کد خبر:۳۹۰۴

جشنواره نشان نیکوکاری برای الگوسازی اقدام مهمی بود / فلسفه ارزیابی خیریه‌ها و مبانی نظری پشتیبان آن باید توسعه کمی و کیفی داشته باشد

دکتر محمدرضا واعظ مهدوی؛ مدیرعامل بنیاد خیریه هاسب معتقد است ارزیابی یکی از پیچیده‌ترین فرایند‌های مدیریت است. بر این اساس باید شاخص‌ها تدوین، مصداق‌هایی که این کار می‌خواهد انجام و شناسایی شود و این ارزیابی‌ها سازمان پیدا کرده و شکل بگیرد؛ یعنی باید فلسفه ارزیابی و مبانی نظری که باید پشتیبان ارزیابی‌ها باشد، قوی‌تر و بیشتر شکل بگیرد.
جشنواره نشان نیکوکاری برای الگوسازی اقدام مهمی بود / فلسفه ارزیابی خیریه‌ها و مبانی نظری پشتیبان آن باید توسعه کمی و کیفی داشته باشد

  به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، دبیرخانه جشنواره نشان نیکوکاری، در ادامه سلسله‌گفت‌و‌گو‌ها با فعالان اجتماعی و اثرگذار در زمینه سازمان‌های مردم‌نهاد و تشکل‌های خیریه، با دکتر محمدرضا واعظ مهدوی؛ چهره شناخته‌شده در عرصه نیکوکاری کشور که سال‌هاست به خدمت‌رسانی در مناطق محروم ایران به خصوص استان سیستان‌و‌بلوچستان مشغول است، به مصاحبه پرداخته که در ادامه مشروح این گفت‌و‌گو را می‌خوانید؛

 - از اینکه دعوت دبیرخانه جشنواره را برای انجام این گفت‌و‌گو پذیرفتید سپاسگزارم. به عنوان سؤال نخست می‌خواهم یک سؤال تحلیلی از شما داشته باشم و آن اینکه شما وضعیت نیکوکاری در ایران را به طور کلی در وضعیت فعلی به چه شکلی ارزیابی می‌کنید و فکر می‌کنید نقاط قوت و ضعف ما کجاست؟

 من می‌خواهم در وهله اول از این منظر به این موضوع بپردازم که بالاخره اداره جامعه مستلزم یک شرایط و الزاماتی است. یعنی دولت، حاکمیت و نظام اجتماعی که می‌خواهد جامعه را اداره کند، برای اداره جامعه از ابزار‌هایی استفاده می‌کند. یکی از این ابزار‌ها قانون، مدرسه، پلیس و امنیت است.

 یکی از مهمترین این ابزار‌ها ابزار نیکوکاری است. نیکوکاری بخشی از وجود انسان و نیاز‌های انسان‌ها است. در کار خیر و نیکوکاری به دیگران کمک می‌کنیم و این کمک برای دیگران مؤثر واقع می‌شود. البته من الان نمی‌خواهم به این بخش بپردازم، بلکه می‌خواهم به این بپردازم که انسانی که در آن انگیزه نیکوکاری وجود ندارد، انسان کاملی نیست. به تعبیر سعدی، اصلاً انسان نیست: «تو کز محنت دیگران بی‌غمی، نشاید که نامت نهند آدمی». یکی از ابعاد وجودی انسان است و ساختار اداره جامعه باید به این بعد دامن بزند و آن را گسترش دهد. این بعد در واقع یکی از آن ابعادی است که با آن، جامعه به آرامش و ثبات می‌رسد.

