کد خبر:۳۸۳۱

ردپای امید در جازموریان؛ نگاهی به کارنامه نیکوکاری «سروش صلواتیان»

اپیزود چهل‌وسوم پادکست فیوز گفت‌و‌گویی با سروش صلواتیان خالق پویش #جازموریان_تنها_نیست و #ردپای_امید است. تأسیس «جازکالا»، «کُچکُک»، ساخت مدرسه و تجهیز آن، احداث دستشویی، خانه و درمانگاه از جمله فعالیت‌های این نیکوکار در مدت بیش از هفت‌ سال حضور در منطقه سیستان‌وبلوچستان است و در سال ۱۴۰۳ در ۲۰۶ روزِ فعال کاری با کمک ۳۵ دندانپزشک به خدمات‌دهی به دو هزار و ۴۵۲ مادر و کودک و مجموعاً ۱۱ هزار و ۵۳۲ خدمت دندانپزشکی به صورت عمومی در ۳۸ شهر و دو روستا پرداخته است. وی همچنین موفق به گرفتن ۳۰ شناسنامه برای خانواده‌های ایرانی فاقد شناسنامه این منطقه شده است.
ردپای امید در جازموریان؛ نگاهی به کارنامه نیکوکاری «سروش صلواتیان»

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، سروش صلواتیان؛ خالق پویش #جازموریان_تنها_نیست و #ردپای_امید، متولد سال 1365 در همدان و عاشق کوهنوردی و دوچرخه‌سواری است. عشقی که او را از گرفتن دیپلم بازداشت و به سوی حرفه طلافروشی سوق داد. اما این کسب‌و‌کار دائمی سروش نشد. او که مدتی در مسیر فرودگاه امام خمینی (ره) به تهران با پرایدی که قسطی خریده بود، مسافرکشی می‌کرد به واسطه مسافرخانه کره‌ای (Guest House) که پدر دوستش تأسیس کرده بود، مسئول خرید رستوران شد و اندک‌اندک دایره ارتباط‌هایش آنقدر وسعت گرفت که تمام دغدغه‌های مالی‌اش پاسخ یافت و از آن‌ پس، تنها به رشد کاری خود اندیشید. کمی بعدتر، نمایندگی یک شرکت بزرگ واردکننده تجهیزات صنایع سنگین تزریق پلاستیک به ایران را عهده‌دار شد و همزمان به تجارت ادویه نیز پرداخت.

 در اپیزود چهل‌وسوم پادکست فیوز با میزبانی آرش نعل‌چگر، گفت‌وگویی با این کنشگر مدنی ترتیب داده شده است که بیش از هفت‌ سال است که در مناطق محروم کرمان تا سیستان‌وبلوچستان زندگی و فعالیت خیرخواهانه می‌کند. او در این گفت‌وگو از چرایی تصمیم خود به ترک خانه، شغل و زندگی آرام در تهران و رهسپاری به قلب یکی از محروم‌ترین نقاط ایران گفته است؛ جایی که نه آب سالم در دسترس عموم داشت، نه مدرسه، نه درمانگاه و گاهی حتی نه سرویس بهداشتی. حاصل فعالیت هفت‌ساله او و دوستانش در این منطقه، گرفتن شناسنامه برای 30 نفر، تأسیس کلاس برخط تسهیلگری کتابخوانی برای کودکان، راه‌اندازی کلینیک سیار دندانپزشکی «کُچکُک»، ساخت 30 کتابخانه با نام محلی «کبوت‌بالی»، تأسیس «جازکالا» برای فروش محصولات محلی، احداث دستشویی و مدرسه‌، خانه‌سازی، تجهیز مدارس، درختکاری و پارک‌سازی و کمک به درمان بیماران محلی به‌خصوص کودکان بیمار است. 

