یونس خسروبیگی؛ فعال دانشجویی:

حفاظت از محیط‌زیست یعنی حفاظت از حق حیات نسل جوان / دانشجویان باید واقعیات محیط زیستی را شناسایی و منعکس کنند

یونس خسروبیگی؛ فعال دانشجویی و مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست در امور جوانان در گفت‌و‌گو با خیر ایران به تشریح انگیزه‌های محیط زیستی خود، اهمیت نقش‌آفرینی جوانان و دانشجویان و ان جی اوها در مواجهه با مسائل محیط زیستی پرداخت.
حفاظت از محیط‌زیست یعنی حفاظت از حق حیات نسل جوان / دانشجویان باید واقعیات محیط زیستی را شناسایی و منعکس کنند

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، به بهانه روز دانشجو، یونس خسروبیگی؛ فعال دانشجویی و مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست در امور جوانان، مهمان خیر ایران شد و با او به گفت‌وگو پرداختیم. متن کامل این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

-لطفاً کمی درباره خودتان توضیح دهید و بفرمایید چگونه به فعالیت‌های محیط‌زیستی علاقه‌مند شدید و نخستین گام‌ها را در این مسیر چگونه برداشتید؟

هر شهروندی با هر جایگاه، رشته، جنسیت و دیدگاه سیاسی، باید نسبت به محیط‌ زیست حساس و دارای رویکرد مسئولانه باشد.

 آغاز فعالیت‌های من به دوران کودکی و نوجوانی بازمی‌گردد. علاقه‌ای که به طبیعت، گل و گیاه و مسائل مرتبط داشتم، سبب شد تعداد زیادی از انواع گل‌ها را در منزل پرورش و تکثیر کنم. این علاقه از همان دوران شکل گرفت و به‌مرور با بحران‌هایی که کشور و جهان در حوزه محیط‌زیست با آن روبه‌رو بودند پیوند خورد. در نتیجه، شناخت بیشتری نسبت به این مسائل پیدا کردم و به نوعی دغدغه‌مندی‌ام برای حفظ محیط‌زیست افزایش یافت؛ آن‌هم به‌عنوان موضوعی که از یک‌سو علاقه شخصی‌ام بود و از سوی دیگر معتقدم هر شهروندی، با هر جایگاه، رشته، جنسیت و دیدگاه سیاسی، باید نسبت به آن حساس و دارای رویکرد مسئولانه باشد.

 امروز بحران‌های محیط‌زیستی به نقطه‌ای رسیده‌اند که حیات بشر را با تهدید جدی مواجه کرده‌اند. با روند فعلی و همان‌گونه که تاکنون نیز مشاهده شده، برخی مناطق جهان عملاً در حال از دست‌دادن زیست‌پذیری خود هستند. در ایران نیز با چالش‌های مشابهی روبه‌رو هستیم؛ به‌طوری‌که برخی مناطق کشور به دلیل بحران‌هایی مانند فرونشست زمین، بحران آب، آلودگی هوا و موارد متعدد دیگر، در مسیر کاهش زیست‌پذیری قرار گرفته‌اند.

 بنابراین، بخشی از ورود من به این مسیر ناشی از علاقه شخصی بود و بخشی دیگر ناشی از مسئولیت اجتماعی که هر فرد باید در قبال محیط‌زیست داشته باشد. فعالیت‌های من از ابتدایی‌ترین سطح، یعنی پاک‌سازی طبیعت آغاز شد و سپس با همکاری مجموعه‌های مختلف در سطح شهرستان و بعد تهران ادامه یافت. در مقطعی نیز فعالیت‌های بین‌المللی، ازجمله همکاری با جنبش فیوچر، به این مسیر افزوده شد.

خلأ‌ اصلی در حوزه محیط‌زیست، فقدان تخصص‌های علمی صرف نیست، بلکه کمبود نگاه مدیریتی و ضعف در علوم انسانی مرتبط با این حوزه، از جمله مدیریت و قانون‌گذاری است.

