16 خرداد 1403
بسیاری از عرفا، هم اهل فعالیت در بازار بودند و هم اهل انفاق
تصور غالب از زندگی عرفا این است که مطلقاً به فعالیت اقتصادی توجهی  نداشته‌اند اما برخی شواهد نشان می‌دهد که بسیاری از عرفای ایران در گذشته، هم اهل فعالیت اقتصادی در بازار بودند و هم به طور گسترده به بخشش و انفاق  اهتمام داشتند. غلامرضا دشتی‌منش؛ مدرس و پژوهشگر حوزه اکوسیستم کارآفرینی و اخلاق کسب‌وکار درباره این موضوع، یادداشتی در اختیار خیر ایران قرار داده است.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، دکتر غلامرضا دشتی‌منش؛ مدرس و پژوهشگر حوزه اکوسیستم کارآفرینی و اخلاق کسب‌وکار در یادداشتی که با عنوان «حضور در بازار و کنش خیر در متون عرفانی» در اختیار خیر ایران قرار داده، به طرح بحث در زمینۀ فعالیت اقتصادی عرفا و کنشگری خیرخواهانه آنان پرداخته است؛ موضوعی که تاکنون کمتر بدان توجه شده است. گفتنی است این یادداشت پیش‌تر در سایت الفبای فردا نیز منتشر شده است. این یادداشت را در ادامه می‌خوانیم:

حضور در بازار و کنش خیر در متون عرفانی

 یک. از منظر نسبت بازار و اخلاق، جهان اسلام از دو مسئله اساسی رنج می‌­برد؛ یکی آنکه بخشی از مردم مسلمان به هزار بهانه و توجیه، کار بازار و از منظر اقتصادی، کنش­گرانه زیستن را رها کرده و اراده به کنش خیر را معطل نگاه داشته و با چنگ‌زدن به مفاهیمی همچون توکل و تقدیر و … کار دنیا را رها ساخته­‌اند و دومی آنکه پاره‌­ای دیگر از مردم، به تقلید از نظام تولید و خلق ثروت در برخی دوره­‌های تاریخی اروپا و در فقدان امر قانونی کارآمد و امر اخلاقی، چنان در جنگ با مردم و طبیعت برخاسته­‌اند که از شر ایشان، هم در دریا و هم در خشکی، سایر زیست­مندان، به هزار مصیبت و بلا گرفتار شده‌­اند و گاه آب و خاک و هوای یک منطقه چنان آلوده گشته که بومی­‌های آن دیار ناچار به مهاجرت شده­‌اند و گاه یک کارفرما یا سرمایه‌­دار، چنان فارغ از قیود اخلاقی یا قانونی گام برداشته که خسارت­‌های زیاد به بار آمده و البته که به جامعه و جهان، زشتی­‌های بی‌شماری تحمیل شده است.

 دو. تردیدی نیست که مسائلی همچون کودکان کار و کودکان زباله­‌گرد، ترک تحصیل کودکان، افراد بی‌خانمان، نرخ بالای فقر و محرومیت و بی‌عدالتی در توزیع منابع و … در بسیاری اوقات، برساخته تصمیمات غیراخلاقی کارگزاران بازار می‌باشد. مسائلی که راه حل رفع و زدودن آن‌ها در درازمدت، نه در راهکارهای تمرکزگرایانه مبتنی بر دولت، بلکه در اهتمام کارگزاران بازار به اخلاق و الگوهای مبتنی بر فردگرایی و کنش­‌گرایی می­‌باشد؛ اگرچه در کوتاه‌مدت، راهی جز سیاست‌گذاری و تنظیم­‌گری به طور موقت نمی‌باشد. 