 امروزه در خیلی از کشور‌های دنیا زمانی که افراد می‌خواهند رزومه خودشان را برای مشاغل مختلف به خصوص برای مشاغل حساس و مدیریتی بدهند، از آنها می‌پرسند که شما چقدر کار خیر می‌کنید؟ چقدر برای دیگران کار می‌کنید؟ آیا همه تلاشی که می‌کنید برای دریافت حقوق است یا کار‌هایی هم می‌کنید که در قبالش حقوق نگیرید؟ چقدر به فکر جامعه هستید؟ به فکر جامعه بودن یک ارزش و یک بُعد از وجود انسان است. گاهی یک شرکت بزرگ برای یک خدمت هوش مصنوعی یا آی‌تی، نیرو می‌گیرد ولی از او می‌پرسد که تو چقدر کار خیر می‌کنی؟ چون می‌داند این فردی که می‌خواهد یک کار بزرگی را مدیریت کند اگر آن بعد کمک به دیگران را نداشته باشد یک آدم خودخواه و بخیل است و فقط برای خودش می‌خواهد زندگی و کار کند و این آدم نمی‌تواند آن محیط کاری خودش را به خوبی مدیریت کرده و روابط عاطفی خوبی برقرار کند. همچنین نمی‌تواند با کارکنان، خوب و با خانواده‌اش خوب کار کند. 

 می‌خواهم بگویم انسانی که می‌خواهد یک شخصیت و یک بعد همه‌جانبه‌ای داشته باشد، یکی از این ابعاد، بعد نیکوکاری است و ما به خوبی در آموزه‌های دینی و اسلامی شاهد پرداختن به این موضوع هستیم. قرآن کریم هر جایی که صحبت از ایمان و نماز می‌کند، بلافاصله بحث انفاق را می‌آورد. اینها به هم وصل هستند. یا مثلاً وقتی می‌خواهد صفت مؤمنین را بیان کند، می‌فرماید: «وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» (معارج/ ۲۵-۲۴). یعنی مالی که انسان به دست می‌آورد، همه‌اش متعلق به او نیست. درسی که من خواندم، بخشی از درس و دانشم است و این دانش را مردم برای من فراهم کرده‌اند. مالیات آنها دانشگاه را درست کرده است. بخشی از آن نیز از امنیت حاصل شده است. باید این حق مردم را به آنها بدهم. به همین دلیل غیر از خمس و زکات که وجوهات واجب است، صدقات هم به نوعی جزء واجبات است. نه مثل خمس و زکات و مالیات، ولی جزء چیز‌هایی است که برای افراد واجب است که انجام دهند. البته کمی تفاوت بین این دو واجب وجود دارد.

 براساس نتایج برخی مطالعات بیولوژیک، هورمون‌هایی در زمان نیکوکاری در بدن آزاد می‌شود. گزارش‌ها و مطالعاتی در مورد ترشح پرولاکتین یا اکسی‌توسین به عنوان هورمون‌های مهم در زمان نیکوکاری بیان می‌شود. در مطالعات حیوانی، بعضی از این رسپتور‌های اکسی‌توسین یا پرولاکتین را مسدود کردیم و دیدیم حتی غریزه مادری در خرگوش و موش از بین می‌رود. پس خود این دیگردوستی، مردم‌دوستی، خانواده‌دوستی، هم‌وطن‌دوستی، وطن‌دوستی و وطن‌پرستی، پایه‌های فیزیولوژیک و بیولوژیکی هم حتی در مغز انسان‌ها دارد و شاید بشود گفت کسانی که این رفتار‌ها را ندارند، مانند کسانی که دچار اختلالات رفتاری و روانی هستند، در اندازه کمتر، دچار اختلالات بیولوژیکی، هورونی و فیزیولوژیکی‌اند؛ بنابراین یک قسمت از شخصیت کامل انسان، به فکر دیگران بودن است. به عنوان مثال می‌گوییم انسان‌ها همیشه نباید شنای پروانه کنند، بلکه گاهی هم باید شنای قورباغه داشته باشند. یعنی همه‌اش به فکر جمع‌آوری برای خودشان نباشند، بلکه باید به فکر دیگران هم باشند؛ بنابراین با این نگاهی که عرض می‌کنم، نیکوکاری بخشی از فطرت و غرایز انسان‌ها است و در همه اشخاص و در همه تاریخ هم وجود دارد. مطالعات تاریخی هم نشان می‌دهد که وقف را از هزاران سال قبل داشته‌ایم. اگر به تعبیر قرآن کریم برگردیم، وقف از زمان هابیل و قابیل شروع شد که هابیل و قابیل مالی را نذر می‌کنند که برای خدا بدهند. قابیل بخش خوب مالش را نمی‌دهد و به هابیل حسادت می‌کند؛ بنابراین ما سابقه وقف را در تاریخ می‌بینیم. در دوران هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و زرتشتیان نیز وقف وجود داشته است. حضرت علی (ع) در اوج کار خیر و کار نیک هستند، اما با آن زحمت، در اوج تنهایی، چاه می‌زدند و آب می‌جوشید. به ایشان می‌گفتند یا علی (ع)، چقدر آب گوارا و خوبی است. امیرالمؤمنین (ع) بلافاصله می‌گفتند من این را وقف کردم و برای جامعه و دیگران اختصاص دادم. ما الان ربع رشیدی را داریم که توسط خواجه رشیدالدین فضل‌الله ایجاد شده است.

