آن غلام هرچه داشت، بخشید

نام حاتم طایی را همه شنیدهاند. درباره کسی که خیلی دستودلبازی میکند و بخشنده است میگویند «حاتمبخشی» میکند یا مثل حاتم طایی است.
حاتم طایی از شعرای عصر جاهلی و بزرگان عرب بود که در سخاوت و بخشش، زبانزد خاص و عام بوده و هست. نام کامل وی «حاتم بن عبدالله»، مشهور به «حاتمالطائی» است. او از قبیلهٔ طی (یکی از قبائل مشهور شبهجزیره عربستان) بوده و کنیهٔ وی «أباسفانه» و «أباعدی» (پدر عدی بن حاتم) است. دیوان شعری مطبوع به نام «دیوان حاتمالطائی» نیز داشته است.
وی به خوشصدایی و خوشخلقی شهرت داشت و همین امر باعث شد که در دوران جاهلیت مورد احترام و محبت مردم قرار بگیرد. او نمونه بارز فرزند خوب، برادر خوب، دوست وفادار و همسایه خوب بود. وی را دارای فضائل زیادی دانستهاند. حمایت از ضعیفان، کمک به فقرا، وفای به عهد، دفاع از حریم و قبیله و در نظرگرفتن حرمت همسایه از خصیصههای او بوده است. از آنجا که حاتم طایی نماد سخاوتمندی است، حکایتها و داستانهای زیادی در مورد بخششهای او وجود دارد که در ادامه به یکی از جالبترین آنها اشاره میشود.
در مورد وی نقل کردهاند:
حاتم را پرسیدند که هرگز از خود کریمتر دیدی؟ گفت: بلی، روزی در خانه غلامی یتیم، فرود آمدم و وی 10 سر گوسفند داشت. فیالحال یک گوسفند را کشت و پخت و پیش من آورد و مرا قطعهای از وی خوش آمد، بخوردم گفتم: والله این بسی خوش بود. آن غلام بیرون رفت و یک یک گوسفند را میکشت و آن موضع را میپخت و پیش من میآورد، من از آن آگاه نی، چون بیرون آمدم که سوار شوم دیدم که بیرون خانه خون بسیار ریخته است، پرسیدم که این چیست؟ گفتند که وی همه گوسفندان خود را کشت. وی را ملامت کردم که چرا چنین کردی! گفت: سبحان الله، تو را خوش آید چیزی که من مالک آن باشم و در آن بخیلی کنم؟ این زشتسیرتی باشد در میان عرب. پس حاتم را پرسیدند که تو در مقابل آن چه دادی؟ گفت: سیصد شتر سرخموی و پانصد گوسفند. گفتند: تو کریمتر باشی. گفت: هیهات! وی هرچه داشت داد و من از آنچه داشتم از بسیار، اندکی بیش ندادم. (1)
این حکایت، چشمها را متوجه قلبهای بزرگ با سفرههای کوچک میکند. همهمان افرادی را دیدهایم که در اوج نیازمندی، بیدریغ میبخشند. بزرگدلان و گشادهدستانی که سهم غذای امروزشان که تکهنانی بیش نیست را با افرادی نیازمندتر از خودشان تقسیم میکنند.
بهراستی ارزش وسعت قلب این آدمیان چقدر است؟ چه کسی جز پروردگار عالمیان میتواند پاداش قلبهای بزرگ را بدهد؟
میتوان گفت: تنها سخاوتمندانی اینچنین میدانند که مهربانی را حدومرزی نیست و وسعت بخشش هرکس بهقدر بزرگی قلب اوست نه دارایی او ...
- چون گدایی که نیم نان دارد/ به تمامی دهد ز خانه خویش
- بیشتر زان بُوَد که شاه جهان/ بدهد نیمی از خزانه خویش (2)
یادداشت از دکتر عاطفه جعفریان
پینوشتها:
1. بهارستان جامی، روضهٔ چهارم (در ذکر بخشندگان)
2. همان