10 مهر 1403
سه محدودۀ بزرگ از تهران، موقوفه است ولی درباره آن تصمیمی نگرفته‌اند
در تهران سه موقوفه بزرگ و اعجاب‌آور داریم؛ یکی از آن‌ها از ونک تا اوین است که دانشگاه شهیدبهشتی در بخشی از این موقوفات قرار گرفته است. یکی دیگر از آن‌ها باغ فردوس است و سومین مورد نیز از شوش تا شاه‌عبدالعظیم است اما متأسفانه هنوز از نظر قانونی، قضایی و عملی تصمیمی درباره آن‌ها گرفته نشده است و این به نظر من یکی از بزرگ‌ترین عوامل بازدارنده افراد از وقف است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر محمد ابراهیمی ورکیانی؛ پژوهشگر وقف و عضو هیئت علمی بازنشستۀ دانشگاه شهیدبهشتی تهران در میزگرد بررسی کارکردها و چالش‌های وقف که همزمان با هفته وقف به میزبانی پایگاه خبری خیر ایران مطرح شد، نکات قابل توجهی را مطرح کرد که در ادامه از نظر می‌گذرد:

-پرسش نخست این است که آیا وقف از منظر دینی، حقوقی و کارکردی، مزیت‌هایی نسبت به سایر کارهای خیر دارد؟

 مسئله وقف در مقایسه با دیگر راه‌هایی که اسلام برای تأمین حقوق عمومی در  نظر گرفته قابل بحث است. برای نمونه در حدیثی از امام کاظم (ع) آمده است که  «بعد الخمس الأنفال و الأنفال كل أرض خربة قد باد أهلها ...». حاکم اسلامی  اموالی را در اختیار دارد که یکی از آن‌ها خمس است که البته در این زمینه  نیز میان شیعه و سنی اختلاف‌نظر وجود دارد که آیا مراد خمس غنائم است یا  تمام اموال را شامل می‌شود. اما پس از خمس، انفال است که مصادیق فراوانی  دارد. همه اراضی‌ای که مالک نداشته یا داشته و مالکین، آن را رها کرده‌اند  جزء اموال عمومی محسوب می‌شوند. همچنین همه جنگل‌ها، دریاها و معادن نیز در  ردیف انفال قرار می‌گیرند که یکی از این معادن در کشور ما نفت است.  بنابراین تمام اینها جزء اموال عمومی است.

 همچنین  هرآنچه افراد از خود به ارث می‌گذارند اما وارثی برای آن‌ها وجود ندارد  نیز در اختیار حاکم اسلامی است، با این تفاوت که در مسیحیت شرایط اینگونه  است که اگر کسی وصیت نداشته باشد، تمام اموالش متعلق به دولت است و در آیین  مسیحیت قانون ارث وجود ندارد. همچنین افراد دوست دارند به سبب آنچه که  وصیت می‌کنند نامشان را باقی بگذارند و قهرا وصیت‌ها نیز به کارهای خیر  تعلق می‌گیرد.

 اما بیمه نیز یکی از  مصادیق حقوق عمومی محسوب می‌شود. امام علی (ع) در شهر انبار یا در یکی دیگر  از شهرهای عراق مشاهده کرد که کسی در حال تکدی‌گری است. حضرت فرمودند: این  چه وضعی است که کسی نیازمند باشد و برای تأمین نیاز خود تکدی‌گری کند؟ به  امام (ع) گفتند که ایشان مسلمان نیست بلکه یهودی یا مسیحی است که اداره‌اش  بر عهده هم‌کیشان اوست و وقتی آن‌ها کمک نمی‌کنند مسلمانان به او کمک  می‌کنند. امام (ع) فرمود «اِسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّى إِذَا كَبِرَ وَ  عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَيْهِ مِنْ بَيْتِ اَلْمَال» تا زمانی  که حال داشت او را به کار گرفتید و حالا که از کار افتاده او را رها  کرده‌اید؟ بر این اساس این بودجه عمومی به نحوی است که تمام نیازمندی‌های  جامعه باید با آن اداره شود.

