26 ارديبهشت 1403
گزارش «فرهیختگان» دربارۀ حکم تخلیۀ یکی از مراکز جمعیت «طلوع بی‌نشان‌ها»
طی روزهای گذشته بیانیه‌ای انتقادی از سوی جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها منتشر شد که از حکم تخلیۀ یکی از مراکز این جمعیت حکایت داشت. روزنامه «فرهیختگان» در گزارشی به جنبه‌هایی از کشمکش میان شهرداری منطقه 10 و این جمعیت خیریه پرداخته است.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، روزنامه فرهیختگان در شماره مورخ 26 اردیبهشت‌ماه 1403، در گزارشی با قلم زینب مرزوقی، به کشمکش شهرداری و یکی از مراکزِ وابسته به جمعیت «طلوع بی‌نشان‌ها» به نام «سرای غزل»، بر سر یک ساختمان پرداخته است که در ادامه، متن آن را می‌خوانید؛

 «همین پسربچه‌ای که اینجا می‌چرخید را دیدی؟ فقط هشت سال دارد ولی دوبار اقدام به خودکشی کرده است.» چند روزی است که در فضای مجازی و رسانه‌ها خبری تحت عنوان تخلیه یکی از مراکز مرتبط با خیریه «طلوع بی‌‌نشان‌‌ها» توسط شهرداری منطقه 10 منتشر شده است. این مرکز از سال 1387 در زمینه کمک به زنان آسیب‌دیده اجتماعی و پخت غذای گرم برای  کارتن‌خواب‌ها به‌عنوان یکی از مراکز اصلی خیریه طلوع بی‌نشان‌ها فعالیت می‌کند و سه‌‌سالی است که به نام «سرای غزل»  شناخته می‌شود.

 رسالت اصلی این سرا کاهش آسیب در میان زنان آسیب‌دیده اجتماعی است و عنوان مجوز نیز: «مرکز سلامت دختران و زنان حوزۀ آسیب» است. اما با توجه به پایگاه اجتماعی آن در منطقه، برای خانواده‌های منطقه 10 و کودکان آن ناحیه نیز برنامه‌هایی مانند مشاوره، بازی‌درمانی، زوج‌درمانی و ... دارد. بافت این ساختمان به‌وضوح فرسوده است. قرار بود با همکاری شهرداری این ساختمان مرمت و بازسازی شود اما به‌یکباره هفتم اردیبهشت‌ماه سال جاری، حکم تخلیه آن از سوی شهرداری منطقه 10 به خیریه طلوع بی‌نشان‌ها صادر شد. 

 با وجود تلاش و پیگیری‌های خبرنگار فرهیختگان برای ارتباط با شهرداری منطقه 10 جهت ارائه توضیحات در رابطه با حکم تخلیه صادرشده برای سرای غزل، اما تا به این لحظه و به‌هنگام نوشتن این گزارش، هیچ‌گونه پاسخی از سوی شهرداری منطقه 10 دریافت نشده است و روایت ما از فعالیت و ماجرای سرای غزل، حاوی نگاه شهرداری نیست. پیش از روایت ماجرای سرای غزل از زبان مسئول فنی مرکز در این گزارش، لازم به ذکر است فرهیختگان آمادگی دارد پس از انتشار گزارش، هرگونه توضیحات تکمیلی در خصوص مسئله تخلیه سرای غزل از سوی شهرداری تهران و شهرداری منطقه 10 را چاپ و  بازنشر کند.

 از در و دیوار رنگ‌شدۀ مرکز مشخص است مسئولان سرای غزل، با رنگ‌های جیغ، تمام سعی‌شان را کرده‌اند تا قدیمی‌بودن ساختمان آن‌قدرها به چشم نیاید. ساختمان، حیاط کوچکی دارد. دیوارها زردرنگ است و در راستای دیوارها، گلدان‌های باران‌خورده توجه آدم را جلب می‌کنند. پنجره دفتر مراجعان باز است و از بیرون مشخص است که چندخانم مشغول کار هستند. کنار پنجره وسایل کهنه‌ای روی هم تلنبار شده و مشخص نیست که به‌خاطر حکم تخلیه، آن‌ها را یک گوشه از حیاط گذاشته‌اند یا از قبل همان‌جا بوده‌اند.

