خصوص در تنظیم مبانی پیمایش نخست، مدیون جناب آقای دکتر ربیعی و دکتر میدری بودیم و هستیم. البته این گزارش مسبوق به سابقه نیست و در زمینه‌های تحلیلی آن نیز نواقصی وجود دارد. اما داده‌های همین دو پیمایش نشان می‌دهد که ضعف‌های جدی در اولویت‌بندی خیر و موضوعاتی که منابع خیر مصرف می‌شود، وجود دارد. پیمایش‌ها همچنین عدم اعتماد نسبت به دولت و مؤسسات خیریه را نشان می‌دهند؛ این رویه، مردم را به سمت کارهای انفرادی سوق می‌دهد که این دست کارها از جامعیت کمتری برخوردار است و کمتر برنامه‌پذیر است. قابلیت مدیریت کمتری دارد و همچنین کمتر در بخش منابع شفافیت وجود دارد.

 مدیر مرکز خیر ماندگار در ادامه افزود: این چند محور را باید به موضوع دیگری تحت عنوان خلأهای قانونی که در مورد مدیریت خیریه‌ها داریم وصل کنیم. سال‌های زیادی است که بحث بر روی این مسئله است که قانون جامعی در زمینه خیریه‌ها در ایران به تصویب برسد که آخرین تلاش نیز مربوط به مجلس قبل بود که به پایان مجلس رسید و این روند موفقیت‌آمیز نبود. اگرچه که فعالان مدنی و مؤسسات خیریه نیز درباره چیزی که تعیین شده بود نیز بحث و گفت‌و‌گو داشتند و ایرادات خیلی جدی‌ای مطرح می‌کردند. 

 ملانوری بیان کرد: اگر این موضوعات را جزء مؤلفه‌های اصلی توسعه زیست‌بوم امر خیر در ایران در نظر بگیریم، بدون مشارکت دولت و بخش خیریه‌ها پیشبرد کارها امکان‌پذیر نیست. زمینه‌هایی از این کار در گذشته وجود داشته است، اما هم درخواست من این است و هم امید به این دارم که اینگونه نشست‌ها و گفت‌وگوها منجر به این شود که تمام چیزهایی که در حال حاضر وجود دارد را تجمیع کنیم و تحلیلی در موردش به وجود آید؛ زیرا معمولاً با تغییر دولت‌ها، بیشترین صدمه‌ها به این بخش‌ها وارد می‌شود؛ یعنی منابع و طرح‌هایی که آماده شده است، از این دولت به آن دولت منتقل می‌شود و حداقل در 10 سال گذشته که در مجموعه خیر ماندگار داریم اینگونه مطالعات را پیگیری می‌کنیم، می‌بینیم این کارها چندین‌بار مطرح شده ولی در ادامه فراموش شده است. ابتکار البته آقای دکتر پزشکیان در انتصاب فردی با تجربه و کارآزموده برای دستیاری اجتماعی رئیس جمهور خیلی خوشایند بود و این نوید را می‌دهد که بتوانیم تجربه‌هایی که از گذشته داریم را تجمیع کنیم.

 وی در انتهای صحبت‌های خود گفت: در مؤسسات خیریه نیروهای خوبی هستند که می‌توانند کمک‌کار دولت در این زمینه باشند. از این دست مؤسسات خیریه، مجموعه خیر ماندگار است که مجموعه نیروهای آن مشغول به مطالعه دربارۀ امر خیر هستند و در مراکز و مؤسسات دیگر نیز فعالیت‌هایی در حال انجام است. قطعاً تجربه‌های موجود در نظام خیریه‌های کشور می‌تواند به کمک دولت بیاید و ما ان‌شاالله در این دولت که دولت تحول است، بتوانیم یک مقدار در این زمینه‌ها گام‌های بهتری برداریم و جلوتر برویم.

 در ادامه این میزگرد، دکتر علیرضا نبی؛ مدیرعامل بنیاد نیکوکاری دکتر نبی و کارآفرین اجتماعی به ایراد سخن پرداخت و گفت: در این بحث به کارآفرینی اجتماعی می‌پردازم. البته باید بگویم که دولت‌ها هیچ کاری به کارآفرینی اجتماعی نداشته‌اند و شاید هم علت رشد آن همین موضوع بوده است و خودم هم نگران هستم که توضیحاتی بدهم تا دولت برود و کاری انجام بدهد ولی بعد همین رویه‌ای که هست هم از بین برود. اما به دلیل اینکه در هفته به پنج استان سفر می‌کنم، این سفر کردن چند حرکت خوب را رقم می‌زند؛ یکی اینکه خیلی انرژی می‌گیرم که چقدر در کشور کار در حال انجام است که برخی اوقات به دولت یا با دوستان قوه مقننه یا قوه قضائیه هم که صحبت می‌کنیم، می‌بینیم خودشان هم خیلی از حجم کارهایی که در دست انجام است خبر ندارند. 

 کمک هزارمیلیاردتومانی خیرین به کمپ‌های ترک اعتیاد

 وی در ادامه افزود: یکبار به من گفتند به سنندج بیا تا یک مجمع خیرین در زمینه کمک به کمپ‌های ترک اعتیاد راه‌اندازی کنیم. در آن مجمع حدود 170 خیّر جمع شدند و از این افراد یک هیئت‌امنا و یک هیئت‌مدیره انتخاب شد. در 31 استانی که مجمع خیرین برگزار شده است، بالغ بر یک همت به کمپ‌های ترک اعتیاد کمک کرده‌اند. در سال 1401 که این مجامع نبود، کمک‌ها 50 میلیارد تومان بوده است؛ یعنی 950 میلیارد اضافه شده است؛ زیرا اینها تجمیع، سامان‌دهی و برنامه‌دار شده‌اند و کار نیز توسط خودشان انجام شده است. ستاد مبارزه با مواد مخدر، دبیر برگزاری این مجامع است و سالن در اختیار می‌گذارد و هیئت‌مدیره مجمع نیز نیازها را احصا می‌کند و خودشان هم کمک می‌کنند و کمک‌ها پرداخت می‌شود. جشنی هم دو هفته قبل گرفتیم که مناسبت آن رسیدن مبلغ کمک‌ها با یک همت در این حوزه بود.

 نبی گفت: یکی از این استان‌ها، استان بیست‌ودوم بود که رفته بودم تا مجمع خیرینش را راه‌اندازی کنم. در آنجا به من گفتند یک همایشی هم گذاشته‌ایم که برای کارآفرینان مشاغل است. ظرفیت سال هزار نفر بود. گفتند ظرفیت پُر شده است و یک سانس دیگر هم گذاشته‌ایم که حضور در آن سانس را هم قبول کردم. بعد گفتند این سانس هم پر شده است و یک سانس سومی هم گذاشته‌ایم اما شورای تأمین استان، مخالفت کرده و گفته نمی‌توانیم این سانس سوم را داشته باشیم. من با فرمانده نیروی انتظامی استان کردستان تماس گرفتم و گفتم حالا که مردم می‌آیند نمی‌شود آن‌ها را پشت در نگه داریم. گفتند امکان برگزاری این سانس سوم نیست و همین دو سانس هم که تا ساعت 23 طول می‌کشد خیلی زیاد است. این دو سانس همایش را ما برگزار کردیم و بعد که به بیرون از سالن آمدم، دیدم نزدیک به هزار و 500 نفر جلوی در معطل هستند و هرکسی هم یک تکه از کارش را آورده است تا نشان بدهد و راهنمایی بخواهد.

 مدیرعامل بنیاد نیکوکاری دکتر نبی در ادامه تصریح کرد: به خاطر همین چیزهایی که دیده‌ام می‌گویم بحث آموزش و دانشگاه و مطرح‌شدن موضوعات مربوط به مدیریت امر خیر در سطح دانشگاه را خیلی قبول دارم. علت استقبال این بود که کالایی را تولید کرده بودند اما نمی‌دانستند که چطور باید آن را بفروشند و بازار این کالا کجا خواهد بود و همچنین نمی‌دانستند که چطور باید بحث‌های مالیاتی را پیش ببرند و مدیریت کنند. از دل این داستان یک خانمی در وسط این جمعیت من را به کردی صدا زد. این خانم نزدیک آمد و گفت من 512 کارگاه دارم که در آن کوله‌بران کار می‌کنند. من تصور کردم این فرد هیجانی شده است و شاید 50 کارگاه دارد و به اشتباه می‌گوید 500. به او گفتم مدرک و سندی هم داری؟ یک دسته کاغذ به من داد که تا تهران آن‌ها مطالعه کردم و دیدم که ادعایش درست است.

 وی بیان کرد: این کارآفرین تمام تأییدیه‌های وزارت کار، اطلاعات، ستاد اقتصاد مقاومتی و ... را داشت. 27 سال هم سن داشت. او را به برنامه تلویزیونی میدان ملاقات بردم و داستانش را ضبط و پخش کردیم. 512 کارگاه داشت که میانگین در هر کارگاه پنج نفر کار می‌کردند و نزدیک به دو هزار و 700 نفر بدون هیچ‌گونه کمک دولتی مشغول به کار شده بودند. اگر بخواهم بگویم در اسفراین، قائن، مرز بازرگان و ... چه دیده‌ام وقت می‌گذرد و به ذکر همین یک نمونه بسنده می‌کنم.

 در زمینه صدور مجوز کار مشکل داریم

 نبی گفت: می‌خواهم بگویم که ما هنوز نتوانسته‌ایم به این شخص با اینکه دو میلیون دلار صادرات دارد مجوز کار بدهیم. ما داریم راجع به یک کارگاه خانگی صحبت می‌کنیم که مسئله کوله‌بری را حل کرده و کوله‌بران را سر کار آورده است و بعد کالای تولیدی‌اش را به اربیل عراق صادر می‌کند و بالغ بر دو میلیون دلار ارز وارد کشور می‌کند، اما در دادن مجوز به این فرد هنوز ناتوانیم و همه در این زمینه کارها را به یکدیگر پاس می‌دهند. همه مدارکش نیز موجود است اما هر بخشی یک بهانه‌ای میگیرد.

 مدیرعامل بنیاد نیکوکاری دکتر نبی بیان کرد: یک مشکلی در کشور داریم به نام فقدان مدیر با جرأت و شجاع. خدا رحم کرد این مدیران در دهه 60 نبودند، وگرنه عراق، کشور ما را گرفته بود. مدیر باید یک همت و جرأتی داشته باشد. اما برخی مدیران در مدت مدیریتشان هیچ تکانی نمی‌خورند. ما در میدان مشکل داریم. ما در خاش و ایرانشهر بچه‌فروشی نداریم اما در شرق استان گلستان بچه‌فروشی هم داریم. چرا؟ چون در سال 1383 بخشنامه‌ای داده‌ایم و گفته‌ایم که تعرفه واردات نخ ابریشم به کشور صفر است. این موجب شد تا 74 هزار و 500 کارگاه خانگی در عرض یک شب بر باد فنا برود. حالا از سال 1383 تا الان کسی که کارگاه‌دار بوده و با نخ ابریشم قالی تولید می‌کرده، کارش تمام شده و الان هم به روزی افتاده است که پس از فروش دام و فرش و ... دارد بچه می‌فروشد.