 خمس، زکات، غنائم جنگی، وصیت به یک‌سوم  اموال و ارثی که برای آن وارث وجود نداشته باشد از جمله این اموال عمومی  محسوب می‌شوند اما هیچ‌کدام از این‌ها نقش وقف را ایفا نمی‌کنند. از آغاز  اسلام همیشه وقف یکی از سرفصل‌های مهم بوده است و بزرگ‌ترین واقف در اسلام  پیامبر اکرم (ع) و دومین واقف بزرگ در اسلام، امام علی (ع) است. برخی تصور  می‌کنند که امام علی (ع) که زندگی زاهدانه‌ای داشت تهی‌دست بوده است اما  اینچنین نیست و ایشان به قدری از خود موقوفات باقی گذاشت که چند قرن میان  فرزندان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بر سر تولیت آن بحث بود. این سنت  حسنه پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) و دیگر ائمه (ع) در جامعه اسلامی به  بهترین وجه تعقیب شده است و اگر متأسفانه امروز مشاهده می‌کنیم که از  موقوفات استفاده بهینه‌ای انجام نمی‌شود معلول این است که موقوفات به خوبی  اداره نمی‌شوند. اما مردم انتظار دارند موقوفاتشان به بهترین شکل اداره  شوند.

  در کشورهای اسلامی وزارت اوقاف  وجود دارد، در این حالی ما در ایران سازمان اوقاف داریم که این خود یک نقص  بزرگ است. چرا ما باید به جای وزارتخانه اوقاف، سازمان داشته باشیم؟ اگر  قرار باشد ارقام نجومی وقف به درستی اداره شود باید کار بزرگی صورت بگیرد و  قهراً بهترین روش برای تأمین نیازمندی‌ها از همه مصادیق ثروت‌های عمومی،  موقوفات است. اگر کسی به تاریخ وقف و اوقاف در مدینه و اقصی‌نقاط جهان  اسلام که شکل گرفته است نگاه کند و به محاسبه آن بپردازد مشخص می‌شود که  کار بسیار مهمی انجام شده است اما از نظر نتیجه، شرایط به نحوی است که اگر  نذوراتی که داخل ضریح امام رضا (ع) می‌ریزند نباشد، برای اداره خدمه  مشکلاتی ایجاد می‌شود.

 مرحوم ابوی ما که می‌خواست یک‌سوم مالش را وقف کند با یکی از عالمان مشهد مشورت کرد و  ایشان فرمود با توجه به اینکه سازمان اوقاف در کشور ما سرنوشت خوبی نداشته  است، شما وصیت کن که یک‌سوم مالت در راه نیازمندان، به‌خصوص نیازمندان  فامیل صرف شود. این چیزی است که خیلی جای تأمل دارد و امیدوارم مؤسساتی  مانند خیر ماندگار، راهنمایی کنند و از موقوفات به صورت صحیح بهره‌برداری شود.

-  بخش دوم نشست را با این پرسش آغاز می‌کنم: بعضی معتقدند فرایند وقف امروز  سخت شده است. آیا با این ادعا موافقید؟ اگر موافقید، بفرمایید چه موانع و  چالش‌هایی در مسیر وقف وجود دارد؟

 این نکته که می‌گویید امروز وقف با مشکلات  ویژه‌ای روبه‌رو شده است از این حیث قابل تأمل است که بدانیم مشکلات در  گذشته بیشتر بوده است و امروز باید بگوییم که سهولتی در این مسئله مشاهده  می‌شود. اگر مشکل وجود دارد مشکلی است که از دیرباز با آن رو‌به‌رو  بوده‌اند. در گذشته ثبت اسناد وجود نداشت؛ یعنی وقف‌نامه‌هایی که می‌نوشتند به مرور زمان نابود می‌شد.

 در ایران سابقه قدیم‌ترین موقوفات از چند قرن بیشتر تجاوز نمی‌کند و مساجد وقفی نیز  بیشتر مربوط به دوران صفویه است، با این تفاوت که در دوران صفویه موقوفات در مسیر خانقاه و عرفان در نظر گرفته می‌شد اما از دوران قاجاریه، مسئله به  عکس شده است و بیشتر موقوفات برای عزاداری امام حسین (ع) استفاده می‌شود.  البته عزاداری سنبل موقوفات است نه اینکه واقعاً هدف از آن موقوفات فقط  عزاداری باشد. ما برای امام حسین (ع) عزاداری می‌کنیم اما در حقیقت این  عزاداری مایه بقای اسلام و احکام اسلام است؛ یعنی در جلسات عزاداری، همیشه  گویندگان فرصتی دارند که احکام اسلامی را بررسی کنند و بگویند و از این  طریق است که پیامبر اکرم (ص)، امام حسین (ع) را سفینة‌النجاة معرفی کرد. بنابراین امروز ثبت اسناد و پیشرفت در نگهداری‌ از اسناد گذشته، راه زیبایی  است که برای بقای وقف می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد. با این روش امروز  واقفین و خیرین با اطمینان بیشتری می‌توانند نسبت به اثر وقف خود امیدوار  باشند.

