انجام پژوهش خیرمحور، روحیات خیرخواهانه میخواهد / بعد از مشروطه، زنان با «نیکوکاری» به نیازهای روز کشور پرداختند
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، دکتر الهام ملکزاده سالهاست در عرصه تاریخ ایران پژوهش میکند و «امور خیریه» جایگاه ویژهای در میان پژوهشهای او دارد. از او مقالات متعددی درباره شاخههای مختلف امور عامالمنفعه منتشر شده است؛ از بررسی «امور خیریه در شهرهای مختلف ایران در عصر قاجار» تا «مقایسه مدارس وقفی ایران با نمونههای اروپایی و آمریکایی». به مناسبت هفته پژوهش، با این مدرس دانشگاه و عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، گفتوگویی داشتهایم تا از پژوهشهایش درباره تاریخچه و جایگاه امور خیریه در ایران بشنویم. آنچه در ادامه میآید، حاصل این گفتوگوست:
-خانم دکتر ملکزاده، شما یکی از پرکارترین پژوهشگران ایرانی در حوزه امر خیر هستید. چطور شد به این حوزه علاقهمند شدید؟
بله. سال ۷۵، زمانی که برای انتخاب موضوع پایاننامه فوق لیسانسم دنبال سوژه بکری میگشتم، استاد مشاورم، «دکتر ایرج تنهاتن ناصری»، موضوعی را به من پیشنهاد دادند که از آن موقع تا حالا موضوع ثابت پژوهشهای من شده است. در آن دوران من به واسطه دوستی که کارمند موسسه «محک» بود زیاد به این موسسه رفتوآمد داشتم. چون استادم این را میدانست به من پیشنهاد کرد روی تاریخ خیریهها در ایران کار کنم؛ بنابراین موضوع پایاننامه من شد: «امور خیریه در دوره قاجار» که موضوع مهمی بود و تا آن زمان روی آن کار نشده بود. از آن سال تا الان من هر کاری که انجام میدهم، یک سرش میخورد به کار خیر و خیریهها.
-شاخصه اصلی کار شما در این سالها چه بوده است؟
من شاخصه کاری خودم را سندپژوهی در حوزه تحقیقات امر خیر میدانم و اینکه اولین کسی هستم که در دوره معاصر فعالیتم را بهطور منسجم و کامل با محور خیریه در مفهوم نوین انجام میدهم. بیشتر از نیمی از آثار من بر اساس اسناد آرشیوی منتشرنشده تهیه شدهاند که این نشان میدهد برای اولین بار دارد تولید محتوا روی آن موضوع صورت میگیرد.
-شما روی چه موضوعاتی از تاریخ وقف و نیکوکاری در ایران برای اولین بار پژوهش کردهاید؟
اولین کار من در این حوزه، همین پایاننامه دانشگاهم بود که جزو اولین پژوهشها درباره امور خیریه در عصر قاجار بود. البته امروز اگر بخواهم به آن استناد کنم شاید خودم نهایت ۲۰ درصد قبولش داشته باشم، چون بههرحال آدم وقتی جلوتر میرود نقطه ضعفهایش را میفهمد و اینکه چه چیزهایی میتوانسته انجام بدهد و حالا آن موقع یا دسترسی نداشته یا اصلا بلد نبوده ولی به عنوان آغاز کار، خب این خیلی مهم بود. یکی دیگر از موضوعاتی که من روی آن کار کردم و آن هم برای اولین بار بود، موضوع تاریخچه علم مامایی و ارتباطش با امور خیر بود. موضوعی که در پیوند بین سنت و مدرنیته که شعار دوره رضاشاه بود، معنی پیدا کرد و به عنوان سیاست این دوره به طور ویژه مورد توجه قرار گرفت.
