به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران به نقل از نشریه پیام هلال، داوطلبان زیادی هستند که به صورت خانوادگی، در جمعیت هلالاحمر فعالاند؛ در این مطلب به معرفی تنی چند از این خانوادهها میپردازیم.
این رسم و تربیت خانوادگی آنهاست، این که با هم، در راه خدمت به مردم، قدم بردارند. خانوادگی لباس سرخ و سفید، لباس داوطلبی جمعیت هلالاحمر به تن کردهاند؛ برایشان فرقی ندارد، هر کسی با هر توان و قدرتی، مادری در قامت پرستاری و کادر درمان، پدری در قامت امدادگر، فرزندی به عنوان دانشآموز در مدرسه، فرزند بزرگتری در دانشگاه در جمعیت هلالاحمر فعالیت میکنند. آنهاخانوادگی تلاش میکنند تا زندگی بهتری را برای خود و دیگران بسازند.
خانوادهای یزدی که عاشق خدمت اند
خانواده ۴ نفرۀ «دختجعفری» یعنی پدر، مادر، پسر و دختر خانواده، سالهای زیادی است که در جمعیت هلالاحمر مشغول فعالیت در کارهای داوطلبانه هستند. حضور مادر خانواده به عنوان داوطلب هلال احمر یعنی حکیمه هاتفی که حالا نجاتگر یکم سازمان امداد و نجات و هماهنگکننده شیفت اضطراری بانوان شعبه اردکان در استان یزد است، با تولد پسرشان ابوالفضل شروع شد.
ابوالفضل اکنون ۱۷ سال سن دارد و امدادگر سوم سازمان امداد و نجات است. حکیمه که با شرکت در کلاس آموزش امداد و کمکهای اولیه با جمعیت هلالاحمر آشنا شده است، حالا به صورت داوطلبانه در برنامههای اهدای خون، غبارروبی گلزار شهدا، طرح نیابت، راهپیماییهای ۲۲ بهمن و روز قدس، بستهبندی و توزیع سبدهای غذایی و ... مشارکت فعال دارد. در واقع هر جای پای کار داوطلبانه به میان باشد، تمام قد حاضر به خدمت است.
دخترشان مرسانا هم که 5 سال سن دارد و عضو کانون غنچههای هلال شده است و با اشتیاق وصفناپذیری در برنامههای فرهنگی هلالاحمر مشارکت میکند.
پدر خانواده یعنی هادی دختجعفری هم نجاتگر یکم و نجاتگر راننده پایگاه «شهید احمدی روشن» خرانق است. پدر خانواده از همه عاشقتر است. او روزهای زیادی را در پایگاه میماند و به هموطنان خدمت میکند. تعطیلات نوروزی هم مشغول خدمت به مسافرین نوروزی بود. این زوج داوطلب هلالاحمر که اهل میبد یزد هستند، خود را برای آزمون ایثار آماده میکنند.
مادر خانواده که بسیار خوشرو و خوشاخلاق است، علت این حضور را علاقه میداند و میگوید: «ما خانوادگی عاشق هلالاحمر هستیم و با عشق در هر برنامهای که نیاز به حضورمان باشد، در صف اول خدمت حاضر میشویم. برای کار داوطلبانه فقط باید عاشق باشی تا بمانی.»
زوج جوان تبریزی، زندگی خود را با خدمت گره زدهاند
احد رنجگر و همسرش خدیجه پرستی از ایثارگران استان آذربایجان شرقی و شهرستان تبریز هستند که سالهاست دل در گرو این هلالِ سرخ دارند و خدمت داوطلبانه را در پیش گرفتهاند. این زوج، 2 سال و 4 ماه است که زندگی مشترک خود را آغاز کردهاند و این اتفاق فرخنده را شیرینترین رویداد حضور در هلالاحمر میدانند.
رنجگر در مورد این اتفاق ناب میگوید: «پس از آنکه مدرک ایثار را گرفتم، قرار شد برای خواهران شهرستان نیز کارگاه آمادگی برگزار کنیم و در آنجا بود که همسرم را دیدم، شناختم، عاشقش شدم و به خواستگاری رفتیم.»
این داوطلبان دههشصتی، از روز اول فروردین ماه و با شروع طرح نوروزی جمعیت هلالاحمر همراه آن بودند و در مرکز کنترل و هماهنگی عملیات استان آذربایجان شرقی و پستهای نوروزی تبریز از جمله پست نوروزی «ایلگلی» مشغول خدمت داوطلبانه به هموطنان بودند. آنها همیشه پای کار داوطلبانه ایستادهاند! از حضور پای صندوقهای جمعآوری کمکهای مردمی برای مردم مظلوم غزه و هموطنان سیلزده در استان سیستان و بلوچستان گرفته تا بستهبندی و توزیع سبدهای غذایی در مناطق کمبرخوردار، همیشه با علاقه آمدهاند و خدمت کردهاند.
رنجگر به همراه دوستانش، در پرونده خدمات امدادی خودش، خاطرات درخشانی را به ثبت رسانده است؛ زمانی که مادر بارداری را از مناطق صعبالعبور نجات داد. احد کمک به مادران باردار را از خاطرات خوش خدمتش و فعالیت داوطلبانهاش میداند. آرزوی قلبی این زوج جوان آن است که هیچ حادثهای در جادههای کشور اتفاق نیفتد.