 راهکار حل معضلات، کارآفرینی اجتماعی است

 وی با اشاره به راهکار گفت: راهکار این معضلات چیست؟ کارآفرینی اجتماعی. یک کارخانه وسط هشت روستا تأسیس شده و مشکل اشتغال آن‌ها را حل کرده است. این کارخانه با پول خیرین تأسیس شد و گفتند هرکسی می‌تواند در داخل کارخانه کار کند و هرکسی هم که نمی‌تواند، در داخل خانه کار کند. مثلاً چرا باید سر و ته سیر را با ماشین بزنیم، وقتی می‌توانیم با یک چاقوی اره‌ای این کار را بکنیم. کارآفرینی اجتماعی به این معنا است. با این حال دولت از کارآفرین اجتماعی مالیات می‌گیرد و این در حالی است که دولت از خیریه‌های دیگر مالیات نمی‌گیرد. پس طرحی که من برای تقویت و سامان‌دهی کارآفرینی اجتماعی ارائه می‌دهم یک طرح درآمدزا است. بودجه راه‌اندازی آن را خیرین می‌دهند و از هیچ نهاد دولتی توقع نداریم. بانک‌ها هم اصلاً نمی‌توانند ورود پیدا کنند و از طرفی خودمان هم نمی‌خواهیم که ورود کنند؛ زیرا خیلی کند هستند و کار را مشکل‌دار می‌کنند. پس کارآفرینی اجتماعی را با سرمایه خیرین راه‌اندازی می‌کنیم اما این کارآفرینی اجتماعی مجوز می‌خواهد و ما از دولت می‌خواهیم که این مجوزرا صادر کند و به رفع موانع تولید بپردازد.

 نبی تصریح کرد: پول‌های دولت در چرخه پاکسازی معتادان بهبودیافته به شدت دارد حرام می‌شود. بالغ بر هشت تا 9 همت پول در این زمینه خرج می‌شود. مثلاً معتادی آمده که بالغ بر 20 بار به کمپ ترک اعتیاد رفته است اما اگر سؤال کنید که این ترک اعتیاد چقدر طول می‌کشد؟ می‌گوید از فاصله کمپ تا ساقی که می‌شود 20 دقیقه. خب چرا ما این معتاد را هر شش ماه یکبار می‌گیریم و به کمپ می‌بریم و از سم‌زدایی می‌کنیم تا دوباره به این چرخه بازگردد؟ چه‌اینکه به او هنر نمی‌آموزیم و حمایت بعد از خروج هم از او نداریم. 

 مشکل معتادان متجاهر به راحتی قابل حل است

 مدیرعامل بنیاد نیکوکاری دکتر نبی بیان کرد: بعد از همه این کارها ما در تهران 26 هزار معتاد متجاهر داریم. البته در تهران 18 هزار واحد صنعتی فعال هم داریم. اما با این وجود، اتاق بازرگانی تهران یکبار به ستاد مبارزه با مواد مخدر تقاضا نداده است که در این زمینه دیداری داشته باشند و اصلاً نمی‌داند آدرس ستاد مبارزه با مواد مخدر کجا است که یکبار این دو با هم بنشینند و بگویند 18 هزار واحد صنعتی فعال وجود دارد و این واحدها هرکدام اگر فقط یک معتاد متجاهر را بعد از پاکسازی سر کار ببرد بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. دولت باید حلقه وصل این‌ها باشد و ثروت‌ها را به هم وصل کند. ما تأییدات مالیاتی را به جای اینکه به خیریه‌ای بدهیم که مثلاً جهیزیه می‌دهد، باید به کارآفرینان اجتماعی بدهیم. کارآفرین اجتماعی می‌رود و می‌گوید اگر یک کارگاه راه بیندازم که 200 نفر معتاد متجاهر را مشغول به کار کنم، به من کمک می‌کنید؟ فعال اقتصادی هم به این فرد پاسخ مثبت می‌دهد. حال شرایط باید به نحوی باشد که کارآفرین به این فعال اقتصادی بگوید بابت کمکی که می‌کنید به شما تأییدیه مالیاتی می‌دهم و این جزء هزینه‌ها قرار می‌گیرد.

 وی با اشاره به ظرفیت خیرین بین‌المللی گفت: موضوع دیگر، استفاده از ظرفیت خیرین بین‌المللی است. نمی‌دانم این فضا چرا باید امنیتی باشد؟ این فرد کراوات دارد؟ داشته باشد، اشکالش چیست؟ همین فرد به آب‌وخاک ما کمک می‌کند و ما یک وجه مشترک با او داریم که ایران است. ما چند خیریه خارج از ایران داریم که جدای از مباحث ایدئولوژیک حاضرند برای خاک وطنشان مدرسه و بیمارستان بسازند. مگر خیریه سلامت در اصفهان چطور توانست دستگاه زیمنس را نصب کند؟ با کمک خیرین. من چهار بار به دفتر توسعه سازمان ملل دعوت شده‌ام و در اجلاس‌هایی که در ایتالیا، مادرید و دیگر کشورها برگزار شده است، صحبت کرده‌ام و دلیل این دعوت‌ها این بوده است که رئیس دفتر توسعه پایدار سازمان ملل، 13 سال است که یک ایرانی است. او می‌گوید من به شما کمک می‌کنم و روی همین کمک‌ها، اولین‌بار است که ما در نشریه سازمان ملل دربارۀ کارآفرینی اجتماعی مقاله داده‌ایم. لطفا فضای خیرین بین‌الملل ایرانی را امنیتی نکنید.

 زهرا یاوری؛ مدیرعامل مؤسسه خیریۀ روشنای امید سخنران دیگر این میزگرد بود. وی بیان کرد: 10 سال است که در حوزه بچه‌های 18 سال به‌بالا که از بهزیستی مستقل می‌شوند فعالیت می‌کنیم و همچنین مرکز نگهداری هم داریم. اما در حوزه بچه‌های 18 سال به‌بالا می‌خواهم بگویم که وقتی بچه‌ها به این سن می‌رسند باید از مراکز نگهداری خارج شوند و این کار هم کار درستی است؛ زیرا ماندن آن‌ها در مراکز نگهداری نمی‌تواند به رشدشان کمک کند. ولی مشکل اصلی بچه‌ها این است که آموزش‌های لازم به مراکز نگهداری نداده‌ایم؛ یعنی پروتکل درستی نداشته‌ایم که مربیان، آموزش ببینند تا روند تربیتی بچه‌هایی که دارند بزرگ می‌شوند به صورتی باشد که وقتی می‌خواهند از مرکز نگهداری جدا شوند، آسیب‌های اجتماعی را بدانند و از شرایط جامعه آگاه باشند. نکته دیگر اینکه باید بچه‌ها قبل از وارد شدن به جامعه یکسری از توانمدی‌ها را یاد بگیرند. همچنین وقتی می‌خواهند وارد جامعه شوند بحث اصلیشان مسکن و اشتغال است که دو معضل بزرگ برای آن‌ها محسوب می‌شود. متأسفانه بچه‌های مستقل‌شده از سازمان بهزیستی نامرئی هستند. زن سرپرست خانوار، بچه کودک کار و ... را خوب می‌شناسیم اما هیچ‌وقت سؤال نکرده‌ایم بچه‌هایی که در ناز و نعمت دارند در مراکز بهزیستی بزرگ می‌شوند، وقتی وارد جامعه می‌شوند چه اتفاقی برایشان رقم می‌خورد.

 بچه‌های ترخیص‌شده از بهزیستی نیازمند آموزش‌هایی هستند

 وی در ادامه افزود: براساس آماری که بهزیستی ارائه کرده است، اتفاق خوبی برای بچه‌ها نمی‌افتد. پروتکل‌های بهزیستی بسیار عالی است و تا پنج سال حمایت کردناز بچه‌ها بر عهده خود بهزیستی است، اما بهزیستی برای اینکه پنج سال این بچه‌ها را حمایت کند نیرو ندارد. شرایط مراکز نگهداری نیز به نحوی است که وقتی بچه‌ها از این مراکز خارج می‌شوند به قدری مشغله‌هایشان در رابطه با آن بچه‌هایی که داخل مراکز هستند زیاد است که نمی‌توانند کاری از پیش ببرند. همچنین از طرفی از نظر اقتصادی مشکلاتی دارند و از طرف دیگر، نیروهای آموزش‌دیده ندارند که با بچه‌ها همراهی کنند.

 مدیرعامل مؤسسه روشنای امید گفت: امروز که دارم در این زمینه صحبت می‌کنم، 364 بچه تحت پوشش مرکز روشنای امید هستند که ما فقط در فاز بچه‌های 18 سال به‌بالا هستیم. این بچه‌ها یک خانواده و پشتیبانی می‌خواهند که وقتی بچه سر یک کار گذاشته می‌شود، بررسی کند و ببیند که این بچه سر آن کار ماند یا خیر و همچنین خانه‌ای برای این بچه اجاره می‌شود، اما سر سال قرار است این خانه تمدید شود و باید بررسی کند که این بچه خانه را چطور تمدید می‌کند. شرایط به نحوی است که وقتی می‌خواهد قرارداد اجاره‌اش را تمدید کند باید 150 میلیون تومان بدهد تا بتواند خانه 38 متری‌اش را حفظ کند اما چنین کاری برایش امکان‌پذیر نیست و حالا سن این بچه مثلاً به 28 سال رسیده است ولی نمی‌توان او را کمک کرد. من فکر می‌کنم اگر یک خانواده که مداوم بتواند این بچه‌ها را حمایت کند نیاز است. اسکان و اشتغال دو مقوله مهم برای این بچه‌ها محسوب می‌شود. وقتی صحبت می‌کنیم می‌گویند سن بچه 18 ساله به حد قانونی رسیده است اما بحث من با بهزیستی این است که زنان سرپرست خانوارشان زیر 18 سال سن دارند. این‌ها بچه‌های ما هستند و اگر توانمند شوند به آن‌ها کمک می‌شود تا دچار معضلات اجتماعی نشوند.

 بچه‌ها باید از حیث روحی - روانی ارزیابی شوند

 یاوری تصریح کرد: بحث بعدی این است که این بچه‌ها نیاز دارند تا یک ارزیابی روحی - روانی شوند. آماری که بهزیستی دارد خیلی دقیق و جزئی نیست و نمی‌دانند که خیلی از بچه‌هایشان دچار مشکلات عدیده‌ای در خانواده‌هایشان شده‌اند  و تروماهای خاصی دارند و پس از آن در مراکز نگهداری نیز برخی اوقات تروماهای خاص دیگری پیدا می‌کنند. یک مانیتور و نظارت که مشخص کند حال این‌ها چطور است را نداریم. دربارۀ اشتغال بچه‌ها در حوزه معلولان جسمی – حرکتی، نگاه خوبی وجود داشته است. البته اینکه چقدر این نگاه عملیاتی شده است را نمی‌دانم اما به هر حال برای استخدام یک سهمیه‌ای دارند اما بچه‌هایی که ما با آن‌ها مواجه هستیم چنین امکان و سهمیه‌ای ندارند. بنابراین اگر بشود که برای این بچه‌ها نیز در استخدام سهمیه‌ای در نظر گرفته شود، همه بچه‌هایی که می‌خواهند کار دولتی بکنند، پوشش داده می‌شوند. اما آماری که اخیراً به ما داده‌اند این است که ترخیصی‌ها در سال، در کل ایران حدود 550 تا 600 نفر هستند که نیمی از این افراد نیز دخترند. خیلی راحت می‌توان این‌ها را در دستگاه‌های دولتی جذب و استخدام کرد.

 مدیرعامل مؤسسه روشنای امید در ادامه افزود: بحث بعدی دربارۀ سربازی این بچه‌ها است. در این زمینه در خیلی از ارگان‌ها حضور یافته‌ام و پیگیری‌هایی داشته‌ام اما هنوز این مطالبه‌گری به نتیجه نرسیده است. بحث من این نیست که بچه‌هایی که از مراکز نگهداری ترخیص می‌شوند به سربازی نروند و به آن‌ها معافیت از سربازی بدهیم، بلکه می‌گوییم تعریف سربازی آن‌ها متفاوت باشد. مراکز فنی‌و‌حرفه‌ای در البرز وجود دارد و در سال 1395 مسئول آنجا گفت من حاضرم تمام پسرهایی که از مراکز نگهداری خارج می‌شوند را پس از دو ماه آموزشی به خدمت بگیرم. یعنی پس از این دوره بهزیستی این بچه‌ها را تحویل ما بدهد تا هرکدام از این‌ها را با یک حرفه خاص و به عنوان متخصص وارد جامعه کنم. اگر مبلغی معادل یارانه‌ای که به بچه‌ها داده می‌شود را به او می‌دادیم، قبول می‌کرد تا خورد و خوراک بچه را تأمین کند و حتی جای خواب هم در اختیار داشت. فکر می‌کنم در این زمینه زنجیری وجود دارد که هریک از این‌ها باید به یکدیگر متصل شوند. همه پای کار هستند اما متأسفانه داریم به صورت جداجدا عمل می‌کنیم و به نتیجه هم نمی‌رسیم.