اینکه بعدها دیگران هم به این حوزه علاقهمند شدند و کارهایی انجام دادند، برای من خیلی ارزشمند است. چون نشان میدهد چقدر این موضوع جالب است و جای کار دارد که دیگران هم سعی میکنند به آن بپردازند و به سطح آگاهی ما بیافزایند. امری که در توسعه دانش بیانگر انتخاب موضوع درست و مسیر صحیح است. من روی موضوعاتی مثل مؤسسات خیریه رفاهی – بهداشتی در دوران قاجار و پهلوی، تاریخ جمعیت شیروخورشید سرخ در ایران، زنان و مؤسسات خیریه، انجمنهای خیریه زنان در ایران، کارکردهای موقوفات زنان از دوران مشروطه تا دوره پهلوی، زنان واقف مشهد در دوره پهلوی، اقدامات و فعالیتهای خیریه زنان در دوره قاجار، تاریخ سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و سازمان تأمین اجتماعی و ... هم پژوهش کردهام که هر کدام به نوبه خود جزو اولینها هستند.
-از تاریخچه کار خیر در ایران بفرمایید. امر خیر به چه شکلهایی در تاریخ ایران مرسوم بوده است؟
به عقیده من عمر کار خیر در ایران و دنیا به بلندای تاریخ بشریت است. از گذشته تا امروز در هر جایی که یک کلونی بشری وجود داشته قاعدتاً یک عده ضعیفتر و یک عده قویتر بودهاند. حالا این ضعیفتر بودن در دورهای از لحاظ توان جسمی بوده، در دورهای از لحاظ مالی و در دورهای دیگر به شکلی دیگر. اما همیشه در میان قویترها کسانی بودهاند که سعی داشتند مشکلات دیگران را حل کنند. مثلا زیر بغل آن فرد ضعیف را بگیرند و راه ببرند یا به لحاظ مالی به مستمندان کمک کنند. ادیان و در واقع مصلحانی هم که در سراسر دنیا آمدند، بر آن کارهای خوب مهر تایید زدند و توصیه به کار خوب و نیک کردند.
در ایران هم به عنوان یک کشور باستانی، به خاطر وجود دین زرتشت که شعار آن گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک است، توصیه به کار خیر و نیکوکاری رایج بوده است. چیزی تحت عنوان «گاهنبار» وجود دارد که به معنی داد و دهش و بخشش به دیگران به منظور با خبر شدن از حال همنوع و یاری به بینوایان است. البته تفصیل این که گاهنبار چیست و در باور زرتشتیان جشن بزرگداشت آفرینش چه فلسفهای دارد، موضوع جالب و مفصلی است که پیشنهاد میکنم برای درک بهتر مفاهیم آن به منابع زرتشتی مراجعه کنید.
-با ورود اسلام به ایران، امور خیریه چطور در جامعه ادامه پیدا کرد؟
ورود اسلام به ایران با تأکید بر عمل نیکو و کار خیر، مهر تاییدی بود بر تداوم این سنت حسنه که در کلام خداوند و حدیث نبوی و روایات متعدد ائمه نیز بدان اشاره شده است؛ امری که از قرون گذشته تا حال به عنوان سرمایه معنوی ایرانیان دارای ارزش ذاتی بوده و هر کس در هر میزانی که استطاعت داشته، سعی کرده به همنوع خود کمک کند و نسبت به محیط پیرامون خود بی تفاوت نباشد. اگر هم کسی چنین روحیهای نداشت، از سوی مردم به عنوان فردی که به قول معروف «بیخیر» است، شناخته میشد. یعنی حتی «دست به خیر داشتن» یا نداشتن در کلام روزمره مردم مطرح میشد.
پس مسئله کار خیر در جامعه ایران از ابتدا بوده و تداوم داشته تا به امروز، فقط با اشکال مختلف متناسب با شرایط و اقتضائات هر دوره تغییر شکل پیدا کرده؛ مثلاً در بعضی دورهها مثل قاجار به دلیل وجود اسناد و مدارک بیشتر، ما متوجه میشویم که موضوع وقف طرفداران زیادی داشته و بانیان با تمرکز بر موقوفات به کار خیر اشتغال داشتهاند و در دورهای دیگر میفهمیم که مردم بیشتر به کار خیر به صورت شخصی و نه الزامأ مبتنی بر وقف، علاقه نشان دادهاند.