جشنواره نشان نیکوکاری برای الگوسازی اقدام مهمی بود / فلسفه ارزیابی خیریه‌ها و مبانی نظری پشتیبان آن باید توسعه کمی و کیفی داشته باشد

 - می‌خواهم بپرسم با این سابقه تمدنی که ما در کار خیر و وقف و نیکوکاری داریم، امروز در سال ۱۴۰۴ جامعه ایران را از نظر نیکوکاری چطور می‌بینید؟ فکر می‌کنید نقاط قوت و نقاط ضعف نیکوکاری ما کجاست؟ 

 این روحیه فطری، غریزی، تاریخی و فرهنگی در اقصا نقاط کشور ما وجود دارد. من خودم یک موقوفه‌ای را در میدان رسالت تهران بازدید کردم که پنج‌هزار مغازه پشتیبان این موقوفه هستند. وقتی یک مغازه‌ای وقفی می‌شود، هزار یا ۱۰ هزار تومان اجاره‌اش می‌شود و این اشکالی در سیستم ما است، ولی بالأخره واقف، آن را وقف کرده است و در دنیا هم کم‌وبیش به همین شکل است. در فرانسه و آلمان بخش مهمی از بیمارستان‌ها و در آمریکا مدارس و دانشگاه‌ها متعلق به کلیسا وقف شده است و اشخاص ظاهراً در دورانی از زندگی خودشان به این نتیجه می‌رسند که دیگر کار کردن و تأمین کردن خودم بس است و باید برای دیگران کار کنم. به لحاظ تاریخی در ایران هم این موضوع خیلی گسترده وجود دارد. ما در مناطق مختلف کشور، موقوفات خیلی زیادی داریم.

 اگر مسئولین سازمان اوقاف اینجا باشند، می‌توانند حجم زیادی از موقوفات تاریخی را بیان کنند. در حرم امام رضا (ع) قسمتی است که موقوفات معتمدالملک و معتمدالسلطنه و شرایطش را نوشته است و چقدر هم دقیق و ریز بیان شده است. مثلاً از این محل باید چند چراغ روشن کنند و روضه بخوانند. چقدر به فقرا اطعام و کمک می‌کنند. در حقیقت این فرهنگ و سابقه و تاریخ وجود دارد.

 در شرایط فعلی هم خیلی مهم است که این کار را ترویج کنیم. بالأخره مردم گاهی اوقات اشخاصی را در مراودات روزانه‌شان می‌بینند که خیلی به فکر خودشان هستند، کلاه بر سر دیگران می‌گذارند و در معاملاتشان درست نیستند. تفکری برایشان ایجاد می‌شود که عده‌ای از افراد اینگونه‌اند. اما از طرفی هم افرادی هستند که کار خیر می‌کنند و دست دیگران را می‌گیرند و بانی خیر می‌شوند به نحوی که موقوفات دارند، مدرسه و بیمارستان و واحد‌های پزشکی و درمانی می‌سازند، اطعام می‌دهند و زندانیان را آزاد می‌کنند. اینها هم باید ترویج شود. ترویج اینها از این جهت اهمیت دارد که ترویج نیکوکاری و کار خیر و رفتار درست اجتماعی و دیگردوستی است. تبلیغ و ترویج اینها اثرات رفتاری خواهد داشت.

