مفهوم پذیرش اجتماعی در داستان «کافیه بپرسی»
به گزارش پایگاه خبری، تحلیلی خیر ایران، در جهان معصوم و رنگارنگ کودکی، گاهی تفاوتهای مادرزادی بر تجربههای کودک و درک او از همسالانش سایه میاندازد. داستان تصویری «کافیه بپرسی» (I Just Ask)، نوشته سونیا سوتومایر (Sonia Sotomayor)، تلاشی برای شناخت این تفاوتها و کمک به پذیرش اجتماعیشان است. در این داستان با دنیای کودکانی آشنا میشویم که در سکوتِ تفاوتهایشان، مشتاق شنیدهشدناند.
روایت کتاب از دوران کودکی نویسنده آغاز میشود؛ جایی که سونیا و دوستانش در باغی زیبا مشغول گلکاریاند و به مرور، از تجربههای کودکانه متفاوت خود سخن میگویند. سونیا دختربچهای است که دیابت دارد و روزانه انسولین تزریق میکند؛ موضوعی که تعجب همکلاسیهایش را برمیانگیزد. با این حال، او کمکم درمییابد که هر کودکی داستان خود را دارد؛ یکی با حساسیت غذایی درگیر است، دیگری با سندرمداون و کودکی دیگر ممکن است ناشنوا یا نابینا باشد. مشکل نه از تفاوتهای کودکان، بلکه از زمانی آغاز میشود که کودکان ناچاراند بهخاطر ترس از ندانستنهایشان از یکدیگر فاصله بگیرند. راوی، راهکار رهایی از این ترس را در پرسیدن و حمایت همدلانه دیگری میداند.

صدای کودکانه و گوش دادن به تفاوتها
در این داستان، هر کودک بیپرده از ویژگیهای متفاوت خود حرف میزند. مثلاً در بخشی از کتاب میخوانیم:
«من عاشق آواز خواندن و حرف زدن هستم. همیشه دلم میخواهد دوستان تازه پیدا کنم و خیلی دوست دارم در گروههای بچهها جا داشته باشم. من گریس هستم. راستش من سندرومداون دارم. در بدن آدمها چیزی هست به اسم کروموزوم. بچههایی که مثل من سندرومداون دارند، یک کروموزوم اضافه دارند... . من تقریباً از عهده همه کارهایی که بچههای دیگر میکنند، برمیآیم، البته یاد گرفتن چیزهای جدید ممکن است کمی زمان ببرد.»
در چنین سطرهایی، نویسنده کوشیده است با آموزش نگاهی انسانی، بدون ترحم و با آگاهی نسبت به تفاوتها، به حفظ عزت نفس کودکان کمک کند و نشان دهد شکلگیری اعتمادبهنفس از مسیر شناخت خویشتن آغاز میشود.

کودکان با شرایط پزشکی خاص؛ قهرمانان بیادعا
در داستان «کافیه بپرسی»، شخصیتها با شرایط پزشکی خاص از جنبههای متنوعی قابل بررسیاند. به بیان دیگر، کتاب نشان میدهد این کودکان، با وجود چالشهایی چون مدیریت دارو، رژیم غذایی خاص و نیاز به درمانهای مداوم، مهارتهای ارتباطی خود را پرورش میدهند؛ مهارتهایی که برخی همسالانشان ممکن است دیرتر بیاموزند. درواقع، تفاوتهای آنها میتواند بستری برای توجه بیشتر به ابعاد متنوع وجودشان باشد.
نویسنده به مخاطبان خود یادآوری میکند که این کودکان نه ضعیفاند و نه نیازمند ترحم. اتفاقاً میتوانند نسبت به دیگران، شجاعت، انعطافپذیری و درک عمیقتری از زندگی پیدا کنند. روایت کتاب نیز به خوبی نشان میدهد که پشت هر شرایط جسنی یا روحی خاص، کودکی ایستاده که فقط میخواهد دیده و پذیرفته شود. بنابراین، بیماری یا محدودیت، هویت اصلی او نیست، تنها بخشی از حقیقت داستان زندگی کودک است.
در طول داستان میبینیم که فهم کودکان از مسائل یکدیگر، آنها را از انزوا دور میکند و زمینهساز دوستیهای واقعی میشود. همچنین، باغچهای که کودکان داستان دارند میسازندش، استعارهای کلان از جامعهای است که با وجود تمام رنگارنگی گلهایش (که کودکاناند)، جلوهای زیبا دارد. درواقع، وقتی کودک میآموزد، «متفاوتبودن» تنها شکلی دیگر از «بودن» است، با آرامش بیشتری خود را میپذیرد.
از سونیای قصه تا نویسنده کتابهای پرفروش
سونیا سوتومایر در برانکس نیویورک به دنیا آمده و آثاری چون «دنیای محبوب من»، «صفحات عطف» و «فقط کمک کن!» او را به نویسندهای شناختهشده در ادبیات کودک آمریکا بدل کرده است. در پایان داستان، نویسنده، بخشی را با نام «نامهای به خوانندگان» به کتاب خود ضمیمه کرده که در شناخت بیشتر او موثر خواهد بود:
«وقتی هفت سالم بود، فهمیدم مبتلا به دیابت نوع یک هستم. برای مراقبت از خودم مجبور بودم کارهایی بکنم که بچههای دیگر نمیکردند. گاهی فکر میکردم با همه فرق دارم. وقتی بچهها میدیدند به خودم آمپول انسولین تزریق میکنم، کنجکاو میشدند بدانند ماجرا چیست. آنها با تعجب به من نگاه میکردند و در موردم با هم پچپچ میکردند، اما هیچوقت از من یا پدرومادرم و معلمها در موردش نپرسیدند. تازه خیلی وقتها حس میکردم فکر میکنند کار اشتباهی انجام میدهم. قد که کشیدم و بزرگتر شدم، فهمیدم هرکس یکجور خاص است و فقط من نیستم که احساس میکنم متفاوتام. این کتاب را نوشتم تا بگویم چطور تفاوتهایمان ما را بهتر و قویتر میکند... . بعضی از ما در شرایطی هستیم که به دارو یا وسیله خاصی نیاز داریم، چیزهایی که بچههای دیگر هیچوقت با آنها روبهرو نمیشوند... . راستش را بخواهید، این چالشها به ما قدرتی میدهد که بقیه فکرش را هم نمیکنند.»

این نامه پلی میان تجربه شخصی نویسنده و پیام اصلی کتاب است. درمجموع، داستان «کافیه بپرسی»، نهتنها برای کودکان، بلکه برای والدین، مربیان و همه کسانی که با دنیای کودک سروکار دارند، پیامی روشن دارد؛ اینکه شجاعت پرسیدن را در خود و کودکانمان پرورش دهیم، زیرا هر پرسش، دریچهای به درک، همدلی و دوستی است. از سوی دیگر، درک تفاوتها موانع رشد فردی و جمعی کودکان را برطرف میکند.
گفتنیست داستان تصویری «کافیه بپرسی» از پرفروشهای نیویورکتایمز است و تحسین منتقدان را برانگیخته است. این کتاب با ترجمه مرضیه ورشوساز، مناسب گروه سنی ۷ تا ۱۲ سال است و تاکنون چند بار از سوی نشر مهرسا تجدید چاپ شده است.

یادداشت از نیلوفر بختیاری