کد خبر:۳۹۸۸
روایت عراقی‌ها از مقاومت هشت‌سالۀ مردم ایران؛

جنگ در میان «بادهای برفی» و زمین «لم‌یزرع»

به‌مناسبت هفته دفاع مقدس و پاسداشت رشادت مردم ایران، دو کتاب را در زمینه ادبیات ضدجنگ بررسی کرده‌ایم: «بادهای برفی» و «لم‌یزرع». وجه‌اشتراک آثار مزبور این است که جنگ تحمیلیِ هشت‌ساله و مقاومت مردم ایران را از دیدگاه عراقی‌ها می‌بینیم و می‌خوانیم.
جنگ در میان «بادهای برفی» و زمین «لم‌یزرع»

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، به‌مناسبت هفته دفاع مقدس و پاسداشت رشادت مردم ایران، دو کتاب را در زمینه ادبیات ضدجنگ بررسی کرده‌ایم: «بادهای برفی» و «لم‌یزرع». کتاب اول را انتشارات سوره مهر و لم‌یزرع را نشر نیستان راهی بازار کرده است. وجه‌اشتراک آثار مزبور این است که جنگ تحمیلی علیه ایران را از دیدگاه شخصیت‌های عراقی می‌بینیم و می‌خوانیم.

«بادهای برفی»

 بادهای برفی کتابی است به قلم سروان عراقی؛ احمدغانم‌ الربیعی که فجایع نظامیان رژیم بعثی عراق را علیه مردم بی‌گناه مهران، خرمشهر و شهرهای دیگر کشورمان افشا می‌کند. این کتاب را محمدنبی ابراهیمی ترجمه کرده است. نویسنده کتاب در سه جبهه عملکرد دولت عراق را در آن روزگار برابر دیدگان خوانندگان کتاب قرار می‌دهد: اطلاعاتی، میدانی و تبلیغاتی.

  او هر بار برای فرار از شرایط تنش‌زا و تحمل‌ناپذیری که در هر کدام از عرصه‌ها تجربه کرده به دیگری پناه برده است، تا جایی که از سازمان اطلاعاتی عراق به جایی در حوالی خط مقدم پناه می‌برد؛ چراکه فکر می‌کند تحمل مرگ از دیدن فسادو جنایاتی که در آن سازمان دیده است، آسان‌تر است.

 او در این کتاب بارها‌وبارها به مقاومت و مظلومیت مردم ایران، تاریخ غنی و تنهایی‌اش اشاره می‌کند؛ جنگی که به‌ظاهر درگیری دو کشور همسایه با یکدیگر بر سر خاک است، اما درواقع جنگ دولت‌های پرشمار در برابر ایران و ایرانیِ تنهاست.

او در این کتاب به جنگ روایت‌ها هم اشاره می‌کند. دولت‌ها وقتی در برابر مردم کشور اشغال‌شده شکست می‌خورند، برای اعاده حیثیت خود از فضای تبلیغاتی خود علیه کشور اشغالی بهره می‌برند.

 همچنین این کتاب بر ما آشکار می‌سازد که دولت‌های متجاوز چگونه در نقش منجی بشریت، دلسوز و رهایی‌دهنده درمقابل مردم جنگ‌زده ظاهر می‌شوند، اما بر سرشان بمب می‌بارند‌.

 این کتاب دربردارنده خرده‌روایت‌های بسیاری از پشت‌پرده عملیات‌های دولت صدام علیه ایرانی‌ها، بدگمانی‌ها و جنایات نظامی‌های عراق نسبت به یکدیگر و عدم‌تعلق ایشان به باورها و توجیه‌های ساختگی برای تجاوز به ایران است.

او از حمایت کشورهای عربی و اروپایی از عراق پرده برمی‌دارد تا تنهایی، صبر و مقاومت مردم ایران را از زاویه‌دید کسی که به آن‌ها تجاوز کرده، نشان دهد. البته در بخش‌هایی از اعتراف‌نوشت او همدلی و ناراحتی مردم عراق با ایرانی‌ها نیز آمده است.

 

دفاع مقدس

 

مهرانِ بی‌پناه زیر وزش بادهای برفی

 در بخش‌هایی از کتاب درباره روزهای نخست جنگ و حمله به مهران آمده است: «درست است که ما به‌سوی مردم بی‌دفاعی می‌رفتیم که هیچ سلاحی نداشتند، اما فداکاری‌ها و قهرمانی‌های آن‌ها را در طول تاریخ، به‌ویژه در برابر روس‌ها به‌خاطر داشتیم. ما می‌دانستیم که ایرانی‌ها اراده پولادین دارند و اهل مبارزه‌اند... . ارتش ما در آن روز نقاب سربازان نازی و هولاکو و مغول را بر چهره داشتند. هیچ رحم و شفقتی در دل آن‌ها نبود. شکم‌ها را می‌دریدند و حیوانات را تکه‌پاره می‌کردند، دیدن آن صحنه‌های فجیع و وحشیانه تا مدت‌ها مرا متحیر کرده بود. فکر می‌کردیم هر چه در مهران است، دشمن ماست؛ حتی درختان سرسبز و زیبا، پرندگان و ماکیان و حتی ساختمان‌ها.»