 آنچه در ادامه می‌خوانید، گزارشی از این گفت‌و‌گوی دو ساعته است که ویدیوی کامل آن در صفحات مجازی پادکست فیوز موجود است؛

 زندگی و زمانه نیکوکار

 سروش صلواتیان در ابتدای گفت‌و‌گو به سختکوشی، کار زیاد و پیشینه کاری خود اشاره می‌کند و می‌گوید: از بچگی نسبت به دوستانم و سطحی از جامعه که در آن زندگی می‌کردم، خیلی زیاد کار می‌کردم و درگیر پول‌درآوردن بودم. وی مرگ دایی و زلزله کرمانشاه را دو رویداد تأثیرگذار در روند تغییر مسیر زندگی‌اش از کسب درآمد و سفر تفریحی به کارهای نیکوکارانه معرفی می‌کند و می‌گوید: مرگ دلخراش دایی‌ام که از پشت بام یک بیمارستان سقوط کرد و درگذشت، محوری از تغییر در زندگی من ایجاد کرد که چرا این‌ همه پول درآورم؟ کار را کم کردم و به سفر رفتم و حتی تصمیم به مهاجرت داشتم. در زلزله کرمانشاه که برای کمک‌کردن رفته بودم، صحبتم این بود که چرا این همه کمک حرام شد و چرا کسی با فکر، کمک نمی‌کند و برنامه‌ریزی و مدیریت وجود ندارد.

 صلواتیان علت توجه به بلوچستان، جازموریان و جنوب کرمان را به برادرش منسوب می‌کند که به واسطه یکی از دانشجویانش اطلاعاتی درباره مردم فقیر این مناطق به سروش می‌دهد و از آن پس، وی که پیشتر برای تفریح و مسافرت به این نواحی سفر کرده بود، این‌بار با نگاهی جدید و بدون اینکه به دنبال زیبایی‌های منطقه باشد، به آنجا سفر می‌کند. در این سفر است که نگاه صلواتیان به کلی تغییر می‌کند. او در این‌ باره اینطور توضیح می‌دهد: خیلی از چیزهایی که به نظرت قشنگ بود مثل کَپَری که یک شب در آن بخوابی، وقتی اسمش خانه می‌شود، جای قشنگی نیست، چون به راحتی از زیر آن مار وارد می‌شود. گرم و سرد می‌شود، زیر پای تو خاک است و در یک فضای ۲۰ متری باید مادر، پدر و بچه‌ها زندگی کنند و همه‌چیز از جمله آشپرخانه همان‌جا است و این‌ موقع، این کپر دیگر قشنگ نیست.

 او نخستین تجربه خود از روستاهای شهرستان قلعه‌گنج در جنوب کرمان را تلخ توصیف می‌کند و می‌گوید: چند کَپَر وسط بیابان بود. نور ماشین که به آن‌ها افتاد، عده‌ای از آن‌ها فرار کردند. آدم‌هایی که نمی‌دانستند آن‌ روز، چند شنبه است، ساعت چند است، چه فصل و چه سالی است و هنوز خیلی بدوی نان را زیر خاک می‌پختند. رفت‌وآمد و معاشرتی نداشتند و حتی در صحبت‌ کردن با محلی‌ها هم دچار مشکل بودند. به گفته این کنشگر اجتماعی، تجربه تلخ دیدار با این خانواده‌ها و ناآگاهی آن‌ها نسبت به شرایط خود، وی را به این نتیجه رساند که دانستن درد می‌آورد و اینکه من از آن‌ها بیشتر می‌دانستم باعث شده بود درد بکشم. خالق پویش #جازموریان_تنها_نیست در ادامه گفت‌و‌گو از احساس خود درباره سفر به این منطقه سخن گفت و افزود: از همه لحظاتی که آنجا بوده‌ام، خوشحالم و پشیمانم که چرا دیر رفته‌ام، چون احساس می‌کنم اگر زودتر رفته بودم، می‌توانستم به آدم‌های بیشتری کمک کنم.