 ما فعالیت‌هایی در سیستان‌وبلوچستان و جا‌های مختلف داریم. خیلی از خیرین مدرسه می‌سازند. ما می‌گوییم برای افتتاح مدرسه‌تان بیایید، ولی امتناع می‌کنند و می‌گویند ما این کار را برای خدا کردیم. یعنی در این حد تواضع دارند. اما به آنها اصرار می‌کنیم. ما نمی‌گوییم شما بیایید که لذت ببرید و از شما تمجید شود و می‌دانیم که آنها از این تمجید‌ها و ستایش‌ها بی‌نیاز هستند، اما می‌گوییم بیایید که ما به دانش‌آموزان بگوییم ایشان از دورترین نقطه آذربایجان، شیراز، مشهد، اصفهان و یزد آمده و برای شما مدرسه ساخته است. پس شما هم یاد بگیرید که اگر ثروتمند شدید و وضعیتتان خوب شد، برای دیگران بسازید. بنای جامعه اجتماعی بر این است که دیگران کِشتند و ما خوردیم، حالا ما بکاریم و دیگران بخورند. 

 بالأخره لازم است که خبر اقدامات اینها منتشر شود و صداوسیما خبر تهیه کند. البته نه از این جهت که از فرد خیّر ستایش شود، بلکه از این جهت که مردم احساس کنند چقدر کار خیر وجود دارد و کار‌های خیر و نیکوکاری را در جامعه ببینند. این کار‌ها باید تبلیغ شود که مردم امیدوار شوند مدرسه ساخته می‌شود. گاهی اوقات ما در برخی محافل می‌نشینیم و فضایی وجود دارد که برخی تصور می‌کنند هیچ کاری نشده و اوضاع روزبه‌روز بدتر می‌شود و هیچ‌کدام از مشکلات مردم حل نمی‌شود. اما این پروژه‌های خیرین که سالیانه هزاران مدرسه و واحد پزشکی و صد‌ها زمین ورزش ساخته و تقدیم به جامعه می‌شود، نشان می‌دهد که کار هم انجام می‌شود و شاخص‌های کشور هم ارتقا پیدا می‌کند.

 - نقدی که بعضی از فعالان نیکوکاری وارد می‌کنند و برخی هم که از بیرون به این قضیه می‌نگرند این نقد را وارد می‌کنند این است که معتقدند همکاری و هم‌افزایی بین مؤسسات خیریه به اندازه کافی وجود ندارد و چه‌بسا بعضی جاها، موازی‌کاری‌ها و شلخته‌کاری‌هایی هم انجام می‌شود. آیا شما این معضل را قبول دارید و به رسمیت می‌شناسید؟ اگر قبول دارید بگویید که چگونه می‌شود این همکاری و هم‌افزایی را ایجاد کرد؟

 به هر حال هر کاری که به صورت خودجوش انجام شود، امکان هم‌پوشانی در آن به وجود می‌آید. زمانی که ما فعالیت بنیاد «هاسب» را شروع کردیم، اولین قدممان این بود که همه مؤسساتی که در سیستان‌وبلوچستان فعال بودند را شناسایی کردیم. اینها را دعوت کردیم و گفتیم که بیایید باهم هماهنگ باشیم.

 - چند مؤسسه فعال هستند؟

 آن زمان تقریباً ۱۰۰ مؤسسه بودند و الان بیشتر شده‌اند و حدوداً ۱۶۰ مؤسسه هستند. خیلی بیشتر هم هستند ولی ما نتوانستیم اینها را دور هم جمع کنیم. یعنی فرصت نکردیم. در خود استان و شهر‌به‌شهر و منطقه‌به‌منطقه، گاهی ۵۰ یا ۶۰ ان‌جی‌او می‌بینم. به نظر من شاید بیش از ۵۰۰ مؤسسه در سیستان‌و‌بلوچستان داریم که خیلی هم اظهار آمادگی می‌کنند و علاقه‌مند هستند که هماهنگ شوند. تعدادی از مؤسسات خیریه اصفهان الان در این کار با ما هماهنگی می‌کنند و چند مؤسسه از تبریز هم هستند. 

 - یعنی از اصفهان به سیستان‌و‌بلوچستان کمک می‌کنند؟

 بله. خواهرخواندگی بین شهر‌های اصفهان و شهر‌های سیستان‌و‌بلوچستان اعلام کردند و جشنواره‌های مشترک و مراسم فرهنگی برگزار می‌کنند.