 

رشادت خرمشهری‌ها به زبان یک نظامی عراقی

 مردم خرمشهر شهر را خالی نمی‌کنند، به تک‌تیراندازهای ایرانی پناه می‌دهند، برای دریافت اطلاعات نظامی به‌نفع ایران به دولت عراق نفوذ می‌کنند و درنهایت با دفاعشان از میهن، ترجمان این شعر زیبای فردوسی می‌شوند: «همه سر به سر تن به کشتن دهیم / به آید که گیتی به دشمن دهیم»

 در بادهای برفی می‌خوانیم: «ما فکر می‌کردیم به‌محض ورودمان به این شهر همه چیز بر وفق مرادمان خواهد بود، ما اصلا به این فکر نکرده بودیم که در محمره (خرمشهر) مردمانی هستند که با ما مقابله خواهند کرد... . یک هفته است که گردان اول تیپ ۴۵ تلفات جانی می‌دهد، در گزارش‌های روزانه می نویسد که این تلفات براثر تیراندازی یک تیرانداز است. در طول یک هفته در جست‌وجوی این تک‌تیرانداز ایرانی بودند، اما اثری از او پیدا نکردند. یک گردان کامل کوچه‌به‌کوچه و خانه‌به‌خانه به‌دنبال این تک‌تیرانداز هستند، اما اثری از او نیافته‌اند.»

 در بخش دیگری از کتاب از قول یک ایرانی شجاع و مبارز آمده است: ««آیا برای شما قاصد فرستادیم که بیایید و ما را نجات دهید؟ از ما چه می خواهید ای رذل‌ها؟ فکر کرده‌اید پیروز می‌شوید؟ حتی درختان و سنگ‌ها شما را طرد می‌کنند! شما دچار وهم و خیال شده‌اید. بچه‌های ما جنازه‌های شما را در اروند خواهند ریخت. ای کاش آن روز را می‌دیدم.»

 پیرمرد ایرانی به عربی حرف می‌زد و همه به حرف‌های او با دقت گوش می‌دادیم و احساس حقارت می‌کردیم. خود را مثل حشرات بی‌مقدار درمقابل کوه عظیمی می‌دیدیم.»

«لم‌یزرع»

 لم‌یزرع را نویسنده‌ برجسته ایرانی؛ محمدرضا بایرامی نوشته است. این رمانِ تحسین‌شده همدلی آدم‌ها را در هر جای جهان برمی‌انگیزد تا دریابند که مردم تاچه‌اندازه آسیب‌پذیر و بی‌پناه‌اند و جنگ با آدم‌ها کاری می‌کند که دیگر آدم‌های پیش از واقعه نمی‌شوند.

 لم‌یزرع با نمایش اختلافات قومی‌وقبیله‌ای پیش از وقوع جنگ و ناچیزشدن آن اختلافات پس از وقوع جنگ، به عمق دردها و فجایع تجاوزها اشاره می‌کند. هنر او در این است که بی‌ورود به خط مقدم جنگ و توصیف جزئیات جنایات، اثرات زیان‌بارش را بر زندگی مردم نشان می‌دهد. ملت‌ها با هم دشمنی ندارند، اما جنگ گاهی کاری می‌کند که اعضای یک خانواده دستشان به خون یکدیگر آلوده شود. این همه آن چیزی است که پس از خوانش رمان در ذهن‌ها ته‌نشین می‌شود.

 

دفاع مقدس

 

جنگ با مردم بی‌گناه چه می‌کند؟

 جنگ علاوه‌بر ممنوعیت و محدودیت آزادی بیان، مقدس‌ترین و اساسی‌ترین امور زندگی همچون کشاورزی و امرارمعاش را متوقف و حتی ممنوع می‌کند. در بریده‌ای از کتاب، این وقایع تلخ بر ما روشن می‌شوند:

«موحان می‌گوید: «چه آب خوبی! از طرف‌های ما می‌آد البته و حتی یه قطره‌اش هم هدر نمی‌ره. کامل می‌رسه اینجا، بدون استفاده!»

«اما چه فایده؟ دست ما کوتاه و خرما بر نخیل.»

«حق با توست! الَعَينَ بَصيرة واليد قصيرة! همه گیر کرده‌ایم. ده سال تا اون موقع بچه هامون هم از گرسنگی می‌میرند مثل روز روشنه.»

خلیل می‌گوید «بله! کالشمس في رابعه النهار! ...» و سکوت می‌کند کمی واهمه پیدا کرده از سخنی که گفته نگاه مشکوکی به موحان می‌اندازد. ادامه می‌دهد: «من البته خیلی سر درنمی‌آرم... .»

موحان متوجه نگرانی‌اش می‌شود. می‌گوید: «باید از خدا ترسید. لازم نیست از من بترسی مرد. من بنده ناچیزی بیش نیستم. آزارم هم به کسی نرسیده تا حالا.»

«حتماً درست می‌گی، اما زمانه بدی شده. برادر به بردار اعتماد نمی‌کنه.»

موحان سر تکان می‌دهد «بله!... .»» 

وجوه نیکی در لم‌یزرع

در این اثر جلوه‌هایی از رواداریِ پیروان مذاهب مختلف اسلام نسبت به یکدیگر، همدلی سربازهای نوجوان در حق هم، ضمانت‌کردن از غریبه‌ای غیرِهم‌کیش و درراه‌مانده، گذشتن از خون، بخشیدن قاتل و... دیده می‌شود.

 

یادداشت از مهدیه رشیدی

 


ارسال دیدگاه
captcha