 چندقدم جلوتر از در ورود به ساختمان، سمت چپ، دفتر مرکز قرار دارد. وارد دو اتاق تو در تو می‌شوم. با مسئول فنی سرای غزل قرار داشتم. چنددقیقه‌ای منتظر می‌مانم و زهرا محمدزالی، مسئول فنی سرای غزل سَر می‌رسد و خودش را معرفی می‌کند. ابتدای سخنانش، به‌طور دقیق متوجه نمی‌شوم که رسالت و جامعه هدفی که مرکز سرای غزل به آن‌ها خدمات می‌رساند، کدام قشر از جامعه هستند. آن‌چه که به کرات از زبان محمدزالی تکرار می‌شود، جمله «زنان آسیب‌دیده اجتماعی و کاهش آسیب در میان زنان آسیب‌دیده اجتماعی» است.

 آنچه که محمدزالی روی آن تأکید می‌کند این است که ساختمان فرسوده است. از دی‌ماه، از شهرداری منطقه چندباری برای بازدید به مرکز آمدند و برای بازسازی ساختمان اقدامی از سوی شهرداری صورت نگرفت. تا این‌که مجدداً بحث ساختمان‌های ناایمن و فرسوده پیش کشیده شد و آن‌گونه که محمدزالی می‌گوید شهرداری اعلام کرده است کاری برای بازسازی این ساختمان نمی‌توان انجام داد. پس از این اعلام موضع، در نهایت چهارم اردیبهشت حکم تخلیه ساختمان سرای غزل از سوی شهرداری منطقه 10 صادر می‌شود. 

 ساختمان مذکور سال‌ها مرکز خیریه طلوع بی‌نشان‌ها بود و سال‌ها در همین ساختمان، غذای گرم برای کارتن‌خواب‌ها پخته می‌شد. سه‌شنبه‌ها آیین مهرورزی برگزار و برایشان کارتن‌های لباس جمع‌آوری می‌شد. یعنی در طول این سال‌ها خیریه طلوع بی‌نشان‌ها با فعالیت از روی دوش شهرداری باری برمی‌داشت و در ساماندهی و ارائه خدمات به اقشار مختلف آسیب‌دیده همراهی می‌کرد. 

 محمدزالی می‌گوید سه سالی می‌شود این ساختمان با نام سرای غزل یا مرکز راه نوین شناخته می‌شود و تمام تلاششان این بوده که برای زنان آسیب‌دیده اجتماعی که مأمن و مأوایی ندارند، بتوانند محل امنی باشند. در این مرکز، مشاوره و آموزش به این زنان ارائه می‌شود و تمامی خدمات نیز به‌طور رایگان است. مسئول فنی سرای غزل از حکم ارائه‌شده توسط شهرداری منطقه گلایه می‌کند و می‌گوید که در حکم صادرشده از واژه تصرف استفاده شده است.

 مسئول فنی سرای غزل می‌‎گوید: «وقتی برای ما حکم تخلیه صادر شد، واژه تصرف برایمان گران تمام شد. تصرف یعنی ما اینجا را غصب کرده‌ایم؟ متأسفانه با این ادبیات به ما حکم تخلیه داده شد. زمانی،  شهردار منطقه از اینجا بازدید کرد و گفت این ساختمان بافت فرسوده و ناایمن است و بعداً یک فضای جدید جایگزین این ساختمان می‌کنند و از خدمات ما در این  سال‌ها در یک نامه تقدیر می‌شود. اما این‌گونه نشد. ما بارها صحبت کردیم  که یک ساختمان مجزا شبیه به این ساختمان نیاز داریم. یعنی واحد آموزش، اتاق انتظار و واحدهای دیگرمان مجزا باشد. وقتی زن روسپی با پوشش خاص وارد مرکز می‌شود، نمی‌توانیم با فضای اشتراکی به آن خدمات بدهیم. تمام حرف‌مان این است که یک فضای مستقل در اختیار ما قرار دهند. نه‌تنها به این درخواست ما وقعی داده نشد، بلکه به ما حکم تصرف داده شد.»

 عمده گلایه مسئول فنی مرکز راه نوین از شهرداری منطقه 10 و کم‌توجهی به آسیب‌های اجتماعی آن منطقه است. او می‌گوید که در سال گذشته، 76 مراجعه از پایگاه منطقه داشتیم و تمام هدف مجموعه این بود که در کاهش آسیب‌های اجتماعی به شهرداری کمک کند. وقتی در منطقه و میان مراجعان به مرکز راه نوین، خبر تخلیه مرکز پخش شده بود، تمام دغدغه مراجعان این بود که در صورت  جابه‌جایی به منطقه‌ای دیگر، آن‌ها حتی هزینه کرایه ماشین برای رسیدن به منطقه بعدی را ندارند. 