 این روند ادامه داشت تا زمانی که قصد ورود به دانشگاه را داشتم. در آن مقطع، با یک دوراهی جدی مواجه بودم: انتخاب رشته محیط‌زیست یا رشته کشاورزی که علاقه اصلی‌ام بود، یا انتخاب مسیری متفاوت. برداشت من این بود که خلأ‌ اصلی در حوزه محیط‌زیست، فقدان تخصص‌های علمی صرف نیست، بلکه کمبود نگاه مدیریتی و ضعف در علوم انسانی مرتبط با این حوزه، از جمله مدیریت و قانون‌گذاری است. این خلأ باید جدی گرفته شود تا بتوان از بحران‌ها عبور کرد.

 به همین دلیل رشته حقوق را انتخاب کردم تا بتوانم از طریق این مسیر و موقعیت‌های شغلی مرتبط با محیط‌زیست، در حد توان اثرگذاری داشته باشم. در همان دوران نیز ارتباطم با سازمان‌های مردم‌نهاد، فعالیت‌های داوطلبانه، کنشگری و مطالبه‌گری همچنان ادامه داشت.

-میزان دغدغه‌مندی نسل «زد» نسبت به محیط‌زیست چقدر است و به‌عنوان یک کنشگر محیط‌زیست، معتقدید چگونه می‌توان نسل جدید را ترغیب کرد تا در مسیر فعالیت‌های محیط‌زیستی و خیرخواهانه وارد شود؟

 یکی از مسائل بسیار جدی در زمینه کنشگری محیط‌زیست و همچنین نگاه مسئولان به این موضوع، چه در ایران و چه در سایر کشورها، این است که آینده‌ای که تحت‌تأثیر بحران‌های محیط‌زیستی قرار دارد، آینده‌ای است که متعلق به نسل جوان است. شاید نسل‌های پیشین که اکنون در بازه‌های سنی ۶۰ یا ۷۰ سال قرار دارند، افق زمانی طولانی برای ادامه حیات پیش رو نداشته باشند و آن دوره را پشت سر گذاشته باشند؛ بنابراین تأثیر مستقیم بحران‌های محیط‌زیستی بر حیات آنان در آینده کمتر است.

 اما جوانی که امروز در سن ۲۰ سالگی قرار دارد، اگر قرار است ۲۰ سال آینده در همین سرزمین زندگی کند، باید محیطی برای زندگی وجود داشته باشد؛ باید تهران و ایران باقی بماند، آبی برای نوشیدن و هوایی برای تنفس وجود داشته باشد. تمامی این‌ها بخش‌هایی از مسائل محیط‌زیستی هستند که به‌طور مستقیم آینده نسل جوان را تهدید می‌کنند؛ سوال اصلی این است که آیا امکان حیات سالم، حق برخورداری از آب سالم و هوای پاک با این روند فعلی برای آنان قابل تحقق خواهد بود یا خیر.

یکی از گروه‌های هدف اصلی در مواجهه با بحران‌های محیط‌زیستی، نسل جوان است؛ نسلی که باید برای آینده خود مبارزه کند، کنشگر باشد، مطالبه‌گری کند و درعین‌حال سبک زندگی پایداری اتخاذ کند تا خود نیز به تخریب محیط‌زیست دامن نزند.  این نسل باید از دولت، حاکمیت و جامعه جهانی مطالبه داشته باشد تا سیاست‌ها و برنامه‌هایی که برخلاف ضوابط محیط‌زیستی هستند اجرا نشوند.

