«لوپتو»؛ یک پویانمایی خلاق و بازیدرمانگر به سبک کرمانی
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، انیمیشن سینمایی «لوپتو» نخستین محصول مرکز انیمیشن سوره است که در استودیوی «فراسوی ابعاد» و با همکاری هنرمندان کرمانی تهیه و منتشر شده است. داستان لوپتو درباره امید در روزهای سخت و کمک به بیماران روانی است. مخاطب اصلی این اثر کودکان بالای شش سالاند. لوپتو ساخته سال ۱۴۰۱ به کارگردانی عباس عسکری است.
بعضیها منتظر میمانند تا راه باز شود، بعضی دیگر اما خودشان راه را هموار میکنند. در انیمیشن لوپتو، شخصیتهای داستان راه دوم را انتخاب میکنند تا دنیای زیباتری برای انسانهای آسیبدیده بسازند. در این یادداشت این انیمیشن را بررسی خواهیم کرد تا جنبههای اخلاقی و همدلانه آن را در اهمیت به درمان بیماران نشان دهیم.
روایتی از همدلی در دل یک کارگاه کوچک
داستان لوپتو اینگونه آغاز میشود که آقای کمالی؛ مدیر یک آسایشگاه روانی تصمیم میگیرد به جای تمرکز بر دارودرمانی، از تکنیک بازی برای مداوای بیماران کمک بگیرد. او به بیمارانش فرصت میدهد تا با ساخت اسباببازیهای دستسازی به نام «لوپتو» روند بهبودی تدریجی خود را طی کنند. ایده ساخت این اسباببازیها یادگار همسر مرحوم اوست؛ زنی مهربان که همواره دوست داشت بیماران را از انزوا خارج کند و به زندگی عادی بازگرداند.

«لوپتو»؛ عروسک بومی ایران
در گویش کرمانی، «لوپتو» به اسباببازیهای دستساز مادران گفته میشود. این نام نوستالژیک هم حس تعلق به فرهنگ ایرانی را منتقل میکند و هم در طول داستان بیانگر اصالت، خلاقیت و نقش شفابخش عاطفه در فرآیند درمان بیماران است. درواقع ساخت این اسباببازیها فرصتی است تا مهارتهای ذهنی و عاطفی بیماران تقویت شود و حس ارزشمندی و امید دوباره به زندگی آنها بازگردد.
بازی بهمثابۀ درمان
در کارگاه آقای کمالی، «لوپتو» فقط یک اسباببازی نیست؛ بلکه ابزاری ارتباطی و درمانی محسوب میشود. از منظر روانشناسی، این رویکرد نمونهای عینی از بازیدرمانی است. در این روند بیماران از طریق ساختن و بازیکردن، احساسات خود را بروز میدهند، مهارتهای اجتماعی و ارتباط سالم با دیگران را میآموزند و بهمرور کنترل ازدسترفته زندگیشان را بازمییابند. این مشارکت فعال، نوعی درمان انتخابی است که در آن بیماران نقش مهمی در فرآیند بهبود خود ایفا میکنند.

شروع چالشهای کارگاه لوپتو
مسیر ساخت لوپتوها در داستان آنقدرها هم ساده نیست. چون در میانه داستان؛ با ورود فردی فرصتطلب کارگاه دچار آشفتگی میشود و خط تولید اسباببازیها متوقف میگردد. در این موقعیت، علی؛ پسر آقای کمالی با همراهی پدر و یاری یک شخصیت ماورایی، تلاش میکند کارگاه را نجات دهد و مانع رکود آن شود. این تقابل، نمادی از نبرد میان روشنی و تاریکی است که سرانجام به موفقیت اعضای کارگاه میانجامد. درنهایت، همکاری و تلاش جمعی شخصیتهای مثبت داستان مسیر موفقیت و بهبودی روانی کارکنان را هموار میکند.

اسباببازیها؛ پلی برای ساختن سرمایههای روانی
طبق نظریه انتخاب ویلیام گلاسر انسان برای سلامت روان، پنج نیاز بنیادی دارد. این پنج نیاز اساسی عبارتاند از عشق و تعلق، قدرت و ارزشمندی، آزادی، تفریح و بقا. گلاسر بهویژه بر «تفریح» تأکید میکند و معتقد است بازی، خلاقیت و لذت از زندگی، انرژی روانی را بازسازی میکند و قدرت تابآوری در برابر دشواریها را افزایش میدهد.
همچنین براساس نظریه سرمایههای روانشناختی (Psychological Capital) که فِرِد لوتانز و همکارانش مطرح کردهاند، سرمایههای روانی چهار مؤلفه اصلی دارند: امید، خودکارآمدی، خوشبینی و تابآوری. این سرمایهها موجب عملکرد بهتر، رضایت بیشتر، سلامت روان و رشد فردی میشوند.
در «لوپتو»، این چهار مؤلفه به شکل ملموس دیده میشوند. به بیان دیگر امید در بازسازی کارگاه و بازگرداندن بیماران به زندگی نقش کلیدی دارد. حس خودکارآمدی نیز در تجربه «من میتوانم» هنگام خلق اسباببازیها ایجاد میشود. بهعلاوه خوشبینی در یافتن روشنایی امید در دل نامیدی موثر است. درنهایت نیز تابآوری شخصیتها سبب توانایی پذیرش شکست و تداوم مسیر میگردد.

«لوپتو»؛ سرمایه روانی بیماران
درواقع، همانطور که سازمانها سرمایه مالی و انسانی دارند، انسانها نیز نیازمند سرمایههایی روانیاند که به رشد و خودشکوفایی فردیشان کمک میکند. درنهایت، تماشای انیمیشن «لوپتو» به کودکان و خانوادهها یادآوری میکند که شادی و امید را میتوان با نیت خیر و ایجاد حس خودکارآمدی به دیگران هدیه کرد. این انیمیشن، نمونهای برجسته از تلفیق آموزههای اخلاقی و روانشناختی در قالب داستانی جذاب است که مهارت کمک به همنوع را در کودکان و بزرگسالان تقویت میکند.
یادداشت از نیلوفر بختیاری