 محمدزالی می‌گوید که مرکز همه نوع پوشش خدماتی در مدت فعالیتش داشته است. «از پک ارزاق به 76 خانوار از نیازمندان منطقه گرفته تا مشاوره فردی، مشاوره زوج و حتی بازی‌درمانی برای بچه‌ها. یک پکیج کامل برای خانواده‌های آسیب‌دیده داشتیم؛ مشاوره، آموزش، توانمندسازی و حتی مداخله. ما حتی مشاوره کودک و نوجوان هم در مرکز داریم. در این کلاس، برنامه آموزش کودک و والد همزمان بوده است. مشاور ما وقتی دیده که مشاوره گروهی پیش نمی‌رود، این کار را به‌صورت فردی پیگیری کرده و هر خانواده به‌صورت جداگانه با کودکش خدمات دریافت کرده است. این خدمات کجا به‌طور رایگان ارائه می‌شود؟ این خانواده با سه بچه اصلاً چگونه می‌تواند برای دریافت چنین خدماتی به یک منطقه دیگر در شهر تهران بیاید؟ این انتظارات ما اصلاً دیده نشد و متأسفانه به‌صورت طلبکارانه به ما پاسخ دادند. این ساختمان به هر  دلیلی فرسوده است، نباید یک جایگزین برای آن پیدا شود؟»

 محلی برای شنیدن مشکلات زنان آسیب‌دیده اجتماعی

زهرا محمدزالی می‌گوید که مرکز راه نوین، کلیه خدماتی که در حوزه آسیب‌های اجتماعی به عهده شهرداری بود را ارائه می‌داد. «زنانی که از همه‌جا طرد شدند، از خانواده و دوستان طرد شدند، مرکز راه نوین در حال ارائه خدمات به‌عنوان یک خانه امن به این زنان است. این درحالی است که وظیفه شهرداری بود اما ما فقط برای خدمت به این مردم فعالیت می‌کردیم. چندسالی است که  مراجعانی از سوی دادسرا داریم. یعنی به‌‌جای مجازات و سیستم زندان که برای آن‌ها در نظر گرفته می‌شد، با قرار وثیقه به مرکز ما مراجعه می‌کردند و فرآیند را در مرکز می‌گذراندند.» 

 مرکز راه نوین محلی برای شنیدن مشکلات زنان آسیب‌دیده اجتماعی است. زنی که 35 سال با یک رویه زندگی کرده است، به‌راحتی توانمند نمی‌شود و محمدزالی معتقد است ما فقط می‌توانیم خدماتی را برای کاهش آسیب به آن‌ها ارائه دهیم. مثلاً به سراغ این مرکز بروند و مشاوره  بگیرند. البته این ایده حتماً مخالفانی دارد که معتقدند باید برای این دسته از زنان اشتغال ایجاد کرد و مسئله جور دیگری حل نمی‌شود. او در ادامه این گفت‌وگو می‌گوید که ارجاعات دادسرا در مرکز راه نوین را تحت عنوان «پرونده سبز» تعریف می‌کنند و ارجاعات عمومی را «پرونده عمومی» می‌نامند.

 اینجا قرار نیست کسی از قصه زن آسیب‌دیده اجتماع خبردار شود

ظرفیت رسمی مرکز راه نوین در سال 60 نفر است. آبان 1401، 58 نفر پذیرش داشته‌اند و پس از آن در بهمن 1402، 34 نفر. راه نوین تنها مرکز سلامت دختران و زنان آسیب‌دیده اجتماعی در تهران است. محمدزالی می‌گوید: «با هر پذیرش و مراجعه‌ای که داشتیم، متوجه این مسئله شدیم که این زنان می‌توانند به‌عنوان یک مأمن و محل امن به ما مراجعه کنند. دسترسی خوبی به مترو داریم و در مجموع با وجود فضای مرکز، فضای دوست‌داشتنی‌ای برای این دختران و زنان بود. مطمئن شدند که این‌جا قرار نیست کسی از قصه آن‌ها خبردار شود و تمام خدمات ما نیز رایگان است.» 

 محمدزالی البته نمی‌گوید آیا تلاش مؤثری برای این‌که آن‌ها از این اقدام صرف نظر کنند، انجام داده‌اند یا نه؟ و نتیجه چنین اقدامی چه بوده است؟ محمدزالی می‌گوید که از تعداد 58 نفر اولیه 12 نفرشان ترخیص و توانمندسازی بود و دیگر به فضای سابقشان بازنگشتند. پس از مدتی که این زنان به مرکز راه نوین مراجعه می‌کردند، موردی بود که بازگشت به خانواده داشت. یا این‌که ازدواج کرده یا بچه‌دار شده بود.