 سربازیِ بچه‌های مستقل‌شده از بهزیستی نیازمند اصلاح است

 وی گفت: بحث سربازی یکی از مهم‌ترین موضوعات برای این بچه‌ها است؛ زیرا گویی که این بچه‌ها در دوران کودکی و نوجوانی در پادگان بزرگ شده‌اند. بچه خود من که به سربازی رفته بود، دو شب اول که به خانه می‌آمد گریه می‌کرد. پس این روند برای بچه‌ای که در مراکز نگهداری هم آسیب دیده است واقعاً تحمل‌ناپذیر است. دو سه تا از بچه‌ها ما به زندان افتادند و من برای آزادی آن‌ها که پیگیری می‌کردم که در زندان ارتش بودند می‌دیدم که اگر این‌ها اسلحه دستشان باشد حاضر هستند همدیگر را هم بکشند؛ یعنی به حدی از احساس بد می‌رسند که احساس خطر برای بچه‌ها وجود دارد.

 وی در انتهای صحبت‌های خود بیان کرد: اگر مراکز مثبت زندگی بتوانند توانمند شوند بار بزرگی را از روی دوش بهزیستی برمی‌دارند. درباره یکی‌شدن سمن‌ها نیز موازی‌کاری صورت می‌گیرد. در حال حاضر شبکه ملی نیکوکاری را داریم که چنین ادعایی را دارد و از طرفی ستاد سمن‌ها را داریم که در شهرداری دارد این کار را می‌کند. یک مؤسسه‌ای هم به نام افرا در حال فعالیت است و من فکر می‌کنم اگر با این‌ها جلسه‌ای گذاشته شود می‌توان امید داشت که نتایج موفقیت‌آمیز باشد.

 در ادامه این مراسم نوبت به سخنرانی دکتر حسین نحوی‌نژاد؛ مدیرعامل آسایشگاه کهریزک و رئیس تشکیلات المپیک ویژۀ خاص کم توانان ذهنی کشور رسید. نحوی‌نژاد گفت: داشتم فکر می‌کردم چه هدیه‌ای به دوستان بدهم که تصمیم گرفتم روایتی هدیه کنم. آن روایت این است که حضرت موسی (ع) که خیلی آدم تیزهوشی بوده و با خدا هم صحبت می‌کرده است، یکبار به خدا می‌گوید اگر یک لحظه جای ما عوض شود از من چه می‌خواهی؟ خداوند فرمود اگر جای تو بودم از خدا توفیق خدمت به مخلوقاتش را می‌خواستم. اما چون قرار است امروز مسائل عمومی گفته شود از مسائل مربوط به سالمندان، معلولان و بهزیستی که سال‌ها در این زمینه‌ها کار کرده‌ایم می‌گذرم و یکسری مسائل کلی را مطرح می‌کنم.

 چهار رکن سلامتی انسان‌ها از دید سازمان بهداشت جهانی

 وی در ادامه افزود: از جمله مشکلات ما در مسائل رفاهی است. اگر از بُعد جهانی ببینیم، سازمان بهداشت جهانی می‌گوید سلامتی انسان‌ها چهار رکن دارد؛ رفاه جسمی، رفاه روانی، رفاه اجتماعی و رفاه معنوی. به اعتقاد بنده مقوله امنیت را اگر نخواهیم پنجمین مورد بدانیم، یا جزء سلامت اجتماعی صورت‌‎بندی می‌شود یا سلامت معنوی. این ان‌جی‌اوها و نهادهای غیردولتی باید در ساحت این تعریف جلو بروند. در اینجا مشکلاتی داریم؛ از جمله اینکه تعریف رفاه چیست؟ فکر می‌کنم بعد از انقلاب نهادی مانند بهزیستی یا کمیته امداد و ... مسائل پیچیده اجتماعی را ساده‌سازی کردند. 

 مدیرعامل آسایشگاه کهریزک گفت: وقتی یک معلول یا یک بچه‌یتیم به هر نماینده مجلسی مراجعه می‌کند و می‌گوید مشکل دارم، اولین سؤالی که از او می‌پرسند این است که مستمری می‌گیری؟ تا می‌گوید مستمری می‌گیرم خیال نماینده راحت می‌شود در حالی که چیزی به نام «مستمری» در کشور وجود ندارد، بلکه یک «کمک‌هزینه نگهداری» به آن‌ها داده می‌شود؛ مستمری مبلغی است که در کشورهای مترقی به شاه و گدا داده می‌شود و اگر طرف معلول باشد یا پدر و مادرش را از دست داده باشد هم این مستمری را می‌گیرد تا از رشد جامعه عقب نماند. چیزی که ما داریم می‌دهیم خرج عصا و چرخ ویلچر معلول است که البته، آن را هم کفایت نمی‌کند. 

 توزیع سرانۀ سلامت، ناعادلانه است

 نحوی‌نژاد در ادامه افزود: بنابراین تعریف ما باید تغییر کند. نظام جمهوری اسلامی از رفاه دنبال چیست؟ باید این را بررسی کنیم. همچنین سرانه‌هایی که برای این زمینه قرار داده شده است را باید بررسی کرد. برای نمونه سرانه سلامت را داریم که سرانه سلامت جمهوری اسلامی نسبت به دیگر کشورهای منطقه کمتر نیست، اما توزیع آن ناعادلانه است؛ یعنی سرانه سلامت در ایران به جیب یک عده پزشک متخصص می‌رود. به قدری که ما سی‌تی‌اسکن، آندوسکوپی و ام‌آرآی می‌کنیم، به فکر افزایش پیشگیری و ارتقای سلامت نیستیم و در مسائل اجتماعی نیز موضوع به همین صورت است. 

 وی بیان کرد: یعنی هزینه‌های ما کم نیست اما چون تعریف واضحی نکرده‌ایم مشکلاتی داریم و همین موجب می‌شود تا مشکل رفاه در سطح دوم خودنمایی کند. کمیته امداد، بنیاد مستضعفان و ... دارند خانه‌سازی و مدرسه‌سازی می‌کنند و به کمک معیشتی می‌پردازند. اما بارها دیده‌ام که یک نفر در رأس این نهادها تصمیم می‌گیرد که به شهر خودش یک کمک وافر کند. حتی یادم هست یک امیری در ارتش بود که مسئول محرومیت‌زدایی ارتش بود. او اهل یک شهر کوچکی از استان ما بود و تمام کمک‌ها را هم به همان شهر اختصاص می‌داد. آیا نباید این تعریف در میان ایرانیان براساس بانک اطلاعاتی ایرانیان لحاظ شود؟ همین مشکل را در باره ان‌جی‌اوها و نهادهای غیردولتی هم داریم.

 نحوی‌نژاد گفت: دو نوع ان‌جی‌او مشکل پیدا می‌کنند؛ ان‌جی‌او‌هایی که خیلی بزرگ و با اقتدار و خوب دارند کار می‌کنند و می‌گویند دولت چوب لای چرخ ما نگذارد، ما چیزی از دولت نمی‌خواهیم. [از این خیریه‌ها به ناحق، پول مطالبه می‌شود.] بنده سال گذشته آقایی را آوردم و دو ساعت با او حرف زدم که نتیجه آن دو ساعت حرف زدن، شد هزار و 100 میلیارد تومان که ایشان آورده است و دارد برای ما ساخت‌وساز میکند. ایشان این پول را آورد اما من با شهرداری منطقه درگیر بودم؛ زیرا شهرداری می‌گفت نصف این پول را به ما بدهید. مشکل این است که شهرداری این را نمی‌بیند که هزار و 700 نفر در آنجا نگهداری می‌شوند که عائله رسول‌الله و نظام جمهوری اسلامی‌اند. همین مشکل در مورد ان‌جی‌او‌ها وجود دارد.

 مدیرعامل آسایشگاه کهریزک بیان کرد: ان‌جی‌اوهای کوچک نیز مانند ماهی‌های کوچکی که دنبال یک کوسه راه می‌افتند، دنبال آدم‌های پولدار می‌گردند. بنابراین فلان آدمی که در فلان نهاد پول دارد، می‌بینید که شرایطش طوری می‌شود که 20 ان‌جی‌او امضا می‌کنند که این آدم رئیس فلان‌ اداره شود. دلیلش این است که این آدم که در ان‌جی‌اوی کوچک کار می‌کند، وابسته است و مشکل و گرفتاری دارد و چون از فلان آدم احساس آرامش می‌کند دنبال این آدم می‌دود و حواسش هست که اگر مشکلی پیدا کند، بودجه‌اش قطع می‌شود. این عدم عدالت، در توزیع منابع و در مشارکت است.

 وی تصریح کرد: واقعاً ما نمی‌دانیم که الان در بشاگرد یا بجنورد چه خبر است. چون خیرین و تلاش‌گرانی که انجا هستند اصلاٌ به مسئولان دسترسی ندارند که در جلسات شرکت کنند. هر مسئولی اعم از آقای قالیباف یا پزشکیان اگر از خیرین و دست‌اندرکاران امر خیر دعوت کنند و برنامه‌ای بگذارند همین افرادی که الان هستیم، حاضر هستند. در حالی که شاید در خیلی از استان‌ها و مناطق، افرادی باشند که از من برتر هستند.

 نحوی‌نژاد گفت: مؤسسات غیردولتی می‌خواهند کار دولت را انجام دهند اما با این حال درگیر هستند. به طور مشخص ماده 139 و 172 قانون مالیات‌های مستقیم واضح گفته است که خیریه نباید مالیات بدهد و مالیات دادن خیریه شروطی دارد و یکی از شروطش این است که ناظر سازمان مالیاتی بیاید و نظارت کند اما این ناظر نمی‌آید و در این زمینه هم میان بهزیستی و وزارت کشور پاس‌کاری می‌شود و هیچ کسی هم زیر بار مسئولیت نمی‌رود. در نهایت، خیّری که آمده است و دارد کمک می‌کند نمی‌تواند مطمئن شود این پول دارد در راستای هدفی که داشته خرج می‌شود یا نه. یا ماده 172 که ممیزمحور شده است و ممیز تصمیم می‌گیرد. 

 مدیرعامل آسایشگاه کهریزک بیان کرد: بحث دیگر قانون کار است. وزیر کار که باید کار ایجاد کند و از حقوق محرومان و کارگران دفاع کند، خودش مسئول ایجاد رفاه هم هست؛ یعنی اگر در کوچه، یک سالمندی باشد باید شرایط او را هم سامان بدهد. مرکز خیریه‌ای که دارد کار وزارتخانه را انجام می‌دهد، توسط نیروهای بخش اول وزارتخانه آسیب می‌بیند. به این معنا که اگر یک آدمی در اثر شکایت چند نیروی کار ورشکست شود، 10 بچه یتیم را اخراج می‌کنند. همه هم می‌گویند به من ربطی ندارد؛ یعنی مدیرکل کار می‌گوید من باید قانون کار را اجرا کنم و مدیرکل بهزیستی نیز باید آن سالمند یا کودک یتیم را مراقبت کند اما میان آن‌ها، همراستایی وجود ندارد.  

