بشردوستی نمیتواند در بازیهای استثماری باقی بماند

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، نشریه «اخبار بشردوستانه» (humanitarian news) در مقالهای به لزوم تغییر رویه سیاسی استعماری کمک بینالمللی اشاره میکند. این مقاله حاصل همکاری مشترک جمعی از فعالین بشردوستانه بینالمللی به نام گروه « فاندرز فور فلسطین» (F4P)(1) است و از تحلیل و نقطه نظرات «مجد کایال» (راوا، یک سازمان جامعه مدنی فلسطینی)، «ناتالی الیونور ویلگرین» (ماریجان، یک سازمان فمینیستی هائیتی)، «لورا ورگارا» (F۴P) و فعالان ناشناس سودانی، در کنار تحقیقات «دکتر نسرین الامین» (جمع همبستگی سودان) و «ایزابل کلریه» (گروه تأثیر هائیتی)، بهره برده است.
نگاهی بر وضعیت سه کشور در خط مقدم بحران بشردوستانه: هائیتی، سودان و فلسطین
کمکهای بشردوستانه اغلب به عنوان ابزاری برای سیاست خارجی تا ابزاری برای همبستگی، عمل کردهاند و تلاش آن برای تحقق عدالت در دوران مدرن، بیشتر سلسله مراتب قدرت جهانی را تقویت میکند. در بحرانهایی که توسط تاریخ استعماری شکل گرفتهاند، کمکها اغلب جایگزین عدالت میشوند و به عنوان سپری در برابر پاسخگویی عمل میکنند. برای مثال، از قرن نوزدهم، هائیتی، به عنوان اولین جمهوری سیاهپوستی که استقلال خود را به دست آورده، برای تحقق توسعه خود دست به دامن کمکهای خارجی بوده است، مسالهای که همواره این کشور را در چرخهای از بدهی و کنترل گرفتار کرده است. پس از آزادی، فرانسه «بدهی استقلال» را به این کشور تحمیل کرد و قدرتهای بینالمللی، بهویژه آمریکا، بارها تحت پوشش ثبات و انساندوستی در امور داخلی و توسعهای این کشور مداخله داشتهاند.
این رویکرد برای مردم هائیتی یک قرن کمک مشروط خارجی، بدهی اجباری و اشغال را به ارمغان آورد. در مواجه با بحرانهای بشردوستانه نیز با همین رویکرد کشور هائیتی همواره از سوی دولتهای اهداکننده، تنها به عنوان یک دریافتکننده کمک، در نظر گرفته شده است. این کشورها در اهدای کمکهای مالی برای اهداف بشردوستانه نیز به این هائیتی نگاهی استثماری داشتهاند که منجر به شکست اهداف بشردوستانه در این کشور در سالهای گذشته شده است. کشورهای اهداکننده به جای اجرای روشهای نوین تامین مالی، طرفدار اهدای کمک مالی با اهداف سیاسی خود هستند. عدم تحقق اهداف انسانی در این کشور جنبش جدیدی را از سوی سازمانهای جامعه مدنی برانگیخته است تا به دنبال جذب کمکهای مالی با مدیریت و سیاستگذاری خاص خود باشند. آنان به این نتیجه رسیدهاند که قبول کمک بشردوستانه به شیوه قبل، باعث تقویت نابرابریهای سیستماتیک میشود و صدای آسیبدیدگان را به حاشیه میراند.
سیاستها و مکانیسمهای بینالمللی موجود برای کمک، استقلال جوامعی چون هائیتی را تضعیف میکنند و بدون توجه به رهبری محلی در لحظات بحرانی و در پاسخ بلندمدت، ما نمیتوانیم شاهد کمکهای بشردوستانه موثر و پاسخگو باشیم. فعالان مردمی و جوامع محلی از طریق خدمات ضروری، از جمله توزیع غذا، حمایت از جوامع آواره، ارائه مراقبتهای بهداشتی، تلاش برای مبارزه با خشونت مبتنی بر جنسیت و ترویج مشارکت مدنی، بسیار سریعتر از هر مکانیسمی وارد عمل شده و به بحران بشردوستانه، پاسخ میدهند. تاکنون کمکهای بینالمللی، نتوانستهاند در هنگام وقوع بحران، مشکلات بشردوستانه را فوری حل نمایند.
رویکرد جدید تامین مالی بشردوستی، به دنبال این است که تغییری قاطع به سمت عدالت ایجاد کند زیرا تغییر واقعی با انتظار برای اینکه دیگران تصمیم بگیرند و اینکه چه چیزی مورد نیاز است، هیچگاه به دست نمیآید. برای مثال با وقوع زلزله ویرانگر هائیتی، شبکههای اجتماعی محلی به سرعت برای کمک به نیازمندترین افراد بسیج شدند و با انعطافپذیری، از دانش خود که اغلب در کمکهای بینالمللی وجود ندارد، برای پاسخگویی به بحران و امدادرسانی آماده شدند، که میتوان آن را تجربه جدید برای گام برداشتن در مسیر بشردوستی نوین قلمداد کرد.