 - فکر می‌کنید چرا این علاقه بین دو استان ایجاد شده است؟

 این بیشتر به اشخاص فعالی برمی‌گردد که این کار را هدایت می‌کنند. عین این کا ر در شیراز هم می‌تواند باشد و چه‌بسا که هست و ما اطلاع نداریم. در مورد یزد یا کرمان یا خراسان هم می‌تواند باشد. همین تنوع فرهنگی و قومیتی که در ایران هست ایجاب می‌کند که مراودات بین اقوام بیشتر باشد. 

 یکی از راه‌های بسط و گسترش این مراودات، همین امور خیریه و سمن‌ها و مؤسسات خیریه و اینها هستند. در جریان سیل سیستان‌وبلوچستان شاهد انبساط اجتماعی و شادابی بودیم. مردم از نقاط مختلف کشور کمک می‌کردند. خود من در بین مناطق که می‌رفتم، می‌دیدم که یک کامیون مواد غذایی و پوشاک آورده‌اند که روی آن نوشته شده بود کمک‌های مردم عجب‌شیر به سیل‌زدگان سیستان‌و‌بلوچستان. بالاخره مردم آنجا این را می‌بینند که در عجب‌شیر به فکرشان هستند. چند نفر هم از عجب‌شیر آمده بودند تا این وسایل را تحویل بدهند. اینها شب‌ها دعوت می‌شدند و به خانه‌های مردم محل می‌رفتند و با آنها آشنا می‌شدند. خود این رفت‌و‌آمد‌ها و مراودات رشد پیدا می‌کند و باعث همبستگی و انسجام در سطح ملی می‌شود؛ بنابراین یک از کار‌های فرهنگی مؤسسات خیریه، رفتن به سمت انسجام ملی و همبستگی اجتماعی است و از این جهت، از حیث امنیت ملی اهمیت پیدا می‌کند. یعنی آحاد جامعه به جای اینکه فرد باشند و فردگرایی در جامعه وجود داشته باشد، پیوند‌ها میانشان گسترش پیدا می‌کند و این همبستگی سرمایه اجتماعی را افزایش می‌دهد. ما این را به عینه در مقاطع مختلف دیده‌ایم که رخ می‌دهد؛ بنابراین مهم این است که مؤسسات خیریه این بینش را داشته باشند که دور هم جمع شوند.

 کار خیر کاری است که همه انجام می‌دهند. گاهی اوقات ممکن است سطح تحصیلات برخی از مؤسسات خیریه خیلی بالا نباشد یا سطح جهان‌بینی‌شان خیلی گسترده نباشد و به این عوامل فکر نکنند. یکی از راهکار‌هایی که پیشِ روی بخش خیرین قرار دارد این است که دانش خود را به صورت مرتب افزایش دهند. ارزش و اهمیت خیرین و مؤسسات خیریه فقط به پول جیبشان نیست، بلکه به فکرشان هم هست. یعنی یک ان‌جی‌او فکر و فرهنگی که گسترش می‌دهد خیلی با ارزش است. خیلی ا زافرادی که در هنر‌های مختلف دست بالایی دارند یا هنرمندان اعلام کردند که حاضرند به صورت خیریه کنسرت برگزار کنند. یا بیان کردند آماده‌اند تا به صورت خیریه تئاتر برگزار کنند و فیلم بسازند. بنابراین، کسی که می‌گوید من پول خیلی زیادی ندارم، ولی فیلم‌ساز خوبی هستم، یا یک ورزشکار هستم و می‌توانم بچه‌ها را آموزش بدهم، اینها هم ارزش دارد. 