-چرا قاجارها به وقف کردن علاقهمند شدند؟
علت موقوفات زیاد در دوره قاجار به شرایط سیاسی حکومت ایران بازمیگردد. ما از بعد از اسلام نهاد وقف را داشتیم و این نهاد فعالیت خیلی قویای هم داشت اما در دوره نادرشاه یک اتفاقی افتاد و آن این بود که نادر این نهاد را از به عنوان «خالصجات» تحت نظارت خود درآورد و از دست روحانیت خارج کرد. در دوران زندیه، کمی وضعیت تغییر کرد ولی تا دوره قاجار که مجددأ امکان تولیت روحانیت و حضور ایشان در عرصه موقوفات فراهم شد، این وضعیت به شکل عادی خود بازنگشت.
به هر حال در این دوره، عده زیادی نیت خیر داشتند و برای کمک به مردم اموال و املاک خود را صرف کار خیر کرده و وقف مینمودند، اما برخی هم با این روش مالشان را در اصطلاح «حبس» میکردند. چون وقتی ملکی را وقف میکنید، اسمش رویش است، «توقف» ایجاد میشود. یعنی دیگر کسی نمیتواند آن را از شما بگیرد. برای همین افرادی که دستشان به دهانشان میرسید، وقف را راهی دیدند که با آن بتوانند علاوه بر کمک، اموالشان را حفظ کنند؛ برای همین بزرگترین موقوفاتی که در این دوره هست، موقوفات رجال و اشرافاند که به اسم خودشان بوده و تولیت آن هم به شکلی در تحت نظارت خودشان بوده و مثلا فرزندانشان اعم از ذکور و اناث دستاندرکار بودهاند. به هر حال به شکلی سعی کردند در واقع مال را بلوکه بکنند که مثلاً شاه به آن دستدرازی نکند.
-در این دوره اوضاع وقف، در خارج از ایران چطور بود؟
در سایر نقاط جهان نیز وقف و موقوفات از مهمترین و بزرگترین نهادهای اجتماعی به شمار میرفتند که مصدر انجام کارهای بزرگی بودند. در اروپا این موضوع به صورتی جدی وجود داشت و البته موقوفات در دست کلیساها بود که به دلیل اعمال قدرت و سوءاستفاده نهاد کلیسا از موقوفات مردمی، به موازات رشد اندیشههای اومانیستی و مقابله با کلیسا، این بخش، از ید قدرت آنها خارج شد و دیگر مردم حاضر نبودند اموال و املاک خود را در اختیار کشیشان و کلیساها قرار دهند. از آن زمان شکل موقوفات به صورتی دیگر درآمد که خود موضوع جداگانهای است. فقط در این حد اشاره کنم که بزرگترین دانشگاههای جهان در زمینهای وقفی ساخته شدهاند یا با وقف اموراتشان میگذرد.
-مثلا کدام دانشگاهها؟
دانشگاههای آکسفورد، هاروارد، پرینستون و... همه اینها بنمایه اصلیشان نهادهای وقفیاند. بعضی افراد مثلا برای توسعه دانش زمینشان را وقف کردهاند، بعضی به یاد فرزندشان که فوت شده دانشکده ساختهاند یا مثلا کسی اموالش را وقف توسعه فلان رشته تحقیقاتی کرده است. میشود گفت بخش عظیمی از بودجه دانشگاههای به خصوص آمریکا روی همین مسئله موقوفات شکل گرفته است و مستقل از دولت است.
-اولین مؤسسات خیریه با تعریف مدرن در ایران چطور به وجود آمدند؟
به دنبال رایج شدن امر وقف، به مرور یک عده میگفتند ما پولدار نیستیم ولی دوست داریم کار خیر کنیم. یا اینکه ما پولدار هستیم ولی نمیخواهیم فقط خرج مثلاً جهاز دادن به دختران جوان کمبرخوردار یا سرپرستی ایتام کنیم. دلمان میخواهد مدرسه بسازیم. مدرسهای که تا ۱۰ سال قبلش اگر کسی اسم میآورد تکفیر میشد یا اینکه مثلاً میخواستند یک فضایی بسازند که دخترها بروند در آن آموزش ببینند. یعنی مقولههای جدیدی معنا پیدا کرد که تا پیش از آن نبود. در این شرایط بود که ما میبینیم یک نهادها و انجمنهایی ساخته میشوند و فعالیتهایی صورت میگیرد که الزاماً نیاز نیست شما پولدار باشید تا به کار گرفته شوید، بلکه میتوانید با دست خالی به عنوان یک کنشگر اجتماعی و یک فعال در حوزه خیریه نقشآفرینی کنید. مثلاً وقتتان را برای دیگران صرف کنید یا پیگیری کاری بر عهده شما باشد، یا علمتان را در اختیار دیگران بگذارید و ... اینجا بود که اولین خیریه ایران پدید آمد.