در سودان، مانند هائیتی، بحران فعلی نتیجه دههها دخالت بینالمللی، نژادپرستی سیستماتیک و برنامههای جهانی استثماری بوده و کمبودهای فعلی تا حدودی ناشی از غفلت گسترده جهانی است. در این کشور بیش از ۲۵ میلیون نفر، به حمایت فوری نیاز دارند، اما کمتر از ۲۵ درصد از آن، تأمین مالی شده است. بحران بشردوستانه در سودان، در زیر لایههای خود نشانههایی از سیاهپوستستیزی جهانی، سلسله مراتب استعماری و به حاشیه راندن مداوم بحرانهای آفریقایی در واکنش بینالمللی، دارد و کمک به عنوان ابزار سیستمهای سلطه و ستم ایجاد و اجرا میشوند. اما در این کشاکش و در بحبوحه این غفلت، سازمانهای مردمی سودانی (به ویژه گروههای تحت رهبری زنان و جوانان) در میان همه کمبودها به سختی، همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند. آنان از تهمانده کمکهای جهانی که بیش از هفتاد درصد آن صرف مخارج کارکنان و سیستم اداری خارجی میشود با باقیمانده بودجه به امکانات محلی و کم، تکیه کرده کارهای زیادی انجام میدهند.
در فلسطین و از روز نکبت 1948، مردم همواره در مواجهه با کمکهای بینالمللی و کمکهای بشردوستانه، با مکانیسمی تحمیلی و سلاحگونه مواجه بودهاند. کمکها همیشه سیاسی بودهاند، از کارتهای جیرهبندی که وضعیت پناهندگی را تعریف میکنند تا محرومیت از غذا و دارو در ایستهای بازرسی، که به طور سیستماتیک حاکمیت، کرامت و بقای فلسطینیان را تضعیف میکنند. در دو سال گذشته استفاده از کمکهای بشردوستانه در غزه به وضعیت ناگوار و بیسابقهای رسیده بود و گرسنگی عامدانه به عنوان روشی برای مجازات جمعی استفاده میشد؛ فلسطینیها همچنان در حین درخواست کمکهای بشردوستانه کشته یا زخمی میشوند؛ و سودجویی از اشغال غیرقانونی، آپارتاید و اکنون نسلکشی اسرائیل در معرض دید عموم انجام میشود.
در چنین شرایطی، میلیونها دلار به نهادهایی که ادعای ارائه «کمک» دارند، از جمله سازمانهای وابسته مانند «بنیاد بشردوستانه غزه»، (وابسته به آمریکا) سرازیر میشود که همدستی در این سیستم ظلم را بیشتر تثبیت میکند و کارزار نسلکشی و پاکسازی قومی اسرائیل به سوی مرحلهای جدید و خشونتآمیزتر شتاب میگیرد که نشان دهنده یک استراتژی محاسبهشده برای جابجایی دائمی و حذف جمعیتی است. با این حال، خود فلسطینیها هستند که در خط مقدم واکنش قرار دارند و تلاشهای مسئولانهای را رهبری میکنند که شامل خدمات اضطراری، ارتباط اجتماعی، تحویل غذا، مستندسازی جنایات جنگی و موارد دیگر میشود. سازمانهای محلی و گروههای مردمی گزینه توقف یا ترک کار را ندارند و خانوادهها و همسایگانشان هستند که از آنها حمایت میکنند. در اینجا است که نبوغ مدیریت محلی در بحران خود را نشان میدهد. یافتن راهحلها با منابع کمیاب، سازماندهی با دقت و اطمینان از اینکه هیچکس جا نمیماند. پایداری فلسطینیان چیزی بیش از واکنش صرف و یک اقدام عمیق است که نشانگر مسئولیتپذیری، همبستگی و تعهد به کرامت و عدالتی است که انسانها برای یکدیگر قائلند.
بشردوستی محلی میتواند با اقدام قاطع و فوری، کاتالیزوری برای رویکردهای نوین باشد
امروزه، سازمانهای اجتماعی محلی، در بیشتر مواقع خود رهبری کار میدانی را بر عهده دارند، اما مشکل آن است که هنگام دریافت کمک بینالمللی کمتر از ۱٪ از بودجه مستقیم را از اهدا کننده بینالمللی، دریافت میکنند. تأمینکنندگان مالی، در حالحاضر نشانههایی از تغییر در رویههای خود را نشان میدهند و با مدلهای نوظهور تأمین مالی در کنار استفاده از شیوههایی برای سازگاری و دانش محلی، تلاش دارند تا در مواقع بحران بتوانند، کمکهای مالی انعطافپذیر و سریع را در عرض چند روز ارسال کنند.