 من و سایر افرادی که در این بازه سنی قرار داریم، درواقع باید برای حق حیات خود مبارزه کنیم و بخشی از این حق حیات مستقیماً به مسئله محیط‌زیست بازمی‌گردد. نمونه این امر را در جنبش‌های جهانی می‌بینیم؛ زمانی که گرتا تونبرگ فعالیت‌های محیط‌زیستی خود را آغاز کرد، یک دانش‌آموز بود و آینده را پیش روی خود می‌دید. وی می‌خواست به زندگی، برنامه‌ها و اهدافش ادامه دهد و به همین دلیل خطاب به سیاست‌گذاران گفت کسانی که امروز تصمیم‌گیری می‌کنند، حق ندارند بی‌مهابا، بدون ضابطه و بدون آینده‌نگری، محیط‌زیستی را که قرار است نسل او در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده در آن زندگی کند، تخریب کنند و حق آینده آنان را پایمال کنند.

 بنابراین یکی از گروه‌های هدف اصلی در مواجهه با بحران‌های محیط‌زیستی، نسل جوان است؛ نسلی که باید برای آینده خود مبارزه کند، کنشگر باشد، مطالبه‌گری کند و در عین‌ حال سبک زندگی پایداری اتخاذ کند تا خود نیز به تخریب محیط‌زیست دامن نزند. افزون بر این، این نسل باید از دولت، حاکمیت و جامعه جهانی مطالبه داشته باشد تا سیاست‌ها و برنامه‌هایی که برخلاف ضوابط محیط‌زیستی هستند اجرا نشوند.

 در سطح بین‌المللی می‌بینیم که در برخی کشورها، به‌ویژه کشور‌های توسعه‌یافته، این روند در میان نسل جوان قوی‌تر از کشور‌های درحال‌توسعه دنبال می‌شود که البته دلایل متعدد خود را دارد. در ایران نیز تا حدودی چنین روندی شکل گرفته، اما از نظر من هنوز مطلوب نیست و سطح دغدغه‌مندی و کنشگری مسئولانه نسل جوان پایین‌تر از حد انتظار است. البته این موضوع به هیچ عنوان به معنی سرزنش نسل جدید نیست؛ زیرا آنان با چالش‌ها و آسیب‌های متعددی در زندگی روزمره مواجه‌اند، چه برسد به اینکه بخواهند درباره آینده، آن هم در چنین سطحی، مبارزه جدی داشته باشند.

 با این حال، آنچه مطلوب و ضروری است این است که نسل جوان نقش تعیین‌کننده‌ای در عرصه محیط‌زیست دارد؛ چه در قالب کنشگری، چه در سبک زندگی‌ای که انتخاب می‌کند. امید می‌رود که با افزایش آگاهی-چه از طریق فضای مجازی که نسل جدید بخش مهمی از آموزش‌ها و ایده‌هایش را از آن دریافت می‌کند و چه از طریق نظام آموزشی در مدارس و دانشگاه‌ها-بتوان زمینه‌ساز آشنایی و مشارکت بیشتر این نسل شد.

 اگر آموزش‌های محیط‌زیستی از سنین پایین و از پایه به‌درستی ارائه شود، می‌توان امیدوار بود بسیاری از مسائلی که اکنون با آن مواجه هستیم در آینده کاهش یابد. در کنار این‌ها، خانواده‌ها نیز نقشی جدی دارند؛ هم در انتقال آموزش‌ها و هم در همراهی با این نسل در مسیر ایفای نقش مسئولانه‌شان.

 هرچقدر این هم‌افزایی از سطح ملی به سطح بین‌المللی گسترش پیدا کند-همان‌گونه که تاکنون نیز رخ داده-فرصت‌های بیشتری ایجاد خواهد شد. این هم‌افزایی موجب می‌شود ملت‌ها از تجربه و علم یکدیگر بهره ببرند و تأثیرگذاری بیشتری بر جامعه جهانی و دولت‌ها داشته باشند و به‌ تبع آن، مردم بتوانند با قدرت بیشتری به‌عنوان مطالبه‌گران و ذی‌نفعان سیاست‌ها و تصمیمات محیط‌زیستی ظاهر شوند.