«انجمن خیریه زنان ارمنی تهران» در سال ۱۹۰۶میلادی (۱۲۸۴ شمسی) تأسیس شد. این مؤسسه، اولین تشکل مردمنهاد ایران است که خوشبختانه هنوز هم فعالیت دارد و همین الان که من دارم با شما صحبت میکنم، مشغول برپایی بازارچه خیریهشان هستند که به مناسبت سال نوی میلادی، هر سال برپا میشود. در این بازارچهها اقلامی که هست با قیمتهای بالاتر برای فروش گذاشته میشود تا خرج افراد بی بضاعت شود.
-امور خیریه بعد از قاجار به چه شکل ادامه پیدا کرد؟ از پژوهشهایتان در این بازه زمانی بفرمایید.
امور خیریه بعد از قاجار علاوه بر شکل مردمی، در اَشکال دیگری هم قابل مطالعه است. خیریههایی که خود دولت در آن دخالت دارد هم از این زمره محسوب میشوند. عمده پژوهش من در این دوره به وجه عامالمنفعه رفاهی و بهداشتی مربوط است. چند سال پیش که روی دوره پهلوی اول کار میکردم، به موضوعی رسیدم تحت عنوان «حمایت از مادران و نوزادان». تا دوره پهلوی، مرگ و میر نوزادان و مادران آمار بالایی داشت و خیلی راحت در جریان زایمانها که مادر بر اثر عفونت، آلودگی محیط زایمان یا ناواردی قابله از دنیا میرفت، میگفتند مادر را «آل» برد. برای همین در این دوره که بحث مدرنسازی ایران مطرح بود، در جریان بارداری و زایمان به این نتیجه رسیدند که قابله باید «قابل» باشد تا نسل سالمی به دنیا بیاید. پس شروع کردند و رشته مامایی را به عنوان یک رشته علمی و نه تجربی مورد توجه قرار دادند. افرادی را رسماً تعلیم دادند تا موضوع تولد نوزاد با ضریب اطمینان بالایی صورت بگیرد.
-حمایت از مادران و نوزادان چگونه انجام میشد؟
به دنبال علمیکردن بحث زایمان، نهادهایی مثل «بنگاه حمایت مادران و نوزادان» به وجود آمد که به مادران و نوزادان رسیدگی میکرد تا مثلا شیر به موقع به نوزاد برسد یا اگر واکسیناسیون لازم هست انجام شود و... همه اینها هم به هدف پوشش دادن قشر محروم بود و به صورت رایگان انجام میشد. این اقدامات عامالمنفعه بهداشتی در دوره بعد هم ادامه پیدا کرد و میبینیم که یکی از اصول انقلاب سفید، به موضوع «سپاه بهداشت» اختصاص دارد. این نهاد موظف بود از صفر تا صد به بهداشت مردم در مناطق صعبالعبور، روستاهای دور و... رسیدگی کند. افراد سپاه بهداشت در قالب گروههایی به این مناطق میرفتند و به لحاظ پیشگیری، درمانی و کارهای بیمارستانی به مردم خدمترسانی میکردند که موضوع یکی از پروژههای موظف من در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، همین موضوع تاریخ سپاه بهداشت در ایران بود.
-در این دوره زنان در انجام کار خیر چه نقشی داشتند؟
کار خیر زن و مرد ندارد، اما به عقیده من زنان به لحاظ کیفی خیلی به این جریان کمک کردند. بین زنانی که متمکن بودند مثلاً ۷۰ درصدشان به نوعی فعالیتهای عامالمنفعه انجام میدادند با این تفاوت که مردها برای حفظ مال، منصب، دیسیپلین و یا کنترل رقابتهایی که در محیط بیرون از خانه وجود داشته، این کار را انجام میدادند و در واقع مالشان را به این طریق کنترل میکردند ولی زنها این دغدغه را نداشتند.