 می‌ترسم فعالیتمان ناقص بماند

آنچه که برایم جالب توجه بود، حضور کودکان و ارائه خدمات به کودکان منطقه  توسط مرکز راه نوین بود. پشت سر محمدزالی، تابلوی برنامه هفتگی حضور  مشاوران و کلاس‌های مرکز قرار داشت و در برنامه، کلاس‌های آموزشی اعم از  موسیقی و کتابخوانی برای بچه‌ها‌ هم لحاظ شده بود. او می‌گوید برای کودکان  منطقه جشن‌ها و کارناوال‌های شادی مناسبتی از طریق خیریه‌ها و ان‌جی‌اوهای  فعال برگزار شده و اگر قرار است از منطقه10 جابه‌جا شوند، انگار که از صفر  باید مجددا با مردم منطقه و گروه‌های حامی ارتباط بگیرند و پایگاه اجتماعی  جدیدی بسازند. تمام نگرانی او این بود که نکند فعالیت‌های سرای غزل در این  سال‌ها با ترک آن مکان، ابتر و ناقص بماند. او می‌گوید به مراجعان‌شان  گفته‌اند در هر کجای تهران که باشند، ارتباط‌شان با مراجعان قطع نخواهد شد. 

 از آنجایی که این مرکز برای مردم فعالیت می‌کند، تمام سعی‌شان هم این بود که تمام کارهایشان را از طریق خیرین پیش ببرند. با این وجود اما مواردی بود که خیر از کمک به این دسته از زنان  امتناع ورزیده است. محمدزالی تاکید می‌کند که می‌خواهند ماجرای ساختمان  سرای غزل با آرامش پیش برود. حرفش این است که یک واحد یا یک فضای اشتراکی، برای سرای غزل کم است و به هرحال بستر آسیب جامعه هدف‌شان، در هرحالی وجود دارد. بنابراین با توجه به حضور خانواده‌ها و کودکان منطقه در سرای غزل،  فضای اشتراکی عملا کار را پیش نخواهد برد. البته ناگفته نماند که هنوز  شهرداری، پیشنهادی برای جایگزین کردن این ساختمان نداده است.

 سعی کرده‌ایم باری از روی دوش کشور برداریم

 او می‌گوید مأموریت اصلی سرای غزل، کاهش آسیب در میان زنان آسیب‌دیده اجتماعی است و با توجه به وجود این آسیب خاص در منطقه 10، بستر آسیب در منطقه 10 بالا است. به همین دلیل قصد دارند که در همین منطقه فعالیت کنند. با  این وجود اما سرای غزل در منطقه 10، در حال ارائه خدماتی بیش از توان و ظرفیتش است. یعنی اکنون به همسر زندانی، به زنانی که همسرانشان معتادند و زنان سرپرست خانوار هم خدمات ارائه می‌دهند و این نشان می‌دهد که این مرکز نه‌تنها باری روی دوش نهادها نبود بلکه بار از روی دوش نهادهای مسئول هم برداشته است. 

 محمدزالی می‌گوید «در مواقعی نیاز به همکاری کمیته امداد، هلال‌ احمر و نهادهای دیگر وجود دارد. خانواده‌های کم‌برخورداری که درگیر بیماری‌های خاص هستند هم به مرکز مراجعه داشته‌اند. او از عدم همکاری برخی نهادها هم گله می‌کند و می‌گوید ارگانی تا به امروز نیامده است تا همکاری بین بخشی صورت بگیرد. اما متأسفانه این اتفاق صورت نگرفته است. مسئول‌ فنی سرای غزل می‌گوید: «برخی از زنان برای نیازهای اولیه‌شان در حال فعالیت در  چنین فضاهایی هستند. برخی نیز برای داشتن زندگی مرفه در این فضا در حال فعالیتند و دسته سوم هم به دلیل اختلالات روانی، در این فضا هستند. دسته سوم وقتی توسط ما و روانپزشک مرکز شناسایی می‌شوند، حاضر نیستند که تحت درمان قرار بگیرند.»

