برای اینکه کودکان با نیازهای خاص در تئاتر بازی کنند، چند سال زحمت کشیدم / هیچ خیّر یا انجمنی به ما کمک نکرد

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، تئاتر «بازیگر سایهها»، فقط بازیگری چند نوجوان و کودک طیف اوتیسم و سندروم داون نیست. آنها کنار هم رشد میکنند، خودشان را به ما نشان میدهند و از ما دعوت میکنند تا آنها را کنار خودمان بپذیریم. آیا تا بهحال از خود پرسیدهایم که نظر این نونهالان درباره ما چیست؟ آیا آنها رفتار ما را بهعنوان بخشی از جامعهای که در آن زندگی میکنند، میپذیرند؟ ما در برابر آنها بالغانه و مسئولانه عمل میکنیم؟
نمایش بازیگر سایهها به ما نشان میدهد که اگر این افراد جامعهپذیر شوند، توانایی رسیدن به سطوح بالای خودشناسی و آگاهی را دارند. آنها در این نمایش به ما ثابت کردند که گاه لازم است به زیست آنها نگاه کنیم و در الگوی سبک زندگی خود بازنگری کنیم تا جهان را از دریچه دید آنها بنگریم. کودکان و نوجوانان مبتلا به اوتیسم و سندروم داون هنوز در بافت جامعه ما حل نشدهاند و مدارسشان با مدارس کودکان دیگر یککاسه نیست یا اگر هست با دشواریهای بسیاری دستوپنجه نرم میکنند؛ بهگونهای که مدرسه با فضای ذهنشان بیگانه است و آنگونه که بایسته و شایسته است، ادراک نمیشوند. برای پیمودن راه همدلی و همزیستی مسالمتآمیز _و نه آمیخته با ترحم_ با آنان نخست باید تماشایشان کنیم و در گامهای بعدی به ایجاد و تقویت پیوندهای دوستی با ایشان بیندیشیم.
به بهانه هنرآفرینی این فرشتهها در تئاتر «بازیگر سایهها» به سراغ کارگردان و نویسندۀ این تئاتر رفتیم و با او به گفتوگو نشستیم. دکتر امیرفرزام دهنوی؛ بازیگر، کارگردان، نویسنده و هنردرمانگر با تجربه مددکاری اجتماعی و بهرهگیری از هنر، کودکان مبتلا به اوتیسم و سندروم داون را برای بازیگری دور هم گرد آورده و به آنها درس هنر و زندگی داده است. کارگردان بازیگر سایهها بر این باور است که با دیدن و حمایت مادی و معنوی از این کودکان و نوجوانان، موجب میشویم پیشرفتهای چشمگیری در زندگیشان رخ بدهد. آنچه در ادامه میخوانید، حاصل این گفتوگوست:
- کار کردن با بازیگران دارای اوتیسم و سندروم داون چه فرقی با بازیگران دیگر دارد؟
کار با این هنرمندان، تجربهای کاملاً متفاوت و عمیق است. آنها با صداقت و حضور کامل در لحظه، نوعی بازیگری اصیل را به نمایش میگذارند که کمتر در بازیگران حرفهای دیده میشود. اما این همراه با چالشهایی است؛ هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند و نیازمند رویکردی ویژه، صبر فراوان و طراحی تمرینهایی متناسب با تواناییهای فردیشان هستیم. تئاتردرمانی، سایکودرام و هنردرمانی، چارچوبی است که به من کمک میکند تا این تفاوتها را به قوت تبدیل کنم.