بعد از دوره مشروطه تا دوره پهلوی که چیزی حدود ۲۰ سال هست چیزی که خیلی جالب است نوع نگاه زنها به امر خیر است. البته این را به لحاظ کمّی نمیگویم. به هر حال به دلیل عدم استقلال مالی خانمها، تعداد خیرین زن نسبت به مردان همیشه کمتر بوده. اما در این دوره ما شاهدیم که زنها خیلی سریعتر از مردها متناسب با تغییر شرایط، نوع کار خیرشان را تغییر میدهند. اگر تا قبل از آن مثلاً پولشان را صرف دادن جهاز و نگهداری از ایتام و ... میکردند، حالا متناسب با شرایط جدید مثلا به بحث آموزش، کارهای علمی و... توجه نشان میدهند؛ بنابراین ما نمونهها و مصداقهای مختلفی از وقفنامههای زنان داریم که اینها در این شکل جدید ورود پیدا کردهاند. این نشان میدهد زنها خیلی سریعتر در آن موج تغییرات جامعه، شرایط را لمس کردند و نقش خودشان را ایفا کردند.
-میتوانید برای این هماهنگی زنان با شرایط جامعه یک مثال بزنید؟
مثلا یک خانمی در دوره پهلوی اول میآید و میگوید الان جامعه نیاز به غربالگری خون دارد تا مشخص شود هر کس چه بیماریهایی دارد. او یک بخشی از اموالش را برای ساخت آزمایشگاه خونگیری وقف میکند. یا مثلا داریم بانوانی را که درختهای باغشان را صرف جمعآوری سگهای ولگرد میکنند تا اینها هار نشوند. گاهی مردم ما فکر میکنند فقط اروپاییها از این قبیل کارها انجام میدهند ولی اینطور نیست. از همان دوره قاجار ما چنین چیزهایی را داریم، چون به هر حال ما زندگیمان با حیواناتی مثل سگ و گربه عجین بوده و خوب این حیوانات برای ما حائز اهمیت بودهاند. نه مثل الان که مردم ما گربه و سگ را به عنوان یک حیوان خانگی در آپارتمان میشناسند.
-در عصر حاضر ماجرای کار خیر به چه شکلی درآمده است؟
من این را میتوانم خلاصه بگویم به این دلیل که اولا من، چون رشتهام تاریخ است، خودم را موظف میدانم تا زمانی که داده و سند تاریخی قابل بررسی دارم حرف بزنم و اساساً این مقوله تا پایان سال ۵۷ برای من استاندارد علمی دارد؛ بنابراین قاعدتاً هر حرفی میزنم بیشتر در این محدوده زمانی است، اما به هر حال آدمی نیستم که به پیرامونم توجه نداشته باشم. در دوره ما کار خیر خیلی متنوعتر شده مثلاً یک جوان میرود برای یک فرد ازکارافتاده قصه میخواند یا برای یک فرد سالمند خرید میکند. این سبک کارها قبلا در ایران باب نبوده ولی الان نسل جوان این کارها را انجام میدهند.
در این دوره، ما هم مدل بازاری کار خیر را داریم، هم مدل کلیشهای و هم مدل نمایشیاش را. در عین حال، کارهای تأثیرگذار و متناسب با شرایطِ روز هم داریم که در نوع خود هم جالب است.
مثلأ طرف میآید مال و اموالش را تماماً وقف تحقیقات علمی برای کشور میکند یا میآید میگوید میخواهم مالم صرف درمان بیماریهای زنان روسپی داخل خیابان شود یا صرف دختران فراری و از این دست. اینها یک چیزهایی است که اصلا تا پیش از این ما نمونهای برایش نمیدیدیم. اما با وجود تنوعی که مثال زدم من یک اتفاقی را هم میتوانم به شکل غیررسمی لمس کنم و آن این هست که در این دوره توجه مردم به انجام کار خیر در شکل وقف و ایجاد موقوفه و واگذاری مال به اداره اوقاف خیلی کمتر شده است. در واقع به نظر میرسد که مردم ترجیح میدهند مالشان را در ذیل نهادهای جدید یا حتی بینام و نشان صرف کارهای خیر بکنند ولی مال را به شکل موقوفه در ثبت اداره اوقاف یا امثالهم در نیاورند.