 گاهی اوقات که اسم مؤسسه خیریه می‌آید، می‌گوییم چقدر پول دارید و چقدر خرج کردید. اما تنها پول عامل کار خیر نیست. برخی از این حیطه‌ها هم حیطه‌های مهمی هستند که باید شناسایی شوند و طبیعتاً کمی دانش بیشتر و تجربه بیشتر می‌خواهد برای اینکه این میدان‌های فعالیت اجتماعی و کار خیر شناسایی شود. مانند مؤسساتی که در حوزه محیط زیست یا حوزه‌های مختلف فرهنگی یا حوزه‌های مذهبی که خیلی هم رایج هستند، فعال‌اند. اینها میدان‌های گسترده کار خیر را تشکیل می‌دهد. خیلی خوب است که جامعه ما روزی به این برسد که مانند قدیم که پیش‌آهنگی بود عمل کند که شعار می‌دادند هر روز یک کار خیر نهادینه شود که همه اشخاص هر روز یک کار خیر انجام دهند، یک کمک اجتماعی انجام دهند یا قسمتی از وقتشان، مثلاً هفته‌ای چند ساعت را به کار خیر اختصاص دهند. نهادینه شدن خیر و نیکوکاری در جامعه خیلی اهمیت دارد.

 من در ابتدای عرایضم عرض کردم که حکومت‌‎ها و کسانی که جامعه را اداره می‌کنند باید هدف‌گذاری کنند، به نحوی که کار خیر در جامعه نهادینه شود و همه اشخاص یا اکثریت آنها در کنار اینکه هفته‌ای ۴۰ یا ۵۰ ساعت کار می‌کنند، هفته‌ای پنج ساعت هم برای کار خیرشان بگذارند. این کار‌ها با هم هم‌افزا شود و میدان‌های وسیع‌تر و گسترده‌تری برای میدان‌ها مورد بهره‌برداری قرار بگیرد تا هم به مردم و هم به جوامع هدف کمک کند و احساس رضایتمندی ناشی از کار خیر و ترشحات هورمونی مرتبط با کار خیر بتواند حال اشخاص را بهبود بخشد. خیلی از افراد به من می‌گویند این کار خیر را که انجام دادیم حال خودمان خوب شد و این خیلی ارزش دارد.

جشنواره نشان نیکوکاری برای الگوسازی اقدام مهمی بود / فلسفه ارزیابی خیریه‌ها و مبانی نظری پشتیبان آن باید توسعه کمی و کیفی داشته باشد

 - آنطور که من متوجه شدم، در تحلیل شما، تأکید برای شکل‌گیری همکاری‌ها روی خود خیرین و مؤسسات خیریه است.

 به نظر من کارآمدترین روش این است که خودشان با هم همکاری کنند.

 - پس شما به مدل دولتی اعتقاد ندارید که دولت سازمانی ایجاد کند و آن سازمان این مؤسسات را دور هم جمع کند. 

 بالأخره کسی که می‌خواهد فعالیت خیریه کند، کمی به استقلال عملکرد خودش هم علاقه‌مند است. اگر بخواهد با محدودیت مواجه شود، ممکن است وازدگی ایجاد کند. ولی اگر جامعه ما واقعاً یک جامعه بالغ و عاقل است و قدرت تصمیم‌گیری دارد، خود این مؤسسات می‌توانند دور هم بنشینند. البته دستگاه‌های دولتی هم می‌توانند تسهیل‌گری کنند. یعنی جلساتی را تشکیل دهند و هماهنگی کنند. ما خودمان این کار را کردیم و از اشخاص دعوت به عمل آوردیم. ائمه جمعه تشریف آوردند و مسئولین مختلف آمدند و صحبت کردند و این کار شکل گرفت و الان هم تا حدود زیادی وجود دارد. مثلاً ما الان روی تأمین لوازم تحریر کار می‌کنیم و حدود ۳۰ مؤسسه‌ای که در کار تأمین لوازم تحریر بودیم جمع شدند. گفتیم موضوع این است که شما در سال چه میزان لوازم تحریر جمع می‌کنید. فقط به ما اطلاع دهید. یک سامانه و مرکزی ایجاد کردیم. گفتیم فقط اطلاع دهید که اگر مؤسسه دیگری بخواهد به یک مدرسه کمک کند، بگوییم که به اینجا داده شده و شما به مدرسه دیگری کمک کنید. یعنی از هم‌پوشانی جلوگیری کرده و آن را کاهش دهیم. 