-نظر و واکنش بچهها درباره تئاتر و هنر چیست؟ آنها در حین آموزش چه درسهایی به شما میدهند؟
برای آنها، تئاتر فضایی امن و پر از شادی است، جایی که میتوانند بدون ترس و قضاوت، خود واقعیشان را نشان دهند. آنها با انرژی و انگیزه فوقالعاده در تمرینها حاضر میشوند. در این مسیر، با جدیت، نظم و پیگیریهای سختگیرانهام، ملزم به انجام تکالیف روزانهاند و باید آن را برای من بفرستند. این روند باعث رشد و تمرکز بیشتر آنها میشود. آنها اغلب درسهای مهمی درباره صبر، صمیمیت و زندگی در لحظه به دیگران میدهند که هر هنرمند و مربی میتواند از آنها بیاموزد.
- انگیزه شما از ورود به این حوزه از کجا آغاز شد؟
سالها تجربه بنده در بازیگری و تحصیلات بینرشتهای در مددکاری اجتماعی و رشتههای توانبخشی باعث شد باور کنم هنر تئاتر میتواند فراتر از سرگرمی، ابزاری قدرتمند برای توانمندسازی افراد با نیازهای ویژه باشد. مواجهه نزدیک با خانوادهها و ناتوانی آنها در یافتن فضاهای حمایتی هنری، نقطه شروع این حرکت بود. تصمیم گرفتم تمام دانش و انرژیام را صرف ایجاد محیطی کنم که این فرشتههای خاص بتوانند دیده و شنیده شوند.
-آشنا کردن فرشتههای اتیسم و سندروم داون با مفاهیم یونگ و «سایه» سخت نبود؟
البته که دشوار بود؛ مفاهیم روانشناسی عمقی حتی برای بزرگسالان هم پیچیدهاند. اما بنده با بهرهگیری از داستان، بازی و تصویرسازی، این مفاهیم را به زبان ساده و فهمپذیر برای بچهها تبدیل کردم. این فرآیند باعث شد آنها بتوانند بخشهایی از وجودشان را که معمولاً پنهان یا سرکوب شده است، بهعنوان منبع قدرت و خلاقیت بشناسند و بهصورت آگاهانه روی صحنه حضور یابند.
-درباره سختیها، تمرینات و چالشهای حمایتی بگویید؟
اجرای «بازیگر سایهها» حاصل تلاش چند ساله است؛ تمرینات ما بهطور مستمر و فشرده برگزار میشود؛ سه جلسه تمرین حضوری هر هفته به مدت هر کدام سه ساعت در روزهای سهشنبه، پنجشنبه و جمعه، بهاضافه دو ساعت کلاسهای آنلاین. این زمانگذاری برای فراهم آوردن بهترین شرایط آموزشی و تمرینی برای این هنرمندان ویژه است.
در کنار این حجم کاری، چالشهای زیادی داشتهام؛ از اجاره پلاتو و سالن تمرین، تا تردد و هماهنگی با خانوادهها، همه را شخصاً مدیریت کردم و هزینههای زیادی متقبل شدم. تمام عمر و انرژیام را گذاشتم تا این پروژه پا بگیرد و ادامه یابد. در خصوص حمایت، با چند انجمن صحبت و مکاتبه کردم، ولی پاسخی دریافت نکردم. هیچ نهاد دولتی، هیچ سازمان غیردولتی، هیچ انجمن و حتی هیچ خیّر یا نیکوکار واقعی پیدا نشد تا کوچکترین حمایت مالی یا حتی تشویق جدی از ما بکند.
چالش با خانوادهها نیز بسیار زیاد بود؛ بعضی از خانوادهها با وجود تأیید سندروم داون یا اوتیسم فرزندشان، به این پذیرش نرسیدهاند و احتمالاً هرگز به آن نخواهند رسید. این موانع بزرگ، روند تمرینات و بهبودی این عزیزان را تحت تأثیر منفی قرار داده است. در مقابل، برخی از خانوادهها همکاری بسیار خوبی داشتند. این همکاریهای موثر، باعث رشد بچهها و همفکریهای بیشتر درباره آموزش آنها شده است.
