14 خرداد 1403
از نامۀ امام (ره) به حاج احمد خمینی: خدمت به خلق، خدمت به خداست
امام خمینی (ره) در آبان‌ماه سال 1365 در نامه‌ای به فرزندشان؛ حاج‌احمد  ضمن تقدیم کتاب «سِرُ‌الصلوة» نکاتی را درباره اهمیت خدمت خالصانه و بی‌ریا  به مردم مطرح کرده‌اند که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. همزمان  با سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب، به بازخوانی این نامه و زوایایی دیگر  از اهمیت خدمت و نیکوکاری در اندیشه ایشان پرداخته‌ایم.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، امروز دوشنبه 14 خردادماه مصادف با یکی از مهم‌ترین رخدادهای تاریخ جمهوری اسلامی ایران است؛ ارتحال ملکوتی امام خمینی (ره) که در سال 1368 رخ داد. امام خمینی سال‌ها برای پیروزی انقلاب اسلامی کوشیدند و در این مسیر با بسیاری از ناملایمات و مشکلات دست‌وپنجه نرم کردند اما مجاهدت ایشان نه‌تنها با پیروزی انقلاب پایان نیافت بلکه با آغاز تنش‌های داخلی و جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه میهن‌مان تداوم یافت. بر این اساس، می‌توان گفت سراسر عمر بابرکت امام راحل، همواره در راه مجاهدت برای اسلام و انقلاب و کشور سپری شد. 

 در این سال‌ها به مناسبت‌های مختلف ابعاد گوناگون اندیشه و منش امام راحل مورد کاوش قرار گرفته است و پژوهشگران به بازخوانی آراء و اندیشه‌های امام پرداخته‌اند. اما یکی از موضوعاتی که به مناسبت این روز می‌توان از آن سخن به میان آورد، نیکوکاری در اندیشۀ امام راحل است. نیکوکاری و خدمت به مردم، به‌ خصوص مردم مستضعف و نیازمند از جمله دغدغه‌های همیشگی امام راحل بوده است؛ موضوعی که با بازخوانی برخی سخنان امام می‌توان به آن پی برد.

 برای نمونه، امام خمینی (ره) در 27 آبان‌ماه سال 1365، در نامه‌ای به فرزندشان حاج احمد خمینی، کتاب «سرالصلاة» را به ایشان تقدیم و نکته‌هایی اخلاقی را مطرح می‌کنند که می‌توان از آن به عنوان «بخشی از وصایای اخلاقی امام» تعبیر کرد. بخش‌های نخست این نامه مربوط به عدم انکار مقامات اهل معرفت و پرهیز از خودخواهی و خودبینی و موضوعاتی از این قبیل است. اما در بخش‌های پایانی این نامۀ موجز، به صراحت از خدمت به مردم سخن رفته است و از طرفی لزوم و اهمیت این خدمت‌گذاری به خلق تبیین شده و از سوی دیگر مؤلفه‌هایی که موجب می‌شود این خدمت‌گذاری مقبول درگاه الهی واقع شود بیان شده است.

 در این بخش از نامه اینگونه آمده است: 

 ‏‏«پسرم، ما که عاجز از شکر او و نعمت‌های بی‌منتهای اوییم، پس چه بهتر که از‏‎ ‎‏خدمت به بندگان او غفلت نکنیم که خدمت به آنان خدمت به حق است؛ چه که‏‎ ‎‏همه از اویند. هیچگاه در خدمت به خلق الله خود را طلبکار مدان که آنان به حق‏‎ ‎‏منت بر ما دارند که وسیلۀ خدمت به او جلّ و علا هستند. و در خدمت به آنان دنبال‏‎ ‎‏کسب شهرت و محبوبیت مباش که این خود حیلۀ شیطان است که ما را در کام خود‏‎ ‎‏فرو برد. و در خدمت به بندگان خدا آنچه برای آنان پرنفع‌تر است انتخاب کن، نه‏‎ ‎‏آنچه برای خود یا دوستان خود؛ که این علامت صدق به پیشگاه مقدس او جلّ و علا است.» (1)