 ویژگی‌های انسان‌های نیکوکار

 صلواتیان در ادامه درباره ویژگی‌های انسان‌های نیکوکار اظهارنظر کرده و می‌گوید: ما همه فکر می‌کنیم کسانی که کمک می‌کنند آدم‌های مهربانی هستند، ولی به نظرم کسانی که کمک می‌کنند بیشتر شبیه مدیران و دکترها هستند، نه آدم‌های مهربان. هیچ دکتری برای بیمارش گریه نمی‌کند، بلکه تلاش می‌کند تا به او کمک کند. خیلی وقت‌ها هم برای کمک‌کردن نیاز است تا اول چیزی را خراب کنی. پس این کمک می‌تواند آسیب‌های اولیه‌ای هم داشته باشد، ولی در نهایت برای سلامتی انجام شده است و فقط تو می‌دانی که چه کرده‌ای و این‌ کار با محبت‌ کردن و مهربانی‌ کردن فرق دارد.

 این نیکوکار جوان، در پاسخ به پرسشی درباره چرایی جذب و علاقه‌مند شدن به این منطقه گفت: از مهم‌ترین حس‌های خوشایندی که در زندگی می‌توانیم داشته باشیم، مفید بودن است. من از اینکه دیگران دوستم داشته باشند، از اینکه دیگران را دوست داشته باشم، از اینکه دیگران برایم کف بزنند، از اعتماد آدم‌هایی که به من لطف کرده، در کنارم هستند، استوری می‌گذارند و پیام می‌دهند، از اینکه مفید باشی و دیگران مفید بودن تو را ببینند و از بودن تو لذت ببرند، لذت می‌برم. از اینکه زندگی آدم‌ها را تغییر می‌دهم هم لذت مضاعف می‌برم. از آدم‌هایی که گاهی بیش از خودم برای من دل می‌سوزانند، کیف می‌کنم و در کنار همه این‌ها از اینکه بچه‌ای را که به تهران می‌آورم، می‌دانم که الان نمی‌تواند راه برود ولی بعد از عمل می‌تواند بدود، از اینکه کودکی که سرانگشتانش از نرسیدن اکسیژن و بیماری قلبی کبود شده بود، حالا بعد از عمل لب‌هایش صورتی شده‌اند، از اینکه در روستایی می‌روی که بچه‌ها چون کمبود فضای آموزشی دارند، روی یک سکو درس می‌خوانند اما بعد از ساختن مدرسه، در کلاس می‌نشینند، کیف می‌کنم. به کسانی هم که کمک مالی می‌کنند می‌گویم کاش جای من بودید و این لذت حضوری را می‌بردید.

 اولویت‌سنجی نیکوکاری

 بنیانگذار «جازکالا» در پاسخ به پرسشی درباره اولویت‌سنجی با توجه به محدودیت منابع و اجبار به انتخاب مددجوها درباره تجربه ساخت دستشویی در روستاهای منطقه جازموریان توضیح داد و گفت: سخت است که از انتخاب‌کردن صحبت کنیم اما سخت‌تر می‌شود وقتی در آن جایگاه قرار می‌گیرید که باید انتخاب کنید. اولویت من، بعد از مسئله رفع نیاز خانواده‌ها، تعداد فرزندان و پس از آن، تعداد دختران خانواده است. چون من برای همه خانواده‌های روستایی دستشویی نمی‌سازم، بلکه از 50 خانواده فقط برای 15 خانواده چنین کاری می‌کنم. در این کار هم مجبورشان می‌کنم که کار کنند؛ مثلاً چاه دستشویی را خودشان بکنند، به بنا کمک کنند و ... . چون وقتی خودشان کار می‌کنند، می‌فهمند که چقدر آسان بود و نباید صبر کنیم کسی بیاید و بسازد و بعد وقتی مدتی بعد می‌روم، می‌بینم که ۲۰-۱۰ خانواده دیگر هم دستشویی ساخته‌اند که خیلی خوشحال‌کننده است که توانسته‌ای در آن‌ها تغییر ایجاد کنی، نه اینکه آمار جدول خودت را بالا ببری.