 گاهی اوقات برخی از مؤسسات هم رفتار‌هایی می‌کنند و برای کمک‌ها به خصوص در زمان بحران‌ها و مشکلات اجتماعی مانند سیل و زلزله، مسائلی رخ می‌دهد و کمک‌ها را به شکل‌های نامناسب می‌دهند یا جایی که اول از همه هست کمک را به همان می‌دهند. یا مشکلات به نحوی می‌شود که افراد حمله می‌کنند و می‌خواهند کمک‌ها را دریافت کنند یا اینکه اقلام را پرتاب کنند. البته اینها چیز‌هایی است که دولت و نهاد‌های دولتی باید به میدان آمده و اینها را مدیریت و هدایت کرده و سیاستگذاری کنند که رفتار‌ها و عادات نامناسب اجتماعی هم در اثر فعالیت‌های خیریه اشخاص ایجاد نشود.

 - ارزیابی خیریه‌ها را چقدر ضروری می‌دانید؟ چقدر به کاری که جشنواره نشان نیکوکاری برای اهدای نشان به خیریه‌ها و معرفی آنها به عنوان الگوی برتر به جامعه دارد اعتقاد دارید؟

 این کار خوبی بود، منتهی برای شروع، کار خوبی بود. همانگونه که مستحضر هستید ارزیابی یکی از پیچیده‌ترین فرایند‌های مدیریت است. باید شاخص‌ها تدوین، مصداق‌هایی که این کار می‌خواهد انجام و شناسایی شود و این ارزیابی‌ها سازمان پیدا کرده و شکل بگیرد. یعنی باید فلسفه ارزیابی و مبانی نظری که باید پشتیبان ارزیابی‌ها باشد، قوی‌تر و بیشتر شکل بگیرد. 

 ما در بنیاد هاسب به کمک بعضی از همکاران و خیرینمان یک تجربه‌ای را دنبال می‌کنیم و مدل‌هایی را برای ارزیابی ایجاد کردیم و ارتقا می‌دهیم. یکی از این مدل‌ها که اخیراً ارائه شده این است که یک توکن تجربه و خدمت ایجاد شود. به نحوی که اگر یک مؤسسه خیریه‌ای یک مدرسه می‌سازد، امتیازاتی به آن تعلق می‌گیرد. اما اگر این مدرسه در منطقه خیلی بد آب‌و‌هوایی و در دوردست باشد، امتیاز بالاتری به آنها تعلق می‌گیرد. اگر فردی به مشکلات مردم رسیدگی کند، مثلاً پزشکی به بیماران رسیدگی کند، در ساعات روز، یک امتیاز به او تعلق می‌گیرد، ولی اگر در ساعات شب به عنوان پزشک کشیک به مریض‌های اورژانس رسیدگی کند، امتیاز بالاتری دریافت می‌کند؛ بنابراین یک مدل می‌خواهد که همه اینها را به نوعی امتیازدهی کند.

 - شما می‌خواهید این مدل را در کجا به شکل آزمایشی پیاده‌سازی کنید؟

 الان تقریباً مبانی‌اش را گرفته‌ایم. این مدل که توسط تعدادی از عزیزان آماده و طراحی شده است، نهایتاً تبدیل به امتیاز خیرین و امتیاز مالیاتی خواهد شد. یعنی اتصال این مدل باید با سازمان مالیاتی انجام شود. الان هم خیلی از کمک‌هایی که خیرین انجام می‌دهند طبق ماده ۱۷۲ از درآمد‌های مشمول مالیات آنها کسر می‌شود.

 - دیوان عدالت این مصوبه را ابطال کرد.

 نه، چیزی که ابطال کرد مؤسساتی بود که به آنها پرداخت می‌شد. ولی اگر کسی مدرسه‌ای بسازد یا به آموزش‌وپرورش پولی بدهد قابل قبول است.

 - بله ولی هزینه‌هایی که دیگران می‌کردند باطل شد. 

 این امتیازات در ساختار مالیاتی پیش‌بینی شده است. یا در برنامه هفتم الان اعتبار مالیاتی دیده شده است که مثلاً اشخاصی که می‌خواهند مالیات بدهند می‌توانند مبلغ خودشان را به عنوان مالیات بدهند. چنین امتیازاتی با این فرایند‌ها می‌توانند با هم متصل شوند.

 - پس شما با بخش دولتی مذاکره‌ای برای این مدل لازم دارید.