بسیاری تنها از دور _با تحسین لفظی_ به تماشای کار ما نشستند، اما وقتی پای عمل و مسئولیت مالی رسید، کنار کشیدند. حمایتنشدن نه فقط روند پروژه را کند میکند، بلکه به هنرمندان و خانوادههایشان پیام ناامیدی میدهد. از سازمانها و خیرین انتظار دارم که واقعاً پای کار بیایند، حمایت مالی کنند و بهجای تشویقهای لفظی و حضور نمایشی، در عمل و هزینهها سهم داشته باشند؛ زیرا این پشتیبانی، کلید توسعه و پایداری هنردرمانی در ایران است و زندگیهای بسیاری را متحول میکند.
- لطفاً درباره تعداد شرکتکنندگان و انتخاب بازیگران برای اجرا توضیح بدهید؟
در طول سالها، میزبان فرشتههای زیادی در کلاسها و جلسات تئاتردرمانی بودهام که هر یک درجات مختلفی از رشد و توانمندی را کسب کردهاند، اما برای اجرای نمایش «بازیگر سایهها» بهدلیل محدودیت ظرفیت صحنه و کیفیت کار، مجبور بودم تعداد معدودی از این فرشتههای عزیز را انتخاب کنم تا بهترین اجرا را ارائه دهیم.
- اهمیت و تأثیر هنر بر فرشتههای طیف اوتیسم و سندروم داون را چطور ارزیابی میکنید؟
«بازیگر سایهها» بیش از یک نمایش است؛ این یک حرکت اجتماعی برای شکستن دیوارهای تبعیض و دیدن همه انسانها با توانمندیها و زیباییهایشان است. بنده از کودکان و نوجوانانی که پیش از این هیچ قرابت یا آشنایی با هنر نداشتند و نیازهای ویژهای داشتند، با هنر، تلاش مستمر، تمرین مداوم و صبر، هنرمندان واقعی ساختهام. هیچ هنرمندی صرفاً ساخته نشده است؛ بلکه همراه با این فرشتههای توانمند، گام به گام و با همراهی هنر و پشتکار، آنها را به هنرمندانی اصیل تبدیل کردهام و به این دستاورد بزرگ خود افتخار میکنم.
تا حد زیادی هنر باعث درمان و بهبودی آنها در تعاملات اجتماعی، روابط فردی و ورود به اجتماع شده است؛ اما متأسفانه این نقطه حیاتی درک و دیده نمیشود. امیدوارم روزی برسد که حضور هنرمندان دارای نیازهای ویژه در صحنههای تئاتر و سینما، نه یک استثنا بلکه یک اصل طبیعی و معمول باشد و جامعه ما این افراد را با همه تواناییهایشان بهرسمیت بشناسد.
-برای تمرینها و آموزشها به چه امکاناتی نیاز بود یا هست؟
در حال حاضر به دنبال مکانی مناسب و مجهز هستم تا بتوانم تمرینات و دورههای آموزش هنری تئاتردرمانی را در آنجا برگزار کنم. ترجیحم این است که این مکان در شمال یا مرکز شهر باشد، اما اگر مراکزی در شرق یا جنوب تهران نیز وجود داشته باشد، آن گزینهها را هم بررسی میکنم.
اگر فرد یا افرادی نیکوکار و خیرخواه وجود دارند که تمایل داشته باشند یک مرکز بزرگ و مجهز را در اختیار این پروژه قرار دهند، بسیار خوشحال میشوم. در این صورت، میتوانیم مؤسسه تخصصی و علمی «هنردرمانی» را نیز تجهیز و توسعه دهیم تا بستری کامل برای آموزش و توانمندسازی فرشتههای عزیز دارای سندروم داون، طیف اوتیسم و دیگر نیازهای ویژه فراهم شود. اگر کسانی هستند که میتوانند در این زمینه کمک مالی کنند، لطفاً اعلام کنند تا این حرکت ارزشمند را گسترش دهیم.
گفتوگو از مهدیه رشیدی