-به نظر شما برای اینکه پژوهشهای خیرمحور در کشور ارتقا پیدا کنند چه کار باید انجام دهیم؟
به نظر من قبل از هر چیز خود پژوهشگر باید به انجام کار در این حوزه علاقه داشته باشد ولی در وهله بعدی اگر امتیاز و یا اولویتی به پژوهشگران داده شود، تاثیرگذار است. اما اگر فرد علاقه نداشته باشد و فقط به خاطر دریافت امتیاز پژوهش کند، چون به قولی آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند و این کار از دل بر نیامده، پژوهش احتمالا در حد یک کار کلیشهای تمام میشود. در حالی که انجام پژوهش خیرمحور، خودش روحیات خیرخواهانه میخواهد. به نظر من همانطور که همه پولدارها کار خیر نمیکنند و فقط کسانی دنبال آن میروند که این موضوع در درونشان میجوشد، انجام پژوهش حوزه خیر هم باید از درون خود فرد بجوشد و در وجودش نهادینه شود تا خوب از آب در بیاید.
-این روزها مشغول کار روی چه موضوعاتی هستید؟ در آینده چه کتابها و مقالاتی را به قلم شما خواهیم دید؟
الان در حال ویرایش دو کتابم هستم. درباره تاریخ پیدایش «سازمان تأمین اجتماعی» و موضوع «سپاه بهداشت». در کنار اینها به تازگی یک مقاله هم از من منتشر شده که مجموعهای است از ترجمه مقالات ارائه شده در یک کنفرانس علمی در آلمان که من درباره «به دنیا آمدن نسل جدید در ایران عصر پهلوی»، که به همان تاریخچه پیدایش رشته مامایی مرتبط است، سخنرانی کردم و چند روز پیش، خیلی اتفاقی متوجه شدم مجموعه مقالات آن توسط نشر «شیرازه کتاب ما» در کتابی به عنوان «فرهنگ و سیاستهای فرهنگی در دوره رضاشاه» منتشر شده که این باعث خوشحالی من شد که آن مقاله به این صورت حفظ شده و در دسترس مخاطبان قرار دارد.
متاسفانه در پژوهش خیلیها میخواهند کار دیگران را به نفع خودشان مصادره کنند و خودشان را به عنوان اینکه اولین بار است در ایران دارند روی موضوعی پژوهش میکنند، معرفی میکنند. ولی خوب با توجه به سوابقی که از انتشار مقالات هست، مشخص هست که در نسل جدید (منظورم نسل بعد از انقلاب هست) به جز کسانی که در نشریه «میراث جاویدان» در مورد وقفنامهها و... کار میکردند، کسی روی مفهوم نهادهای مدنی جدید خیریه کار نکرده بود. اما پیش آمده که کسانی در آثار و مقالاتشان روی موضوعاتی از این دست کار کردهاند و از قضا کسانی مثل من که مقدم بر ایشان بر این موضوعات اشراف داریم، متوجه اینگونه بیاخلاقیهای علمی میشویم که خب کار حرفهای نیست. شاید در ابتدا این کار برملا نشود ولی قطعأ همین ناپختگی در کلام و قلم بهرحال مشخص میشود. خوشبختانه دسترسی به ابزار مختلف پژوهش و بانکهای اطلاعاتی مربوط به حوزههای مختلف علمی نشان دهنده این است که چه کسی از چه وقتی پای در عرصهای گذاشته و چه کارهایی را به طور اصیل و مداوم به عنوان یک جریان علمی و پژوهشی دنبال کرده. همانطور که گفتم کسی که پژوهش خیرمحور انجام میدهد باید روحیات خیرخواهانه داشته باشد که به نظر من این افراد آن روحیه را ندارند. به قول شاعر: شب آبستن است تا چه زاید سحر.
گفتوگو از زهرا صالحیزاده