 هزینه انرژی خیریه‌ها را رایگان کنید

 دکتر نحوی‌نژاد در بخش دیگری از سخنان خود گفت: بحث دیگر، هزینۀ انرژی است. الان برای مساجد، تکایا و حسینه‌ها اینطور است که هزینه‌های انرژی آن‌ها رایگان است. حتی بسیاری از پادگان‌های نیروهای نظامی و انتظامی که پول هم دارند، هزینه انرژیشان رایگان است اما خیلی از عزیزانی که در خیریه‌ها هستند چنین شرایطی را ندارند. وزیر نیرو اگر بخواهد به جایی مانند کهریزک آبرسانی کند، این کار فقط دائر بر مدار روابط است و هیچ قانونی نیست که او را به انجام این کار ملزم کند. عرض من این است که شما امروز در سازمان بهزیستی 12 هزار و 500 تخت بیمار روانی مزمن در 20 سال ایجاد کرده‌اید، بدون اینکه دولت یک ریال هزینه کند؛ در حالی که وزارت بهداشت برای هر تخت حدود 500 میلیون تومان هزینه می‌کند. یک ریال کمک نکرده‌اند، اما همین مراکزی که بیماران روانی را نگهداری می‌کنند در مالیات و انرژی و مسائل دیگر گیر هستند. ما در دولت آقای روحانی در سال 1396 قانون حمایت از معلولان را داشتیم اما از زمانی که وزارت دکتر ربیعی تمام شده است، تا الان یک جلسه هم براساس ماده 27 قانون تشکیل نشده است که سه کمیسیون مجلس گزارش دولت را بررسی کنند و از تریبون بخوانند. وقتی اینطور نمی‌شود می‌بینید که ماده 27 و 32 اجرا نمی‌شود. 

 وی افزود: نکته دیگر اینکه بیمۀ مراقبتی طولانی‌مدت نداریم؛ یعنی کسی که پیر شود یا باید کمیته امداد او را از زمین بردارد یا اگر بچه‌های او نباشند باید شهرداری وارد شود؛ در حالی که در دنیا بیمه مراقبتی داریم؛ یعنی اگر فردِ بازنشسته نیاز به آسایشگاه داشته باشد بیمه از او حمایت می‌کند، اما چون ما بیمه نداریم رقابت هم نداریم؛ یعنی شما می‌بینید که یک مرکزی ماهیانه 150 میلیون تومان می‌گیرد و یک‌جایی هم مانند کهریزک است. پس بیمه مراقبتی طولانی‌مدت حتماً باید در دستور کار دولت باشد. 

 مدیرعامل آسایشگاه کهریزک تصریح کرد: بحث بعدی کنواسیون جهانی حقوق معلولان است. آقای دکتر ربیعی ما را به نیویورک اعزام کرد و ما هم رفتیم و در این زمینه گزارش دادیم اما الان چندین سال است که این حلقه قطع شده است؛ یعنی ما کار انجام می‌دهیم اما زبان گویا در نهادهای بین‌المللی نداریم. یادم هست که آقای ظریف در سال 1384 یا 1385 رئیس نمایندگی ما در سازمان ملل بود. به قدری من برای آقای ظریف نامه نوشتم که خسته شد و در نهایت این بحث کنوانسیون را در آنجا جلو بردیم.

 وی در انتها بیان کرد: آخرین حرف نیز بحث مرجع صدور مجوز و نظارت است. وزارت کشور، نیروی انتظامی و بهزیستی هرسه مدعی‌اند و یک آدمی هم مانند آقای قبادی دانا می‌آید و برای خودش قانون وضع می‌کند که خیریه‌ها قبلاً نامحدود بودند اما من این‌ها را دو ساله می‌کنم و بعد اعلام می‌کند که هرکسی از من مجوز خیریه نگرفته است، من به او مرکز نمی‌دهم. این به چه معناست؟ این قوانین خلق‌الساعه‌ای که رؤسای بی‌اطلاع ایجاد می‌کنند نیز باید برداشته شود.

 دکتر نسیم یادگار؛ مدیرعامل مؤسسه غیرانتفاعی افق بخش سوم و فعال در حوزه کارآفرینی اجتماعی سخنران دیگر این میزگرد بود. وی سخنان خود را با شعری از فردوسی آغاز کرد و گفت: «همیشه خردمند امیدوار، نبیند به جز شادی از روزگار.» امیدوارم که دولت جدید شادی روزگار ما باشد؛ زیرا من در دولت قبل و دولت قبل‌تر، صحبت‌هایم را مطرح کردم اما هیچ اتفاق خاصی نیفتاد و امیدوارم این جلسه نتیجه‌بخش باشد. من متولد سال 1362 هستم و تقریباً 18 سال است که در بخش اجتماعی فعالیت می‌کنم. یک نگرانی خیلی بزرگ دارم و آن اینکه نتوانم آن رؤیایی که دارم را تحقق ببخشم. آن رؤیا یک جامعۀ «بِه سامان» است که هر کسی سر جای خودش بازی کند. ما نیروهای خیلی متنوع و متکثری در بخش اجتماعی، دولتی و خصوصی داریم. من از دولت و بخش خصوصی الان حرفی نمی‌زنم، اما در این 18 سالی که در بخش اجتماعی بوده‌ام دیده‌ام که التقاط مرزهای کنشگران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باعث شده است آن کسانی که ضربه می‌بینند همین افرادی باشند که ما، دل‌سوختۀ آن‌ها هستیم.

 نیازمند توجه دولت به اکوسیستم فعالیت‌های اجتماعیِ مولد هستیم

 وی در ادامه افزود: من به نمایندگی از آن‌ها از شما خواهش می‌کنم و تقاضا می‌کنم که به عنوان دولت، یک توجهی به اکوسیستم فعالیت‌های اجتماعی مولد داشته باشید. من دلم می‌خواهد یک روزی که من غذا می‌خورم یا غذا درست می‌کنم، به این فکر نکنم که خانمی که با این دستمزد روزمره‌ای که از خود من می‌گیرد، قرار است چه چیزی از سوپرمارکت بخرد و برای بچه‌اش درست بکند. ما طبقه متوسط هستیم. طبقه متوسط به هر حال دارد گلیم خودش را از آب بیرون می‌کشد اما باید به طبقات محروم و کف جامعه توجه کنیم. امروز به این نتیجه رسیده‌ام که به اکوسیستمی نیاز داریم که فعالیت‌های اجتماعی مولد را پشتیبانی کند. فعالیت اجتماعی مولد فعالیتی است که محصول اجتماعی تولید می‌کند و به خدمت اجتماعی می‌پردازد. کهریزک یک فعالیت اجتماعی مولد است و دارد به کسانی خدمات ارائه می‌دهد که امکان پرداخت هزینه‌اش را ندارند.

 فعال حوزه کارآفرینی اجتماعی تصریح کرد: ما به هزاران مجموعه مانند کهریزک نیاز داریم و باید قانونی باشد که کهریزک و فعالیت‌های آن را به رسمیت بشناسد و بگوید این مجموعه، یک کسب‌وکار و کارآفرینی اجتماعی است. همچنین باید اختیارات و حقوقش مشخص باشد و بگوییم که این اختیارات چیست. علاوه بر این، باید بگوییم این مجموعه چه ممنوعیت‌هایی دارد و چطور باید بازی کند. اگر ما می‌گوییم معافیت مالیاتی باید وجود داشته باشد، باید ببینیم که برای چه کنشگری است. من می‌گویم کسی که کسب‌وکار اجتماعی دارد و به صورت غیرانتفاعی کار می‌کند؛ یعنی انتفاعی برایش در کار نیست و مسئله سود برایش حل شده است باید این حقوق مانند معافیت مالیاتی را داشته باشد.

 یادگار گفت: اگر یک نفر محصول اجتماعی تولید کرد و کارخانه‌ای را با منابع اجتماعی و مشاع تأسیس کرد و از زیرساخت‌های دولت و بخش اجتماعی استفاده کرد، کارآفرین اجتماعی است و می‌توان به او گفت شما این حقوق را دارید و برای نمونه مالیات بر درآمد شما صفر است. چرا افرادی که کار اجتماعی می‌کنند باید مالیات بر درآمد داشته باشند؟ با اعمال معافیت‌های مالیاتی می‌توانیم برای افراد انگیزه ایجاد کنیم تا وارد کار اجتماعی شوند.

 چرا ایجاد محصولات و خدمات اجتماعی مهم است؟

 مدیرعامل مؤسسه غیرانتفاعی افق بخش سوم در ادامه تصریح کرد: ما نیاز داریم محصولات و خدمات اجتماعی متنوعی در کشورمان تولید شود و این تولیدات باید در زمینه‌های مختلف باشد. مثلاً کسانی را لازم داریم که بیایند و برای زنان سرپرست خانوار یا معتاد بهبودیافته خدمات ارائه بدهد و آن‌ها را در جامعه اینتگره (ادغام) کند. راهش نیز ایجاد محصولات و خدمات اجتماعی است که این محصولات خودش کار را پیش می‌برد و کارایی دارد. ما الان غذا و لباس اجتماعی نداریم. ما باید برای طبقه‌ای که به امکانات دسترسی ندارد و در موردش عدالت اجرا نمی‌شود، باید قدم برداریم و اگر می‌خواهیم این عدالت اجرا شود، باید برای آن‌ها امکان ایجاد کنیم. همان امکانی که در شهر برای من و شما هست، باید برای آن آدم‌ها نیز وجود داشته باشد و راهش نیز حمایت از کارآفرینان اجتماعی است که محصولات و خدمات اجتماعی داشته باشند. 12 سال است که دارم کیسۀ پارچه‌ای تولید می‌کنم. ما آمده‌ایم یک الگوی کارآفرینی اجتماعی را به جامعه معرفی کنیم. اما به هر خیریه‌ای که رفتیم اخراجمان کردند و گفتند شما دارید ارزش‌های ما را زیر سؤال می‌برید. به آن‌ها گفتم کار خیریه بازتوزیع منابع است؛ یعنی از ثروتمند بگیر و به ترتیبی آن را به کسی که نیاز دارد برسان یا زیرساخت‌ها را ایجاد کن و به عدالت توزیعی بپرداز و اتفاقی که فکر می‌کنی ناعادلانه است را به سمت عدالت پیش ببر.

 یادگار بیان کرد: کارآفرینی اجتماعی کارش این است که اگر ببیند برای دولت این وظیفه تعریف نشده است که برای حفظ محیط زیست کیسه پارچه‌ای تولید کند و در بخش خصوصی هم جذابیتی برای تولید این محصول وجود ندارد زیرا در بخش خصوصی باید با کالای صفر رقابت بکند، کارآفرین اجتماعی کیسه پارچه‌ای تولید می‌کند و در این فرایند تولید، زن سرپرست خانوار را می‌آورد که با چند سال کار کردن در محیط امن و با حمایت اجتماعی، توانمند شود و در این محیط آسیب نبیند. این خواسته مطرح شده است که کارخانه‌داران، معتادان بهبودیافته را بیاورند و جذب کنند. اما این پروژه شکست خورده است؛ زیرا فقط کارآفرین اجتماعی است که می‌تواند به صورت تخصصی معتاد بهبودیافته یا زندانی آزادشده را جذب کند؛ چراکه به او فکر می‌کند و این کار را برای او ایجاد کرده است و ابزار کسب‌وکارش برای سود نیست بلکه دنبال این است که یک بازی طراحی کند که اسم آن بازی کسب‌و‌کار است. سپس به تولید و فروش و بازاریابی می‌پردازد اما در این بازی قرار است اتفاقات خوبی بیفتد و قرار است آدم‌هایی به جامعه اینتگره شوند و قرار است به معیشت برخی آدم‌ها کمک شود.

 دولت‌ موجودیت‌های غیرانتفاعی را هم ببیند

 وی در ادامه تصریح کرد: شعار ما این است: «ما نیز مردمی هستیم». ما می‌خواهیم به دولت بگوییم که ما را ببینید. ما موجودیت‌های غیرانتفاعی و کنش‌گران اجتماعی هستیم که می‌خواهیم محصول و خدمت اجتماعی تولید کنیم. خانم‌های ما نمی‌توانند به زیتون خوردن فکر کنند و بر همین اساس لازم است که زیتون اجتماعی ارزان تولید کنیم تا در دسترس آن‌ها نیز قرار بگیرد. این می‌شود کارآفرینی اجتماعی و بعد از این مرحله می‌توانیم معتاد بهبودیافته یا زندانی آزادشده را بیاوریم تا ارزش‌افزایی اجتماعی این فعالیت اجتماعی را بیشتر کنیم.