 این در حالی است که در کارکرد اخلاق در بازار، تردیدهای جدی از سوی کنش­گران اجتماعی پدید آمده است و بسیاری از متفکرین حوزه توسعه، اتکا به اخلاق را برای عدالت­‌گستری، ناکارآمد می­‌دانند. علاوه بر این، نبود فرهنگ کار منسجم و اخلاق کار کارآمد، بسیاری از مسلمانان را نسبت به کار بی‌اعتنا کرده است و اگر گفتۀ «آدام اسمیت» را بپذیریم که ثروت هر کشوری، کار سالیانه ملت آن کشور است، پس تردیدی نمی­‌ماند که با وجود این همه نفت و گاز، ملت‌­های مسلمان باید در فقر به­‌سر ببرند؛ چراکه نرخ گرایش به کار و کسب و فعالیت اقتصادی و ساعت کار مفید در این کشورها به طور میانگین بسیار پایین است.

 سه. مرور متون صوفیه دلالت­‌هایی از هماهنگی بین حضور در بازار عرفای مسلمان و زیست خیرخواهانه و کنش خیر در تعامل با دیگری را آشکار می‌­کند و اینکه زیست اخلاقی عرفا در بازار به منزله یک کنش اجتماعی و مبتنی بر یک رویکرد فردگرایانه توانسته است منتج به عدالت­‌گستری در غیاب یک نظام حکمرانی کارآمد گردد. در حالی که باور عموم آن است که عرفا نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی بی‌اعتنا بوده­‌اند، شواهد متعددی از حضور ایشان در بازار وجود دارد.

 مرور تحولات سیاسی و اقتصادی صورت گرفته طی یک قرن اخیر در کشورهای اسلامی نیز نشان می‌­دهد که عموم روشنفکران و نیروهای تحول­‌خواه، گمان کرده‌­اند که صرف بازتولید گفتمان اروپایی در قرن‌های پیشین از امر اجتماعی و اقتصادی می‌­تواند شفابخش آلام و دردهای جوامع اسلامی باشد، حال آنکه شواهد مختلف نشان می‌­دهد که اتکای صرف به تجارب طی‌شده در نظام اقتصادی و اجتماعی اروپایی بدون در نظر داشتن ترتیبات نهادی حاکم بر جوامع اسلامی، منتج به خلق کنش خیر نشده و نابرابری­‌های اقتصادی، فقر و سیطره نظام تبعیض را تشدید نموده است و چالش‌­های اخلاقی ساختار سرمایه‌­داری در فقدان امر قانونی کارآمد در نظام حکمرانی جوامع اسلامی، آسیب­‌های جبران‌ناپذیری به کشورهای اسلامی وارد کرده است؛ البته وجود قانون کارآمد نیز جایگزینی برای امر اخلاقی نخواهد بود و این موضوع نیز نیاز به توضیحات مفصلی دارد که در این نوشته قصد بیان آن وجود ندارد.

 چهار. مدعای نگارنده این نوشته کوتاه و مختصر آن است که تمسک به الگوی زیست اقتصادی عرفا می­‌تواند پاسخگو و درمان‌کنندۀ آن دو رنج پیش‌­گفته به­‌طور همزمان باشد که البته در اثری مستقل پیرامون اخلاق کسب‌وکار نزد عرفای مسلمان، به تفصیل به این موارد اشاره خواهد شد. برخلاف آنچه معمولاً درباره عرفا گفته شده، بسیاری از عرفا در بازار حضوری فعال داشته و در یک نظام اخلاقی معطوف به خیرگستری، کنش­گرانه زیست می­‌کرده‌­اند که در ادامه شواهد و نشانه‌هایی برای این دو مدعا آورده شده است.

 پنج. «شقیق بلخی» تاجر بود و اتفاقاً سبب هدایت او نیز یکی از همین سفرهای تجاری او شد. «عبدالله بن مبارک» نیز تاجری سرشناس بود و کرامات ایشان بر هیچ‌کس پوشیده نیست، چنانکه در متون عرفانی آمده است. «عطار نیشابوری» به شغل عطاری و «ابوالعباس قصاب آملی» به کار قصابی و جناب «سری سقطی» به کار سقط‌فروشی (خرده‌فروشی) و جناب «حسن بصری» به فروش لؤلؤ مشغول و «جنید» و «ابوالحسین نوری» دکان‌­دار بودند. از ایشان بسیارند که در بازار و اهل کار و کسب بوده­‌اند که خود ایشان گفته‌­اند که آنکه رنج کسب در بازار را نچشیده است چگونه معنای توکل را دریابد.

 پس تردیدی نیست که در بازار کار کردن و اهل کسب بودن و تلاش برای امرار معاش و گذراندن روزگار به اتکای کسب درآمد به طور مستقل از دولت و دیگران، از ویژگ­ی‌های فردی است که طالب مسلمانی است و ماندن بر آیین اسلام؛ و دردناک است که امروز به اسم کار دولتی و طلب علم دین و هزار بهانه دیگر، مردمی هستند که به بازار پشت کرده‌­اند، حال آنکه عرفا هم در بازار بودند و هم اهل کنش خیر و زیست اخلاقی و تلاش برای کاهش آلام دیگران و خیرخواهی و دیگردوستی که در ادامه نمونه­‌های آن اشاره شده است.

 شش. در تذکره‌الاولیای عطار نیشابوری رحمةالله علیه، در ذکر جناب «داود طایی» رحمةالله علیه آمده است: حجامی او را حجامت کرد. دیناری زر بدو داد. گفتند: اسراف کردی. گفت: هرکه را مروت نبود، عبادت نباشد. لادین لمن لامروه له».[۱] در واقع این نشانه ادب عرفا در هنگام خرید بوده است که بنا به تخلق به اسم کریم خداوند، در مواجهه با فروشنده، اهل بخشندگی بودند تا مبادا در معامله، به فرد مقابل، حس غبن و شکست دست دهد. 

 در همین کتاب شریف تذکرة‌الاولیا در ذکر «ابوالعباس سیاری» آمده است که «روزی به دکان بقال شد تا جوز خرد، سیم بداد. صاحب دکان شاگرد را گفت: جوز بهترین گزین. شیخ گفت: هرکه را فروشی همین وصیت کنی یا نه؟ گفت: نه، لیکن از بهر علم تو می‌گویم. گفت: من فضل علم خویش به تفاوت میان دو جوز بندهم و ترک جوز گرفت».[۲] 

 جز این نبوده است که عرفا اساس کنش خیر را در امساک و پرهیز می­‌دانسته‌­اند و در معامله­‌ای که با تضییع حقوق دیگران همراه بوده و منتج به گسترش بی‌­عدالتی می­‌شده است، حتی در صورت سودکردن، وارد نمی­‌شده‌­اند. همچنین در ذکر «شافعی المطلبی» آمده است که «وقتی از صنعا به مکه آمد 10 هزار دینار با وی بود. گفتند بدین ضیاعی باید خرید با گوسفند. در بیرون مکه خیمه زد و آن زر فروریخت و هرکه می‌آمد مشتی به وی می‌داد. نماز پیشین هیچ نمانده بود».[۳] 

 اینکه از منظر فرا اخلاق، پیش‌فرض‌‌های فلسفی و الهیاتیِ چنین رفتارهایی از عرفا چه بوده که به‌راحتی اهل بخشش و کرامت بوده­‌اند و البته اهل کنش خیر و خیرخواهی برای دیگران، داستانی مفصل دارد که در مجال این نوشته کوتاه نمی‌گنجد و بنابراین به بیان شواهدی چند در چارچوب اخلاق توصیفی بسنده شده است، اما نمی‌­توان نادیده گرفت که ایشان کمال تحقق وجود خود را در پای بر خویشتن گذاشتن یافته بودند و این راز دیگردوستی ایشان است.

 در رسالۀ قشیریه در ذکر «ابراهیم ادهم» آمده است که «سهل بن ابراهیم گوید با ابراهیم ادهم سفر کردم. بیمار شدم. آنچه داشت بر من نفقه کرد. آرزویی از او خواستم. خری داشت. بفروخت و بر من نفقه کرد. چون بهتر شدم گفتم خر کجا است؟ گفت بفروختم. گفتم بر چه نشینم؟ گفت یا برادر، بر گردن من نشین. سه منزل مرا بر گردن همی کشید».[۴] رفتار خیرخواهانه عرفا نزد عوام با یک غلو همراه است و شاید همین امر، چنین کراماتی را نزد عرفا برای عموم مردم باورناپذیر ساخته و برخی ایشان را همچون اساطیر به حساب آوردند؛ این در حالی است که حکمت چنین کنش­‌هایی را باید در چارچوب­‌های عرفان نظری جست‌وجو کرد که تاکنون در متونی پیچیده عرضه شده و باید جهدی جدی در راستای عرضه آسان‌­تر چنین مفاهیم بلندی صورت پذیرد.

 در ذکر «عبدالله بن مبارک» در تذکرة‌الاولیا آمده است که «یک سال حج کردی و یک سال غزو و یک سال تجارت و منفعت خویش بر اصحاب تفرقه کردی و درویشان را خرما دادی و استخوان خرما بشمردی. هرکه بیشتر خوردی، به هر استخوانی درمی بدادی».[۵] عرفا می‌­دانستند که صرفاً پرهیز از شرارت بسنده نمی‌­کند و رستگاری منوط به انجام عمل صالح و به تعبیری کنش خیر است و از همین روی بوده که خود در پی شناسایی نیازمندان و رفع هرچه بیشتر نیاز آنان برمی‌­آمده‌­اند.

 هفت. نمونه­‌های حضور عرفا در بازار و رویکرد فردگرایانه ایشان در کنشگری معطوف به امر خیر که منتج به بازتوزیع منابع و عدالت‌­گستری در جامعه می­‌گردیده، بسیار فراوان است و در اینجا فقط موارد معدودی از دو کتاب تذکرة­‌الاولیای عطار نیشابوری و رساله قشیریه ابوالقاسم قشیری رحمةالله علیهما اشاره شد. باید پذیرفت چنانکه «داگلاس نورث»، برنده جایزه نوبل اقتصادی معتقد بود، امروزه هر جامعه‌­ای برساخته تجربه تاریخی آن جامعه است و فهم پیش­‌برنده‌­ها و بازدارنده‌­های توسعه جز با مطالعه و بررسی میراث تاریخی و فرهنگی و ادبی و تمدنی آن جامعه حاصل نخواهد شد. 

 جوامع اسلامی نیاز به راهکارهایی دارند که به طور همزمان بتوانند با بیشترین بهره­‌وری، پاسخگوی بیشترین حجم از مسائل موجود باشند تا شاید بتوان با صرف کمترین منابع، به بیشترین نیازهای موجود پاسخ گفت. قطعا زیست اقتصادی عرفا که هم مُبیِّن حضور در بازار است و هم معطوف به خیرخواهی و دیگردوستی ولی معطوف به انتخاب شخصی ایشان و نه با اتخاذ سیاست­‌های تمرکزگرایانه مبتنی بر دولت و البته در افقی درازمدت، می­‌تواند توصیه و پیشنهادی باشد که جامعه به دلیل آشنایی تاریخی با این نوع سبک زندگی با آن ارتباط برقرار خواهد کرد. 

 باید اشاره کرد که این توصیه، تعارض و تضادی با راهکارهای موقت و کوتاه‌مدت نخواهد داشت که چاره‌­ای جز پذیرفتن آن‌ها برای کاهش دردهای مردم در کمترین زمان وجود ندارد، ولی تحقق توسعه پایدار و خلق آبادی مبتنی بر دانایی در جوامع اسلامی، جز با بسترسازی برای پیاده‌­سازی رویکردهای بلندمدت نظیر آنچه بیان شد ممکن نخواهد شد.

منابع:

[۱] تذکرة‌الاولیاء؛ ذکر داوود طایی، ص ۲۳۰ و ۲۳۱

[۲] تذکرة‌الاولیاء؛ ذکر ابوالعباس سیاری،  ص ۶۷۵

[۳] تذکرة‌الاولیاء؛ ذکر شافعی المطلبی، ص ۲۱۸

[۴] رساله قشیریه؛ ذکر ابراهیم ادهم، ص ۲۶

[۵] تذکرة‌الاولیاء؛ ذکر عبدالله بن المبارک، ص ۱۸۴

* نقاشی از گوستاو بوئنفاین؛ نام اثر The Gate Of The Great Umayyad Mosque

لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...