 وقف اولاد با چالش مواجه است

 اما  باید بیاییم و چالش‌ها را از بین ببریم. برای نمونه یکی از مسائل موقوفه،  وقف اولاد است. در اینجا طرف می‌خواهد ثروتش برای نیاکانش استفاده شود و در  فامیل نامش به نیکی برده شود. همچنین می‌خواهد فرزندانش در آینده تأمین  اجتماعی داشته باشند و بتوانند از موقوفاتی که برای این کار در نظر گرفته  می‌شود بهره‌مند شوند. اما بحث این است که وقتی می‌گویند وقف اولاد، مشخص  نیست که چقدر فرد از خودش اولاد باقی بگذارد. یعنی فقط نسل اول مشخص است و  هر نسلی که از بین بروند جمعی به این عنوان اضافه می‌شوند. مثلاً در اصل یک  موقوفه برای صد نفر کفایت می‌کرده است اما به تدریج این آمار به هزاران  نفر می‌رسد و به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر نمی‌شود محاسبه کرد که این از چه  طریقی به آن اصل بازمی‌گردد. این عامل از بین رفتن وقف است و همیشه هم بوده  است.

 درست است که فدک را در آغاز غصب  کردند اما به تدریج خلفا اصلاحاتی را در آن ایجاد کردند. بنی‌امیه تصرف  غاصبانه داشتند اما بنی‌عباس می‌کوشیدند تا این مال به اولاد حضرت زهرا (س)  بازگردد. سرانجام مأمون عباسی لایحه‌ای داد و دستور اکید صادر کرد که فدک  باید به همان صورتی که برای اولاد حضرت زهرا (س) بوده است در اختیار آن‌ها  قرار بگیرد. اما اولاد حضرت زهرا (س) چقدر هستند؟ اصلاً سادات امروزه قابل  شمارش هستند؟ امروز اگر بخواهیم تعداد سادات را مشخص کنیم، میلیون‌ها نفر  می‌شوند و باید ببینیم فدک چه نیازی را می‌تواند از فرد فرد اینها تأمین  کند.

 اگر این چالش‌ها حل نشود به  اهداف وقف نزدیک نمی‌شویم و یکی از راه‌های ارزشمندی که می‌تواند در رفع  این چالش‌ها کمک کند، اعمال ولایت حاکم اسلامی است. حتی در مواردی که خطر  مالی و جانی یا مسئله سوء استفاده‌هایی در مورد موقوفات مطرح است، حل مشکل  نیازمند این است که حاکم اسلامی اعمال ولایت کند و موقوفات را در مسیر صحیح  خود قرار بدهد. پس درست است که امروزه مشکلات ویژه‌ای به وجود آمده است  اما حقیقت این است که شرایط از گذشته بهتر است. اما چه بخواهیم چه نخواهیم  چالش‌ها سر راه وجود دارد و باید دولت و حاکم اسلامی آن‌ها را حل‌وفصل کنند.

-  سومین و آخرین محور این گفت‌وگو و میزگرد است که برای تحول در وضعیت وقف  از مرحله ثبت تا مرحله اداره‌ کردن آن چه پیشنهادات و راهکارهایی دارید؟ به  چند مورد اشاره بفرمایید.

 آنچه که مهم است و امروز ضرورت جدی دارد نحوه مدیریت و اداره موقوفات است و  الا وقف چنانکه تعبیر می‌شود میراث جاودان است و ارقامش نیز نجومی بوده  است. در تهران سه موقوفه بزرگ و اعجاب‌آور داریم؛ یکی از آن‌ها از ونک تا  اوین است که دانشگاه شهید بهشتی در بخشی از این موقوفات قرار گرفته است.  یکی دیگر از آن‌ها باغ فردوس است و سومین مورد نیز از شوش تا شاه‌عبدالعظیم  است اما متأسفانه هنوز از نظر قانونی، قضایی و عملی تصمیمی درباره آن‌ها  گرفته نشده است و این به نظر من یکی از بزرگ‌ترین عوامل بازدارنده افراد از  وقف است.