 مدیرعامل مؤسسه غیرانتفاعی افق بخش سوم در ادامه افزود: قبل از سال 1991 در ایتالیا همه کنش‌گران اجتماعی مانند ما بودند که داشتند کار می‌کردند. یعنی می‌رفتند و می‌گفتند ما قانون نداریم و به صورت ناقانون، همانند ما کار می‌کردند. همه صدمات و لطمه‌های بی‌قانونی را هم خودشان تحمل می‌کردند. اما در سال 1991 قانون کسب‌وکارهای اجتماعی در ایتالیا تصویب شد و پس از آن هزاران کسب‌وکار اجتماعی شکل گرفت. من به عنوان کسب‌وکار اجتماعی می‌گویم اگر سود کردم، مالیاتش را باید بدهم اما مالیات بر درآمد افرادی که در این سیستم کار می‌کنند باید صفر باشد؛ زیرا این فرد دارد کار اجتماعی می‌کند و همین یعنی مالیات. مرکز پژوهش‌های مجلس و بخش کمیسیون مسئولیت اجتماعی آن، در یکسال گذشته با مشارکت اتاق بازرگانی، پیش‌نویسی از قانون کسب‌وکاهای اجتماعی را تدوین کردند و الان در دست بررسی است. خیلی به این نیاز داریم و من خیلی  از دهه شصتی‌ها را می‌شناسم که دارند ناامید می‌شوند و می‌روند و در خارج از ایران نیز دلشان برای ایران می‌تپد. باید این‌ها را نگه داریم و به کنش‌گر اجتماعی تبدیل کنیم، نه به رانده‌شده از اینجا و مانده‌شده از آنجا. من خیلی دلم می‌تپد برای اینکه این اتفاق بیفتد و هزاران گل بشکفد و هزاران فعالیت اجتماعی به وجود آید.

 در ادامه این مراسم نوبت به سخنرانی دکتر اشکان تقی‌پور؛ مدیرعامل مؤسسه خیریه نیک‌گامان جمشید و عضو هیئت‌مدیرۀ مجمع خیرین کشور و شبکۀ ملی مؤسسات نیکوکاری و خیریه رسید و گفت: خانم دکتر مهاجرانی، مهندس و استراتژیست هستند و در بحث نوسازی هم وقتی خدمت ایشان رسیدیم دیدیم که یک ذوق ادبی بسیار فوق‌العاده‌ای هم در زمینه فرهنگ دارند. آقای دکتر ربیعی هم در زمینه جامعه‌شناسی صاحب‌نظر هستند و نوشتارهای ایشان را می‌خوانیم و یاد می‌گیریم.

 تقی‌پور در ادامه گفت: سالیان سال است که بحث دادن صبحانه مجانی، شیر غنی‌شده، نان و ... به دانش‌آموزان مطرح است اما عملی نشده است، ولی ما به عنوان یک مؤسسه خیریه با یک سقف کوتاه، در حد توانمان سه سال و نیم است که به 78 مدرسه یعنی نزدیک به چهار هزار دانش‌آموز، هر روز داریم صبحانه می‌دهیم و به خاطر همان صبحانه، بچه‌ها به مدرسه می‌آیند و اتفاقات خوبی در روند رشدشان رخ داده است.

 

 به نظام صنفی و سازمانی مستقل برای رسیدگی به امور خیریه‌ها نیازمندیم

 وی افزود: یکی از مسائل مهم، جمع شدن دور هم و صحبت کردن است که در خیر ماندگار و خیر ایران دارد این اتفاق می‌افتد. از آن طرف هم در مجمع خیرین نیز صحبت‌هایی می‌شود تا سازمانی به نام سازمان خیر و احسان راه‌اندازی شود که ان‌شاالله مانند سازمان نظام پزشکی و اتاق بازرگانی، اما با رویکردهای بینابینی پیش برود و افرادی که مورد وثوق همه‌اند و از جنس ان‌جی‌او هستند بتوانند بیایند و در آن‌جا با صلاح‌دید آن‌ها مجوزها تمدید شود یا با صلاح‌دید آن سازمان اتفاقات دیگر رقم بخورد. چند روز قبل نیز با دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسه‌ای داشتیم و این موضوع مطرح شد و در سند شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز وارد شده است و امیدوارم که روی مسیر خوبش بیفتد و روی سند جلو برود.

 مدیرعامل مؤسسه خیریه نیک‌گامان جمشید تصریح کرد: یکی دیگر از مسائل مهم این است که در خیلی از جلسات، معمولاً همین افراد حاضر هستند. عین این قضیه را در زمان آقای شریعتمداری و در بحث شیرخوارگاه‌ها داشتیم. یکبار با جمعی از عزیران بحث می‌کردیم که شیرخوارگاه، حاکمیتی است و وحی منزل نیست که آن‌ها را به بخش خصوصی مانند مراکز شبه‌خانواده بدهیم. این اتفاق در عمل هم افتاد اما همه استان‌ها به همان خیرین که در مرکز هستند زنگ می‌زدند و می‌گفتند که بیایید و این شیرخوارگاه‌ها را بگیرید؛ یعنی قدرت در آنجا تقویت نشده بود و توسعه نامتوازن نیز طوری است که تمام قدرت علمی و عملی اینجا متمرکز شده است. 

 خیریه‌ها سنتی و مدرن‌اند و حد وسط ندارند

 تقی‌پور در ادامه گفت: من کارشناسی ارشد فرهنگ و زبان‌های باستانی دارم. در فرهنگ باستانی، یک طیف «اهورامزدا – اهریمن» داریم و وسط آن هم طیفی وجود ندارد. داشتم فکر می‌کردم در زمینه خیریه‌ها نیز این دو سر طیف بدون حد وسط را داریم؛ یعنی یک خیریه سنتی و یک خیریه مدرن داریم و به همین دلیل است که وقتی کسی می‌خواهد کیسه پارچه‌ای تولید کند، به او می‌گویند می‌خواهید کار ما را خراب کنید؛ زیرا فقط یک نگاه سنتی یا مدرن وجود دارد و این وسط نیز طیفی به چشم نمی‌خورد. از آن طرف در خیریه سنتی نیز قضیه به صورت زبان‌به‌زبان و دهان‌به‌دهان کار می‌کند اما در خیریه مدرن، بحث استراتژی و رشته دانشگاهی و دانشگاه مطرح است. 

 وی تصریح کرد: در این دوره، ترانزیشن (جابجایی) از سنتی به شکل مدرنِ کار مطرح است، اما اینکه باید چه کاری انجام بدهیم تا این ترانزیشن با کمترین هزینه و با نگهداشت سرمایه قبلی و اضافه‌شدن سرمایه جدید که نسل جدید هستند پیش برود، شاید آن دغدغه بزرگ باشد. در این نگاهِ «اهورامزدا – اهریمنی» است که نسبت به خیرین خارج از کشور نیز برخی نگاه‌ها شکل می‌گیرد. اما خیّر خارج از کشور نیز دارد کمک می‌کند و شاید یکی از سخت‌ترین کارهایی که در تمام زندگی‌ام انجام داده‌ام این بوده است که ثابت کنیم خیّر آن طرف‌ هم دارد کمک می‌کند و دغدغۀ ایران را دارد. اگر این طیف در نگاه دولت‌ها، دانشگاه‌ها و در بحث رشته‌هایی که بتوانند این کار را در حوزه دانشگاهی انجام بدهند مطرح شود، کار را جلو می‌برد.

 عضو هیئت‌مدیرۀ مجمع خیرین کشور گفت: در آمریکا دو میلیون تشکل مردم‌نهاد وجود دارد اما در ایران با در نظر گرفتن گروه‌های جهادی، حدود 70 هزار تشکل مردم‌نهاد داریم. خیلی اوقات صحبت می‌شود که چقدر آمریکایی‌ها آدم‌های خوبی هستند که این تعداد سازمان مردم‌نهاد دارند. اما واقعیت این است کسی که آنجا درآمدش میلیون‌دلاری می‌شود، به نفعش است که برود و یک سازمان مردم‌نهاد تأسیس کند و به جای اینکه پولش را به دولت بدهد، در زمینه‌ای که علاقه دارد آن را خرج کند. از طرفی از اصل مالیات این فرد هم کاسته می‌شود. اما ما در ایران درگیر این هستیم که اگر طرف این جاده را آسفالت کرده است، آیا این کار مربوط به کارخانه خودش بوده است که قصد داشته مقابل کارخانه خودش را آسفالت کند و از هزینه قابل پرداخت مالیاتی‌اش کم کند؟ یا دلیل دیگری داشته است؟

 خیریه‌ها کمتر به نوآوری و کارآفرینی اجتماعی فکر می‌کنند

 مدیرعامل مؤسسه خیریه نیک‌گامان جمشید در ادامه گفت: بحث توسعه زیست‌بوم مطرح می‌شود، اما وقتی شرایط اقتصادی به قدری خراب می‌شود که ما از توسعه عقب‌نشینی کرده‌ایم و داریم به معیشت فکر می‌کنیم و دولت هم در درجه اول باید بتواند این‌ها را درست کند، فکر می‌کنم ما می‌توانیم به این استراتژی، بهتر نگاه کنیم. الان خروجی قریب به اتفاق مؤسسات خیریه ما در بهترین حالت این است که یک به علاوه یک آن‌ها بشود دو، اما بحث‌هایی مانند سوشیال ایمپکت (اثربخشی اجتماعی) و ایجاد ارزش اجتماعی و ... در رده‌های بعدی قرار می‌‎گیرد و این در حالی است که باید نوآوری اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی اتفاق بیفتد.

 وی در انتهای صحبت‌‎های خود بیان کرد: یک موضوع دیگر اینکه ما اینجا دسته‌بندی کرده‌ایم و هیومنیترین و اکتیویست را تفکیک کرده‌ایم. من و موسسه‌خیریه‌ام و کلا خیرین و موسسات خیریه  هیومنیترین هستیم. در جهان، حمایت‌طلبی یا همان مطالبه‌گری در دو شکل «اصلاح گر» و «الغاگر» رخ می‌دهد. باور من این است که مطالبه‌گری الغاگرانه حتی در حوزۀ هیومنیترین‌ها هم سبب تنش می‌شود با نوعی خودنمایی و ابزارهایی چون تحصن و ... روبه‌روست. شاید غیر علمی به نظر بیاید اما در عمل  «القاگر» به جای «الغاگر»  که مطالبه‌گری بشردوستانه را مبتنی بر قانون با گفت‌وگو با حکمران نظر او را  به نظر هیومنترین نزدیک می‌کند در فرهنگ ما جواب بهتری دهد. تکلیف روش اصلاح‌گرا هم که مبتنی بر آرامش است مشخص است.

 دکتر تقی‌پور تصریح کرد:  ما اینجا چون از بیش از صد سال پیش و حتی پیش از آن  گفتمان را پله به پله شکل نداده‌ایم، اگر بخواهیم نوع الغاگر را داشته باشیم تنش ایجاد می‌شود. اما بحث این است که فارغ از بحث حمایت‌طلبی، وقتی بحث اکتیویستی از هیومنیترین بودن کلاً جدا شده است و این دو تفکیکِ معلوم قانونی دارند، پس دیگر معلوم است که منِ هیومنیترین که غیرسیاسی، غیرتجاری و غیرانتفاعی هستم و آمده‌ام و دارم کار می‌کنم، دیگر کاری با مسائل سیاسی ندارم و استعلام‌هایم هم از منظر سلامتِ امنیتی شخصی و سازمانی گرفته شده است و اگر از من چیزی پرسیده شود، چیزی می‌گویم که به نفع میهن، مردم میهن، مردم  و به قول مردان خدا، در راه خداوند و پیامبر و ائمه و صرفا در جهت انسان‌دوستانه است.