یک سازمان محلی، چه اقداماتی را برای رسیدن به رویکرد نوین بشردوستی و استعمارزدایی از آن را میتواند در پیش گیرد؟
- از قدرت نیکوکاری بهره برد (Leverage philanthropy’s power)
- مستقیماً به جامعه محلی، کمک مالی ارائه کند
- سرمایهگذاری در سازوکارهای تأمین مالیِ هدایتشده توسط جامعه محلی
- لزوم سرمایهگذاری فراتر از واکنش به بحران
- انتقال قدرت به جوامع
- مطالبه برای تغییرات سیستم اهدای کمک جهانی
خیریههای محلی مستقیما امکان این را دارند که با آزادی اراده منابع لازم را در پاسخ به بحران، تخصیص دهند. خیریه محلی نسبت به سازمانهای بزرگ، سازگاری بیشتری در مواجه با بحران از خود نشان میدهد. خیریه محلی، نمیتواند با کمکهای دولتی و بینالمللی بزرگ رقابت کند اما با در اختیار گرفتن مدیریت، حمایت از مدلهای نوآورانه و اتخاذ راهحلهای مبتنی بر اعتماد، نقش کاتالیزوری حیاتی را در خدمت رسانی به مناطق بحرانی، ایفا میکند.
سازمانهای بزرگ اهدکننده باید به این رویکرد برسند که سازمانهای مردمی حاشیهای نبوده و ستون فقرات واکنش مؤثر به بحران هستند. این گروهها به طور مداوم توانایی خود را در اقدام سریع، سازگاری خلاقانه و حفظ حمایت در جایی که سیستمهای بینالمللی دچار کمبود هستند، نشان میدهند. بودجه بشردوستانه باید با حداقل بوروکراسی، مستقیماً به آنها برسد. منابع مالی باید بدون حضور واسطهها، هدایت شوند.( بسیاری از سازمانهای بشردوستانه نقش واسطه را در رسیدن منابع مالی بینالمللی به خط مقدم بحران را بر عهده دارند و حجم بالایی از کمک را قبل از رسیدن کمک به خط بحران برای خود برداشته و مانع رسیدن پول به سازمانهای محلی میشوند. ) در صورتی که این رویکرد در توزیع منابع مالی تحقق بیابد، حمایت به یک سرمایهگذاری استراتژیک و ماندگار بدل خواهد شد. این حمایت که قدرت را به صورت مستقیم به جامعه محلی منتقل میکند، باعث برچیدن توزیع مالی سنتی و تقویت سیستم اهدای کمک میشود.
فراتر از بحث حذف واسطههای تامین مالی، ایجاد بحرانها در مکانهایی مانند سودان، فلسطین و هائیتی تصادفی نیستند. بحرانهای بشردوستانه ساخت سیستم استعماری و نتیجه خشونت ساختاری طولانیمدت، بیتوجهی سیستماتیک و استثمار ژئوپلیتیکی هستند. نیکوکاری برای اینکه بتواند از این گذار آسیبزا عبور کند باید بتواند به مدلی دست یابد که در مواجه با بحران سریع و در زمان کوتاه، چرخههای آسیب را تقویت و از مدیریت محلی حمایت کند تا جوامع را برای ایجاد عدالت، تابآوری و خودمختاری در درازمدت توانمند سازد. انتقال قدرت به جوامع ( محلیسازی یا localization)، فقط به معنای تغییر مسیر پول نیست؛ بلکه به معنای انتقال قدرت تصمیمگیری است. جوامع باید اولویتهای خود را تعیین و منابع خود را مدیریت کنند. همچنین آنان باید با طراحی راهحلهایی که ریشه در دانش، تجربه و واقعیتهای آنها دارد، سستم خیریه محلی خود را تقویت نمایند.
لزوم تحول بنیادین در سیستم ارائه کمک بشردوستانه
خیریه محلی نمیتواند در حاشیه سیستمهای جهانی تأمین مالی، باقی بماند. باید با بنیانهای استثماری و استعماری بشردوستانه فعلی - که در آن قدرت و منابع در مؤسسات شمال جهان متمرکز هستند و جوامع در خطوط مقدم به حاشیه رانده میشوند یا به عنوان ذینفع، نه تصمیمگیرنده، تلقی میشود، مقابله کند. حمایت از تغییر سیستمی به معنای حمایت از سیاستها و رویههایی است که این سلسله مراتب را از بین میبرد، قدرت را به بازیگران محلی منتقل میکند و منابع بیشتری را که مستقیماً به جامعهای که کار واقعی را انجام میدهد، اختصاص میدهد، آزاد میکند. یک تغییر سیستمی حیاتی و ضروری است و نشانههایی از این تغییرات در آینده نزدیک امداد بشردوستانه و ارائه کمک، به چشم میخورد.
گزارش از: زهرا میرابیان
پینوشت:
1- Funders۴Palestine (F۴P) یک جنبش از فعالان بشردوستانه جهانی در امور خیریه است که صدها متخصص نیکوکار، اهداکنندگان فردی و تأمینکنندگان مالی را گرد هم میآورد تا این حرکت را به سمت همبستگی عمیقتر با مبارزه فلسطینیان و چشماندازی از آزادی جمعی سازماندهی کند.
منابع: