به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، قسمت دوازدهم پادکست نیکآوا به معرفی اشرف قندهاری (بهادرزاده) و کارهای نیکوکارانه او در پیوند با آسایشگاه خیریه کهریزک اختصاص دارد. در این قسمت که به همت انسیه افغان تهیه شده است، با کارشناسان، مسئولان و مددجویان این مجموعه گفتوگو شده است.
توانبخشی معلولان در ذهن ننهبهادر بود
نخستین مواجهه اشرف قندهاری (بهادرزاده) با خیریه کهریزک به واسطه مراجعه فردی نیازمند به حسینیه ایشان صورت گرفت. پس از آن آشنایی با دکتر حکیمزاده، رئیس آسایشگاه او را با فعالیتهای این مرکز آشنا کرد و روندی جدید در زندگی این بانوی نیکوکار به وجود آورد که با تکیه بر نفوذ، ثروت و رفتوآمد به سایر نقاط جهان به او در ارائه خدمات ویژه و راهاندازی تأسیسات و بخشهای جدید در این مرکز یاری کرد.
بهادرزاده بانی راهاندازی بزرگترین NGO کهریزک یعنی گروه بانوان نیکوکار بود. گروهی متجاوز از 500 بانوی نیکوکار که از مناطق مختلف شهر تهران گرد میآمدند و برای کمک به معلولان و سالمندان آسایشگاه، به صورت داوطلبانه به ارائه خدمات میپرداختند.
از خانم بهادرزاده به عنوان «فرشتهای از طرف خداوند» و «اسطوره» یاد میکنند که تصمیم گرفت آسایشگاه کهریزک را از اتاقی در انتظار مرگ به خانهای دلنشین برای ساکنان آن تبدیل کند. او در جامعهای که به لحاظ فرهنگی، فقیر بود و هنوز نتوانسته بود باور کند که معلولان نیز حق زندگی، رشد و پیشرفت دارند و زندگی آنها را محدود به خوردن، خوابیدن و استراحت میدانست، درک درست و واقعبینانهای از مسائل معلولان داشت و برای مناسبسازی محل زندگی آنها تدابیری اندیشیده بود. او تلاش میکرد برای بازگرداندن معلولان به زندگی فکری کند و به همین دلیل، حق ازدواج و زندگی مددجویان در خانه خود را به رسمیت شناخت و در احداث شهرکهای «امید» و «عمید» نقش محوری ایفا کرد. او برای ازدواج آنها جهیزیه تهیه میکرد و مراسم ازدواجشان را به بهترین شکل ممکن برگزار میکرد. راهاندازی بازارهای خیریه به نفع مددجوها بر همین اساس از سال 1352 شروع شد که کمکی مؤثر به آنها به حساب میآمد.
بهادرزاده که مددجویان از او به عنوان «ننهبهادر» هم یاد میکردند، به آسایشگاه کهریزک نام «شهر خدا» داده بود و معتقد بود که خداوند در این مکان حضور دارد. او از همه درخواست میکرد که انسان باشند، همدیگر را دوست داشته باشند و از یکدیگر دستگیری کنند. او بر این باور بود که فردی که وارد کهریزک میشود باید عاشق باشد، از تفریح، کار و زندگی خود بگذرد، ایثار کند و از خودگذشتگی نشان دهد. او مددجویان را «صاحبخانه» میدانست و از آنها میخواست که همه با هم برای حفظ آبروی کهریزک تلاش کنند.
بهادرزاده که از تجملات زندگی مرفه خود گذشته بود، با همه اعضای مجموعه کهریزک به رفتاری دوستانه و مهربان داشت، با همه آنها ارتباط برقرار میکرد و در جریان مشکلات آنها قرار میگرفت. او علیرغم همه فشارها، هیچکاری را دشوار جلوه نمیداد و به عشق عملیاتیکردن پروژههای مختلفی که در ذهن داشت، زمانی برای خستهشدن نداشت.
اقدامات اشرف قندهاری (بهادرزاده) محدود به معلولان و سالمندان کهریزک نبود
از او به عنوان «یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای پویا و روشناندیشی که با پیشینه خدمات اجتماعی خود در پیشرفت آسایشگاه کهریزک اثربخش بود» یاد میکنند. در نتیجه تلاشهای او آسایشگاه کهریزک از مکانی دورافتاده به مقام اول خدماتدهی در خاورمیانه تبدیل شد، به نحویکه میزبانی کنفرانس جهانی سالمندان را در سال 1999 میلادی بر عهده گرفت.
از دیگر اقدامات نیکوکارانه ننهبهادر میتوان به ساخت مهدکودک و شهرکی مسکونی به نام شهرک گلها، برای کارکنان آسایشگاه اشاره کرد. افتتاح سالن غذاخوری، موزه یا گنجینه یاد یاران، کتابخانه و سرای فرهنگی، مجتمع ورزشی «پوریای ولی»، دانشگاه جامع علمی – کاربردی و واحد پژوهش و فناوری از دیگر اقدامات اوست. همانطور که سفارش تختهای مجهز، رنگآمیزی ساختمانها، راهاندازی مرکز هیدوتراپی و فیزیوتراپی همه با هدایت و نظارت او انجام گرفت.
بهادرزاده با ارتباط با سفارتخانههای خارجی، آنها را با خدمات آسایشگاه کهریزک آشنا کرد و از این طریق راهی برای انتقال تجربه از غرب به شرق فراهم کرد. همچنین او در سفرهای خود به خارج از کشور از توجه و یادگیری فارغ نبود. همانطور که ارتباط خود را با تمامی نیکوکارانی که ایران را ترک میکردند به امید دستیابی به تجربههای جدید، همچنان حفظ میکرد. زبان خوش و افکار مثبت، دو ابزار مؤثر برای جلبوجذب افراد بود که اشرف قندهاری به خوبی از آن بهره میبرد. بر اثر همین فعالیتها بود که نهتنها معلولان و سالمندان، کهریزک را از آن خود میدانستند و در جهت حفظ همه اموال آن تلاش میکردند که فراتر از آن زمینه برای کمک شماری از غیر ایرانیان از جمله خواهر ماریا، راهبه فرانسوی و مادام گلدفینگر نیز فراهم شده بود.
چهار پنج سال پایانی زندگی اشرف قندهاری (بهادرزاده) در بیماری گذشت. با این وجود، او در حالی که پشت ماشین دراز کشیده بود، باز هم به کهریزک میآمد و همچنان پیگیر آسایش ساکنان این آسایشگاه بود.
علاقهمندان میتوانند به لینک اصلی قسمت دوازدهم پادکست نیکآوا مراجعه فرمایند.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
علیرضا بلوچی
با سلام و احترام. خیلی استفاده کردم. با تشکر