 در این سطور چند نکته قابل تحلیل است؛ 

 نخست اینکه، نماز در ذات خود یک عبادت فردی است و انسان قرار است با این عبادت با خدای خود ارتباط وجودی برقرار کند. موضوع کتاب سرالصلاة نیز چنان‌که از نامش پیداست تبیین اسرار این عمل عبادی است. بر این اساس، در ابتدا چنین به نظر می‌رسد که وقتی یک شخصیت برجسته عرفانی نظیر امام خمینی (ره) بخواهد چنین کتابی را آغاز کند، اگر هم وصیتی داشته باشد دربارۀ نماز خواهد بود، اما اینگونه نیست و امام در چنین کتابی نیز از خلق خدا غافل نیست. چه‌بسا می‌خواهد این پیام را بدهد که قرار نیست اگر کسی اهل نماز شد و با نماز به مراتب عالی توحید دست یافت، از خلق خدا جدا شود، بلکه اهتمام به اعمال و تکالیف فردی اسلام هم باید انسان‌ها را بر آن دارد تا از عرصه اجتماع غافل نشوند. بر همین اساس، امام به فرزند خود خدمت به خلق را در مقدمۀ یک کتاب مهم دربارۀ نماز مطرح می‌سازد.

 دومین نکته اینکه امام راحل خدمت به خلق را جبران‌کننده ناتوانی انسان در شکرگزاری از نعمت‌های الهی می‌داند. گویی امام می‌خواهد بگوید حال که عظمت خداوند و نعمت‌های او به‌قدری وسیع است که نمی‌توان حق مطلب را در قبالش ادا کرد، تنها گزینه باقی‌مانده برای سپاسگزاری، خلق خدا هستند و چون خلق همه یکسر از اویند: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» (بقره/ 156) پس هرچقدر به این مردم خدمت شود، گویی شکر نعمات الهی به‌جا آورده شده است. بنابراین، خدمت به خلق هم‌ردیف شکرگزاری از خالق صورت‌بندی می‌شود، حال اگر کسی از عهدۀ شکر نعمت‌ها برنمی‌آید که به تصریح قرآن نیز همین‌گونه است: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا» (ابراهیم/ 34) می‌تواند خدمت به خلق را دریابد. در واقع خدمت به خلق برای شکرگزاری همانند نماز نافله است برای نماز واجب که نقص‌های آن را جبران می‌کند.

 نکتۀ سوم در این میان، اهمیت خدمت به خلق است. امام راحل در این سخنان نشان داده‌اند که اگر کسی به خلق خدا خدمت کند، گویی به خود خدا خدمت کرده است. بنابراین موضوع خدمت‌رسانی به مردم صرفاً جنبه‌های اجتماعی ندارد بلکه از یک جنبۀ الهیاتی مستحکم نیز برخوردار است و هر نیکوکاری باید به این موضوع نیز واقف باشد و بداند که باطن عمل او چه چیزی است. 

 چهارمین نکته دربارۀ نحوۀ خدمت به مردم است. امام برای این خدمت‌رسانی مؤلفه‌های مهمی را برمی‌شمارد که عبارت از منت نگذاشتن، طلبکار نبودن، ریا نکردن و به دنبال شهرت و محبوبیت نبودن است. امام تأکید دارد که نه‌ تنها نباید با این انگیزه‌ها به داد مردم رسید بلکه باید خدا را هم به واسطۀ توفیق این خدمت شکرگزار بود. برای این اندیشۀ امام، بهترین شاهد قرآنی آیۀ 264 سورۀ بقره است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» ﴿بقره/ ۲۶۴﴾ 

 در این آیه خداوند به‌ صراحت از این مطلب سخن گفته که اگر صدقه همراه با منت و اذیت باشد باطل خواهد شد و چنین صدقه‌ای همانند صدقۀ فرد ریاکار است. سپس در ادامۀ آیه آمده است که عمل از روی ریا همانند غبار روی تخت سنگ صافی است که پس از باریدن باران شدید بر آن، اثری از آن باقی نخواهد ماند. بنابراین امام هشدار می‌دهد که مبادا اجر خدمت به خلق خدا با این انگیزه‌های پست و پوچ، نابود شود. همچنین در وصیت امام از اهمیت در نظر گرفتن رضایت الهی نیز سخن رفته است که این مورد نیز ذیل عدم ریا صورت‌بندی می‌شود.