 مؤسس «کبوت‌بالی» در بخش دیگری از این مصاحبه نسبت به کاربرد کلمه «محروم» واکنش نشان داد و گفت: من از دشمن‌های کاربرد کلمه «محروم» هستم، چون به نظرم یکی از بزرگترین مشکلاتی که در این مناطق به این افراد تحمیل شده، ایجاد کردن کلمه محروم است که انگار وقتی نطفه بچه هم بسته می‌شود، در ذهن او و خانواده هم ثبت شده است که محروم‌اند اما محروم از چه چیزی؟ من به محلی‌ها می‌گویم شما محروم نیستید، ما محروم هستیم. ما هوا، برق، آب و آسایش و آرامش نداریم، در حالی که زیر تمام زمین‌های بلوچستان و در زمانی که مردم آب برای آشامیدن ندارند، آب هست، ولی آن‌ها از مسئول دلسوزی که وظیفه‌اش را به درستی انجام بدهد، محروم هستند.

 کلینیک سیار دندانپزشکی «کُچکُک»

 صلواتیان درباره انگیزه تأسیس کلینیک دندانپزشکی سیار «کُچکُک» هم اشاراتی کرد و آن را به خبر درگذشت یکی از مردم محلی در اثر عفونت دندان نسبت داد و افزود: ما در روزهای اول، دندان‌های همه روستاییان را درمان می‌کردیم اما چون همه دندان‌های یک فرد را درست می‌کنیم و این کار خیلی زمانبر بود، مجبور به انتخاب شدیم و کم‌کم به این نتیجه رسیدیم که فقط بچه‌ها و مادرها را ببینیم، چون زن‌ها مولد هستند و بهداشت و سلامت آن‌ها در زندگی بچه‌ها مؤثر است. از طرف دیگر مادرها آموزگاران اصلی خانه هستند که می‌توانند بچه‌ها را به مسواک‌ زدن و درس‌ خواندن سوق بدهند.

 به گفته وی، کچکک موفق شده است در ۲۰۶ روزِ فعال کاری در سال ۱۴۰۳ که در ۹۹ روز آن تنها با یک مطب و در ۱۰۷ روز باقیمانده با دو مطب خدمات درمانی ارائه داده است، با کمک ۳۵ دندانپزشک، دو هزار و ۴۵۲ مادر و کودک را درمان کند و مجموعاً ۱۱ هزار و ۵۳۲ خدمت دندانپزشکی به صورت عمومی به آنها در ۳۸ روستا و دو شهر ارائه دهد. صلواتیان به این نکته نیز اشاره کرد که تنها یک مؤسسه در هند از نظر آمار خدمات با فعالیت‌های نیکوکارانه این مجموعه قابل مقایسه است.

 «جازکالا» و فروش تولیدات مردم محلی

 بخش دیگری از سخنان صلواتیان به پلتفرم «جازکالا» اختصاص داشت که با کمک آن، محصولات محلی در تهران فروخته و درآمد حاصل از آن به شکل خدمات به مردم محلی ارائه می‌شود. صلواتیان علت ندادن پول به مردم را به این‌ شکل بیان کرد که ما آن‌جا هستیم تا چیزی را درست کنیم و فکری را تغییر دهیم. اگر پول بدهیم چند اشتباه رخ می‌دهد؛ اول اینکه قیمت را در منطقه بی‌جهت بالا برده‌ایم، دوم اینکه با گران‌ خریدن باعث می‌شویم پول به‌دست‌آمده خارج از توقع و سیستم زندگی مردم محلی باشد و چون آموزش ندیده‌اند، بدون توجه به اولویت‌ها ممکن است این پول را صرف خرید موبایل یا ... کنند. بنابراین ما فقط پول اولیه را به مردم محلی می‌دهیم و سود حاصل از فروش محصولات را به شکل خدمت با ساخت دستشویی، خرید یخچال، فرش، تانکر، جهیزیه، ساخت حمام یا درمان بیماران، مصرف می‌کنیم.