-فعالیت مؤسسات خیریه و سمن‌ها در عرصه محیط‌زیست را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ از نظر شما این نهاد‌ها تا چه اندازه اثرگذاری مثبت دارند و چه اقداماتی باید انجام دهند؟

مردم و نهاد‌های مردمی معمولاً به دلیل نبود بروکراسی، نبود برخی محدودیت‌های قانونی، و نداشتن تشریفات و ضوابط پیچیده، همواره نسبت به دولت‌ها سریع‌تر و چابک‌تر عمل کرده‌اند. همین مسئله در حوزه محیط‌زیست نیز صادق است؛ چه در ایران و چه در سایر کشورها.

 اگر بخواهیم به ان‌جی‌او‌ها به‌عنوان نهاد‌هایی مستقل و مردمی بپردازیم-نهاد‌هایی که بر اساس هدف‌گذاری در بخش‌های مختلف تشکیل می‌شوند و یکی از این حوزه‌ها نیز عرصه محیط‌زیست است-در حقیقت باید گفت این سازمان‌ها بازوی پیشران دولت‌ها و حاکمیت‌ها محسوب می‌شوند.

 به‌طور کلی، مردم و نهاد‌های مردمی معمولاً به دلیل نبود بروکراسی، نبود برخی محدودیت‌های قانونی، و نداشتن تشریفات و ضوابط پیچیده، همواره نسبت به دولت‌ها سریع‌تر و چابک‌تر عمل کرده‌اند. همین مسئله در حوزه محیط‌زیست نیز صادق است؛ چه در ایران و چه در سایر کشورها. نهادی که هم از منظر علمی و هم از منظر عملی پیشگام مسائل محیط‌زیستی و مواجهه با بحران‌ها بوده، معمولاً همین ان‌جی‌او‌ها هستند.

 این سازمان‌های مردم‌نهاد با فعالیتی که در حوزه تخصصی خود انجام می‌دهند، ابتدا می‌توانند جامعه را آگاه و همراه کنند. به‌عنوان نهاد‌هایی مستقل که از دل جامعه برخاسته‌اند، نیاز‌های جامعه را می‌شناسند، زبان آن را می‌دانند و با مردم در تعامل مستقیم هستند؛ بنابراین می‌توانند بخش آموزش و دغدغه‌مندسازی در عرصه محیط‌زیست را به‌خوبی پوشش دهند؛ این نخستین بخش ماجراست.

 بخش دوم این است که ان‌جی‌او‌ها در حوزه محیط‌زیست نقش یک ناظر و پایشگر قدرتمند را برای دولت‌ها ایفا می‌کنند. آن‌ها بررسی می‌کنند که آیا دولت در حوزه محیط‌زیست سیاست‌گذاری درستی دارد یا خیر. اگر دولت مسیر اشتباهی در پیش بگیرد، یکی از مهم‌ترین نقش‌های سمن‌ها این است که به نهاد‌های دولتی هشدار دهند که به دلایل مشخص و مستند، سیاست‌های آنان در حوزه آب، آلودگی هوا، فرونشست، تنوع زیستی و سایر مسائل محیط‌زیستی صحیح نیست.

زمانی یک ان‌جی‌او می‌تواند نقش خود را به‌صورت کامل و مؤثر ایفا کند که کاملاً مستقل عمل کند؛ زیرا استقلال مانع از این می‌شود که این نهاد‌ها تحت‌تأثیر جریان‌های سیاسی، منافع اقتصادی یا ساختار قدرت قرار بگیرند. استقلال مولفه‌ای است که به آن‌ها امکان می‌دهد در برابر سیاست‌های نادرست بایستند و دولت را وادار به اصلاح مسیر کنند. 