 وی یادآور شد: اکتیویست‌ها هم در اتحادیه‌ها، کانون‌های وکلا و احزاب سیاسی مجراهای اخذ مجوز خود را دارند و بر مبنای قانون مطالبه گری و حمایت‌طلبی می‌کنند که از نظر بنده، فرآیندی کاملاً تفکیک‌شده از موسسات خیریه است. موسسه غیرسیاسی، غیر دولتی، غیر انتفاعی و غیر تجاری کلاً نوع رفتارش با حکمران و نیز با اکتیویست متفاوت است و از نظر بنده نباید هیچگونه تداخلی بین آنها ایجاد شود.

 مهندس احمد بختیاری؛ مدیرعامل سازمان مردم‌نهاد خانه نجات ایران سخنران دیگر این میزگرد بود که در ابتدای صحبت‌های خود به ارائه آماری از سازمان‌های مردم‌نهاد در ایران پرداخت و بیان کرد: وزارت کشور و استانداری حدود 11 هزار سازمان مردم‌نهاد ثبت کرده‌اند، سازمان بهزیستی حدود 9 تا 10 هزار، وزارت ورزش و جوانان چهار هزار و 300 و ناجا زیر هزار سازمان. مراکز نیکوکاری کمیته امداد حدود 10 هزار مرکز است و بسیج هم بین 50 تا 110 هزار گروه جهادی دارد. در حالی که آمریکا دو میلیون و هند نیز یک میلیون و 870 هزار تشکل مردم‌نهاد دارد. وقتی سراغ ترکیه برویم که تقریباً جمعیت آن‌ها نزدیک به ما است، می‌بینیم که آن‌ها 119 هزار تشکل مردم‌نهاد واقعیِ ثبت‌شده دارند. در آمار ما هم اگر گروه‌های جهادی و مراکز نیکوکاری را کم کنیم، با عدد 30 هزار تایی رو‌به‌رو می‌شویم که 15 هزار مورد آن غیرفعال هستند.

 وی در ادامه افزود: اما باید به بخش مدیریت بحران بپردازم که تشکل ما به صورت تخصصی در این حوزه است و دبیر شبکه ملی تشکل مدیریت بحران نیز تشکل ماست و با آقای ربیعی نیز از پلاسکو کار مستقیم انجام دادیم. در زمان بحران‌ها همه تشکل‌هایمان دوست دارند پای کار بیایند و می‌آیند. چه شما به عنوان دولت دلتان بخواهد یا دلتان نخواهد آن‌ها می‌آیند. دغدغه ما این است که اگر این‌ها می‌آیند، هدفمند و برنامه‌ریزی‌شده بیایند و از احساسات مردم به نفع آدم‌های آسیب‌دیده درست استفاده کنیم.

 تشکل‌ها در خیلی از مواقع، خودشان بحران‌زا هستند!

 مدیرعامل سازمان مردم‌نهاد خانه نجات ایران تصریح کرد: قانونی در مرداد 1402 به عنوان آیین‌نامه تشکل‌ها و مشارکت‌های مردمی در بلایا ابلاغ شد که به تمام وزارتخانه‌ها و سازمان‌های ماده 2 قانون مدیریت بحران کشور که 83 دستگاه است، شش ماه وقت داده است تا تشکل‌های مرتبط با خود را شناسایی کنند، نقش‌هایشان را به آن‌ها بگویند، یک تمرین و مانور داشته باشند و در نهایت یک شناسه برایشان صادر کنند که اگر این‌ها در زمان حادثه رفتند و آسیب دیدند، آن قانون فداکار خدمت، شامل حالشان بشود. اما این آیین‌نامه روی زمین مانده است. اما از این می‌گذرم. فقط می‌خواستم بگویم در حوزه بحران این موضوع مهم است. خیلی اوقات وقتی تشکل‌های ما وارد بحران می‌شوند به جای اینکه کمک کنند، ممکن است آسیب بزنند؛ چون آشنا و آگاه نیستند و حتی خودشان مواجهه با بحران را بلد نیستند. در این زمینه خیلی می‌توانیم کمک کنیم و رئیس سازمان بحران هم اخیراً تغییر کرده است و جا برای توسعه در این زمینه فراهم است. 

 بختیاری گفت: اما موضوع مهم بعدی اینکه وقتی آقای دکتر ربیعی از وزارت کار رفتند و سخنگوی دولت شدند، جلساتی با موضوعات اجتماعی برگزار می‌کردند و چندباری هم ما خدمت ایشان رسیدیم. حال باید تأکید کنم که خلأ یکپارچگی متولیان حوزه‌های اجتماعی به شدت پررنگ و جدی است. یعنی معاون اجتماعی فلان وزارتخانه دارد کاری را انجام می‌دهد که فلان وزارتخانه هم می‌خواهد برود و همان کار را انجام بدهد ولی فکر می‌کنم این‌ها حتی در هواپیما هم یکبار به صورت مشترک کنار هم ننشسته‌اند که در جریان امور یکدیگر باشند. من از دکتر ربیعی خواهش می‌کنم معاونان اجتماعی تمام وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دیگر که زیرنظر وزارتخانه‌ها نیستند و یکسری از نهادها که زیر نظر دولت هم نیستند را دور هم جمع کنید و جلسات فصلی و ماهیانه داشته باشید. می‌شود شروع پرقدرتی داشت و بعد کار را مستمر پیش برد تا همه یکبار بدانند که باهم دارند چکار می‌کنند.

 نتوانستیم یک خیّر یا کارآفرین را برجسته کنیم

 وی در ادامه تصریح کرد: اعتقاد دارم چیزی که بسیار مهم است امید است و این امید موقعی زنده می‌ماند که ببینیم یک اتفاقی دارد می‌افتد. الان دور این میز تعدادی آدم داریم و من می‌ترسم چندسال دیگر همین آدم‌ها هم نباشند؛ زیرا تقریباً در دولت‌ها در 20 سال گذشته هیچ کار مفیدی نکرده‌ایم که چنین افرادی پیدا شوند و رشد کنند. جوان دهه هشتادی با ادبیات دیگری با ما صحبت می‌کند و وقتی به او می‌گوییم داوطلب کار خیر شو، می‌گوید که چی؟ برای این سؤال من پاسخی ندارم که بدهم؛ چون نه رسانه ملی و نه ارتباطات داشته‌ام و نه می‌توانسم یک شخصیت کارآفرین را برجسته کنم. دولت هم هیچ‌وقت به این آدم‌ها نگاه نکرده است. دولت در این دو دهه درگیر این بوده است که ان‌جی‌او، چریتی، تشکل و سازمان‌های اینچنینی آیا خوب است یا بد است. مدام هم سینوسی عمل کرده است؛ یعنی یک دوره گفته این‌ها خوب است و یک دوره گفته بد است. یک دوره گفته این سازمان‌ها را رشد بدهیم و یک دوره گفته رشد ندهیم. اما این مسئله در دنیا امروز تمام شده است.

 مدیرعامل سازمان مردم‌نهاد خانه نجات ایران گفت: قطعاً تشکل و ان‌جی‌او خوب است. اما چطور باید این را رشد بدهیم و بزرگ کنیم و این اقدام را انجام بدهیم که همه ما بگوییم زیر یک تشکل داریم کار می‌کنیم؟ برای این چه کار کرده‌ایم؟ هیچ‌کار. بازیگر و فوتبالیست را بزرگ کرده‌ایم که یک لگد به ما بزند و برود و بعد بترسیم و بگوییم بقیه را بزرگ نکنیم، اما کدام‌یک از این چهره‌های عرصه خیر و کارآفرینی را بزرگ کرده‌ایم که حالا انتظار داریم تتلو انقدر فالور نداشته باشد و من داشته باشم. ما می‌ترسیم که این‌ها بزرگ شوند و هیچ‌کاری هم نکرده‌ایم. همانطور که پلیس خوب و بد، روحانی خوب و بد، قاضی خوب و بد و استاد خوب و بد داریم، تشکل خوب و بد هم داریم و این هیچ‌چیز عجیبی نیست که بگوییم نباید تشکل بد داشته باشیم.

 وی تصریح کرد: اگر بخواهیم الگوسازی و اعتمادسازی کنیم باید با شفافیت جلو برویم و این الگوسازی زمانی رخ می‌دهد که دغدغه آدم‌های فعال در امر خیر این نباشد که بنشینند و با شما صحبت کنند و بگویند شما را به خدا فلان‌کار را نکنید، بلکه باید دغدغه آن‌ها این باشد که بگویند ما یک چیزی را پیدا کرده‌ایم و حالا بیایید باهم این کار را انجام بدهیم. 90 درصد از تشکل‌های ما در حوزه تأمین اجتماعی، مالیات و ... مشکل دارند. مشکل بزرگ‌تر اینکه داوطلب در یک تشکل نمی‌تواند برود و کار کند؛ قانون کار می‌گوید این شخص اشتباه می‌کند اگر این کار را بکند. ما در چند سال قبل، 200 میلیون جریمه شدیم و بعد فهمیدیم که اداره کار کد ملی یکسری از داوطلبین ما را گرفته و پنج سال بعد جریمه‌اش را فرستاده است. فقط هلال احمر رفته و یک قانونی را گرفته است که از داوطلب می‌تواند استفاده کند اما ان‌جی‌اوی من نمی‌تواند از داوطلب استفاده کند. با این وضعیت چطور می‌توانیم فرهنگ کار داوطبانه را ترویج بدهیم و این فرهنگ رشد کند؟ خود قانون کار ما مقابل این فرهنگ می‌ایستد و می‌گوید چنین چیزی نداریم.

 خیریه‌ها افزون بر وظایف حرفه‌ای، وظایف عمومی هم دارند

 بختیاری گفت: من فکر می‌کنم به غیر از اینکه خیریه‌ها و تشکل‌های غیردولتی یکسری وظایف حرفه‌ای دارند؛ مانند حوزه اعتیاد، زن، کودک و ... ، یکسری وظایف عمومی هم دارند و آن اینکه چطور داوطلب جذب کنند و پرورش بدهند و چطور فرهنگ کار خیر و داوطلب را رشد بدهند و اینکه چطور الگو بسازند. این بخشِ مسئولیت اجتماعی مؤسسات غیردولتی است که به قدری درگیر مسائل زد و خورد با مواضع قانونی و مجوز و ... هستند که به این نمی‌رسند. از این چندهزار تشکل فعال اگر بپرسید چند تشکل داوطلب می‌گیرند می‌بینید که زیر 500 تشکل داوطلب قبول می‌کنند و بقیه دنبال خیّر هستند و می‌گویند خیّر بیاید و داوطلب به درد ما نمی‌خورد. دلیلش این است که کار را برایشان سخت کرده‌ایم.

 وی در ادامه افزود: یکسری موضوعات وجود دارد مانند ساخت مدارس در مناطق محروم یا اهدای کیف و وسیله‌هایی به کودکان زیر کلاس پنجم که در این زمینه‌ها مشکلاتی به وجود آمده است؛ زیرا هیچ‌وقت یک اطلس نداشته‌ایم که بدانیم این روند ساخت مدرسه و کمک‌رسانی چه زمانی تمام می‌شود. از این طرف می‌گوییم بچه مدرسه‌ای کم شده است، پس قطعاً مدرسه هم باید کم بشود و خانه سالمندان باید زیاد شود، زیرا سن دارد به سمت آن طرف می‌رود، اما این طرف مدام داریم مدرسه می‌سازیم و فریاد می‌زنیم که خیلی‌ها در مدرسه درس نمی‌خوانند. اما باید یک جایی باشد که تمامش کند و بگوید دو هزار و 500 عدد مدرسه شش‌کلاسه و ... کم داریم و این اطلس هم این نقاط را نشان می‌دهد. اگر شهر و روستای جدیدی هم زاییده شد برای آن‌جا هم فکری می‌کنیم تا یک مدرسه هم در آن‌جا بسازیم. البته این در صورتی است که فکر کنیم آموزش‌وپرورش هیچ خاصیتی ندارد و نمی‌تواند حتی مدرسه پنج مدرسه هم بسازد.

