دستان کوچک؛ مرهم بالهای شکسته
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، باب گراهام؛ نویسنده و تصویرگر نامدار ادبیات کودک، در آثارش جهان را از چشمان تیزبین کودکان روایت میکند. او در کتاب «چگونه میتوان بال شکستهای را درمان کرد؟» با زبانی ساده و عمیق، مخاطب را به توجه به رنج دیگران و باور به تأثیر مهربانی فرا میخواند. این نویسنده در سال ۲۰۱۲، نامزدی جایزه بینالمللی هانس کریستین اندرسن را از آن خود کرد؛ جایزهای که برای قدردانی از دستاوردهای ماندگار در عرصه ادبیات کودک اعطا میشود. این کتاب به کوشش بهمن رستمآبادی به فارسی برگردانده و از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راهی بازار شده است.
روایتی از فرود و پرواز
داستان در شهری شلوغ آغاز میشود؛ جایی که انعکاس آسمان در نمای شیشهای برجهای بلند، موجب برخورد پرندهای با پنجرههای آیینهای و شکستن بال او میگردد. پرنده به زمین میافتد و انبوه جمعیت شتابزده از کنارش میگذرند؛ تا اینکه نگاه تیزبین پسرکی به او میافتد. پسرک بیدرنگ خم میشود، پرنده را با نرمی از زمین برمیدارد و با دقتی کمنظیر، به خانه میبرد.

پرنده در آیینهٔ تصویر
از نقاط برجستهٔ این اثر، تصویرگری حرفهای باب گراهام است. در صفحات آغازین، تنها کفشهای عابران دیده میشوند که نمادی از بیتفاوتی و روزمرگی جامعهٔ شهریاند. فضای بصری ابتدای داستان، رنگهایی خاکستری و محو دارد و پرنده همچون سایهای میان ساختمانها گم شده است اما بهمحض توجه پسرک به پرنده، نوری به تصویر میتابد که همچون پرتوی از امید گرمابخش است، سپس کودک با پیراهن سرخ و شلوار آبی، در میان انبوه بیچهره، به نماد زندگی و مهر بدل میشود.
در تصاویر بعدی، مادر پسر با پیچیدن شال خود به دور پرنده، نقشی فراتر از یک همراه ایفا میکند؛ کنشی که نمایانگر نقش خانواده در پرورش حس همدلی و نوعدوستی در کودکان است. پسرک حتی پرِ افتادهٔ پرنده را نیز برمیدارد و میکوشد آن را به جای نخستینش بازگرداند. این کنش شاعرانه از روح لطیف و مسئولیتپذیری او در قبال موجودات زنده حکایت دارد. اتاق آبی رنگ پسر نیز میتواند نمادی از آرامش، معنویت و صلح درونی باشد.

درونمایههای نمادین و تربیتی داستان
در بخشی از داستان میخوانیم: «یک پرِ کندهشده را نمیتوان به سر جایش گذاشت، اما گاهی میشود بال شکستهای را درمان کرد». این جمله، چکیدهٔ درونمایهٔ اصلی کتاب است؛ اینکه مهربانی شاید همیشه نتواند همهچیز را به حالت پیش بازگرداند، اما میتواند زخمها را التیام بدهد و تداوم زندگی را ممکن سازد. سرانجام، پسرک با کمک پدرش برای پرنده جایی فراهم میکند تا بال شکسته او در آرامش التیام پیدا کند. لحظهای که پرنده بهبود مییابد و در آسمان اوج میگیرد، کودک دستانش را به نشانهٔ بدرقه میگشاید. با نقش بستن این تصویر حسی از رهایی، شادی و رضایت درونی در ذهن خواننده نقش میبندد.

این کتاب موفق به دریافت جوایز متعددی از جمله جایزهٔ کتاب سال کودکان استرالیا، جایزهٔ بوستون گلوبهورن و جایزهٔ ادبی نخستوزیر استرالیا شده و جوایز یادشده گواهی بر ارزش هنری و تربیتی این اثر است. بهبیان دیگر، «چگونه میتوان بال شکستهای را درمان کرد؟» تنها داستانی دربارهٔ نجات یک پرنده نیست؛ روایتی است از توانایی کودکان در دیدن آنچه از چشم بزرگسالان پنهان میماند. گراهام در این داستان، با بهرهگیری از تصاویر نمادین و متنی موجز، پیامی جهانشمول را انتقال میدهد: در جهان پرشتاب صنعتی، حفظ درنگ و لطافت کودکانه میتواند زندگیبخش باشد.

یادداشت از نیلوفر بختیاری