 این هشدار‌ها دولت را مجبور می‌کند که پاسخگو باشد و سیاست‌های خود را اصلاح کند. اما زمانی یک ان‌جی‌او می‌تواند این نقش را به‌صورت کامل و مؤثر ایفا کند که کاملاً مستقل عمل کند؛ زیرا همین استقلال است که مانع می‌شود این نهاد‌ها تحت‌تأثیر جریان‌های سیاسی، منافع اقتصادی یا ساختار قدرت قرار بگیرند. به‌نظر من، همین استقلال مهم‌ترین مولفه در ساختار ان‌جی‌اوهاست؛ مولفه‌ای که به آن‌ها امکان می‌دهد در برابر سیاست‌های نادرست بایستند و دولت را وادار به اصلاح مسیر کنند. این تصویری است که من از نقش و جایگاه ان‌جی‌او‌ها در عرصه محیط‌زیست دارم.

-دانشجویان چگونه می‌توانند به حفظ محیط‌زیست کمک کنند؟ آیا نکته‌ای دارید که به آن‌ها بگویید و بتواند راهنمایشان باشد؟

 در هر جامعه‌ای موتور محرک و خلاقیت آن جامعه نسل جوان است و بخشی از این نسل جوان را جامعه دانشجویی تشکیل می‌دهد؛ جامعه‌ای که قشر فرهیخته محسوب می‌شود و در رشته‌های مختلف تحصیل می‌کنند. زمانی که نگاه کلی و پایه‌ای نسبت به محیط‌زیست در میان همه دانشجویان وجود داشته باشد، ما می‌توانیم از این نگاه در حوزه‌های علمی گوناگون بهره‌مند شویم.

 به‌عنوان مثال، دانشجوی جامعه‌شناسی می‌تواند با رویکرد محیط‌زیستی به مسائل جامعه نگاه و آن‌ها را تحلیل کند. یا در میان دانشجویان رشته‌های فنی، می‌توانیم توقع داشته باشیم که پیوست محیط‌زیستی را در پروژه‌های خود در نظر بگیرند، آن را رعایت کنند و نسبت به آن دغدغه‌مند باشند. در علوم انسانی و علوم تجربی نیز همین‌گونه است. در واقع، خلاقیت و دانش دانشجویان در رشته‌های مختلف وقتی با نگاه محیط‌زیستی آمیخته شود، می‌تواند ما را به هدف مطلوب برساند؛ یعنی اجرای کار‌ها و پروژه‌ها با رویکرد پایداری و حفظ محیط‌زیست.

 از سوی دیگر، دانشجویان ما به دلیل گستره ارتباطات بین‌المللی، به‌ویژه در دانشگاه‌های برتر، می‌توانند به‌عنوان «سفیر سبز» عمل کنند؛ سفیری که در تعامل با سایر کشور‌ها و جوامع هم از علوم و تجربه‌های محیط‌زیستی آن‌ها بهره‌مند می‌شود و هم می‌تواند تجربیات زیسته و دانش بومی ما را منتقل کند. برای نمونه، ایران در بسیاری از حوزه‌های محیط‌زیستی مانند مدیریت آب، مدیریت پسماند، سیاست‌گذاری و حکمرانی محیط‌زیست حرف برای گفتن دارد. همچنین تجربیات ارزشمندی، چون نظام قنات و سبک زندگی پایداری که در ایران باستان متناسب با شرایط اقلیمی شکل گرفته است، از جمله ظرفیت‌هایی است که دانشجویان می‌توانند معرفی و منتقل کنند و زمینه هم‌افزایی و همکاری بیشتر را فراهم آورند.

 امروز ایران در وضعیتی قرار دارد که با بحران‌های جدی محیط‌زیستی مواجه است؛ از بحران آب گرفته تا فرونشست. در شناخت این واقعیت‌ها، دانشجویان می‌توانند یاری‌گر ما باشند. افزون بر شناخت، آنان می‌توانند در مسیر یافتن راهکار و حرکت به‌سوی وضعیت مطلوب نیز همراهی مؤثری داشته باشند.