 نکتۀ پنجم که از این وصیت برمی‌آید، تأکید امام راحل بر سنجیدن نوع خدمت به مردم به است. به بیان دیگر، امام راحل وصیت می‌کند که باید نوع خدمت به مردم براساس منفعت آن سنجیده شود و متناسب با شرایط جامعه باید نوع خدمت انتخاب شود. بر این اساس، در امر خیر و نیکوکاری بیش از اینکه رفع تکلیف اهمیت داشته باشد، جهت‌دهی به آن اهمیت دارد و باید با بررسی وضع جامعه، بهترین تصمیم در این راستا اتخاذ شود. این نگرش را می‌توان مدیریت نیکوکاری در وصیت امام راحل نام‌گذاری کرد.

 اما سخنان امام خمینی دربارۀ نیکوکاری و خدمت به مردم محدود به همین یک مورد نیست، بلکه امام در برهه‌های مختلف و در سخنرانی‌های مختلف به این موضوع اشاره کرده است. برای نمونه در یکی از توصیه‌های امام به مجلس و دولت آمده است:

 «و به مجلس و دولت و دست‌اندرکاران توصیه می‌نمایم که قدر این ملت را‏‎ ‎‏بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان‏‎ ‎‏که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و با‏‎ ‎‏فداکاری‌های آنان تحقق پیدا کرد و بقای‏‎ ‎‏آن نیز مرهون خدمات آنان است،‏‎ ‎‏فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومت‌های طاغوتی‏‎ ‎‏را که چپاول‌گرانی بی‌فرهنگ و زورگویانی تهی‌مغز بودند و هستند را همیشه‏‎ ‎‏محکوم نمایید، البته با اعمال انسانی که شایسته برای یک حکومت اسلامی‏‎ ‎‏است.» (1)‏

 گرچه در تقدیم کتاب سرالصلاة، امام راحل دربارۀ نیکوکاری و خدمت به خلق یک وصیت شخصی برای فرزندش حاج احمد داشت اما در اینجا نیکوکاری در ساحت کلان‌تری بحث می‌شود و امام از ارکان قانون‌گذار و اجرایی کشور می‌خواهد تا به مردم به‌خصوص نیازمندان خدمت کنند. در این سخن، نیازمندان نه‌ به معنای سربار جامعه بلکه نور چشم امام معرفی شده‌اند و نه‌تنها کمک به ایشان اهمیت دارد بلکه اصلاً بقای جمهوری اسلامی در خدمت به این قشر جامعه میسر خواهد شد. دلیل تأکید امام این است که همین مستضعفان از ابتدا پای کار انقلاب بودند و پس از آن هم همین‌ها برای آرمان‌های انقلاب زحمت کشیدند، پس حالا باید نظام اسلامی هم دین خود را به آن‌ها ادا کند.

 در همین راستا امام راحل در سخن دیگری آورده‌اند:

 «باید این عمل با یک ظرافتی انجام بگیرد که مستمندان و محرومان خیال‏‎ ‎‏نکنند که آن‌ها از باب اینکه در صف پایین جامعه واقع شده‌اند مورد امداد واقع شده‌اند؛‏‎ ‎‏آن‌ها در صف مقدم جامعه‌اند. مستمندان و فقرا و دورافتاده‌ها در صف مقدم جامعه‏‎ ‎‏هستند و همین‌ها و همین زاغه‌نشینان و همین حاشیه‌نشینان و همین محرومان بودند که این‏‎ ‎‏انقلاب را به ثمر رساندند.» (2)

 بنابراین، امام در توصیه به اشخاص حقیقی و حقوقی خواهان این است که از نیازمندان دستگیری شود و در این میان، اهتمام به کسب رضایت الهی و لزوم حفظ کرامت انسانی افراد نیازمند به صورت خاص مورد تأکید ایشان قرار گرفته است.

پی‌نوشت‌ها:

  1. صحیفه امام، جلد 20، ص 157
  2. صحیفه امام، جلد 21، ص 412
  3. صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۴۲۵


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...