 مدیرعامل سازمان مردم‌نهاد خانه نجات ایران تصریح کرد: این اطلس که می‌تواند حوزه‌های مختلف را پوشش بدهد، می‌تواند کار مجموعه آقای دکتر ربیعی باشد که به عنوان بخش اجتماعی ریاست جمهوری فعالیت می‌کنند؛ یعنی یک جایی تمام‌کنندگی وجود داشته باشد. مردم خوششان می‌آید که ببینند تا تکمیل یک چیزی چقدر مانده است و با چقدر اعتبار می‌شود آن را تکمیل کرد و خیالشان راحت بشود که این موضوع تمام شد. دو موضوع این مدلی را بتوانیم سرو‌سامان بدهیم ارزشمند است.

 در ادامه این مراسم، دکتر فاطمه مهاجرانی؛ سخنگوی دولت چهاردهم به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: خیلی خوشحالم که در جمع نیکوکاران هستم. حوزه‌های کار خیر یک حال خوبی به آدم می‌دهد که با هیچ حوزه دیگری قابل مقایسه نیست. مثال من و خیرین، مانند آدمی است که در بازار عطاران می‌رود. درست است که عطر نمی‌خرد اما بوی عطر می‌گیرد. آدم وقتی در این جلسات شرکت می‌کند بوی عطر می‌گیرد.

 وی در ادامه افزود: ما در یک جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که کهن‌الگویمان، کهن‌الگوی قهرمان است و به دنبال پرورش قهرمان هستیم؛ یعنی در جامعه ما معمولاً آن چیزی که در مدیریت ژاپنی به آن کایزن یا بهبود مستمر می‌گویند، وجود ندارد، ما عادت به خانه‌تکانی شب عید داریم و عادت به معرفی یک قهرمان ملی داریم که بگوییم این آدم کل موضوعات عالم امکان را حل کند. از آنجایی که یک چنین موجودی وجود ندارد، لذا در ذهن ما دائم تجربه شکست‌های مکرر به وجود می‌آید. این از یک‌سو یک موضوع خیلی عمیقی است و کسانی که در حوزه فرهنگ و تاریخ مطالعه می‌کنند بهتر در جریان این موضوع قرار دارند.

 ساختار اداری ما معیوب است

 مهاجرانی تصریح کرد: نکته دیگر اینکه ساختارهای اداری ما معیوب است. وقتی می‌گوییم سازمان، این سازمان، ساختار، سیستم و هدف دارد و این‌ها باید یکجایی باهم همسو شوند نه اینکه علیه یکدیگر کار کنند. تا جایی که من فهم می‌کنم هیچ دو نفری در حوزه دولت نمی‌خواهند باهم تعارض پیدا کنند، اما ناخواسته اهدافشان این‌ها را در مقابل هم قرار می‌دهد و ما در طول این سال‌ها به دلیل نداشتن ساختار و سیستم درست، بسیاری از آدم‌هایی را که باهم دوستان بسیار شفیقی هستند و خیلی هم آدم‌های خوبی محسوب می‌شوند در فضاهایی قرار می‌دهیم که ناخواسته باهم تعارض‌های جدی پیدا می‌کنند. در حوزه امر خیر این موضوع خیلی جدی‌تر است.

 سخنگوی دولت چهاردهم در ادامه افزود: نکتۀ دیگر عدم دقت در انجام کارهای خیر است. به خاطر دارم که در بخش نوسازی مدارس بودم و یک نفر آمد و گفت می‌خواهم در بشاگرد مدرسه بسازم. من به مدیرکل استان هرمزگان زنگ زدم و گفتم این فرد می‌خواهد در بشاگرد مدرسه بسازد. بعد گفتم سرانه بشاگرد در زمینه محیط آموزشی چقدر است؟ گفت سرانه هر دانش‌آموز در بشاگرد بالای شش‌متر است. توجه کنید که سرانه دانش‌آموز در کل کشور پنج متر و 20 سانتی‌متر است اما در بشاگرد بالای شش‌متر است. این نشان می‌دهد که ما این همه هزینه کرده‌ایم اما به دستاورد نرسیده‌ایم؛ یعنی موضوع فقر در سیستان‌وبلوچستان، بشاگرد، خراسان شمالی، گلستان و ... نتوانسته به صورت کامل حل شود. پس ساختار و سیستم ما که نقص دارد و این سر جای خودش است که یک بخش از مسئله است.

 عزت نفسِ فردِ نیازمند، خدشه‌دار نشود

 وی تصریح کرد: مسئله دیگر این است که منِ نوعی فکر کرده‌ام اگر از روی احساسم به سیستان‌وبلوچستان بروم و کفش توزیع کنم، مشکل را حل کرده‌ام، در حالی که این اتفاق نمی‌افتد. اتفاقا با این ورودهای مکرر، فرهنگ بومی آن‌ها را نیز دستکاری کردیم و با آدم‌هایی مواجه شدیم که دیگر عزت نفس هم ندارند. لذا در حوزه کارهای اجتماعی که همه دوستان تجربه‌های ارزشمندی دارند و حتماً خیلی‌ها تحصیلات مرتبط نیز دارند باید توجه شود که میزان مداخلات خیلی باید لطیف و حساب‌شده باشد و به نحوی باشد که کرامت انسانیِ فرد، آسیب نبیند.

 مهاجرانی گفت: بنابراین یکی از موضوعاتی که با آن در حوزه‌های کار خیر مواجه می‌شویم، چنین موضوعاتی است. من دیدم که یکی از خیریه‌ها می‌گفت چیزی به نام درخت آرزوها طراحی کرده‌ایم. می‌گفت بچه می‌گوید دلم می‌خواهد فلان‌چیز را داشته باشم و بعد یک نفر این آرزو را برآورده می‌کند و مانند یک قهرمان برای او مثلاً یک دوچرخه می‌آورد! ممکن است این کارها در لحظه کارایی داشته باشد که حتماً هم همینطور است؛ زیرا دقیقاً روی عواطف آدمی دست می‌گذارد و اشک همه را درمی‌آورد، اما در درازمدت تمام کوشش این بچه را از او می‌گیرد؛ چراکه او یاد گرفته است که همیشه یک کسی هست که می‌آید و درخت آرزوهایش را بارور می‌کند و او را به خروجی می‌رساند.

 توسعه با واسطه‌گری ان‌جی‌اوها میان دولت و ملت حاصل می‌شود

 وی در ادامه تصریح کرد: البته خوشحالم که در حوزه کار خیر، فعالیت‌های عمیقی هم انجام می‌شود. واقع مطلب این است که جامعه توسعه پیدا نمی‌کند و اجتماعی نمی‌شود مگر اینکه رابطۀ دولت و ملت با وجود ان‌جی‌اوها شکل بگیرد و ان‌جی‌اوها حد واسط شوند. یکی از دلایلی که جامعه ما الان به شدت دچار افت سرمایه اجتماعی است این است که یک زمانی آمدیم و از ان‌جی‌اوها بت ساختیم و یک زمانی هم اژدها. اما هیچ‌کدام از اینها درست نیست و باید روی سر ان‌جی‌او‌ها بیاییم و مانند دیگر موضوعات اجتماعی، قاعده، قانون، رویه و نظارت و بازرسی داشته باشیم. کجای دنیا اجازه می‌دهند که هرکسی هر کاری دلش می‌خواهد بکند؟ طبیعتاً یکسری قاعده و قانون می‌گذارند و می‌گویند در فلان حیطه حق ورود ندارید و مواردی از این دست را مطرح می‌کنند. هرچقدر که این موضوعات بیشتر باشد ان‌جی‌اوها بهتر و راحت‌تر کار می‌کنند و روان‌تر به کارشان ادامه می‌دهند. 

 سخنگوی دولت چهاردهم در ادامه افزود: نکته دیگر اینکه نمی‌دانم دوستان چقدر با سامانه سخا که سامانه خیر و احسان است آشنا هستند و با آن تماس دارند. چندین اقدام مانند این طرح صورت گرفته است برای اینکه این ان‌جی‌او‌ها بتوانند خدماتشان را به شکل منسجم ثبت کنند و به نحوی بتوانند هم‌افزا شوند. از دهه هشتاد ذیل اتاق بازرگانی این اقدامات شروع شد و افراد فعال در انجا مثل آقای خامنوی، مجموعه‌ای را با نام شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری تأسیس کردند که موجب انسجام خیریه‌ها بشود. این شبکه تاکنون خوب پیش رفته ولی به آن جایی که باید می‌رسید، نرسیده است. این موضوع مهمی است؛ زیرا وقتی مجموعه‌ها خودشان تشکل پیدا می‌کنند و از حالت انفرادی خارج می‌شوند، توان چانه‌زنی‌شان زیادتر می‌شود.

 وی تصریح کرد: یکی از کارهایی که به نظر می‌آید [پایگاه خبری] خیر ایران دارد خوب انجام می‌دهد این است که کمک می‌کنند که این اخبار برسد و این شبکه‌ها معرفی شوند و مجموعه‌هایی که کارهای کوچک انجام می‌دهند شناسانده شوند. به شدت اعلام علاقه‌مندی می‌کنم نسبت به این فعالیت‌ها و کمک در این زمینه‌ها؛ زیرا خودم را از این جنس می‌دانم و اتفاقاً سخنگویی دولت را بسیار کوتاه‌مدت می‌دانم و اعتقاد دارم که من معلم دانشگاه و از جنس جامعه هستم؛ لذا اگر این فرصت در اختیار من قرار دارد باید حداکثر استفاده را بکنم تا فاصله دولت و ملت را کمتر کنم. بر همین اساس من خدمت دوستان اعلام آمادگی و علاقه‌مندی می‌کنم که در خدمتتان هستم و در کنار دکتر ربیعی و بلکه پشت سر ایشان که استاد من هستند، هر زمانی که باید کاری یا کمکی انجام شود به سهم خودم به صورت تمام و کمال در خدمت دوستان هستم.

 دکتر علی ربیعی؛ دستیار اجتماعی رئیس جمهور و رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات آخرین سخنران این میزگرد بود. وی در بخش اول صحبت‌های خود به بخشی از صحبت‌‌های دیگر افراد حاضر در مراسم اشاره کرد و گفت: مباحث آقای ملانوری را کاملاً درست می‌دانم و معتقدم که جای این مباحث خالی است. به همین دلیل بود که در سه سال گذشته رفتیم تا یک مجوز از دانشگاه برای توانمندسازی خیریه‌ها بگیریم و یک پودمان هم گرفتیم و فراخوان هم دادیم که عنوانش هم مدیریت تشکل‌ها و سمن است. 

 وی افزود: درباره فرهنگ عمومی نیز باید بگویم که شرایط روحی و روانی ایران امروز یک مقدار ما را دچار سختی کرده است. مسئله اجتماعی ایران امروز در میان آسیب‌های مختلف، روانی است و ناامنیِ روانی، بزرگ‌ترین مسئله اجتماعی ایران است. بنابراین روی خیرِ جمعی کار کردن بسیار دشوار است اما خوشبختانه در ارزش‌های نسل جدید این هم وجود دارد؛ یعنی در ارزش‌های جدید نسل دهه هفتادی به‌بعد، خیر جمعی نیز وجود دارد.

 وی در ادامه افزود: دکتر نبی به کارآفرینی اجتماعی تأکید کردند و در زمینه اعطای مجوزها مطالباتی داشتند که من حتماً این را دنبال می‌کنم. متولی این بخش از مجوزها بیشتر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است؛ زیرا اشتغال خُرد و کوچک است و باید در این زمینه تسهیل‌گری صورت بگیرد. ایشان بحث‌های دیگری هم داشتند که وارد نمی‌شوم. مثلاً بحثی درباره مقایسه هزینه کمپ و اشتغال داشتند. ما نمی‌توانیم کمپ را رد کنیم اما می‌توانیم آن را به عنوان یک کار اصلی تلقی نکنیم.