 افزون بر این‌ها، انرژی، پویایی و روحیه حل مسئله که در محیط دانشگاه وجود دارد و همچنین جسارت جوانان در مواجهه با چالش‌ها، می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. نخستین گام برای مواجهه با مسائل، شناخت درست واقعیت است. تا زمانی که واقعیت را نشناسیم و نپذیریم، نمی‌توانیم به وضعیت مطلوب حرکت کنیم، زیرا نمی‌دانیم دقیقاً در چه نقطه‌ای ایستاده‌ایم. به‌ نظر من، شانس این مواجهه درست با واقعیت در سنین جوانی بیشتر است و دانشجویان می‌توانند در این زمینه نقش مهمی ایفا کنند.

 امروز ایران در وضعیتی قرار دارد که با بحران‌های جدی محیط‌زیستی مواجه است؛ از بحران آب گرفته تا فرونشست. در شناخت این واقعیت‌ها، دانشجویان می‌توانند یاری‌گر ما باشند. افزون بر شناخت، آنان می‌توانند در مسیر یافتن راهکار و حرکت به‌سوی وضعیت مطلوب نیز همراهی مؤثری داشته باشند.

-در مورد کانون آسیب‌های اجتماعی دانشگاه تهران توضیح می‌دهید؟ این کانون چه نقشی دارد و چگونه فعالیت محیط‌زیستی را در چارچوب مسائل اجتماعی دنبال می‌کند؟

 در مورد کانون آسیب‌های اجتماعی دانشگاه تهران-که خود من آن را تأسیس کرده‌ام-لازم است توضیح دهم که عنوان اولیه شاید در ذهن مخاطب این تصور را ایجاد نکند که فعالیت محیط‌زیستی انجام می‌دهد؛ اما انتخاب این نام کاملاً عامدانه بود. دلیلش این بود که در کانون آسیب‌های اجتماعی، یکی از اهداف اصلی ما پرداختن به بحران‌های محیط‌زیستی به‌عنوان منشأ آسیب‌های اجتماعی است.

 می‌خواستیم این پیام را به جامعه منتقل کنیم که وقتی می‌گوییم باید از مراتع حفاظت کنیم، این فقط برای خود مراتع نیست. اگر مرتع نباشد، یک حلقه از چرخه حیات حذف می‌شود و این حذف قطعاً بر زندگی ما اثر می‌گذارد. اگر می‌گوییم جنگل‌های هیرکانی باید حفظ شوند، به این دلیل است که نبود این جنگل‌ها یعنی نبود امکان زندگی در شهر‌ها و روستا‌های اطراف آن‌ها و نتیجه این وضعیت بروز آسیب‌های اجتماعی است: فقر، مهاجرت، اعتیاد و موارد متعدد دیگری که در پی بحران‌های محیط‌زیستی شکل می‌گیرند.

 هدف ما این بود که رابطه میان زیست روزمره شهروندان و ابعاد مختلف زندگی آنان-از اقتصادی و اجتماعی گرفته تا فرهنگی، سیاسی و سایر حوزه‌ها-با محیط‌زیست را به‌درستی توضیح و تبیین کنیم. حفاظت از محیط‌زیست فقط برای گیاهان و جانوران و حق حیات آن‌ها نیست؛ بلکه برای این است که اگر آن‌ها نباشند، زندگی ما نیز مختل می‌شود و در مرحله‌ای حتی امکان حیات برای ما وجود نخواهد داشت. ابتدا اختلال ایجاد می‌شود، اما در ادامه ممکن است اساساً امکان زیستن از بین برود.

 از این منظر بود که ما در کانون آسیب‌های اجتماعی به این مسائل می‌پرداختیم و در همین راستا همایش‌ها، جشنواره‌ها، نشست‌های علمی، فعالیت‌های میدانی، مطالبه‌گری و کنشگری در بخش‌هایی که با این هدف مرتبط هستند را انجام می‌دهیم.

 


ارسال دیدگاه
captcha