 چرا خیرین به سمت توانمندسازی زنان آسیب‌دیده اجتماعی نمی‌روند؟

 محمدزالی معتقد است توانمندسازی این دسته از زنان امر بسیار سختی است. او این پرسش را مطرح می‌کند که ما اکنون چند کارآفرین و خیّر داریم که دغدغه زن آسیب‌دیده اجتماعی را دارد؟ «ماه گذشته یکی از مراجعان ما سکته کرده بود و به کمک مددکار در یکی از بیمارستان‌های دولتی بستری شد. مجموع هزینه او دو میلیون‌ و نیم شد. خیّر و حامی‌ای که در مددکاری نشسته بود به ما گفت که اگر این زن، زن آسیب‌دیده اجتماعی است، حاضر نیست به او کمک کند. نگاه جامعه به این زنان این‌گونه است و فکر می‌کنند هرقدر که این دسته از افراد را انکار کنند، از جامعه حذف خواهند شد. در صورتی‌ که این زن واقعاً هیچ‌کس به‌جز ما را نداشت. فقط همسری داشت که او را مجبور به اخاذی از سایر مردان می‌کرد. هیچ‌کس حاضر نبود از این زن حمایت کند.» 

 از زمانی که گفت‌وگو با محمدزالی را شروع کرده بودم، پسر‌بچه‌ای حدود هفت الی هشت ساله در همان اتاق‌ها می‌چرخید. وقتی محمدزالی درباره مراجعان مرکز تعریف می‌کرد، یکباره با صدای آرام‌تر رو به من می‌گوید: «همین پسربچه‌ای که اینجا می‌چرخید را  دیدی؟ فقط هشت سال دارد، ولی دوبار اقدام به خودکشی کرده است. این پسر‌بچه در چنین بستری رشد کرده است. پدر زندانی است و مادر هم از 12 شب تا 6 صبح در میدان میوه‌ و تره‌بار مشغول به کار است.»

 سرنوشت زنان آسیب‌دیده اجتماعی چه خواهد بود؟

 این گفته‌های مسئولان مرکز راه نوین بود و همان‌طور که اشاره شد مسئولان شهرداری منطقه 10 توضیحاتی درباره این موضوع به ما نداده‌اند. با توجه به اهمیت موضوع، فرهیختگان آمادگی دارد دیدگاه مسئولان شهری در این‌باره را بشنود.

 آن‌گونه که مشاهده شد مرکز راه نوین در مدت‌زمان فعالیت خود در میان زنان آسیب‌دیده اجتماعی و حتی دسته‌بندی‌های دیگر زنان منطقه، با توجه به نوع خدمات و فعالیتش توانسته بود آسیب‌های اجتماعی منطقه را کم کند. پرسشی که در این میان مطرح می‌شود این است که در صورت حذف این مرکز، این قشر از زنان آسیب‌دیده اجتماعی باید به کجا مراجعه کنند و مسئولیت اجتماعی شهرداری در صورت تخلیه مرکز راه نوین، در قبال ساماندهی و کاهش آسیب اجتماعی چه خواهد بود؟

 واقعیت این است که دعوا و کشمکش بر سر ساختمان و جاگیری این مرکز، مشکل زنان آسیب‌دیده اجتماعی را کم نخواهد کرد و نیازمند پای کار آمدن خیرین و نهادهای مرتبط با موضوع است. یعنی اگر دغدغه و مشکل اصلی این دسته از زنان، مشکلات اقتصادی است در ابتدا باید خیرین و نهادهای مرتبط با موضوع، به‌سوی توانمندسازی اقتصادی این زنان قدم بردارند.

 بدیهی است برای فعالیت اجتماعی در این فضا، باید رسماً قبح مسئله در اجتماع شفاف و زنان موجود در این فضا را به‌عنوان زنان آسیب‌دیده اجتماعی معرفی کرد و مراکز فعال در رابطه با این مسئله، برای رهاشدن این زنان از بستر آسیب تلاش کنند و ایده به‌رسمیت‌شناختن زنان آسیب‌دیده اجتماعی نیز برای کاهش بستر آسیب رد شود. اما در بعد کلان مسئله، در هر حال مراکز خیریه و سازمان‌های مردم‌نهاد فعالی وجود دارند که امکان دارد موضع اجتماعی موافقی با نهادهای رسمی نداشته باشند. آنچه که غیرقابل انکار است، حضور و فعالیت این سازمان‌های مردم‌نهاد و شناخت آسیب‌های اجتماعی موجود در جامعه هستند. پرسش این است که سیاست قابل اتخاذ نسبت به فعالیت و حضور این  سازمان‌ها چه خواهد بود؟


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...