 ظرافت‌های تجهیز مدارس

 صلواتیان از برنامه این مجموعه برای تجهیز مدارس نیز سخن گفت و افزود: در تمام جزئیات به ابعاد آموزشی توجه می‌کنیم؛ از جمله اینکه با پوسترهای صاف به بچه‌ها منظم‌ بودن را یاد می‌دهیم. اول روی دیوار نقشه ایران را می‌زنیم که خودمان طراحی کرده‌ایم و خط‌های مرزی استان‌ها در آن نیست، اما تالاب‌های جازموریان و دریاچه ارومیه را که خشک‌ شده‌اند در آن گذاشته‌ایم تا بچه‌ها بپرسند چرا به این روز افتاده‌اند. در کنار نقشه ایران، نقشه جهان و در نهایت منظومه شمسی را می‌گذاریم تا کنار هم قرار گرفتن آن‌ها، این تصور را به وجود بیاورد که تو یک نقطه در ایران هستی و ایران یک نقطه در جهان و جهان یک نقطه در منظومه شمسی است. وی هدف از این کار را تقویت حس پرسش‌گری در میان کودکان می‌داند و توضیح می‌دهد که در تمام اقدامات صورت‌گرفته به فرهنگ غنی محلی توجه دارد و از این رو است که در نامگذاری از نام‌های محلی استفاده کرده است و حتی در تهیه لباس هم به عرف منطقه توجه می‌کند.

 انگیزه، قصد و نیت کار نیکو

 صلواتیان درباره انگیزه، قصد و نیت خود نیز صحبت کرد و گفت: آنقدر مشکلات و کمبودها در این منطقه زیاد است که بعید است به این زودی همه آن‌ها مرتفع شود، اما او امیدوار است از میان این کودکان، لااقل یک گاندی بیرون بیاید: الانِ بلوچستان با آن زمانی که گاندی در هند ظهور کرد خیلی فاصله دوری ندارد. حتی شاید از آن زمان هند یک مقدار شرایط بهتری هم داشته باشد. اصلاً خارج از تصور نیست که یک‌روز یکی از این بچه‌ها آدم بزرگی شود و حتی زندگی ما در تهران را هم تحت تأثیر خود قرار دهد. او بر نقش کودکان تأکید کرد و افزود: این بچه‌ها آینده را تغییر می‌دهند و اتفاق‌های خوب رقم می‌زنند.

 آرزوی پس از مرگ

 صلواتیان ابراز امیدواری کرد که آیندگان از وی به نیکی یاد کنند و گفت: من خیلی خوشحال می‌شوم که بعد از مرگم، آدم‌های زیادی دلشان برای من تنگ شود. قطعاً اگر اینطور شود یعنی آدم‌های زیادی از من حس خوب گرفته‌اند و در زندگی آن‌ها اثر گذاشته‌ام. ولی خوشحال‌تر می‌شوم اگر در دنیای دیگر بدانم آیا بعد از من، از من یاد می‌کنند؟ خوشحال می‌شوم اگر بشنوم که یکی از این کودکان در زمانی که در قید حیات نیستم، به جایی رسیده‌اند و بگویند که سروش باعثش بوده است.

 درخواست کمک از متخصصان

 بخش پایانی این مصاحبه به معرفی راه‌های کمک به این مجموعه اختصاص داشت. صلواتیان با تأکید بر بی‌نیازی نسبت به پول، از نیکوکاران خواست تخصص‌های خود را در اختیار مردم محلی بگذارند و تأکید کرد: مهم‌ترین چیزی که آن‌جا احتیاج دارد، آدم‌هایی است که بتوانند بمانند و در شرایط محلی باشند و یاد بگیرند چه می‌خواهیم بکنیم و مسیرها چیست که از کمک مالی بسیار باارزش‌تر است.

 گزارش از زهرا حاتمی

 


ارسال دیدگاه
captcha