 اگر ما موقوفات را به صورت  درست اداره نکنیم، همیشه با مشکل رو‌به‌رو هستیم. در یکی از شماره‌های مجله  مهتدین که وابسته به سازمان اوقاف است، آقای مصلحی رئیس اسبق سازمان اوقاف  و وزیر اطلاعات دوره آقای احمدی‌نژاد می‌گوید: از شش‌هزار مغازه بازار  تهران، دوهزار و 200 مغازه وقف است و خجالت می‌کنم که بگویم درآمد این  موقوفات چقدر است. این حرف یعنی گاهی اوقات خرج مأمورینی که باید به امورات  موقوفات رسیدگی کنند هم تأمین نمی‌شود و بر همین اساس کارمندان سازمان  اوقاف از دولت حقوق می‌گیرند و اوقاف کارمندان خودش را اداره نمی‌کند. این  قهراً یکی از عوامل بسیار ناامیدکننده است و الا اگر افراد ببینند که  موقوفات دارد آثار مثبت از خودش به‌جا می‌گذارد، افراد برای وقف آمادگی  دارند و داوطلب همیشه بوده است و حالا هم خواهد بود. اگر امروزه مردم  عقب‌گرد کرده‌اند و از عنوان وقف دوری می‌کنند، به دلیل این است که ما درست  این موقوفات ر اداره نمی‌کنیم.

 در  شهرهای بزرگی مانند قم و مشهد، موقوفات بار منفی ندارند؛ یعنی خانه‌ها و  زمین‌های وقفی با زمین‌های ملکی تفاوت ناچیزی دارند، چون قلم درشتی از  ارقام متعلق به وقف است و قهراً برای آن حساب باز می‌کنند، پس بار منفی  ندارد، اما اگر به شهرهای کوچک بروید و بگویید این زمین وقفی است، کسی  مشتری آن نمی‌شود. آقای حاج‌حسین ملک در مشهد 70 پارچه آبادی را یکجا به  آستان قدس هدیه کرد که یکی از آن‌ها وکیل آباد است.

 سازمان اوقاف کافی نیست؛ وزارتخانه لازم است

 ما  باید نسبت به این‌ها اهتمام داشته باشیم و چنانکه بیان شد باید وزارت  اوقاف داشته باشیم. سازمان اوقاف برای موقوفات کفایت نمی‌کند و باید تشکیل  وزارت مطرح باشد. یکی از راه‌‌ها برای اشتغال‌زایی در کشور ما همین  سرمایه‌گذاری اوقاف است که باید افراد زیادی را به کار بگیرند و قهراً  بتوانند در این زمینه نقش ایفا کنند. فکر می‌کنم به اینکه یکی از راه‌های  بسیار مفید برای این کار، تأسیس بانک اوقاف است.

 نکته  مهم در این زمینه اینکه در مکتب امامیه و مکتب حنبلی وقف پول جایز نبوده و  علتش این است که در عنوان وقف آمده «حبس العین و تسبیل المنفعه»؛ یعنی  چیزی که عین آن باقی نمی‌ماند را نمی‌توانیم وقف کنیم. بنابراین پول که  لحظه‌به‌لحظه به افراد مختلفی تعلق می‌گیرد و جا‌به‌جا می‌شود و مالک ثابتی  ندارد، وقفش جایز نخواهد بود.  در حالی که مکاتب حنفی، شافعی و مالکی این  مشکل را مطرح نمی‌کردند. اما امروز فقها آمده‌اند و در این زمینه تجدیدنظر  کرده‌اند. 

 در این زمینه استفتائاتی  را از مراجع کردیم که نوعاً می‌گفتند ما به جای وقف نذر کنیم که این مشکل  خاص برایش پیش نیاید که در نذر شرط «حبس العین» وجود ندارد، اما مقام معظم  رهبری و آیات مکارم شیرازی، گرامی و صانعی در تجدیدنظر خود گفتند بقای شیء  به حساب خودش است. یک بانک اگر ریال من را تبدیل به دلار کند کسی نمی‌گوید  که پول از بین رفته است. اگر پول را به فرد در قالب مضاربه وام بدهیم و به  ما سود بدهد این مال از بین نرفته است بلکه بر ضمه او باقی مانده است و  وقتی برمی‌گردد، همان مال به حساب می‌آید، هرچند که طلا تبدیل به اسکناس یا  تومن تبدیل به دلار شده باشد.

 بنابراین  یکی از راه‌های مفید این است که سازمان اوقاف روی وقف پول و بانک  قرض‌الحسنه سرمایه‌گذاری کند و مشوق بسیار خوبی برای جامعه باشد. اگر اوقاف  بیاید و تحت عنوان وزارت، کار ثابتی را پی بگیرد این میراث جاودان احیا  می‌شود و بهترین نفع را می‌تواند به جامعه ما برساند.

لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...