 نتایج جلسه را از خیر ایران اطلاع‌رسانی می‌کنیم

 ربیعی گفت: یک یادداشتی دارم دربارۀ آقایی که سرش از گور بیرون آمده بود. البته اینکه در شبکه‌های اجتماعی پخش شد به دلیل حق‌طلبی نبود بلکه اغراض سیاسی پشت آن وجود داشت اما من به آن‌جا رفتم و با آن آقا هم مصاحبه کردم و حدود 50 دقیقه مصاحبۀ عمیقِ نیمه‌‌ساختاریافته با او انجام دادم که تبدیل به یک مقاله‌ای با عنوان کالبدشکافی گورخوابی شد. به هر تقدیر من قبول دارم که این دسته از افراد هر چند وقت یکبار به کمپ می‌روند و دوباره معتاد می‌شوند اما از آقای دکتر نبی می‌خواهم که این مشکلات را بنویسند تا من دنبال کنم. نتیجه این جلسه را نیز از طریق رسانه خیر ایران اطلاع‌رسانی خواهیم کرد. 

 دستیار اجتماعی رئیس جمهور بیان کرد: همچنین با بحث خانم یاوری هم آشنا هستم. ایشان با حدود 12 بچه کارشان را آغاز کردند اما خوشحالم این عدد، امروز، افزایش چشمگیر یافته است. یک زمانی برای بچه‌هایِ شهید بهزیستی مراسم گرفته بودیم و همان موقع با موضوع «شهدای بی‌چشم‌انتظار» سخنرانی کردم. همیشه فکر می‌کردم این بچه‌های بهزیستی را چه کسی دنبال می‌کند و چه کسی به آن‌ها می‌گوید «کجایی»؟ این کجایی گفتن، همیشه در ذهن من بود. اگر والدین ما زنده باشند هنوز هم به ما می‌گویند کجایی و ما هم به بچه‌های خودمان می‌گوییم کجایی. این کجایی، عبارت لذت‌بخشی محسوب می‌شود اما کسی نیست که به این بچه‌های بهزیستی بگوید کجایی و من خیلی دوست داشتم یک نهاد میانی میان خروج از سازمان‌های نگهدارنده و جامعه وجود داشته باشد که این‌ بچه‌ها اجتماعی بشوند.

 وی در ادامه افزود: این بچه‌ها در زندگی‌شان مرد نمی‌بینند و وقتی از مراکز نگهداری خارج می‌شوند، در معرض اولین تجربه عاشقانه که قرار می‌گیرند بسیار لطمه می‌خورند. بنابراین خیلی دوست داشتیم این نهاد میانی تأسیس شود. اسامی‌ای هم پیشنهاد شد که به خاطر دارم که قبول نکردم. آن موقع از دوستانی که شرکت‌های بزرگ دولتی داشتند نیز خواهش کردیم که برنامه‌ای برای استخدام آن‌ها داشته باشند. به هر حال باید در این زمینه کاری بکنیم. 

 دستیار اجتماعی رئیس جمهور بیان کرد: بحث دکتر نحوی‌نژاد درست است و ما در زمینه مباحث مربوط به رفاه بازنگری نکردیم اما اگر می‌توانستیم نظامِ چندلایه حمایتی را درست مطرح می‌کردیم، الان وضعیت بهتر بود. اگر یارانه مشروط را امضا می‌کردیم به نظر من مسئله آموزش و بازماندگی از تحصیل نیز حل می‌شد. اصلاح این‌ها نیز الان خیلی سخت است. وقتی شما مسیری را می‌روید دیگر نمی‌توانید آن را اصلاح کنید. وگرنه اگر از ابتدا یارانه را به صورت هدف‌مند و معطوف به انجام گرفتن کاری می‌دادیم شرایط متفاوت می‌شد. پایگاه رفاهی نیز متأسفانه تعطیل شد اما اگر احیا شود خوب است.

 ربیعی گفت: دربارۀ اطلس رفاهی و خیریه نیز یکی از دوستان نکاتی را بیان کرد که باید بگویم آمایش اجتماعی و فقر در کشور انجام شده است و الان می‌دانیم که بازماندگی از تحصیل را در کدام نقاط کشور داریم و معدل کدام منطقه پایین‌تر است و در کدام درسی این نمرات پایین‌تر است. بر این اساس کار می‌شود اما بانک رفاهی اگر به بحث خیریه‌ها متصل شود می‌تواند کمک زیادی بکند. یک نکته نیز دربارۀ اکوسیستم فعالیت اجتماعیِ مولد توسط خانم دکتر یادگار گفته شد که با این حرف‌ها آشنا هستم اما باید دقیق‌تر در این زمینه بررسی کنم.

 میان کار خیریه‌‌ها و مطالبه‌گریِ سمن‌ها خلط نکنیم

 وی در ادامه بیان کرد: اما درباره نکات خودم باید بگویم، اولین مسئله این است که ما یا «خیریه» داریم یا «سمن‌های مطالبه‌گر» اما اغلب این‌ها را باهم قاطی می‌کنیم و بعضاً هم این‌ها را با کار سیاسی قاطی می‌کنیم. اولین گام این است که باید به شدت از این کار پرهیز کنیم. نمی‌گویم خیریه نباید مطالبه‌گری کند اما یک نفر است که کارش اصلاً خیریه نیست و فقط مطالبه‌گر است که یک چیز دیگر است و می‌شود سمن و مطالبه‌گریِ محیط زیست را در دستور کار خود قرار می‌دهد. اما یکی هم هست که جریان درست می‌کند تا کارتن‌خواب‌ها را اصلاح کند. بنابراین باید این‌ها را تفکیک کنیم.

 ربیعی گفت: در دورانی که مسئولیت داشتم اجازه ندادم که حتی یک خیریه تعطیل شود، ولی در یکجا زورمان نرسید، برای اینکه دیدم فعالیت‌ها در آنجا قاطی شده بود و هنوز هم دنبال این هستم که احیا بشود و دارم ملاقات‌هایی می‌کنم که بتوانم آن را احیا کنم. پس بنابراین باید مواظب باشیم که از این حیث لطمه نخوریم و از دوستان خیر ایران هم می‌خواهم که در این زمینه گفتمان‌سازی کنند که میان امر سیاسی، مطالبه‌گری و خیریه تفکیک قائل شویم. مطالبه‌گری را دوست دارم و باید باشد. مطالبه‌گری با مکتب انتقادی درهم می‌آمیزد اما جریان خیریه متفاوت است. ان‌جی‌اوی مطالبه‌گر، حزب نیست اما باید مجوزش را بگیرد. 

 دستیار اجتماعی رئیس جمهور بیان کرد: نکته دیگر، اهمیت گسترده‌تر کردن طیفِ کارِ خیر است. یک وقتی فکر می‌کردم که یکسری آدم را انتخاب کنیم تا بروند و یکسری آدم را بخندانند و خوشحال کنند و می‌گفتم این طیف خیر را اینطور توسعه بدهیم. یا اصلاً برخی آدم‌ها بروند و در خیابان با آدم‌های دیگر سلام و علیک بکنند. گاهی اوقات که حال آدم بد است و یک کسی احوال آدم را می‌پرسد موجب خوشحالی می‌شود. بنابراین می‌شود اینگونه طیف خیر را گسترش داد و خیرهایی نظیر کاستن از نگرانی دیگران، همدلی و همزبانی و مواردی از این دست را توسعه بدهیم. خیّرهایی هستند که پول نمی‌خواهند و می‌توانیم این‌ها را توسعه بدهیم.

 دولت چهاردهم دولت خیر جمعی است

 وی در ادامه افزود: دلم می‌خواهد بگوییم دولت چهاردهم، دولت خیر جمعی است. اسم گذاشتن روی هر چیزی مانند بچه اثر وضعی دارد و از شما می‌خواهم که به دلیل همین اثرگذاری وضعی، به ما بگویید دولت خیر جمعی. وفاق را هم نوعی خیر جمعی می‌دانم. اما چند کار را هم باید دنبال کنیم؛ یکی اصلاح نگاه به سمن‌ها است. در فرایند دادن مجوز مشکلات زیادی داریم. شاید دوستان باور نکنند اما من که [به عنوان وزیر] متولی سازمان بهزیستی بودم، به دلیل اینکه تعارض منافع نشود گفتم تا خودم هستم مجوز نمی‌گیرم و الان سه سال است که نتوانسته‌ام برای یک خیریه‌ای که دارم مجوز بگیرم. یکی از اعضای هیئت‌مدیره من نیز خانم مهاجرانی بود و دیگران را هم دوستان می‌شناسند. پس باید این مشکلات در زمینه صدور مجوز را حل کرد.

 ربیعی گفت: یک موضوع دیگر درباره توانمندسازی است. در این زمینه ایده‌ای دارم و دوست دارم شما هم کمک کنید. ما به «دفتر توانمندسازی و ارتقای سازمان‌های مردم‌نهاد و خیریه‌ها» نیاز داریم. مانند اورژانس اجتماعی که دنبال آسیب می‌رود این هم می‌تواند در همان فضا باشد و البته که شبیه اورژانس اجتماعی هم نیست. سازمان‌ها نیازمند توانمندسازی هستند و برخی از آن‌ها نیز باید حذف شوند. یک کار دیگری هم باید در دولت بکنیم و آن اینکه خیلی در حوزه خصوصی و عمومی مردم وارد شده‌ایم و باید پایمان را عقب ببریم. باید خیلی از فعالیت‌ها در حوزه عمومی واگذار شود.

 وی تصریح کرد: امر جمعی مانند امر دینداری است که اگر عزاداری‌های طبیعی تبدیل به عزاداری‌های مناسکی شود، اثرش را از دست می‌دهد. خیر جمعی نیز همینطور است. یک جایی به من نقد کرده بودند که مگر دولت ایران فقیر است که می‌گویید خیریه‌ها کار کنند. برای آن‌ها آمریکا را مثال زدم و گفتم مگر دولت آمریکا فقیر است که در آنجا کار خیریه انجام می‌دهند؟ اثر خیریه فقط مالی نیست بلکه اثری است که به جامعه برمی‌گردد و خیر جمعی فقط آن گروه‌های هدف نیستند که از آن منتفع می‌شوند بلکه آن روح تعامل و روح جمعی که در جامعه می‌آید هم مدنظر است و حتماً  باید حوزه عمومی را بیشتر باز کنیم.

 دستیار اجتماعی رئیس جمهور گفت: موضوع مربوط به مالیات‌ها را هم پیگیری می‌کنم. در شیراز خیریه آقای ملک‌حسینی را دیدم که 30 هزار میلیارد تومان کار کرده‌اند که تحسین‌برانگیز است. برای افرادی که از شهرستان‌ها برای پیوند کبد می‌آیند، جا درست کرده‌اند. آن‌ها هم همین مشکلات را دارند. نکته دیگر اینکه ما حسابداری خیر جمعی هم نداریم و نمی‌دانم که کجا می‌توانیم حسابداری خیر جمعی را داشته باشیم.

 در انتهای صحبت‌های ربیعی از وی این سوال مطرح شد: در دو سال گذشته متنی در مرکز پژوهش‌های مجلس به نام پیش‌نویس قانون جدید تشکل‌های اجتماعی تهیه شد. این طرح در کمیسیون تصویب شده است و هر زمانی که مجلس اراده کند می‌تواند در صحن هم آن را تصویب شود. از آن طرف خیریه‌ها نیز به آن انتقاد دارند و می‌گویند اگر تصویب شود دیگر نمی‌توانیم آن را اصلاح کنیم. آیا دولت موضعی در این زمینه دارد؟ ربیعی در پاسخ گفت: قبل از اینکه وارد دولت شویم سه جلسه در انجمن جامعه‌شناسی گذاشتیم و و این طرح را نقد کردیم. یک جلسه هم با حضور دوستان مرکز پژوهش‌ها گذاشتیم و اشکالات نیز استخراج شد. به معاون حقوقی باید بگوییم تا ببینیم آیا حالا که این طرح مطرح است می‌توانیم مداخله‌ای داشته باشیم یا نه. در این موضوع باید با وزارت کشور نیز هماهنگ شویم.


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...