زوج امدادگر اهل «آباده» که فعالیت داوطلبانه را برکت میدانند
سحر منصوری و محمدرضا رنجبر زوج امدادگر هلالاحمر در شهرستان آباده واقع در شمال استان فارس هستند که تمام قد خود را وقف فعالیتهای داوطلبانه هلالاحمر کردهاند.
سحر که نوروز امسال تولد ۳۳ سالگیاش را جشن گرفته است، میگوید: «دوستانم هر سال، هفتم فروردین ماه در پستهای نوروزی تولدم را جشن میگیرند و شادی ما در هلالاحمر، معنا پیدا میکند.» او که پر انرژی و با انگیزه است، علاقه فراوانی به یادگیری دارد و همیشه در تلاش است تا مهارتهای زیادی را فراگیرد و آنها را به کار ببندد.
منصوری درباره آشنایی خود با هلالاحمر میگوید: «اولین بار در سال ۹۴، با دوستم که حالا خواهر همسرم نیز هست، در کلاسهای امداد و کمکهای اولیه ثبت نام کردیم و با این نهاد بشردوستانه آشنا شدیم.» او هم اکنون در حوزه مستندسازی فعالیتهای شعبه «آباده» و تولید محتوای رسانهای فعال است.
این فعال مدنی میگوید: «خیلی از افراد باور نمیکنند که ما به صورت داوطلبانه در هلالاحمر مشغول هستیم و شیرینی این کار را درک نمیکنند؛ اما ما معتقدیم که حقالزحمه شیفتهای امدادی برکت دارد و همین پول اندک را نیز با لذت خرج میکنیم.»
وی با اشتیاق خاصی از برنامههای داوطلبانهاش در سال جدید صحبت میکند؛ این دختر پرتوان و پرتلاش، طرح نوروزی و سال نو را به سرکشی از پستهای نوروزی شهرستان و ثبت روایت خدمت آنها گذرانده است. این داوطلب خستگیناپذیر است و درباره این توان و انرژی که برای خدمت دارد، میگوید: «ما نمکگیر هلالاحمر شدهایم و حتی اگر بخواهیم هم نمیتوانیم برویم؛ ما نمیتوانیم از حضور در هلالاحمر، دل بکنیم و به خاطر همین هم در آن ماندگار شدیم و هنوز هم خدمت میکنیم.»
خانواده ایلامی که فرش خود را برای کمک به سیلزدگان فروختند
9 سالی میشود که مهتاب چاتاره و همسرش احمد رئیسی، با هلالاحمر آشنا شدهاند. پسرشان محمدیوسف هم در برنامههای مختلف همراه این زوج داوطلب است. این خانواده بشردوست، یک طبقه از خانه خود را به «خانه هلال» اختصاص دادهاند و حالا خانم چاتاره، مسئول خانه «هلال شهدای سراباغ» شهرستان «آبدانان» در استان ایلام است.
در این خانه هلال، کلاسهای آموزشی جمعیت هلالاحمر مانند آموزش امداد، نجات، کمکهای اولیه، آموزش مخاطرات، آموزش پایه داوطلبی و... برگزار میشود. این اما همه آنچه که در این خانه هلال اتفاق میافتد، نیست.
مهتاب، کلاسهای مخصوصی هم برای قشر خاصی از جامعه دارد، به همت وی و دوستانش که مانند او دوست دارند داوطلبانه خدمت کنند، کلاسهای کمک درسی جبرانی برای دانشآموزان خانوادههای نیازمند منطقه در خانه هلال، برگزار میشود. وی و همسرش، همه جوره، پای کار داوطلبانه ایستادهاند؛ آنها، در اوج کرونا با مشارکت شبکه بهداشت شهرستان، به شناسایی افراد مبتلا به کرونا پرداختند و تلاش کردند تا ابتلا به این ویروس را کاهش دهند و کنترل کنند.
این خانواده در اجرای برنامههای سازمان داوطلبان جمعیت هلالاحمر همیشه حاضر هستند و از شرکت در هیچ طرحی چشمپوشی نمیکنند. از حضور و کمک به اجرای طرح نیابت و دیدار با خانواده شهدا و سالمندان گرفته تا کمک به مردم زلزلهزده و تهیه و توزیع بستههای معیشتی، از هیچ یاری دریغ نکردند و نمیکنند.
آنها حتی در زمانی که دستشان خالی بوده است و پولی در جیب نداشتند، فرش خانه خود را برای کمک به مردم سیلزده فرستادهاند. این روحیه بشردوستی در محمدیوسف 14 ساله هم وجود دارد. این پسر نوجوان، با پول تو جیبیهای خودش و با ذوق برای اعضای خانه هلال که هیچ وقت تولدی نداشتند و اکنون دوستان او هستند، جشن تولد برگزار میکند تا خاطره خوشی برای آنان بسازد و روز تولدشان را بدل به زیباترین روز زندگیشان کند.
مادر خانواده خدمت به خلق را توفیق الهی میداند و میگوید: «همین که تنمان سالم است و توان داریم تا به دیگران کمک کنیم، خداوند متعال را شاکریم.»
دیدگاه خود را بنویسید