 بله. سازمان مالیاتی ایده‌آل است ولی اگر آن مذاکره هم نشود، خود این ارزیابی می‌تواند صورت بگیرد. فرض کنید ما ۴۰۰ خیّر داریم و همه اینها یکسان نیستند. رتبه‌بندی و ارزیابی اینها برای ما می‌تواند مفید باشد. ۱۴۰ مؤسسه خیریه با ما مرتبط هستند. البته ما در ذهنمان به نحوی اینها را ارزیابی کرده‌ایم، ولی برای آنهایی که خیلی بیشتر و فعال‌تر و کارآمدتر فعالیت می‌کنند، می‌تواند مفید باشد. 

 شما مطلع هستید که یک سیستمی در دنیا تحت عنوان بانک زمان ایجاد شده است. یعنی هر فرد کار خیری که انجام می‌دهد برای خودش پس‌انداز می‌کند که می‌تواند بعداً از آن استفاده کند؛ بنابراین امتیازات اشخاص می‌تواند استفاده شود و در سطوح مختلفی مورد بهره‌برداری قرار گیرد. الان چندین مورد وجود دارد که من مطلع هستم که مؤسسات مختلفی هستند که به نوعی کار ارزیابی مؤسسات را با مدل‌های خودشان انجام می‌دهند. بد نیست و کار خوبی است. ولی مدلی که می‌خواهد این کار را انجام دهد باید مدل خیلی قوی و کارآمد و همه‌جانبه‌ای باشد. توکنی که به آن اشاره کردم، به نظر می‌رسد مدل خوبی است و می‌توانیم بعد‌ها اگر به سایر نهاد‌ها وصل شود، این را خدمت دوستان ارائه دهیم. مانند مسئولیت اجتماعی که بسیاری از شرکت‌ها دارند ولی مزیت‌هایی برایشان پیش‌بینی شده است.

 - من همین‌جا پیشنهاد می‌کنم که دوستان محقق شما که روی این مدل کار می‌کنند، با دبیرخانه علمی جشنواره جلسات مشترکی برگزار و در مورد این موضوع صحبت کنند. چه‌بسا بتوانند همکاری بین جشنواره و بنیاد هاسب در زمینه ارزیابی شکل بگیرد. به عنوان پرسش پایانی، از روزی که هاسب را راه انداخته‌اید و شروع کرده‌اید تا الان چقدر به چیزی که می‌خواستید رسیدید و چقدر توانسته‌اید شرایط را عوض کنید؟

 ما تقریباً از ابتدا که بحث هاسب را شروع کردیم، نگاهمان به عدد و رقم و شاخص بود. علتی که سیستان‌وبلوچستان را انتخاب کردیم این بود که شاخص‌های توسعۀ این استان پایین‌تر از دیگر مناطق کشور بود. به همین دلیل هدفی را برای خودمان تعریف کردیم و آنهم رساندن شاخص‌های توسعه‌ای مناطق محروم به میانگین کشوری است. یعنی نابرابری‌ها از نظر ما قابل قبول نیستند و باید به حداقل برسند. این یک روند و فرایند است.

 برای اینکه این فرایند صورت گیرد، ابتدا باید حوزه زیرساخت‌ها تکمیل شود؛ مانند مدارس، خانه‌های بهداشت، تخت بیمارستانی، راه و آب روستایی و نظایر اینها و دوم باید اشتغال ایجاد شود. ما در این منطقه با مشکل کمبود شغل مواجه هستیم و اینکه بخش خصوصی رقبتی به فعالیت اقتصادی در این منطقه ندارد. مثلاً ما یک کارخانه خودروسازی، فولاد یا پتروشیمی و صنایع بزرگ در آن منطقه نداریم. ایجاد شدن اینها زمان می‌برد و انتظار نداریم که بلافاصله انجام شود. بخش سوم که در اهداف خودمان دیدیم، فعلیت بخشیدن به مزایای بالقوه است. مثلاً مزیت ترانزیت در این استان و منطقه شرق کشور از زمان پتر کبیر مورد نظر روس‌ها در آن زمان بوده و دریای آزاد واقعاً در حمل‌ونقل کالا مؤثر بوده است.

 


ارسال دیدگاه
captcha